برده ی دوستام شدم (۱)

1401/07/08

سلام من زهرا هستم 37 سالمه متاهلم و 2 تا بچه دارم. من دو تا دوست صمیمی دارم که خیلی با همیم، لیلا و سپیده که لیلا خواهر شوهر سپیده هست. ما خیلی با هم وقت میگذروندیم تقریبا هفته ای دوبار همو میبینیم، شوهرامون هم با هم دوستن ولی اونا کمتر همو میبینن
تو دورهمی هامون یه چیزی منو اذیت میکرد اینکه اونا حس برتری داشتن، همش از خودشون تعریف میکردن و خودشون و بالا میگرفتن، اکثر کار ها رو هم گردن من مینداختن، حتی وقتی خونه لیلا بودیم، ظرفا رو میزاشتن که من بشورم، البته منم مشکلی نداشتم یعنی برام مهم نبود.

تو یکی از دورهمیا که رفته بودیم شمال خونه مادر لیلا،اونا پایین بودن و ما طبقه بالا ساناز و آرزو هم بودن داشتیم بحث میکردیم که کی از همه مرتب و تمیز تره، که آرزو گفت من حتی کونمم بوی خوب میده خندیدیم بعد ناهار ظرفا رو نَشستم و دراز کشیدم، لیلا بهم چپ چپ نگاه کرد، گفتم چیه،
-ظرفا رو چی کار کنیم
+بشور دیگه (به حالت تمسخر)
ساناز هم خندید، به لیلا برخورد ولی هیچی نگفت منم فک کردم بیخیال شده اومد نشست پاسورو اورد که بازی کنیم ساناز گفت من کار دارم رفت با گوشیش حرف بزنه
لیلا گفت هفت خبیث بازی میکنیم، نفر اول به نفر آخر حکم میده قبول کردیم، دست اول سپیده به آرزو حکم داد که چهار دست و پا بشه و پارس کنه اونم داشت همین کارو میکرد که دید دارم فیلم میگیرم یهو اومد منو انداخت نشست روم گفت پدر سگ چرا فیلم میگیری، منم خندیدم گفتم ببخشید
یه توف انداخت رو صورتم و بلند شد من خیلی عصبی شدم ولی چیزی نگفتم رفتم صورتمو شستم اومدم دست بعد و شروع کردیم، بازی یه جوری بود، خیلی زود لیلا تموم کرد، اونا هم انگار همو کمک میکردن دست منو پر کردن، منم باختم لیلا خواست حکم بده یکم فک کرد یهو سپیده گفت بزار من بگم، بیاد کونمونو بو کنه بگه کون کی بد بو تره
فک کردم داره مسخره بازی درمیاره خندیدم دیدم یهو لیلا گفت فکر خوبیه، پوکر شدم گفتم برو بابا
آرزو : باختی دیگه
من : چرت و پرت نگو حکم درست حسابی بدین
سپیده: حکم ما اینه باید انجامش بدی
من: برو بابا اصن من بازی نمیام
ساناز اومد گفت به به چه حکم جذابی، به خاطرش گوشیو قطع کردم
من: نه من عمرا اینکارو بکنم
لیلا : مگه دست توعه
اومد دستامو گرفت منو خوابوند به پشت. لیلا خیلی زورش زیاده، هیکلش تو پر و درشته ولی چاغ نیست سینه هاش 70 عه ولی کون خیلی درشتی داره
اول از همه سپیده اومد روشو کرد سمت پاهام کونشو اورد نزدیک صورتم کون کوچیک ولی خوش فرم و باحالی داشت، تقلا میکردم که از زیر دست لیلا در برم ولی خیلی سفت منو داشت، سعی کردم بو نکنم که ساناز دستشو گذاشت رو دهنم داشتم خفه میشدم مجبور شدم با دماغ بو کنم
خیلی بد نبود ولی اوق زدم
بدش جاشو با ساناز عوض کرد او درجا دهنم گرفت بو کردم بو نمیداد، یهو کونشو مالید به صورتم اونا خندیدن، بعدش ساناز جاشو با لیلا عوض کرد که یکم زور زدم دستشو زدم کنار که سپیده هم رفت کمکش با هم منو گرفتن لیلا اومد بالاسرم کونشو اورد نزدیک دهنمو گرفت رفتم که بو کنم یهو گوزید همه ترکیدن از خنده حالم داشت بد میشد سرمو اینور اونر میبردم که خلاص شم یهو نشست روم دیگه واقعا داشتم خفه میشدم که بلند شد، گفتم تموم شد دیگه؟ ولم کنین، آرزو گفت نه نه نوبت منه دیدم گوشی دستشع داره فیلم میگیره عصبی شدم
-جنده فیلم نگیر
+خفه شو بابا، بیا کونمو بو کن
اومد بالا سرم کونشو اورد نزدیک گفت بو کن جنده خانوم یکم که بو کردم ولم کردن و شروع کردن به خندیدن منم بغض کرده بودم رفتم صورتمو شستم سپیده دید طول کشید اومد پیشم خواست
مثلا آرومم کنه،
-چیزی نشده بابا یه حکم بود دیگه
یکم حرف زد گفت بیخیال باش و بخند
منم دیدم دیگه حرص خوردن فایده نداره لبخند زدمو رفتیم دیدم اینا هنوز دارن میخندن منم یه لبخند زدم
یکم حرف زدیم و شام خوردیم
رفتیم که بخوابیم قبل خواب آرزو به حالت تمسخر گفت حالا کون کی رو بیشتر دوس داشتی؟ خندیدن گفتم برو بابا مسخره
سپیده گفت نه حالا جدی بگو،
-سپیده یکم بو میداد ولی ساناز اصلا بو نمیداد
+لیلا چی خخخ
-گند میکرد، آرزو هم معمولی بود مثل سپیده
آرزو گفت زهرا رو داریم، متخصص بوی کون
همه خندیدن
اونا خوابیدن ولی من بیدار موندم، یواشکی رفتم سر گوشیه آرزو که فیلمو پاک کنم، رمزشو زدم رفتم تو گالری یهو ارزو از پشت منو گرفت
-داری چه غلطی میکنی
+هیچی
-خفه شو بینم
گوشی رو کشید دستمو پیچوند انداختم رو لحاف
-بگیر بتمرگ
منم با عصاب خراب خوابیدم

وقتی صبح پاشدم دیدم اونا همه بیدار شدن و رفتن پایین خواستم پاشم یهو فهمیدم لباس تنم نیس…

ادامه...

نوشته: زهرا


👍 17
👎 14
83301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

897451
2022-09-30 01:48:16 +0330 +0330

عالیه لطفا ادامه بدددده

2 ❤️

897530
2022-09-30 13:52:52 +0330 +0330

من حس بردگی ندارم 0ون ملا خوشم نمیاد، دلم میخواد دیگران رو مطیع خودم کنم، ولی کص ننه هر کی بردست

0 ❤️

897534
2022-09-30 15:48:29 +0330 +0330

چه کسشری بود؟؟
گیج شدم

0 ❤️

897578
2022-10-01 01:48:21 +0330 +0330

🤔

0 ❤️

897630
2022-10-01 14:46:20 +0330 +0330

ادامش رو کی می‌نویسی

0 ❤️

897682
2022-10-02 02:39:30 +0330 +0330

منتظر ادامه اش

0 ❤️

897870
2022-10-04 01:22:53 +0330 +0330

عالی بود منتظر ادامش هستیم

0 ❤️