کص قلمبه مامان دوست کونیم (۱)

1401/12/21

اسمم بابک هست و داستان در مورد خاطرات نوجونیمه .
من و داریوش نزدیکترین دوستایی بودیم که از بچگی با هم بودیم. اختلاف سنمون فقط یکماه بود و خونه مون تو یه کوچه بود . تقریبا هر تجربه ایی رو با هم انجام دادیم.
از اولین باری که با هم وایستاده به دیوار شاشیدیم تا اولین عکس زن لختی که دیدیم، همه اش باهم بودیم. یادم نمیره حتی جق زدن رو از هم یاد گرفتیم . هر دو مون یه چیزایی شنیده بودیم ، اما یواش یواش تصحیحش کردیم. مثلا از یه سری کودن شنیده بودیم که با صابون گلنار میشه جق زد ، اما اولین باری که چنین خریتی کردیم و سر شاشیدن بعدش تا یه روز از درد عربده می زدیم، به جد و اباد اون ننه جنده هایی که این کص شرا رو بلغور می کنند فحش دادیم.
تو اوج دوران بلوغ جنسی و هورمون و شهوت بودیم که داریوش یواش یواش راهشو از من جدا کرد.
اولین بار خوب یادمه، خونه داریوش نشسته بودیم و داشتیم یه فیلم پورن بایوسکشوال نگاه می کردیم. من تو جور کردن فیلم خیلی پخمه بودم ولی برعکس داریوش استاد این کار بود. بدیش این بود که ، مجبور بودم که همیشه فیلمهای به انتخاب داریوش رو نگاه کنم.
این بار هم فیلم در مورد دو تا مرد بودند و یه زن. مرده کیرش رو از عقب کرده بود تو کون زنه، و مرده دیگه کیرش رو کرده بود تو کون این یکی مرده.
ما که هر دو دیگه استاد جق شده بودیم، وازلین و‌ دستمال کلنکس رو‌گذاشته بودیم وسط ، و داشتیم حسابی جق می زدیم
من به داریوش گفتم، اوف زنه چه کونی داره، جوون‌سوراخ کونشو‌ ببین
دایوش گفت چه حالی می کنه اون مرد وسطیه ، فکر کن کیرت تو کون یه زنه خوشگله ، یه کیرم تو کون خودته
من‌یه نگاه بهش کردم و شوخی گفتم‌ شرمنده امکانات کمه ، کون زن نداریم ، اما خواستی کیر واسه کونت دارم.
داریوش یه نگاه به من کرد و با یکم مکس گفت جدا می تونی کون پسر بکنی؟ ، یه خنده کردم و گفتم اره، البته خودمونیم هیچ فکری در مورد اینکه کون کردن اصلا چجوری هست نداشتم. داریوش دستشو‌داراز کرد و‌وازلین رو برداشت ، یه انگشت پر ملات ازش زد مالید ، دمه سوراخ کونش. بعد چرخید و قنبل کرد به طرف من
و با دو‌دستش لپ های کونشو از هم باز کرد و گفت بیا پس بکن توش.
من که خشکم زده بود یهو بخودم امدم گفتم، بکنم تو کونت؟! گفت اره ، کیرتو‌فرو کن تو سوراخ کونم ،
من همین جوری ایستاده بودم‌، و‌برا اولین بار به کون داریوش در اون حالت نگاه می کردم ، قبلا یه میلیون بار لخت هم رو‌دیده بودیم ، و حتی واسه هم جق زده بودیم ، اما اون صحنه که داریوش اینجوری جلوم‌ قنبل کنه ، سابقه نداشت. داریوش یه تشر زد که چرا خشکت زده بیا بکن دیگه، ترس هم نداشته باش ، قبلا هم تو کونم کیرهایی رفته که کیر تو پیششون نخود هم نیست.

رفتم جلو‌و سر کیرمو گذاشتم دمه سوراخش، یکم فشار دادم و اسفنکنر کونش با یذره مقاومت سر کیرمو پذیرفت، یواش یواش کیرمو‌دادم جلو ، تا اینکه خایه هام رسید به لپ های کونش .
حس خیلی عجیبی بود، تا اون موقع کیرم‌، هزار بار مشتمو حس کرده بود اما کون یه چیز دیگه بود. ناخوداگاه شروع کردم به تلم زدن، بعد سرعت و ضربه ام رو زیاد کردم، طوری که اینقدر تلم هام محکم شده بود که داریوش مجبور شد رو‌زمین بخوابه ، منم همین جوری که کیرم تو کونش بود روش دراز کشیدم. مدت زیادی طول نکشید که به بهترین ارگاسم زندگیم تا اون موقع رسیدم. بقدری ارضا شدنم شدید بود که چند لحظه چشام سیاه شد و مثله مرده رو‌داریوش افتادم
هنوز کیرم‌تا ته ، تو کون داریوش بود. چند صحبت معمولی بینمون رد و بدل شد که یهو داریوش یه حرفی زد که با اینکه تازه ابم امده بود اما حس کردم‌، دوباره داره کیرم که هنوز تو کونش بود شق میشه
داریوش گفت بابک ، تو موقعی که جق می زنی بیاد کی می زنی، منظورم زنایی که دور برت هستند رو‌می گم. گفتم خیلیا ، زن داییم، خواهر رسول، زن فریدون …گفت به یاد مامان منم می زنی؟

این دومین بار بود که امروز از دسته داریوش شوکه شدم، اما خیلی طبیعی جواب دادم ، اره خب ، پری جون خیلی خوشگله
گفت: اره ، دیدم تا حالا چندین بار مامان منو بدجور دید زدی، همین پریروز که بد نشسته بود رو زمین ، داشت سبزی خورد می کرد ، منم دیدم دامنش جوری قرار گرفته که قشنگ میشه لاپاشو دید ، منم با پر رویی گفتم اره تازه شرت مامانت رو هم دیدم سفید بود. داریوش گفت : دوست داری الان منو به یاد مامانم بکنی ؟ گفتم اره، ولی از حالا بهت گفته باشم ، بر عکسشو نداریم ها ، گفت نه بابا ، من هیچ وقت به خاله زری نگاه بد نداشتم، تویی که هر وقت لنگ و‌پاچه مامان منو می دیدی می خواستی با چشمات قورتش بدی
گفتم : اوکی ، الان چیکار کنم، گفت از روم پاشو‌یه فکر برات دارم
از رو‌داریوش پاشدم‌، داریوش رفت تو اتاق خواب مامانش، برگشت
تو دستش یه شرت توری قرمز مامانش بود با یه سری عکس، گفت بیا این شرت مامانم ، حال کن باهاش ، اینم عکساش که بزاری و به یادش باهاش حال کنی
شرایط جوری شد که دوباره کیرم مثل سنگ سفت شد، داریوش به شکم خوابید منم رفتم روش. یه تف سر کیرم زدم و تا خایه کیرمو کردم‌تو کونش. خیلی راحت کیرم تا ته رفت. چون هنوز آب کیرم تو سوراخش بود ، رفت و برگشت کیرم خیلی راحت انجام می شد. شرت مامانشو گرفته بودم تو دستم و بوش می کردم، داریوش عکسای مامانشو کنارش پخش کرده بود، عکسهای عادی بود ،
داریوش گفت ، بابک فکر کن الان کیرت تو کون مامانمه ، فکر کن الان داری سوراخ کون مامانمه جر میدی، عکس مامانش گرفته بود دستش ، بهم نشون می داد می گفت یادته دو هفته پیش امد بشینه سر سفره رو زمین ، یهو شرتش از زیر دامنش معلوم شد؟ یادته کص تپل مامانمو تو اون شرت سورمه ایش؟ دیدم چجوری لای پای مامانمو نگاه می کردی. فکر کن الان داری اون کص کپل رو‌تلم می زنی
دیوونه شده بودم از حرفاش ، چنان محکم داشتم تلم می زدم که صدای شرق شرقش تو اتاق پیچیده‌ بود، داریوش حس کرد داره دوباره ابم میاد، گفت بابک از کونم در بیار بیا بزار تو‌دهنم .
منم گوش کردم کیرمو کردم تو دهنش، برا اولین بار یکی داشت برام ساک می زد و حس خیلی خوبی داشت، کاملا داشتم حس می کردم که چقدر تجربه من تو سکس از داریوش کمتره
عکس مامان داریوش رو از دستش قاپیدم، گرفتم جلو صورتم، برا بار دوم آبم امد ولی اینبار واقعا از ته جونم در آمد ، قشنگ حس کردم دو تا پاشش اول آبم مستقیم رفت ته حلق و معده داریوش ، یهو ولو شدم رو زمین . عالی بود
داریوش یه نگام کرد و گفت خب بود؟ گفتم عالی بود، گفت حالا داشته باش برات کلی سورپرایز دارم.
بعد اون روز دیگه ، تقریبا هر روز داریوش رو میکردم ، سعی می کردیم متفاوت هم باشه، یبار آبم می ریختم تو کونش، یبار ته حلقش، چند بار شرت و سوتین مامانشو پوشید، چند بار حتی لباسهای مامانش پوشید و دقیقا مثل مامانش راه رفت و حرف زد، منم تو ذهنم پری خانوم‌ رو‌تصور می کردم ، راه میافتادم دنبالش و کونشو از رو لباس انگشت می کردم، یا دستمو‌از بالای دامن مامانش که پوشیده بود می رسوندم به سوراخ کونش ، و می کردم توش
جووووون ، پری خانوم ، چه کون گوشتی خوش دستی دارید ، اوففف،
اواسط تابستان و تعطیلات مدرسه ایی بود و در ضمن هوا بشدت گرم بود. شانس ما کولر خونه داریوش خراب شده بود. منم مثل همه روزای تابستون خونه داریوش ولو بودم. دو‌تایی رو‌ز فرش اتاق داریوش دراز کشیده بودیم و‌داشتیم به سقف نگاه می کردیم , مثل خر داشتیم عرق می ریختیم ،

داریوش روشو چرخوند ، و بی حوصله داشت هال رو‌ نگاه میکرد. یهو با دستش زد به پشت من که نگاه کن. مامان داریوش کنار پنجره ایستاده بود و داشت بیرون رو‌نگاه می کرد. بخاطر گرما یه پیراهن نازک یه سره بلند پوشیده بود ولی نور پنجره قشنگ ازش رد میشد
پری خانوم زیر لباسش هیچی بجز یه شرت نپوشیده بود و قشنگ‌بدن زیباش دیده می شد
داریوش: بابک مامانمو ببین
من: جوون ، وای چه کصیه این مامانت
داریوش دستشو از رو لباس رو‌کیرم گذاشت و منم شروع کردم با مالوندن کونش ، رونهای چاق و کون خوشگل مامانش قشنگ از زیر لباسش معلوم بود . پری خانوم پشتش به ما بود ، و بطور واضح می شد کپلی کصشو از زیر لباس نازکش دید . دو تا انحنای زیر کپلاش که از شورتش بیرون زده بود ، دیوانه کننده بود
بعد مامانش رفت تو اتاق خواب خودش و در رو بست.
داریوش:بکنیم؟
گفتم : اره ، با اون صحنه ایی که از مامانت دیدن الان فقط باید به یادش جرت بدم. برو کونتو بشور که اینبار بدجور می خوام کونتو پاره کنم.
داریوش پاشد از اتاق رفت دستشویی تا کونشو تخلیه کنه و بشوره . چند دقیقه بعد ، داریوش ، امد در اتاق و با صدای اروم ولی پر هیجان گفت: بابک، پاشو بیا فوری
پاشدم و دنبال داریوش راه افتادم تا در اتاق خواب مامان باباش که نصفه بسته بود
داریوش انگشتشو به علامت سکوت روی دماغش گذاشت و‌ با دستش به در اتاق اشاره کرد
من پاورچین رفتم طرف اناق و سرمو کشیدم تا داخل اتاق رو ببینم, وای خدا چی می دیدم
داخل اتاق، مامان داریوش رو‌تخت با پیراهن نازکش خوابیده بود، پیراهنش بالا رفته بود و رونهای خوشگل و سفیدش معلوم بود ، البته هنوز شرتش دیده نمی شد. با دیدن این صحنه بلافاصله شق کردم‌.
داریوش یه نگاه با لبخند به من کرد ، دو باره انگشتشو گذاشت رو‌دماغش و پاورچین رفت تو اتاق بالای سر مامانش. گوشه دامن مامانش رو گرفت و‌اونو بالا کشید
وااای ، چی می دیدم؟
کون خوشگل پری خانوم که از زیر یه شرت سورمه ای ، قلمبه بیرون زده بود جلوی چشام بود. پری خانوم‌ یه وری رو به شیکمش خوابیده بود . کیرم دیگه داشت می ترکید. با اینکه لاپا و رونهای پری خانوم رو‌ دزدکی زیاد دیده بودم ولی اینبار فرق داشت. خیلی واضح و اشکار اون کون خوشگل جلو چشمم بود . داریوش از اتاق امد دمه در و بی مقدمه شلوار و‌شورتمو داد پایین و شروع کرد به ساک زدن.
وای چشام‌روی کون پری خانوم قفل شده بود، دستم رو گذاشته بودم پشت گردن داریوش، و‌ با تمام قدرت فشار می دادم به سمت کیرم. دیگه قشنگ دماغ داریوش رو روی شیکمم حس می کردم، و کیرم وارد حلقش شده بود. لذت بی نظیری بود ، تا حالا اینقدر عمیق برام ساک نزده بود. قشنگ‌داشتم ته حلقش تلم می زدم‌. وای حیف بود در اون حالت کون نکنم.
اروم‌زدم پشت کله داریوش که پاشو‌قنبل کن. کرم‌نرم کننده ای که همیشه قبل از رفتن خونه داریوش اینا تو جیبم می گذاشتم رو‌در اوردم سر کیرم زدم‌، داریوش رو‌به تخت مامانش خم شد و دستاشو‌گذاشت رو‌زانوش و کمرشو قوس داد که سوراخ کونش حسابی بزنه بیرون.
سر کیرمو با سوراخش تنظیم کردم ، با نگام داشتم قلمبگی کص مامانش رو‌از زیر اون شورت سورمه ایش قورت میدادم. کیرمو‌یواش یواش فرو‌کردم‌تا حس کردم تا خایه ته کون‌داریوشم‌.
گفتم : جوون داریوش، کص و‌کون مامانت رو نگا، پسر ،
وشروع کردم تلم زدن تو‌کون داریوش.
داریوش با صدای پچ پچ‌ جوری که مامانشو ار خواب بیدار نکنه گفت: از کون مامانم حال می کنی، اره؟ فکر کن الان تا خایه فرو کردی تو‌کونش. فکر کن داری مامانمو جر میدی، بزن ، محکم بکوپ ، شورت مامانمو می بینی ، فکر کن از لای کش شورتش ، کیرتو کردی تو‌سوراخ کون مامانم، مامان جنده ام ، فقط جرش بده، پاره اش کن، یه جوری تو‌کونش تلم بزن از کونش خون‌ بیاد، دیگه نتونه راه بره …
داشتم وحشتناک تلم می زدم، می ترسیدم صدای شلپ شلپ خوردن کونش مامانشو بیدار کنه ، ولی مطمین بودم زیاد دوام نمیارم. حدسم درست بود ، چند تا تلم سنگین دیگه زدم و کیرمو تا اخر کردم تو و آبم رو خالی کردم‌ ته کونش. قشنگ احساس می کردم شیره جونم با چهار پنج تا پاشش تو عمق کون داریوش خالی شد. واقعا از نفس افتاده بودم و همونجوری ایستاده بدون اینکه کیرم رو از کونش در بیارم‌ ، خم شده بودم روش و نفس نفس می زدم.
یهو مامان داریوش قلت زد به پشتش خوابید جوری که زانوهاش یکم خم بود و لاپاش کامل باز . انگار که مثلا می خواد کص بده

چشمم افتاد به لای پاش، شورتش رفته بود لای شیار کصش و لپای کصش از دو طرف شرتش زده بود بیرون.

همون جور که خم بودم تو گوش داریوش گفتم : وای بابک، کص مامانتو ببین ، وای ی ی ، جوون
دست انداختم و‌کیرش رو‌گرفتم تو‌دستم و‌براش جلو عقب کردم‌، خودم هم که دوباره کیرم راست شده بود ، اروم مشغول تلم زدن شدم.
وجود آب کیر قبلیم تو کونش ، برای تلم زدن آرام و روان خیلی کمک بود. دو تایی زل زده بودیم به لاپای مامانش.

گفتم داریوش ، لامصب ، من الان سرم باید لای پای مامانت بود داشتم کص تپلش لیس می زدم‌، جووون کص این مامان جندتو‌ ، اوووف بابد اون لبای کسشو گاز می زدم‌ ، بعد کصشو‌با کیرم پاره می کردم‌
صحنه روی تخت دیوانه کننده بود ، پاهای مامان داریوش مثل وی باز بود و قشنگ می شد رونهای گوشتی و خوش تراشش رو‌ دید.
گفتم داریوش مردی یا موندی من باید کص مامانتو بکنم، خودت ببین چه می کنی؟ شده بهش تجاوز کنیم ، شده بیهوشش کنیم‌، هر کاری که بشه ، من اون کص مامان جندتو‌ می خوام م م

ادامه دارد (البته فقط در صورت استقبال)

نوشته: Miago


👍 194
👎 28
300901 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

918501
2023-03-12 01:26:14 +0330 +0330

پسرخاله منم‌کونمو میکرد و راجب مامانم حرف می‌زدیم.‌همیسه وقتی کونمو میکرد میکفت امیر کیرم تو‌کوس مامان منبرت.‌چنبارم وقتی خاب بود دامنشو دادیم بالا کوس و.کون مامانمو دید و همیشه میکفت امیر کبرم تو‌کوسی که ازش در اومدی. الانم‌که متاهلم بازم کونمو می‌کنه و از زنم حرف می‌زنیم و.ابشو‌ می‌ریزه رو‌شورتای زنم


918506
2023-03-12 01:58:15 +0330 +0330

يه دووووست اينجوريم بياااااد قول مي دم هم خودشو خوووب بكنم هم مامانشووووووو

2 ❤️

918525
2023-03-12 03:09:06 +0330 +0330

بزار ادامشو منتظریم

0 ❤️

918531
2023-03-12 03:39:27 +0330 +0330

اینم مث خیلی از داستانای دیگه کصشر و تخیلی بود
نمیدونم تا کی میخواید این نجاساتو ادامه بدید و شرف و غیرتو زیر پا بزارید!!
لاشی محارم ننویسید
شما که الکی می نویسید ولی یه بچه ای فکر می‌کنه واقعیه ذهنش اینجوری شکل می گیره!!!


918536
2023-03-12 04:04:54 +0330 +0330

کاش من جای داریوش بودم

1 ❤️

918538
2023-03-12 04:27:48 +0330 +0330

اووووف بزارررر عالیهععع

1 ❤️

918548
2023-03-12 07:15:09 +0330 +0330

کسخل خان ابن کسخل، دودول وازلین زده و توی کون گهی رفته رو کدوم کسکشی ساک می زنه که رفیق کونی جناب ٱلو زده؟ اما کسشعرت از نظر نگارش و صحنه پردازی خوبه، می تونی امیدوار باشی سناریو یک فیلم پورن رو بنویسی ـ

9 ❤️

918553
2023-03-12 08:44:55 +0330 +0330

کسشعر نوشتی جقی!
بعد ۱۵ سال رفاقت با یکی از دوستام وقتی رفت خارج با مادرش رفیق شدم. مادره ۱۸ سال ازم بزرگتر بود اما شهوتش اندازه دختر ۱۸ ساله. چهار سال مدام میکردمش تا یکی از دوستان که میدونست منو به رفیقم لو داد. خلاصه گندش در اومد و مادره پرید.

2 ❤️

918561
2023-03-12 14:04:42 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده

0 ❤️

918575
2023-03-12 17:15:09 +0330 +0330

من نویسنده این داستان هستم

واسه اونایی که نوشتند ۱۵ سالته، کافیه یک کلیک رو اکانتم بکنید تا ببینید این اکانت ۱۳ سال قدمت داره

شاید یکی از قدیمی ترین اکانتهای فعال باشه. متاسفانه اکثر داستانهای من در حمله سایبری به شهوانی ، چند سال پیش، از بین رفت و خیلی باعث دلسردیم شد که دیگه ننویسم

به هر حال با ۱۳ سال سابقه نمی تونم ۱۵ ساله باشم ، مگر اینکه نابغه بودم و در دو سالگی برای خودم اکانت درست کردم.

4 ❤️

918579
2023-03-12 17:44:50 +0330 +0330

کصشر ترین داستانی که خوندم با اختلاف این بود ننویس جون مادرت حالم بهم خورد من نه مخالف گی ام نه مامان داستان خوب میخوایید برید برای امیرعلی رو بخونید نه این کصشرو
بعد یه سری گاو هم لایک میکنن که دوباره شاهد همچین داستان تخمی ای باشیم نکنید آقا

0 ❤️

918585
2023-03-12 21:32:21 +0330 +0330

دوره دبستان که بودیم این جنگزده های چند ساله شاید پانزده یا شانزده سالشون بود…یک پسره را میبردن سنگرهای مدرسه میکردن
مامانشو هم همینطور
بقیه داستانتو بگذار

0 ❤️

918591
2023-03-12 23:32:13 +0330 +0330

خوب و بدون ایراد نوشتی

0 ❤️

918598
2023-03-13 00:46:29 +0330 +0330

کاملا برعکس گفتی کونی

0 ❤️

918599
2023-03-13 00:55:45 +0330 +0330

استقبال که میکنیم ولی بیشتر موقع خواب🤣🤣🤣

1 ❤️

918607
2023-03-13 01:39:35 +0330 +0330

فقط اونجاش که توی گوش داریوش گفتی:وای بابک،کس مامانتو ببین خخخخ🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

2 ❤️

918608
2023-03-13 01:46:24 +0330 +0330

حتما ادامه بده

0 ❤️

918641
2023-03-13 05:25:59 +0330 +0330

یکی بیاد کوسمو بخوره 😋😋😋

1 ❤️

918643
2023-03-13 05:36:21 +0330 +0330

عالی بود ادامه بده

0 ❤️

918668
2023-03-13 09:59:12 +0330 +0330

خیلی سکسی بود همچین داستانهایی بنویسید حال کنیم دست نویسنده محترم درد نکنه🌹
بی صبرانه منتظر ادامه داستان خوب شما هستیم

0 ❤️

918717
2023-03-13 22:33:49 +0330 +0330

م ام انش اگه خرم بود باید میفهمید الته تو توهومات ذهنی این اتفاق میتونه نیفته 😂😂😂

1 ❤️

918814
2023-03-14 19:28:47 +0330 +0330

داستان از لحاظ سکسی بد نبود
تنها مشکلی که داشت بی حوصلگی نویسنده بود
که بطور ناگهانی داریوش خان شد یه کونی حرفه ای بیغیرت و سا ک زن یه خورده به باور پذیری داستان لطمه زد ،اگه نویسنده زمان بیشتری میذاشت فک کنم تواناییش داشت داستان خوبی بنویسه ولی با احترام خراب کردی

1 ❤️

919266
2023-03-17 16:30:37 +0330 +0330

دیوص بنویس ببینم چیکار کردی😂

0 ❤️

919424
2023-03-18 20:06:08 +0330 +0330

کیرم تودهنت بانظرت.کسکش تو هم ننت جنده بده هم زنتو داری بگا میدی

0 ❤️

919441
2023-03-19 01:37:06 +0330 +0330

همون جور که خم بودم تو گوش داریوش گفتم : وای بابک، کص مامانتو ببین.

کیرم دهنت ننویس خب

1 ❤️

919643
2023-03-20 23:03:03 +0330 +0330

بنویس ادامشو خیلی مشتاقم بقیشو بخونم

0 ❤️

919713
2023-03-21 19:51:35 +0330 +0330

لامصب ادامشو بزار دیه

0 ❤️

920043
2023-03-24 16:13:00 +0330 +0330

کاش اونایی که لایک کردن یه توضیحی بدن و ما از نگرانی دربیارن

1 ❤️

920248
2023-03-26 01:53:24 +0330 +0330
  • دوست من خاطره خوبیه… منتهی
    دایوش، مکس کرد
    همینجا احساس کردم شما خاطره رو باید به صورت صوتی بفرستی!
    وقتی حتی حوصله نوشتن نداری ننویس!
    اکانتتم به رخ کسی نکش…ما ۲۰۱۳ میومدیم و امثال منم زیاده… هنر اونه یه خاطره بتونی درست نگارش کنی که نکردی…
0 ❤️

922151
2023-04-06 16:12:13 +0330 +0330

بابک انقد جق نزن بدبخت داری کصشعر میگی از اولش

0 ❤️