وقتی رفتن تو دستشویی دخترونه کار دستموم داد

1403/02/08

سلام به همه اسم من امیر حسین هست ۲۱ ساله و این داستان مال ۷ سال پیش هست که میخوام براتون تعریف کنم فقط قبلش یه نکته رو بهتون بگم که داستان هم خیلی طولانیه هم در مورد پکینگ پس اگه علاقه ای به پکینگ ندارید و حوصله داستان طولانی پس نخونید اجباری نیست. مقدمه من یه دوست صمیمی دارم به اسم محمد حسین و از بچگی باهم رفیق بودیم و اولین سوپر رو تو ۷ سالگی باهم دیدیم من موهای یکم بلند دارم با چشمای قهوه ای و رنگ پوست سفید و محمد حین هم چشمای سبز موهای بور خیلی کوتاه با رنگ پوست گندمی و از همون ۷ سالگی باهم گی میکردیم و کیرامونو به هم میمالیدیم و جفتمون هم فاعل بودیم هم مفعول تا شد ۱۲ سالمون باهم گی کردیم و جفتمون نوبتی از کون همدیگه رو کردیم البته اون موقع کیرمون هنوز کوچیک بود نزدیک ۱۱ سانت بود کیر جفتمون تا شد ۱۴ سالمونو هر جا که میتونستیم فرصت گیر میومد با هم گی میکردیم کیرمون تو ۱۴ سالگی ۱۵ سانتی متر شده بود یروز نزدیکای ظهر بود که منو محمد حسین از مدرسه میومدیم از مدرسه تا خونه برسیم یه ۱ ساعتی راه بود گفتیم بریم تو هنرستان دخترونه که تو کوچه بن بست بود چون بعضی وقتی واسه دستشویی قبلا چند باری رفته بودیم البته سریع و از گوشه میرفتیم که یا دوربین نگیره یا اگه میگیره ما از نقطه کورش رد شیم رفتیم از دره جلو مدرسه که بسته بود چون کلاسشون تموم شده بود دره ورودی حیاط رو هم قفل کرده بودن از بالای دیوار نگاه کردیم دیدیم هیچکی تو حیاط نیست چراغ کنار دوربین ها هم هر وقت روشن بود چشمک میزد چاموش بود ما هم انداختیم از پشت باغی که به مدرسه می‌خورد و دیوارشوم یکم کوتاه بود البته فقط ما راهشو بلد بودم و بایر از لای درختا رد میشدی و شاخه ها کامل پوشونده بود دیوارو از دیوار پشتی پریدیم داخل حیاط پشتی اونجا دوربینش خراب شده بود باز کرده بودنش منو رفیقم رفتیم سمت دستشویی من وایستادم کنار آبخوری اونم رفت تو دستشویی دستشویی گوشه سمت چپ حیاط بود اون پست و چهارتا دستشویی داشت یعنی آبخوری چسبیده به دیوار بود و دستشویی هم به صورت شکل L بود و دستشویی از بیرون معلوم نمیشد ۳ تا دستشویی کنار هم بود و چهارمی انتهای دستشویی سمت چپ بود تو کنج و دید نداشت حتی از تو خود دستشویی منم خواستم برم پیش محمد حسین از پیش آبخوری دورو برو یه نگاه کردم گفتم خب همه رفتن دیگه مشگلی نیست رفتم تو درو باز کردم دیدم محمد حسین شلوارشو درآورده تا زانواش داره کیرشو میماله رفتم تو درو بستم اما قفل نکردم دستم گذاشتم رو کیر محمد حسین و شروع کردم مالیدن کیرش بعد یذره مالیدن نشستم زانوهام خم کردم البته رو زمین نشستم که شلوارمو کثیف کنم شروع کردم ساک زدن کیر محمد حسین میخوردم تا ته میرفتم و محمد حسین هم دستاشو گذاشته بود پشت گردنشو بعد چند دیقه گفت حالا برگرد برگشت کونشو شروع کردم مالیدن لیس زدن کونش لباشو لیس میزدم و سوراخ کونشو انگشت میکردم بعدش بلند شدم کیرمو تف زدم کردم تو کونش کونش تنگ بود هنوزم شروع کردم آروم اما نه خیلی آروم شروع کردم تلمبه زدن با دستام پهلو های محمد حسین رو گرفته بودم داشتم عقب جلوش میکردم بعد چند دیقه تلمبه زدن کیرمو کشیدم بیرون و ابرو ریختم تو کاسه دستشویی بعد محمد حسین مثل من نشست بعد اینکه کیرمو با آستینای پیرهن مدرسه ایم پاک کردم بعد محمد حسین شروع کرد برام ساک زدن خیلی خوب می‌خورد بعد چند دیقه ساک زدن گفت امیر حسین برگرد برگشت محمد حسین شروع کرد انگشت کردن سوراخ کون منو لیس زدن لپای کونم بعد از چند دیقه با دوتا انگشتش کونمو انگشت کرد بلند شد کیرشو تف زد کرد تو کونم گفت امیر حسین تو هم هنوز کونت تنگه ها محمد حسین داشت تلمبه میزد و منم داشتم از شدت حشریت تو آسمونا بودم همینجوری داشت تلمبه میزد و منم تو اوج حشریت بودم که یدفعه به دختر چادری خوشگل دره دستشویی باز کرد و گفت خب خب اینجا چی داریم منو رفیقم ریده بودیم به خودمون و من دولا اونم کیرش تو کون من همینطوری خشکمون زده بود که محمد حسین گفت امیر حسین مگه تو نگفتی هیچکی تو حیاط و مدرسه نیست که منم با هنگی گفتم آره که دختره گفت من از پنجره کلاس آخری که یه پنجره کوچیک داره دیدمتون داشتم با تلفن صحبت می‌کردم گفت میتونم همین الان زنگ بزنم پلیس بیاد و دهنتون سرویس کنه یا هرکاری من میگم بکنید ماهم گفتیم خانوم غلط کردیم هرکاری شما بخوایید انجام میدیدم گفت پس خب برگشت دره دستشویی و بست قفلشو انداخت بعد گفت خب ادامه بدید محمد حسین شروع کرد تلمبه زدن دختره هم با دیدن ما انگشتشو می‌کرد تو دهنشو سینه هاشو کصشو از رو لباس می‌مالید بعد امد جلو من وایساد دکمه شلوارشو باز کرد و شلوار و شرتشو تا زانواش کشید پایین بعد سرمو گرفت چسبوند به کصش گفت سگ حقیر خوب لیسش بزن به دوستم گفت دستاشو از پشت بگیر محمد حسین هم از پشت دستامو گرفت بعد چند دیقه دیقه تلمبه زدن دختره گفت خب بسته کیرتو دربیار بیا طرف من بعد سره محمد حسین رو هم گرفت گفت خم شو خم شد سره اونم چسبوند به کصش منو محمد حسین شروع کردم حسابی لیس زدن کصش بعد چند دیقه به محمد حسین گفت پاشو برو پشتم محمد حسین هم همین کارو کرد گفت تو سوراخ کونم و لیس بزن تو هم کصمو من کصشو لیس میزدم محمد حسین هم کونشو شروع کردیم حسابی لیس میزدیم زبون مینداختم تو دختره هم همینطوری ناله می‌کرد می‌گفت آفرین بخورید توله سگا بعد از چند دیقه لیس زدن دختره یه ناله ای کرد آبش امد داشت از کصش سرازیر می‌شد نصفش ریخت تو صورت دهن من منو محمد حسین هم تمام ابرو لیس زدیم و خشک کردیم کصشو بعد گفت خب حالا برید شرتو و شلوارشو کشید بالا و زیپ و شلوارشو بست و بعد قفل دستشویی و باز کرد و گفت اسماتون چیه ماهم اسماشونو گفتیم دختره گفت تورو امیر صدا میکنم اونم محمد گفت محمد برو از سمت آبخوری دستو یکم مایع دستشویی بریز و بیا محمد هم سریع رفت اینکارو کرد و امد گفت خب حالا چیکار کنم گفتم به امیر هم یذره بده بعد گفت باهاش کیراتونو بشورید تا بعدش بهتون بگم ماهم کیرامونو کف مالی کردیم و با شلنگ دستشویی شستیم البته با یه بدبختی که شلوارامونو خیس نکنیم بعد گفت شلواراتونو بکشید بالا دنبالم بیایید ماهم شلوارامونو کشیدیم بالا زیپامونو بستیم و دنبال دختره رفتیم تو دره ورودی مدرسه باز کرد و رفتیم تو بعد دوباره درشو بستو قفل کرد گفت راه بیوفتید مارو برد تا طبقه بالا یه اتاق بود درو باز کرد گفت خانم مدیر ببین چی یرات آوردم بعد دستای مارو گرفت آورد تو اتاق مدیر مدیر گفت دنیا (اونجا بود که ما فهمیدیم اسمش دنیا بود دختر چادری که مارو تو دستشویی خفت کرد) این دو نفر کین از کجا اوردیشون دنیا گفت اینا داشتن تو دستشویی باهم یه کارایی میکردن خانم مدیر. مدیر گفت چیکار میکردن دنیا گفت داشتن باهم گی میکردن که مدیر گفت باورم نمیشه یه همچین کار زشتی اونم تو دستشویی مدرسه من برام غیر قابل بخشش گفت دنیا درو ببند و بیا باید به این بچه یکم ادب یاد بدیم تا دنیا درو ببنده مدیر گفت اسماتون چیه ماهم خودمونو معرفی کردیم من امیر حسینم اینم دوستم محمد حسین پرسید چند سالتونه گفتیم ۱۴ مدیر گفت خیلی هم عالی گفت شما دوتا پسرا بخاطر کار اشتباهی که تو مدرسه من کردید تنبیه می‌شید قبلش خوب ارباباتونو بشناسید و شروع کردن خودشونو معرفی کردن
من الهه هستم مدیر مدرسه ۳۴ سالش بود (زن چادری محجبه با مقنعه آبی صورت کشیده و دماغ کشیده چشای سیاه و لبای معمولی کفشهای زنونه پاش ۳۹)

تینا معلم نقاشی هستم ۲۴ سالش بود (صورت گرد کوچیک با چشمای مشکی دماغ و لبای کوچیک و با مقنعه مشکی و یه کم موهای مِشِش انداخته بود بیرون چادری و محجبه با کتونی مشکی پاش ۳۷

صدف معلم حرفه فن هستم ۲۵ سالش بود (صورت کوچک اما کشیده با چشمای درشت قهوه ای دماغ عروسکی با لبای بزرگ چادری و محجبه با مقنعه و کتونی سفید ۳۸

دنیارو هم که قبلا باهاش آشنا شدید معلم عکسای هست ۲۸ سالش بود (صورت گرد چشمای درشت مشکی دماغ و لب کوچولو چادری و محجبه با مقنعه و نیم بوت مشکی پاش ۳۵

دنیا درو بست و اومد نزدیک ما گفت حالا لخت شید برید روی میز منو محمد شروع کردیم لباساشون درآوردن اول پیراهن و بعد کفشامون و جورابامون بعد شلوار و شرتمون بعد گفت برید رو میز و شروع کنید اول کیر همو مالیدن ماهم اینکار کردیم تا کیرامون سیخ بشه بعد گفتن به کمر بخوابید و کوناتونو یکم بیارید بالا که کیرمون قشنگ سیخ وایسه بعد گفت برگردید دنیا و تینا دستکش های سفیدشونو دستشون کردن اومدن سمتمون دنیا سمت من تینا سمت محمد بعد با دست لپای کونمونو باز کردن کردن و به الهام و صدف میگفتن ببین عجب سوراخ هایی دارن بعد کرمی رو که کنار دستشون گذاشته بودن و ورداشتن دنیا و تینا اول دنیا انگشت وسطشو کرمی کرد بعد کرد تو کون منو منم آه گفتم و دنیا شروع کرد انگشت کردن بعدم تینا انگشت وسطشو کرمی کرد و یکدفعه کرد تو کون محمد. تینا هم مثل دنیا شروع کردن انگشت کردن و منو محمدم ریز آه و ناله میکردیم تینا و دنیا هم جون میگفتن و کون مارو انگشت میکردن بعدش الهه و صدف با قیچی دو جای خشتکشونو پاره کردن که فقط کص و کونشون معلوم باشه بعد الهه امد نشست جلو محمد سره محمد چسبوند به کصش تا لیس بزنه کص و‌ کونشو از اونورم صدف امد و سره منو چسبوند به کصش منم شروع کردم لیس زدن کصش هم الهه هم صدف جفتشون آه نالشون بلند شد و داشتن از لیس زدن ما حال میکردن بعد دنیا و تینا به غیر از انگشت وسطشون انگشت اشارشون رو هم کردن تو‌ کون ما ادامه انگشت کردن تینا و دنیا از پشت مارو انگشت میکردن و از هم لب میگرفتن جلو هم ما کص الهه و صدف رو لیس میزدیم و اونا هم صورت همدیگرو گرفته بودن و داشتن از هم لب میگرفتن میگرفتن بعد چند دیقه آب الهه و صدف امد و پاشید و تو صورت منو محمد بعد الهه و صدف جاشون عوض کردن صدف نشست جلو محمد الهه هم نشست جلو من از اونورم تینا و دنیا جاشون عوض کردن بعد غیر از انگشت وسط و اشارشون انگشت حلقه رو هم کردن تو سه انگشته منو محمد داشتیم از درد پاره می‌شدیم بعد چند دیقه دوباره ارضا شدن الهه و صدف دنیا گفت پاشید نوبت ماست الهه و صدف دستکشاشونو دستشون کردن و انگشتاشونو چرب کردن آمدن پشت ما نشستن دنیا تینا آمدن نشستن جلو ما دنیا جلو من تینا جلو محمد تینا و دنیا با همون قیچی روی میز مثل الهه و صدف خشتکاشونو قیچی کردن که فقط کص و کونشون معلوم بشه بعد پاهاشونو دادن بالا و صورت مارو چسبوندن به کصشون دنیا و تینا سر منو محمد گرفته بودن با دستاشون و صورتمون رو روی کص کونشون بالا پایین میکردن و می مالیدن بعد از پشت هم الهه و صدف وحشیانه مثل دنیا و تینا مارو انگشت میکردن الهه محمد رو صدف هم منو تو همون حین از هم لب هم میگرفتن بعد چند دیقه لیس زدن کص دنیا و تینا اونا هم ارضا شدن و جاهاشونو باهم عوض کردن تینا امد من کصشو لیس بزنم دنیا هم محمد کصشو لیس بزنه بعد چند دیقه لیس زدن دوباره اوناهم ارضا شدن آبشونو پاشیدن رو صورت ما بعد الهه و صدف انگشت کردن مارو تموم کردن و الهه به تینا گفت برو از کشو دومی من اون دوتا وسایلارو بیار ما که به صورت داری بودیم الهه گفت محمد امیر پاشید بیاد کفشای ارباباتونو دربیارید منو محمد هم رفتیم سمت الهه و صدف و دنیا که کنار هم نشسته بودن قرار شد من کفش پای چپو دربیارم محمد هم کفش پای راستو اول از صدف شروع کردیم کتونی های سفید صدف رو درآوردیم جوراب مچی سفید پوشیده بود کتونی هاشو گذاشتیم کنار الهه گفت پاهاشو ببوسید و بیایید اینور شروع کردیم جورابای صدف رو بوسیدن و بو کردن حسابی بوی عرق میداد بوس کردیم من پای چپشو بوس میکردم محمدم پای راستشو بعد جامونو عوض کردیم بعدش رفتیم سراغ پاهای دنیا نیم بوت هاشو درآوردیم جوراباش پاریزین کرم بود بعد دوباره مثل صدف شروع کردیم بوسیدن پاهای کوچولو دنیا بعدش تو همین حین تینا با دوتا دیلدو بند دار تقریبا ۲۵ سانتی که تو دستاش بود امد و دادشون به الهه گفت بفرما خانوم مدیر الهه هم دیلدو ها گذاشت کنار تینا هم نشست بغل دنیا بعد دنیا نوبت تینا شد کتونی های تینا رو هن درآوردیم جورابای مچی مشکی پاش بود پاهای اونم بوس کردیم رفتم سراغ الهه کفشای زنونه اونم درآوردیم جوراب پاریزین مشکی بدون کفه پاش بود ما هم شروع کردیم بوسیدن پاهاش بعدش گفت خب بسه دیقه بعد یکی از دیلدو هارو به دنیا داد قبل اینکه بپوشن دو تا بسته کاندوم درآورد و کشید یکی رو دیلدو خودش یکی هم دنیا بعد شروع کردن به پوشیدن از رو هم چادر و مانتو و شلواری که خشتکاشونو قیچی کرده بودن البته کص و کونشون بازم معلوم میموند به منو محمد گفت داگی بشید منو محمد داگی شدیم بعد تو همون حالت داگی مانند دستامونو هم با یه تیکه پارچه از پشت به صورت قپونی بستن که ما هیچ حرکتی نداشته باشیم بعد الهه نزدیک من شد دنیا طرف محمد شروع کردن دیلدو ها رو چرب کردن و مالیدن به دور سوراخ کونامون از اونورم تینا جلوی من نشسته بود صدف هم جلوی محمد هم الهه هم دنیا داشتن دیلدو هارو میمالودن به سوراخ کونمون و بعضی موقعا یا فشار کوچیک میدادن ببینن دیلدو تو میره بعد چند دیقه ور رفتن با سوراخ کونمون بالاخره هم الهه هم دنیا سره دیلدو رو با فشار کردن تو کون ما منو محمد ای گفتیم و بعدش نصفه دیگه دیلدو رو کردن تو که ما از شدت درد داشتیم داد میزدیم که تو هون حین تینا پای چپشو کرد تو دهن من که هم دیگه داد نزنم و ساکت باشم هم جورابشو بلیسم صدف هم پای چپشو کرد تو دهن محمد پای تینا حسابی بو و مزه عرق میداد از پشت که داشتن با دیلدو تو کونمون تلمبه میزدن از جلو هم داشتیم پای تینا و صدف رو لیس میزدیم بعد چند لیس زدن بعد پاهاشونو باز کردن که دوباره کصاشونو لیس بزنیم الهه و دنیا درحالی که داشتن تلمبه میزدن الهه پای چپه تینا رو و دنیا هم پای چپ صدف رو گرفتن و شروع کردن لیس زدم بعد چند دیقه تلمبه زدن جاها عوض شد الهه و رفت پشت محمد و دنیا آمد پشت من جای صدف و تینا هم عوض شد دنیا الهه کاندوم های قبلی رو که کشیده بودن رو دیلدو رو درآوردن انداختن تو سطل زباله و کاندوم های جدید کشیدن شروع کردن تلمبه زدن دنیا پشت من و الهه پشت محمد تند تند تلمبه میزدن و پاهای صدف و تینا رو لیس میزدن بعضی موقعا هم ما پاهای تینا و صدف رو لیس میزدیم بعد بلند شدن کاندوم ها و دیلدو هارو درآوردن دادن به تینا و صدف کاندوم هارو هم ریختن تو سطل تینا و صدف هم کاندومای جدید کشیدن و بعد مارو بلند کردن و خودشون نشستن و مارو هم نشستن رو دیلدو ها من رو دیلدو تینا محمد هم صدف پشتمون به تینا و صدف از اون هم دنیا شروع کرد لیس زدن کیر من الهه هم کیر محمد پشتی ها تلمبه میزدن جلویی ها کیرمونو میخوردن بعد چند دیقه تینا پاشد دیگه جزئیات عوض کردن جاهاشون و کاندوم رو نمیگم خودتون میدونید دیگه جاشو با صدف عوض کرد بعد دنیا و الهه هم بلند شدن و وایسادن جلوی ما طوری که کصشون بالای سرمون قرار می‌گرفت از اونورم سرمونو میگرفتن کصشونو میمالیدن به صورتمون تا لیس بزنیم و زبون بندازیم بعد چند دیقه ارضا شدن و ابشونو پاشیدن رومون دقیقا هر چهارتاشون باهم نزدیک ۱۱ بار ارضا شدن و ریختن رو صورت و بدن ما بعد صدف نشست محمد رو نشوند رو دیلدوش از پشت هم تینا امد دیلدو رو درحالی که دیلدو صدف تو کون محمد بود کرد تو کونش دو دیلدو کردن و سوراخ محمد باز باز شد حسابی گشاد شد محمد چند بار فریاد زد و آیی گفت و بعد به حالت نیم جون شد مثل اینکه دیگه بی حس شده بود بعد چند دیقه تلمبه زدن تینا صدف بس کردن و محمد و انداختن کنار بعد دیلدو هارو درآوردن و دادن به الهه و دنیا اوناهم شروع کردن به پوشیدن دیلدو ها تو همون حین هم تینا صدف داشتن کصشونو میمالیدن و جق میزدن تا آبشون بیاد دنیا و الهه امد سمت من دستام هنوز بسته بود داشتم گریه التماس می‌کردم خواهش میکنم بسه دیگه بعد الهه نشست و منو نشوند رو دیلدو از اونورم دنیا سریع دیلدوشو چپوند تو کون من داد و اشکم باهم قاطی شده بود و داشت از درد کونم آتیش می‌گرفت دنیا و الهه هم وحشیانه تلمبه میزدن و بعد چند دیقه کونم بی حس شد و خودمم هم بی حس شدم و اونا همچنان داشتن ادامه میدادن تو همون حین چشم خورد به تینا صدف که آبشون امد و داشتن میپاچیدن رو محمد بعد چند دیقه دنیا الهه تلمبه زدن و تمون کردن و از رو من پاشدن شروع کردن دیلدو هارو درآوردن و بعد الهه رفت سمت محمد و دنیا هم تینا رو صدا زد بیاد پیشش یه دیلدو دست دنیا بود و یه دیلدو هم دست الهه منو محمد به کمر خوابوندن بعد تینا نشست رو صورت منو صدف هن رو صورت محمد دنیا و الهه از پایین دیلدو هارو میکردن تو کون منو محمد از اون طرفم تینا کیر منو صدف هم کیر محمد رو لیس میزد بعدش کیرامون سیخ شد شروع کردن جلق زدن تا آبشون بیاد بعد چند دیقه هم آب من هم محمد امد اما نایی نداشتیم که دیگه دادی بزنیم آبشون ریخت رو صورت تینا و صدف بعد بلند شدن و تینا از دنیا لب گرفت و صدف هم از الهه تا آنقدر که تمام صورت همدیگرو لیس زدن بعد الهه رفت نشست رو صندلیشو به صدف هم گفت ببر دیلدو هارو بزار سرجاش از اونورم به دنیا تینا گفت درس آخرم بهشون بدید که دیگه یادشون نره بعد دنیا تینا منو محمد و برعکس کردن به شکم خوابوندن تینا پاهای منو باز کرد و دنیا هم محکم با پاش کوبید تو تمام آنقدر میخواست به توپ شوت بزنه بعد اینکه زد چشام سیاهی رفت و از درد هیچی نفهمیدن فقط بعدش شنیدم محمد هم شروع کرد به ناله کردن چند دیقه که گیج بودیم بعدش دستامونو باز کرد کردن و دنیا گفت پاشید لباساتونو بپوشید از مدرسه گمشید بیرون دیگه هم اینجا نیایید من با اینکه دردم خیلی زیاد بود دست محمد رو گرفتم و کمکش کردم لباساشو بپوشه اونم به من کمک کرد بعد با یه بدبختی و دردی که داشتیم سریع از مدرسه زدیم بیرون و با قیافه داغون و بدنی که بوی آب کص میداد خودمون رسوندیم خونمونو منو محمد دیوار به دیوار هم زندگی می‌کردیم تا رسیدم خونه مامانم گفت کجا بودی توله سگ این چه موقع امدنه هیچ معلومه کجا بودی این چه قیافه ای این چه بوییه که میدی بدو برو تو حموم تو همین حین که حرف می‌زد مامانم به ساعت نگاه کردم دیدم ساعت ۵ و ربع خودمو رسوندم حموم و بخاطر درد و سوزش و از ترس اینکه مادرم نفهمه از حموم که امدم و لباسامو پوشیدم رفتم رو تخت و به مادرم گفتم مریض و ۳ روز نرفتم مدرسه تا حالم بهتر بشه بعد ها که حالم بهتر شد و محمد دو تو کوچه دیدم و اونم گفت حالش مثل من بود مادرش همینجوری داشته بهش غر میزده بعد اون روز منو محمدم تا چند سال وحشت و اون اتفاق رو داشتیم بعد ها رفته رفته بهتر شدیم و یادمون رفت و دیگه باهم گی نکردیم و بجاش بچه خوشگلتره میکردیم خب این بود داستان من مرسی که تا اینجای داستان وقت گذاشتیم خداحافظ

نوشته: امیر حسین


👍 4
👎 28
44601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

981335
2024-04-27 23:48:00 +0330 +0330

دهن سرویس این حتی تو پورن‌هابم قفله و تا حالا همچین فیلمی نساختن!😂


981344
2024-04-28 00:25:03 +0330 +0330

شمارتو بزار هماهنگ کنم این داستان رو فیلمش کنیم زندان زنان رو سه هیچ میزنه


981363
2024-04-28 01:38:23 +0330 +0330

کص و شر محض بود ، معمولا خانم ها به درخواست پارتنرشون باهاش پگینگ میکنن و فقط 7 8 درصدشون خوششون میاد ، خود من کلی طول کشید تا به دوست دخترم بفهمونم اینم یه نوع رابطس و میتونیم باهم لذت ببریم

2 ❤️

981375
2024-04-28 02:41:06 +0330 +0330

مرسی،ادامه اش هم بنویس

0 ❤️

981393
2024-04-28 08:48:25 +0330 +0330

چرندیات واقعی یک کونی جلقی عقده ای کوس ندیده

0 ❤️

981405
2024-04-28 12:21:24 +0330 +0330

احمد۹۱۳
خداییش این از چرندیات ی جقی کوس ندیده هم خارج بود .
اختصاصی واسه این داستان ی چیز دیگه پیدا کن.

0 ❤️

981411
2024-04-28 13:20:32 +0330 +0330

من عاشق پکینگم اما حس میکنم داستانت کسشره البته نخوندما از کامنتا فهمیدم 😂😂😂

0 ❤️

981412
2024-04-28 13:30:05 +0330 +0330

کونی گاییدمت توریدی تو همه تخیلات این برا هندی ها هم قفله بااین حد تخیل

0 ❤️

981414
2024-04-28 13:47:05 +0330 +0330

😁 😁 پاره شدم از خنده

0 ❤️

981419
2024-04-28 14:19:33 +0330 +0330

کسشر خالص

0 ❤️

981435
2024-04-28 16:17:49 +0330 +0330

ازغلط های داخل داستان فاکتور بگیریم
حتی تیتر هم غلطه تخم سگ

0 ❤️

981453
2024-04-28 21:44:47 +0330 +0330

جغی

0 ❤️

981500
2024-04-29 03:01:13 +0330 +0330

ناموسا یه نفر برام بگه پکینگ چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

981591
2024-04-29 20:15:17 +0330 +0330

سلام

مرسی از اینکه این داستان خوب رو با قلم جذابت با ما به اشتراک گذاشتی
اگر اهل نوشتن و داستان های دیگه هستی خوشحال میشم تو ایده پردازی کمکت کنم

0 ❤️

981672
2024-04-30 05:47:21 +0330 +0330

کونتون چشم داشت که تونستید ببینید موقع انگشت کردنتون دارند لب می گیرند؟

0 ❤️

981719
2024-04-30 14:23:45 +0330 +0330

تخیلات قوی

0 ❤️

981746
2024-04-30 20:05:16 +0330 +0330

آقا شرمنده اول داستان تو آدرس دادن دستشویی گم شدم دیگه نتونستم ادامه داستانو پیدا کنم بخونم! ایشالا داستان بعدی آدرس مکان رو سرراست تر بدی تو داستان بمونیم 😂😂😂😂😂

0 ❤️

981846
2024-05-01 19:38:13 +0330 +0330

شاهکار 🤣🤣🤣

0 ❤️

982893
2024-05-08 22:30:40 +0330 +0330

کس خل مالیاتی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها




آخرین بازدیدها