سلام اسمم حسین‌ این داستان خیلی وقته داره سنگینی مکینه ،قد بلند هیکله معمولی قیافم خوبه ولی .زمانی که بچه بودم پدر مادرم جدا شده بودن من مادرمو واسه اولین بار تو ۱۵سالگی دیدم ،خلاصه موقعی که وارده خانواده شدم همه حسابی تحویلم میگرفتن ،خانواده باحالین همه پایه ان واسه عشق و حال ،یه شب خونه یکی از خاله هام دعوت بودم من مشروب بردمو با شوهر خالمو ۲تا از خاله هام و مامانم نشستم یه ۱.۵ لیتری عرقو خوردیم کلی خندیدمو حسابی مست بودیم ،جا پهن کردیم که بخابیم مامانم بغله من جاشو همیشه میندازه جفتمون بد جور مست بودیم (مامان یه زنه قیافش خیلی گوگولیه یه مقدار توپول و گوشتی و سفید سینه هاش خیلی بزرگه ولی کونش کوچیکه )من همیشه موقع هایی که میرم پیشه مامانم شبا میگم ماساژم بده،اون شبم کفتم مامان یکم ماساژم میدی رو صورتم دراز کشیده بودم ،مامان با همون حالته بی حالی شروع کرد کمرمو ماساژ دادن یجور ماساژ میداد که راست کرده بودمو داشتم زمینو سوارخ میکردم بر عکس شدمو رو کمرم خابیدم کیرمم بلند شده بود مامان داشت شکممو ماساژ میداد من کیرم یجوره تنظیم کرده بودم که بخوره به دستش خیلی حالم بد بود هیچی حالیم نبود مامانمم همینطور یهو یه لحظه دستش خورد به کیرمو فهمیده بود که راست کردم من تا حالا کسیو از کس نکرده بودم چند باری کونه دختر گذاشته بودم کم کم خودش با ساعده دستش شروع کرد مالیدن رو کیرم از رو شلوار به من انگار که دنیا رو دادنو ازاد شدم رو به مامانم کردمو فیس تو فیس شدیم لبامون نزدیکه هم بود که نمیدونم چیشد لبامون چسبید بهم همنجور که لب رو لباش بود دستمو بردم تو دامنش از رو شرت داشتم میمالیدم خیسه خیس بود یه کسه گنده داشت ولی تاریک بود چیزی درست نمیدیدم ،اینقدر حالم بود و شهوت وجودمو گرفته بود با صدای لروزن فقط گفتم برگرد ،مامانم برگشتو دامنشو با شرتشو داد پایین من سریع چسبیدم پشتش هی میخاستم بکنم تو کسش که نمیتونستم پیدا ش کنم سوراخو ،مامان خودش کیرمو گرفت کرد تو کسش وای خدا همین الان دارم بیادش جق میزنم اولین بار بود که مزه کسو میچشیدم بهترین حس بود تو مستی ،همون لحظه ابم اومد کیرمو همون تو مونده بود ولی نخابید مامانم منتظر بود تلمبه بزنم ولی نمیتونستم چند لحظه وایساد دید نه خبری نیس خودش ااروم عقب جلو میکرد دوباره شهوت وجودمو گرفت شروع کردم تلمبه زدن مامان دسته منو گذاشت رو کس با دسته من کسشم میمالید ،کیرم یهو از کسش دراومد اومدم بکنم دوباره توش که اشنباه کردم سوراخه کونش یهو یه اهه ریزی کشید من هنوز نفهمیده بودم دارم از کون میکنم یکم تلمبه زدم داشت ابم میومدمه به مکث کردم مامان کیرمو دراورد کرد جلو تازه اون موقع فهمیدم که داشتم از کون میکردم چند دیقه تو کسش تلمبه زدم که ابم اومد خالی کردم توش یه ریعی تو همون حالت بودیم که مامانم کیرمو درااوردو پاشد رفت دستشویی قبله اینکه بیاد بیرون من شلوارمو کشیدم بالا بیهوش شدم ،صبح که پاشیدم خالم صبحونه گذاشته بود انگار که بین من و مامانم هیچ اتفاقی نیوفتاده بود انگار که جفتمون فقط خودمونو خالی کردیم ولی من خیلی اون موقع عذاب وجدان داشتم بعد اون داستان باز چند باری مشروب خوردیم ولی مامانم دیگه نمیزاشت اتفاقی بیافته خودشو سریع جمع و جور میکرد واقعا خیلی لذت داد شاید بازم بتونم بکنمش .

نوشته: حسین