سلام دوستان شهوانی . این داستان گی و همجنسگرایانه هست . لطفا اگر علاقه ندارید نخونید .
حدود ۲۸ سالم بود . لاغر و ضعیف اندام بودم . حدود ۶۰ کیلو وزن و ۱۷۰ قد . همیشه به بدن مردا علاقه داشتم و تو سکس ها بیشتر مفعول بودم . تو مدرسه با بچه های دور و بر خودم بودم ولی هرچی بزرگ تر شوم علاقم به مردای بزرگ تر از خودم بیشتر میشد . یه حساسیت عجیبی روی بدن های مردونه و مو دار داشتم . همین باعث میشد بعضی وقت ها سکس ها و رابطه های خوبی پیدا کنم و بعضی وقت هام البته اوضاع خوب پیش نمیرفت. اون موقع هم رابطه ثابتی نداشتم . ولی همیشه طبق عادت بدنم رو شیو میکردم. پاها ، شکم ، سینه ، کون و کیرم همه رو با کرم موبر میزدم . شرت های سفید تنگ کوتاه همیشه میپوشیدم . یه دوست از دوران دانشگاه داشتم که برای کار اومده بود تو شهر ما . خونه گرفته بود با همکارش . یه آپارتمان کوچیک دو خوابه . اون همکارش زن و بچه داشت و خیلی کم میومد تو اون خونه . شاید هفته ای دو روز . سعی میکردن بیشتر تو شهر خودش باشه . آدم بی حوصله و ساکتی بود . هر وقت اون بود تو خونه باید سکوت کامل میشد . سن حدود ۵۰ سال شاید کمتر . من یکی دو بار دیده بودمش . اونم با بی محلی فقط سلام کرده بود . میدونستم مهمون دوست نداره . دوستم اصلا اهل گی و همنجس بازی نبود . دوست معمولی بودیم . هر وقت تنها میشد و حوصله داشتیم من میرفتم خونش اونجا تا صبح فیلم میدیم یا حرف میزدیم بالاخره صبح میکردیم اونجا . منم دوست داشتم یه شب هایی از خونه دور باشم راحت باشم . اون شب هم مثل همیشه عادی گذشت . دوستم صبح باشد و رفت سر کار منم طبق معمول یکم تو جام جا به جا شدم هوا گرم بود . اونا تخت نداشتن و رو زمین پتو مینداختیم و میخوابیدیم. تیشرت و شلوارم رو درآوردم . سر صبح بود و کیرم بد جوری راست کرده بود یکم خودم رو مالیدم و با کیرم ور رفتم . فکر کردم برم دستشویی و بیام یه فیلم سکسی بزارم و یه جق بزنم یکم آروم بشم و بخوابم . تو همين فکرا بودم و تو حالت خواب و بیدار پاشدم برم دستشویی که تو حال بود . از در رفتم بیرون ، نزدیک دستشویی بودم احساس کردم یکی تو حال داره منو نگاه میکنه . برگشتم و یهو کمی پریدم عقب و گفتم آه آقا مجتبی شمایین ؟ دستم رو سینم بود و قلبم داشت تند تند میزد . با لباس نشسته بود وسط اتاق و جلوش روزنامه پهن بود. داشت با لبخند منو نگاه می کرد . پاشد اومد طرف من گفت چته بابا سکته کردی آره خودمم . یه دستش رو گذاشت رو سینم و گفت ببین چه قلبش هم میزنه . بعد دستش رو آورد جلو و با خنده گفت علیک سلام صبح شما بخیر . دستم تو دستش بود نمیدونستم چی بگم . با یه شورت سفید تنگ نازک جلوش وایستاده بودم . حالا هم قرمز شده بودم و هم هل کرد بودم . با لکنت گفتم سلام آقا مجتبی خوش اومدین اما امروز شما اینجا . اومد تو حرفم و گفت آره یه کار فوری پیش اومد باید میومدم بی خبر شد دیگه ببخشید اگر مزاحم شدم . هنوز دستم رو نگه داشته بود . خیلی مهربون شده بود انگار یه آدم دیگه ای بود . دستم رو ول کرد و دست گذاشت رو شونم و آروم حولم داد سمت دستشویی گفت برو به کارت برس . رفتم تو توالت . گیج بودم نمیدونستم چی کار کنم . با خودم فکر میکردم کی اومده ؟ چی دیده ؟ بد شد منو اینجوری دید به دوستم چیزی نگه . ذهنم حسابی درگیر این حرفا بود دیگه باید از توالت در میومدم دست و صورتم رو شستم و خشک کردم . شورتم رو یکم مرتب کردم که خیلی تابلو نباشه ولی کاریش نمیشد کرد . خیلی نازک و تنگ بود کیر و کونم راحت از روش پیدا بود . یه نفس عمیق کشیدم و در رو باز کردم اومدم بیرون . می خواستم سرم رو بندازم پایین و سریع برم تو اتاق که یهو صدام زد . برگشتم دیدم کنار دیوار لخت نشسته و به دیوار تکیه داد پاهاش رو دراز کرده و یکم از هم بازه و جلوش یه مقدار روزنامه هست . فقط یه شورت سفید تنگ پاش بود که کیر شق شدش از زیرش قشنگ معلوم بود . خشکم زده بود .با لبخندی که رو لبش بود گفت بیا اینجا آقا رضا من می خوام صبحونه آماده کنم . دوباره با لکنت و آخه باید …بلند شد و گفت بیا کمک کن . پشتش رفتم . آشپزخونه خیلی کوچیک بود و دو نفر به زور جا میشدن . شورتش خیلی تنگ بود و رفته بود لای کونش و تخماش . میشد راحت پشمای کیر و کونش رو دید . کیرش رو به عمد رو به جلو گذاشته بود . شق که میشد شورتش رو میداد جلو و تخم و کیرش راحت پیدا میشد . همش حرف میزد و من گوش میدادم . حسابی پر حرف و شوخ شده بود . چند بار از کنارم رد شد . کیرش رو مالید بهم . کامل سفتیش رو احساس کردم . بی خودی نگهم داشته بود اونجا . نمیدونستم چی کار باید بکنم . گفت اون ظرف رو از اون کابینت پایین بده . در کابینت رو باز کردم گفتم کدوم با دست اشاره کرد اون . رفتم بردارم اومد پشتم گفت نه اون یکی کیرش رو چسبوند لای کونم . به روی خودش نمیآورد و حرف میزد چند ثانیه بی خودی تو همون حال نگهم داشت بعد گفت نه اصلا ولش کن لازمش نداریم . یکی با دست زد رو کمرم و گفت بریم . معلوم بود چیز زیادی هم برای خوردن نداره . حسابی تحریک شده بودم . اونم فهمیده بود کونی هستم و دلم میخواد . آخرش دوتا لیوان شیر و با عسل قاطی کرد و گفت بیا حالا این رو بخوریم . لیوان رو داد دستم و رفتیم بیرون . نشستیم کنار هم . خودش رو تقریبا چسبونده بود به من . کیر هر دو مون شق شده بود . من استرس گرفته بودم و قلبم تند تند میزد . ولی اون به نظر آروم میرسید . هرزگاهی با کیرش بازی می کرد .میتونستم کامل کیر و تخماش رو ازبغل شورتش ببینم خوش فرم به نظر میرسید .تخماش بزرگ و آویزون بود . بدنش سبزه و مو دارد بود . گرمای بدنش میخورد بهم . کم کم پاش رو مالید به پام . موهای پاش پام رو قل قلک میداد . داشتیم تلویزیون نگاه می کردیم . هرزگاهی یه سوال بی ربط میپرسید منم یه جواب الکی میدادم . میخواستم زودتر بره سر اصل مطلب. دیگه کامل چسبیده بود بهم . سرش نزدیک سینم بود . یواش برگشت سمت منو با دستش شروع کرد سینه و شکمم رو مالیدن و گفت تو ورزش می کنی بدنت خوب رو فرمه . من که چشمام خمار و شهوتی شده بود آروم جواب دادم نه . داشت نگاهم می کرد و لبخند میزد میدونست دارم له له کیر میزنم . دستش رو کشید رو شورتم و روی رونم و گفت آخه شیوم کردی ، معمولا کسایی که ورزش میکنن اینجوری شیو می کنن . دستش روی رونم و لای پام بود . آب دهنم رو قورت دادم و گفتم نه همینجوری زدم . بعد همینجوری که رونم رو فشار میداد و میمالید گفت خوب همینجوری که نمیشه حتما دلیلی داری . دستش رو آروم میبرد بالاتر . رسید کنار شورتم ، بین تخم و کیرم . دستش رو آروم کرد زیرزشورتم و گفت ببین چه تمیزم کرده . هیچ عکس العملی نداشتم و داشتم با چشم های نیمه بسته و حشری نگاهش می کردم آروم سرش رو برد روی رونم . موهای زبر صورتش میمالید به رونام داغی نفسش میخورد به پوست پام . زبونش رو کشید روی رونم به سمت لای پام بین تخمام و کیرم . ناخودآگاه آه کشیدم و بدنم از شهوت کمی لرزید . سرش رو کرد بالا و باخنده گفت چقدر هم حشری هستی ، هنوز کاری نکردم که . زبونش رو از لای شورتم میکشید کنار کیرم و تخمام . از شهوت تکیه داده بودم به دیوار و لای پام رو باز کرده بودم و خودم رو میمالیدم اونم با شهوت نگاهم میکرد و با دستش کیرم رو از رو شورتم میمالید و فشار میداد . دید که حسابی رام و حشری شدم کم کم زبونش رو برد پایین تر خودش رو رسوند به کونم . منم خودم رو میدادم پایین تر و تا کونم بباد بالاتر . تقریبا رو کمرم رو زمین خوابیده بودم و سرم و گردنم رو دیوار بود . زبونش رو میکشید لای کونم و روی سوراخم . خیلی قشنگ کونم رو میخورد و لیس میزد . بعد پاشد شورتش رو کشید پایین و درآورد اومد کنارم رو زانوش و کیرش رو نگه داشت جلو دهنم کیر خوش فرمی بود و جلوم تکون تکون میخورد. دستش رو کرد تو موهام و سرم رو فشار داد سمت کیرش . سر کیرش رو کردم تو دهنم . با لب و زبونم کیرش رو گرفته بودم . صدای آهش دراومد . سرم رو فشار میداد رو کیرش . کیرش میرفت نو حلقم . دماغم میرفت تو پشمای کیرش. هرزگاهی اوق میزدم . چشمام قرمز شده بود و تف از کناره های دهنم میریخت رو زمین . تو همون حالت خم شد سمت کونم . شورتم رو کمی کشید پایین. یکم تف زد رو دستش و مالید لای کونم . بعد شروع کرد انگشت کردن تو کونم . یه دستش رو سرم بود و یه دستش رو کونم . اول با یه انگشت شروع کرد . بعد دوتا انگشت کرد کمی درد داشت و یکم آه و ناله کردم ولی کیرش تو دهنم بود و بی توجه داشت تو دهنم تلمبه میزد . یکم که کونم جا باز کرد انگشت سومش هم آورد تو . دیگه خیلی درد داشت . میخواستم کیرش رو از دهنم در بیارم ، نمیذاشت . با زور و تف دستش رو فشار میداد تو کونم . زیرش به تقلا افتاده بودم. روم کامل مسلط بود و نمیذاشت از زیرش در برم . سرم رو محکم گرفته بود رو کیرش و انگشتاش رو فشار میداد تو کونم . بعد یهو مثل اینکه عصبانی شده باشه انگشتاش رو کشید بیرون و یکی محکم زد رو لپ کونم و گفت خیلی خوب چته کونی انقدر وول میخوری . بعد رفت لای پام و شورتم رو کامل از پام درآورد و بعد دوتا پاهام رو داد بالا و گفت با دوتا دستات پاهات رو همینجوری نگه دار . پاهام رو گرفتم . کیرش رو گرفت دستش و گذاشت رو سوراخم آروم فشار داد تو . سرش رفت تو کونم تمام رونم و کونم درد گرفت . یه آخ بلند و کش دار گفتم . کیرش رو یکم تو همون حالت نگه داشت . چشمام رو بسته بودم و درد میکشیدم . دوباره شروع کرد فشار دادن توم . میترسیدم جلوش رو بگیرم یا چیزی بهش بگم . داشت بهم نگاه میکرد و فشار میداد توم . نصف کیرش که رفت تو شروع کرد آروم عقب جلو کردن .با خنده گفت معلومه خوبم بازت کردن ها . درد کونم کمتر شده بود و نفسم داشت جا میومد . چشمام باز شده بود . کیرم دوباره شق شده بود . حالا پاهام رو بیشتر فشار میداد رو به بالا . کونم اومده بود بالا . کیرش کم کم تا ته رفت توم . شروع کردم برای خودمجق زدن . لای پام بود و داشت تو کونم تلمبه میزد . سینه و شکمه پشمالوش جلوی چشمم بود .چشم تو چشم شدیم با خنده گفت چیه ؟ داری خوب حال می کنی ها بزن بزن حال کن . نمیخواستم آبم زودتر از اون بیاد ولی دست خودم نبود . صدای آه و اوهم بلند شده بود . پشمای کیرش میمالید به کونم. فهمید دارم حال میکنم و آبم داره میاد . گفت آره بریز آب تو کونی حال کن با کیرم.با لبخند و شهوت نگاهم میکرد. آبم پاشید رو سینه و شکمم . یه جووون بلند و طولانی کشید. من فقط آه میکشیدم اونم با خنده و رضایت محکم تو کونم تلمبه میزد . با هر تلمبش آبم میپاشید بیرون . یکی از بهترین حال هایی بود که کرده بودم . بدنم زیرش میلرزید و نفس نفس میزدم . کم کم آروم شدم . چشمم رو باز کردم ، داشت با شهوت نگاهم میکرد و تلمبه میزد عرق کرده بود. از این حالت متنفر بودم که آبم زودتر بیاد همه شهوتم رفته بود و بی حال شده بودم . کونم درد گرفته بود و دوست داشتم زودتر تمومش کنه . دوباره درد کونم برگشته بود و نمیتونستم کیرش رو تحمل کنم . بی حوصله خوابیدم رو کمرم . تازه اون حشری تر شده بود . با دستش با آبم که رو سینم بود یکم بازی کرد و جمعش کرد یه جا . بعد بلندش کرد و آورد دم دهنم و مالید به لب هام و گفت بخورش . نمیخواستم. دهنم بسته بود . داشتم نگاهش می کردم .آروم انگشتش رو فشار داد تو دهنم . دهنم رو آروم باز کردم .انگشتاش رو کرد تو دهنم و با خنده نگاهم می کرد انگشتاش و آبم رو لیس زدم . دستش رو تو دهنم نگه داشت. خنده از رو صورتش محو شد . شروع کرد محکم تلمبه زدن و آه کشیدن . چشماش رو بست و آه بلند کشید . شروع کرد لرزیدن و آه کشیدن . کیرش رو فشار میداد تو کونم . فهمیدم آبش اومده . یکم آه و اوه کرد و کیرش رو فشار داد تو کونم .یواش یواش آروم شد . چشماش باز شد و نشست لای پام . نفس نفس میزد . کیرش تو کونم دل دل میزد و آروم آروم میخوابید . بهم نگاه کرد و خندید و گفت ببین چیکار کردیم ها . کیرش رو کشید ییرون و یکم با کیرش ور رفت و ته مونده آب کیرش رو مالید به رونم و لای کونم بعد رفت یکم اونطرف تر دراز کشید. همینطور داشت نفس نفس میزد . یکم تو همون حالت دراز کشیدیم . هر دومون ساکت بودیم . من پاشدم رفتم دستشویی و خودم رو شستم و تخلیه کردم . همه جام تف و آب کیر بود . کلی طول کشید تا خودم رو تمیز کنم. اومد بیرون دیدم همونجوری خوابش برده . شورتم رو برداشتم رفتم تو اتاق لباسم رو پوشیدم و خوابیدم .
نمیدونم چقدر طول کشید یک ساعت یا نیم ساعت که احساس کردم یکی اومده چسبیده بهم . من به پهلو دار کشیده بودم . چشمام رو باز کردم و سرم رو برگردوندم . دیدم همنطور لخت اومده چسبیده پشتم . کیرش رو گذاشته بود لای کونم و میمالید . گفت چرا خوابیدی ؟ الان که وقت خواب نيست ، پاشو ببین اینم بیداره . بعد تیشرتم رو داد بالا گفت تو این گرما چرا لباس پوشیدی درش بیار . تیشرتم رو کشید رو سرم . خودم درآوردمش . بعد شلوارم رو کشید پایین و درش آورد . یکم کونم و سوراخم رو از رو شورتممالید و گفت در چه حاله ؟ درد میکنه ؟ گفتم نه . گفت بزار ببینم . یکم حولم داد رو شکمم . شورتم رو کشید پایین روی زانوم و شروع کرد لای کونم رو باز کرد . یکم لیسش زد و تف مالیش کرد و گفت چیزیش نيست یکم قرمز شده خوب میشه بعد با خنده ادامه داد دواش اینجاست و بعد کیرش رو گذاشت رو سوراخم یکم تف انداخت رو کیرش رو آروم فشار داد تو . با یکم سوزش و درد کیرش رفت تو . سوراخم باز بود . دراز کشید کنارم و شروع کرد یواش یواش تلمبه زدن و فشار دادن تو کونم . گفت نه مثل اینکه خوب باز شدی . با درد کمی کیرش میرفت تو . از بغل چسبیده بود بهم . سرش کنار سرم بود . نفس هاش میخورد به گوش و گردنم . سینه و شکمش چسبیده بود به کمرم . پاش رو پام بود و داشت آروم آروم کیرش رو تو کونم عقب جلو می کرد . داشتم واقعا حال می کردم شروع کردم با کیر خودم بازی کردن و آروم جق زدن . اونم شروع کرد گردن و شونم رو لیس زدن و خوردن . هرزگاهی زبونش رو میکشید رو صورتم و نزدیک لبام . داشتم حسابی باهاش حال می کردم . لاله گوشم رو آروم گاز گرفت و با شهوت گفت حال می کنی؟کونی خودم شدی هان ؟ با شهوت و ناله گفتم آره. گفت جوووون همش ماله خودته . بعد با شهوت و قدرت بیشتری تلمبه زد . دیگه کامل خوابیده بودم رو شکمم اون افتاده بود روم . کیرم افتاده بود زیرم و میمالید به پتو . کم کم دوباره ضربه هاش تند شد و شروع کرد آه و اوه کردن بلند . بعد همینجور که آه میکشید و میلرزید خوابید پشتم و کیرش رو فشار میداد تو کونم .شروع کرد نفس نفس زدن . کیرش تو کونم دل دل میزد. گفت دهنم رو گاییدی امروز تو . بعد نشست روی رونم کیرش رو در آورد و مالید لای کونم . چند ثانیه همینطور نشست . بعد بلند شد ، شورتم رو از رو زانوم کشیدکامل بالا و یکم از رو شورت کون و سوراخم رو مالید و یکی زد رو لپ کونم و یا خنده گفت نگهش دار اون تو برات خوبه خاصیت داره بعد پاشد رفت تو دستشویی. از دستشویی در اومد رفت تو اتاقش لباساش رو پوشید و رفت بیرون .
دیگه واقعا نمیتونستم فراموشش کنم . رون های درشت و پشمالوش رو . کیر و تخماش رو . حسابی هم حشری و داغ بود . سوژه جق هام شده و بود و هرزگاهی هم که موقعیت جور میشد باهاش حال می کردم .
نوشته: رضا
چقدر دوست دارم برا اولین بار که یکی میخواد منو بکنه اینجور با آرامش باهام حال کنه و با لذت منو بکنه که منم از کیرش نهایت لذتو ببرم الان خیلی دلم میخواد.
من هرچی خواستم این پوزیشن هایی که تو تعریف کردی رو تجسم کنم نشد فک کنم استخون نداره بدنت یا شایدم مشکل از تجسم کردن منه