درود.داستانی که میخوام براتون بگم مربوط به چند سال قبل هست.من امیر ۲۱ سالم بود اون زمان و یک دختر عمه دارم به اسم منیره که ۱۵ سالش بود اون موقع.اول بگم که داستان به هیچ وجه سکسی نیست.
خرداد سال ۹۱ بود و من درگیر امتحان های دانشگاه،یک روز دختر عمم بهم زنگزد و گفت پس فردا امتحان ریاضی داره و چند جا اشکال دارم میشه بیام کمکم کنی گفتم اکی و عصر همون روز رو ست کردیم که بیاد.من اون روز خونه تنها بودم.خلاصه منیره سر ساعت اومد و اول رفت لباسش رو عوض کرد یک دامن مشکی پوشید با بلوز زنانه.من هم که با همون لباس خونه بودم،یک تی شرت و شلوارک.خلاصه شروع کردم باهاش کار کردن،در مجموع خیلی خوب بود ولی سر یک مبحث خیلی خنگ بازی در میاورد و متوجه نمیشد.آخر بهش گفتم خنگول خانم یاد بگیر دیگه!گفت امیر پررونشو ها میزنم لهت میکنم،گفتمتویه ذره بچه؟نخندون ما رو.یکم کل کل کردیم و قرار شد بعد تموم شدن درس کُشتی بگیریم تا ببینیم روی کی کم میشه! خلاصه آخر اون مبحث هم یاد گرفت و بلند شدیم برای کشتی.همینجور کمر هم رو گرفته بودیم و فشار میدادیم،اعتراف می کنم تحریک شده بودم و بدنم داغ شده بود.ولی جلوی خودم رو می گرفتم.خلاصه بعد چند دقیقه کشمکش هر دوبا هم افتادیم زمین و روی زمین غلت می خوردیم که اون یک دفعه یک پاش رو گذاشت رو سینم و اون پاش هم روی گلوم و شروع کرد به فشار آوردن،واقعا گیر افتاده بودم و منیره هم فشار میاورد بدنم رو به سمت پایین،خلاصه بعد حدود یک دقیقه بدنم کامل افتاد و پشتم خورد زمین و منیره پیروز شد.هاج و واج مونده بودم.منیره بلند شد و گفت دیدی لهت کردم؟الان که ۱۲ سال از این ماجرا میگذره ولی من هروقت یادش میفتم حسابی حس تحقیر بهم دست میده که به دختر ۱۵ ساله باختم.
امیدوارم داستانم رو درج کنید با این که سکسی نیست،یک ذکر خاطره بود.
نوشته: امیر
خاک تو سرت بی عرضه از یه دختر بچه ۱۴ ساله باختی کسخل کیرم تو قد و هیکلت
چقد نامردن این شرخر های ادمین که تفنگ رو سر امثال تو میذارن واسه نوشتن خاطره هایتون
میدونید دوستان من قطعا به این نتیجه رسیدیم که بعضی ها واقعا تنشون میخواره که خودشون و مادر و خواهراشون از ملت فحش بخورن، به نظر خیلی با این موضوع حال میکنن، نمونه همین نویسنده
اون موقع ۲۱ سالت بوده الان ۳۳ سالته ! اینکه تو این سن این خاطره سیکیم داشاق خیاریتو اینجا نوشتی مشخص میکنه که هنوز اندازه پشکل عقل و شعور تو سرت نداری.
بنظرم نزدیک ترین تجربت به سکس هم همون کشتی بوده که دختر عمه جندت خاکت کرده
یه سوال 21سالت علان سال 1403هستی یعنی تو سال 91باید 9سال داشته باشی ریاضی به دختر 14سال یاد میدی کسکش کونی
چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده که هنگام جلق زدن هم زود انزالی داری
امیر فقط میگم که کاش منیره تورو خفه کرده بود.اخه هبه انگور اسم سایت چیه .
از هفته آینده هاکس که با کسی دعوا کرده باشد در ۲۰سال گذشته میاد و همهچیز رو اینجا مینویسد
داستان سکسی نیست؟؟؟!!!
پس اینجا چه گوهی میخوری؟
ادمین چرا چنین خزعبلاتی را منتشر میکنه؟
اینقدر زود قضاوت نکنین
شاید امیر لاغر و استخونی بود و دختر عمش چاق و تپل🙃
ندید بدید،تو به قبر جد و آبادت می خندی بهم فحش خوار مادر بدی،اگه خوشت نمیاد محترمانه نظر بده،شعور محترمانه نظر دادن نداری خفه خون مرگ بگیر.
اونی که اندازه پشگل عقل و شعور نداره خودتی مصطفی پفیوز.
کصکش کونی خودتی مردیکه،من گفتم سال ۹۱ که خاطره اتفاق افتاده ۲۱ سالم بوده،کور بودی ندیدی از فعل گذشته استفاده کردم؟؟؟اول درست بخون بعد گالت رو باز کن و آشغال بریز بیرون.
کونی جلقی و عقده ای هم جد و آبادته.
آخه کیرم تو مغزت اومدی توی بخش داستان های سکسی یه مشت کصشر نوشتی بعد زدی این داستان به هیچ وجه سکسی نیست ؟
خودتو و دختر عمتو از وجه های مختلف گاییدم
نمیفمم فحش بدم یا ندم
ولی دیگه لطف کن خاطرات قشنگتو جایی نشر بده
مرسی اه