اولین باری که دادم

1402/05/27

سلام اسم من مهران تقریبا ۱۰سال داشتم یه پسر لاغر اندام کونمم گنده نبود،خیلی هم خجالتی بودم اصلا روم نمیشد با غریبه ها صحبت کنم ولی پوست سفیدی داشتم.ماهی یکی دوبار میرفتیم خونه عموم منو پسر عموم (ابوالفضل یه پسر لاغرتر از خودم سبزه ولی یه سال بزرگتر از من)خیلی با هم بازی میکردیم کشتی می گرفتیم بیشتر اوقات با هم بودیم کلاس ۴رم بودم تا اینکه که تو مدرسه چند نفری یکی دوبار انگلم کردن منم راستش قلقلکم میومد(خوشم میومد)یه بار که ابوالفضل اینا اومده بودن خونمون خیلی اذیتم میکرد( حالا یادم نیست دقیق چیکار میکرد )بهش گفتم بشین سرجات وگرنه انگلت میکنما! پسر عموم با تعجب نگام کرد گفت مگه تو انگلم بلدی؟
خلاصه خودم رومو باهاش باز کردم تا یکی باشه همیشه انگلم کنه
این داستان نیست زندگی ناممه خیلی هم کند پیش رفت اولین بار
تایکی دو ماه دستمون تو کون هم بود
بعدش ما هر وقت میرفتیم خونه عموم بابام و عموم ما دو تا پسر عمو رو بجون هم مینداختن ،بلند شین کشتی بگیرین ببینم کی زورش بیشتره،
منو پسر عموم یه جوری تو کل کل هم بودیم سر قضیه کشتی البته من بیشتر اوقات مینداختمش😏
دیگه جوری شده بود وقتی همو میدیم بعد اینکه جلو باباها کشتی میگرفتیم ادامشو می رفتیم تو اتاق بهم میچسبیدیم(بعضی وقتا که از پشت بغلم میکرد خوشم میومد )بازم خودم کونم خارید.
سر همین جریان گفتم هر کی خورد زمین باید رو کیر اون یکی بشینه😑
اونم گفت باشه
خلاصه من چند بار انداختمش پشت سر هم اونم میومد مینشست رو کیرم منم الکی بالا و پایین میکردم کیرمو چندتا جانم بهش میگفتم
دیدم اون هیچی نمیگه گفتم نکنه داره حال میکنه
این دفعه خودمو انداختم🙂
اونم دراز کشید کیرشو صاف نگه داشت گفت بشین هیچ حسی نداشتم وقتی نشستم فقط بهش گفتم کیرتو ول کن بزار راحت بشینم اینطوری اذیتم اونم میگفت نه
(نمیدونم چرا من کیرمو راست نگه می داشتم اون می نشست دردم میومد)
خلاصه اینم مرحله دومش بود ,تقریبا ۱سال همینطوری بودیم با هم
خونمون عوض شد رفتیم یه خونه ای که بزرگ بود یه خواب داشت که تخت بابا و مامانم تو اتاق بود درشم قفل میشد😉
پسر عموم اینا دفعه دوم یا سوم که اومدن این خونمون بهم گفت میخوای منو بکنی
منم تا بحال نه دیده بودم نه یاد داشتم فقط سر اینکه کم نیارم گفتم بله که میخوام
دیگه تقریبا ۱۱سالم بود
گفت بیا تو اتاق رفتم
گفت اول تو بکن بعدشم من
گفتم اینجا
گفت اره گفتم میفهمنا
گفت نه درو قفل میکنیم
خلاصه راضی شدم
اونم دراز کشید رو تخت ،کشید پایین شلوارشو با شرتش
گفت بکن منم که یاد نداشتم نه لاشو باز کردم نه تفی زدم عین اسکلا کیرمو گذاشتم رو کونش همینطوری درازا نکه فرو کنم بهش ،بدنمم چسبوندم بهش فقط الکی تکون میخوردم🤦🤦🤦
۱دو دقیقیه گذشت گفت حالا نوبت منه
گفتم باشه دراز کشیدم
(اصلا تو نخ این نبودیم کیر هم ببینیم بیشتر دوست داشتیم کون همو ببینیم)
شرتمم در اوردم اینم که آماده بود قشنگ با حوصله از رو خیال راحتی لا کونمو باز کرد یه نگاهی انداخت و تف زد سر کیرش
یواش یواش سرشو کرد تو 😢
من اصلا دردم نیومد یه حس عجیبی داشتم فقط احساس میکردم کونم خودش باز شده کیر اونم نمیفهمیدم
سه تا کرد تو تموم شد بعدشم که در زدن چیکار میکنین بچه ها ،چرا در قفله بیاین غذا بخورین‌…
دفع بعدی ما رفتیم خونشون
شب کنار هم خوابیدیم دلم میخواست عین اون بکنم تو کونش
زیر پتو بودیم شلوارشو کشیدم پایین گفتم تف زدم به کیرم همینطوری الکی فشار میدادم به در دیوار می خورد خودش کیرمو گرفت گذاشت سر سوراخش گفت یوااااش بکن تو
منم محکم کردم تو کونش فک کنم تا نصف رفت تو ابولفضل پاش محکم زد به در و کونشم گرفته بود تابلو شد دیگه منم رومو کردم اون طرف خودمو زدم بخواب بعد چند دقیقه که اوضاع بهتر شد چرخیدم
گفتم چی شد دیدم اشکاش رو صورتشه
گفت دردم گرفت
گفتم ببخشید
اونشبم تموم شد فردا صبحش برد آرایشگاه خواهرش که خالی بود لخت شدیم دیدم کیر من از مال اون خیلی کلفت تره به کیرش خندیدمو گفتم کیرمو ببین کیر تو نصف کیر منه بخاطر همین دردت اومد گفتم من که مال تو اصلا احساس نکردم خلاصه دیگه نداد بهم میگفت کیر تو خیلی کلفته(منم چون اشکشو دیده بودم دلم به حالش می سوخت ,نمیدونستم از زرنگیشه🤦)هر چند وقت همو میدیم ابوالفضل میگفت بریم بده سیاست داشت دهن سرویس وقتی میکرد میگفتم نوبت منه میگفت مال تو خیلی کلفته وگرنه خیلی دوست دارم بهت بدم تو که اصلا مال من دردت نمیاد منم ساده ،میگفتم باشه دیگه عادت کرده بودم هر وقت اشاره میکرد در میاوردم براش
این تا چند ماه ۳تا میکرد ابش میومد منم اصلا تو نخش نبودم کم کم ۳تاش شد ۴تا هی بیشتر شد کیرشم کلفت تر
فکر میکنم دیگه۱۳سالم بود اونم۱۴
یه بار بردم تو ارایشگاه خواهرش ساعت ۹شب همه خونه بودن محال ممکن بود کسی بیاد
گفت لخت شو شلوارتو کامل در بیار منم در اوردم یک صندلی چوبی قدیمی داشت گفت شکمتو بزار لبه صندلی خم شو منم اینکارو کردم رو دستش تف انداخت مالید به کونم بعدم به کیرش، یواش کرد تو درآورد هی تندترش کرد دستشو از کمرم گرفته بودم محکم میکرد تو تا ته در می آورد یهویی یه درد شدیدی احساس کردم نشستم رو زمین کونمم گرفته بودم آی آی ابوالفضلم میگفت ادا بازی در نیار سعی میکرد بکنه تو کونم
گفتم لاشی نکن واستا ،
گفت الان خوب میشی کو بچرخ ببینمش
چرخیدمو لاشو باز کرد نگاه کرد همینطوری که دراز بودم گفت دیگه یواش میکنم دردت تموم شد بکنم
گفتم اره
ولی دیگه یواش نمیکرد،هر چی میگفتم یواش محکم تر میشد گفت با دستات کونتو باز بگیر میخوام ببینم تا کجا میره تو ،منم باز گرفتم هم شل میکردم میگفت باز کن لاشو محکم میزد رو کونم کونم قرمز شده بود
تا اخرش همینطوری کرد منو.عین سگ (۲۰دقیقه ای زیرش بودم)
وقتی تموم شد اشکام رو صورتم خشک شده بود شلوارمو کشیدم بالا ابوالفضل به تمسخر می گفت چی شده و می خندید تحویلش نگرفتم همینطوری که داشتم کمربندمو می بستم گفتم من میرم خونه گفت صبر کن موکتو درست کنم بریم
کارش تموم شد هم از پله آرایشگاه پریدم گفت غررررر…( گوزیدم )
ابولفضل😂😂🤣
من قدم بعدی، غررر… باز دوباره گوزیدم
ابولفضل از خنده غش کرده بودم
تا سر میلان یک قدم در میون در میرفت ازم
خلاصه ابولفضل سرتر بودنشو نشون داد بهم،تا ۲۰سالگی میزاشت بهم
اخرین باریم که گاییدم یادمه نمیره هیچ وقت خونه عمم خوابیده بودم از کون ارضام کرد دمش گرم ولی خب لاشی بازی زیاد سرم در اورد

اگه خوشت اومد دوست داری داستان بعدی کدومو بنویسم برات
_پسر عمم میثم که با گریه شروع شد چون ۱۰سال از خودم بزرگتره.بعد ابولفضل این منو کرد(کلفت)
_پسر خالم که ۴سال از خودم کوچیکتره و میخواستم من اونو بکنم(کیر عادی با داستان باحال)
_هم کلاسیم که خواهرش دید داداشش داره منو میکنه(خشن)

_نگهبان بنایی دو تا میلان بالاتر از خونمون (کیر کلفت زوری)

نوشته: مهران


👍 9
👎 6
27701 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

943039
2023-08-19 00:02:25 +0330 +0330

میلان همون میدون خودمون میشه؟

1 ❤️

943074
2023-08-19 01:44:48 +0330 +0330

خشن و کلفتو بنویس (کنجکاویم گل کرد)

1 ❤️

943174
2023-08-19 15:26:48 +0330 +0330

خوب بود. در اصل چون واقعیت داشت و خوب تعریف کردی، قابل تصور بود.
در مورد قسمت بعدی، هر کدوم خودت خواستی بنویس. آخرش که باید همه رو تعریف کنی 😁

1 ❤️

943256
2023-08-20 03:05:28 +0330 +0330

به همه عالم دادی جز من

0 ❤️

943290
2023-08-20 08:31:19 +0330 +0330

_پسر خالم که ۴سال از خودم کوچیکتره و میخواستم من اونو بکنم

1 ❤️

943325
2023-08-20 12:54:01 +0330 +0330

بابا دمت گرم توبه همه فامیل ومحل دادی

0 ❤️

947404
2023-09-14 14:46:30 +0330 +0330

یه خانم بیاد آشنا شیم
Taallaaii ای دی تلگرام

0 ❤️