سلام من بهرام هستم(مستعار) قبلا دو تا داستان نوشتم ب اسمای (گاییده شدنم رو تخت خودم) و ( گاییدن امیرعلی بعد از کلاس زبان) این داستان مربوط ب پارسالمه ک یازدهم بودم ۱۷ سالمه با کون نسبتا بزرگ و نرم و کیرمم ۱۶ سانت حالا بریم سراغ داستان: امیرحسین از سال دهم اومده بود مدرسه جدید منم همینطور قدش نزدیک دو متر بود لامصب😂 تابستون ک میدیدمش اصلا ازش خوشم نمیومد چون فضول بود چندبارم سر فضولیش کیرش کردم سال دهم هیچ وقت باهاش بحث کیر و کون نمیکردم ولی همیشه کونش برام هیجان داشت همه مدرسه هم همیشه ب شوخی بهش میگفتن کون گنده خلاصه سال دهممون همش با هم دعوا داشتیم تابستون سال بعد که میخواستیم بریم یازدهم تو دو هفته اول کلاسای تابستون گفتن رفته منم خوش حال شدم چون باهاش حال نمیکردم از اون طرف هم همیشه با رفیقم دعواش میشد ولی هفته سوم اومد😒😒 گفت پشیمون شدم میمونم ی روز از کلاسای تابستونی رفیق صمیمیم نیومده بود زنگ خورد همه رفتن پایین فقط من و اون بودیم اصلا بهش نکاه نمیکردم هی کص میگفت ک بهرام کی بکنمت ، آبمو میخوری از این کصشرا برام جای تعجب بود ک شاگرد سگ خون کلاس انقدر کونیه و گیه داشتم از رو تخته ی چیز مینوشتم که دیدم داره بیرونو میپاد درو بست و کیرشو یهو درآورد اولش داد و بیداد کردم بعد کیرشو و بالای شکمشو دیدم که شیوه نظرم برگشت🙂 اومد جلوم که در باز شد مامور تخلیه کلاسا بود ولی چون امیرحسین شاگرد اول بود گفت بمونید ولی بیصدا رفت دوباره درآورد کیرو دستمو گرفت آورد نزدیک شکمش بدنش ی بوی خوبی میداد من محو کیر شیوش بودم داشتم براش جق میزدم ک گفت گوگولی میخوریش ترسیدم… گفتم نه !! یدونه لپمو بوس کرد ک رفتم رو ابرا بعد دست سردشو کرد تو شرتم گفت جون چ درازه🤤🤤 درجا کیرشو کردم دهنم از شوق هی میگفت بکن شرتتو بکنم توش زیر بار نرفتم زنگ خورد و جمعش کردیم مهر شده بود دوباره شده بود اون امیرحسین کونی متلک بنداز دیگه هم راجب اون روز چیزی نگفت تا ی روز زنگ ورزش تو کلاس بودیم ک بریم پایین گفت نه تو بمون شورتتو در بیار بده بکنمت گفتم گمشو عمرا گفت پس بخورش برام بازم گفتم نه عصبانی بود گفت اگع نخوری ب همه میگم که برام خوردی…خیلی ترسیدم ولی ی جور وانمود کردم که هیچی نشده گفتم خیلی خب کونتو پاره نکن برا من😒 گفت ورزش تموم شد بریم دسشویی منم ک موافق نبودم قبول کردم تمام زنگ ورزش محو فوتبال کرنش و کونش که از مقعد عرق کرده بود شده بودم زنگ خورد اشاره کرد برو تو دسشویی رفتم تو اتاق دسشویی بغضم گرفته بود و نازاحت بودم ک اومد من حالت ریدن نشسته بودم کع کسی از شیشه ما رو نبینه کیرشو درآورد خوردم خیس عرق بود ولی حسم در حد انفجار بود بعد ی ربع خوردن تنشو چسبوند ب شیشه گفت بلند شو شدم شرتمو آورد پایین با عرق کیر و کوتش انگشتشو چرب کرد گذاشت تو سوراخم انقدر حال داد که درجا آبم ریخت ( انقدر جق زده بودم آبم ۲ دقیقه ای میریخت) گفتم آخییییششش یهو صدای اومدن یکی اومد سریع امیر کیرشو درآورد شروع کرد ب سرپا شاشیدن که صدای شاش بیاد کسی شک نکنه یارو رفت دسشویی آخری من کیر امیرو گرفتم تا شاشش بریزه تو طاق توالت چون شق بود داشت رو دیوار میریخت تموم‌شد و رفت بیرون دیگه هیچ کاری با هم نداشتیم تا ی هفته مونده ب آزمونای دی ماه گفت میشه ی بار ب بهونه درس خوندن بیام خونتون همه بکنیم قبول نکردم هی میگفتم ی روز خالی میشه میگم بیای تا اینکه بهم پیام داد امتحان فردا وایمیستم نمیزارم بری باید بکنمت من ک شاش بند بودم جواب ندادم امتحان فردا رو ازش زودتر دادم و در رفتم خونه هامونم نزدیک هم بود رسیدم خونه سگ حشر شدم هی با خودم گفتم کاش میومد خونه چون تا چندساعت خالی بود دلمو زدم ب دریا بهش زنگ زدم گفتم: خوب پیچوندمتا اوزگل هر چی تونست فحش داد ک پیچوندمش بعد گفتم اگه بخوای میتونی بیای(با خنده) گفت آدرس گفتم چون نزدیکیم ب هم پنج دقیقه بعد اومد با ی لباس آستین بلند و شلوار لی مدل کلاسیک اومد بالا استرس داشتم ک کسی سر نرسه اومد توی خونه ی چرخ زد گفت بکن گفتم شوخی بود حالا خدافظ 😂 شلوار و پیراهنشو کند لخت نشست رو مبل گفت کوووون بدو منم بدنشو دیدم خیلی خوب بود ایندقعه یکم کیرش مو داشت منم ی یوس از لبش کردم بعد خواستم لوندی کنم شلوارکمو درآوردم بعد شورتمو سریع بلند شد منو گذاشت کف خونه گفت بخور خوردم خیلی حال میکردم کی فکرشو میکرد من و شاگرد اول کلاس تو خونه خودم همو بکنیم هر کاری کردم ک بکنمش نذاشت بهم گفت خم شو انگار میخوای ی چیزی از زمین ورداری بعد کونتو خم نکن از پایین دیدم میخواد سعی کنه بکنه توم ولی چون تنگ بودم نمیرفت😂 بعد ی ربع فک کرد رفت تو ولی رفت دم چاک کونم بعدشم افتاد بیرون کیرش خودش نفهمید رفت لاپام هی عقب جلو میکرد خیلی خوشم میومد ی چیز گرم و گوشتی دراز لا پام داره عقب حلو میشه منم از فرصت استفاده کردم تو حالتی ک کیرش لام بود و دو تا دستاش محکم کیرمو داشت فشار میداد دستمو از پشت بردم رو کونش واااای چقدر نرم و گوشتی بود لاشم عرق کرده بود ک ی بوی ناب سکسی میداد ولی لپای کونش مو داشت تا تونستم مالیدم کونشو اونم با جفت دستاش انقدر کیرمو فشار داده بود که قرمز شده بود آبم اومد ریخت رو فرش و دست امیرحسین گفت کصکش اینو از دستم پاک کن گفتم برو دیکه الان یکی میاد دیگه حسم رفته بود… گفت بزار آبم بیاد بعد کیرشو درآورد نشست لای کونمو باز کرد شروع کرد ب خوردن سوراخم هم میترسیدم کسی بیاد هم دوس داشتم بیشتر بلیسه دوباره کیرم ک کوچیک شده بود شق شد گفتن آههههه جون مادرت بلیییس فقط بلیس تا گفت آبم داره میاد کیرشو گرفتم دستم و ی دستمالم تو اون دستم براش زدم اونم با دستش داشت لپای کونمو ناز میکرد انگشتمم میکرد تموم شد لباساشو پوشید دستمال کاغذی ک آبش توش بودو گرفت بندازه دور بعدم بی هیچ حرفی رفت هنوزم همکلاسی هستیم ولی دیگه چیزی نمیگه منم که با سکس اون روز جق میزنم…

نوشته: کون تپلی