امیر به یک میلیون منو فروخت

1402/09/01

داستان قبلی(شاید خوشتون نیاد)

سلام به دوستان عزیز
قبل از ادامه دادن باید بگم که این چیزی که میخونید خاطره نیست و داستان هستش.
اگه علاقه ای به موضوعات تگ شده ندارید ،نخونید.

بعد از دیدن فیلم سکس بابام تو گوشی مامان خیلی حشری شدم و با اینکه هفته پیش امیر دوساعت پیشم بود و مثل همیشه یه جوری منو کرده بود که هنوز وقتی میشستم درد حس میکردم ، بهش پیام دادم و گفتم که کی همو ببینیم ؟
امیر هم خیلی خوشحال شد چون تا حالا من درخواست سکس نکرده بودم ،چون تا الان هروقت امیر هوس کردنه منو میکرد میومد پیشم و دو سه ساعت هرجور که دوست داشت منو میکرد و خب همیشه هم خشن دوست داشت و تقریبا ارباب بود.گفت اکی میکنم فردا بریم خونه داییم که مکانه . گفتم چرا مثل همیشه نمیای خونه ما ؟
گفتش آخه خونه شما شب مامان بابای جندت هستن و نمیشه شب تا صبح باهم باشیم. تا خواستم نه بیارم گفت حوصله جر و بحث ندارم اگه نمیای فیلم کردنتو تو مدرسه پخش کنم. (امیر همکلاسی و بچه محلم بود و تقریبا یک سال پیش مخمو زد و گفت که میخواد دوطرفه باهام باشه ولی وقتی که منو کرد دیگه بهم نداد و دیگه شد بکنم و تو این یک سال کاملا تغییر کرده و کلا شده خشن و ارباب)
منم فهمیدم که راهی نیست و گفتم باشه و قطع کردم. با هزار بدبختی و دروغ از مامانم اجازه گرفتم شروع کردم به آماده شدن واسه کلی سکس و درد ، کل بدنمو با اینکه زیاد در نیومده بود شیو کردم و سوراخمو وازلین میمالیدم که نرم بشه تا فردا.
خلاصه فردا شد و عصری امیر ادرس داد و پاشدم رفتم.
واقعا میترسیدم که امیر دوستاشو آورده باشه چون ازش بعید نبود ، خلاصه وقتی رفتم تو کل خونه رو گشتم و وقتی دیدم کسی نیست خیالم راحت شد .
خواستم برم سرویس که امیر گفت حالا بیا وقت زیاده ، اومدم نشستیم که رفت از یخچال عرق و مخلفات آورد و گفت بخوریم.
واقعا تعجب کردم که امیر داره ولخرجی میکنه آخه امیر پول کاندوم هم نمیداد.
با اینکه دودل بودم ولی خیلی دوست داشتم تست کنم ،خلاصه چند تا پیک زدیم که جفتمون حالمون خیلی خوب بود . ولی من چون میترسیدم دیگه ادامه ندادم و امیر هم با اینکه دوست داشت بخوره دیگه ادامه نداد که یه وقت حالش بد نشه و نتونه بکنه.
بعد از تقریبا یه ساعت رقصیدن و خل بازی دیگه حشر به امیر غالب شد و وسط حال بعد زدنه چند تا اسپنک منو نشوند زمین و کیر 18 سانتیشو درآورد و منم کارمو شروع کردم و براش ساک زدم ، انقدر داغ بودیم هم امیر خیلی خشن‌تر شده بود و هم جفتمون شهوتی تر.
کیرشو که حالا کامل راست شده بود میخواست بکنه تو حلقم که نمی رفت و اوق میزدم ، امیر هم بعد از اینکه دید نمیتونه کیرشو بکنه تو حلقم گفت وقتی که کیرم میرسه به حلقت فکر کن میخوای غذاتو بخوری و الان میخوای لقمرو قورت بدی. همه چیزو باید بهت یاد بدم، زود باش بخور غذاتو.
چند بار که این کارو کردم نشد ولی بالاخره یه دفعه کیرش رفت تو حلقم و امیر تا ته فشار داد و صورتم چسبید به شکمش و سرمو نگه داشت ، برخلاف چیزی که فکر میکردم درد نداشت ولی به کلی راه نفسمو میبست و با نگه داشتن کیر تو حلقم به خفگی می رسیدم و حس بالا اوردن بهم دست میداد.
دیگه داشتم خفه میشدم و داشتم تقلا میکردم که دستشو پس بزنم و کیرشو در بیارم ولی نتونستم، امیر هم خیلی ریلکس جوری که بدونه الان وقتشه که هم من خفه نشم و هم خودش نهایت لذتو ببره و قدرتشو نشونم بده ، بالاخره کیرشو کشید بیرون و گفت آفرین کونی. منم تند تند نفس کشیدم و آبه دور دهنمو و چونمو پاک کردم گفتم امیر نگر ندار بابا دهنم سرویس شد.
امیرم اومد یه دونه یواش زد تو گوشم و درحالی کیرشو به کل صورتم میمالید گفت مگه قراره دهنتو نگام و سرویس نکنم؟ امشب کلی سرویست میکنم.
دوباره کیرشو گذاشت تو دهنم و یه دستشو گذاشت پشت سرم و با دست دیگش لپمو نوازش میکرد و گاهی یه چک یواش هم میزد ،شروع کرد تلمبه زدن تو حلقم و نگاه کردنم و گفت بهش نگاه کنم.
اینکه داشت تو حلقم تلمبه میزد و من داشت دهنم گاییده میشد و از دهن و چشمام آب میومد بیرون و تو چشماش نگاه میکردم خیلی حس خجالت آوری داشت ولی وقتی اَتششو می دیدم شهوتی تر میشدم و دیگه گفتم امشب کونم پارستو و پس بزار خودمو بسپرم بهش، البته راهی هم نبود. شروع کردم با انگشتام سوراخمو باز کردن و ور رفتن.
خلاصه بعد از اینکه امیر حس کرد به اندازه کافی دهنمو گاییده کشید بیرون و گفت برو تو اتاق لخت شو بیام تا کونت بزارم.
منم پاشدم رفتم تو اتاق لباسامو در آوردم و رو تخت ولو شدم ، بعد چند دقیقه امیر اومد و اسپنک به کونم زد و همونجوری رو خوندن و دمروم کرد نشست رو رونم شروع کرد کاندوم گذاشتن و ژل زدن ، بازم تعجب کردم آخه امیر انقدر چسخور بود که کاندوم نمیخرید و یه با آب دهن میکرد و با اصرار من نهایتا روغن مایعی چیزی میزد.
خلاصه سوراخمو چرب کرد و چند بار انگشت کرد و گفت هنوز تقریبا بازه و اکیه. گفتم نه بازش کن که امیر سریع کیرشو گذاشت دمه سوراخمو با یه فشار نصف کیرشو کرد تو ، وای جر خوردم ،خواستم تقلا کنم که کیرش بیاد بیرون که یواش یواش خوابید روم و کیرشو تا ته کرد تو و دستاشو از بغل گردنم وزیر بغلم به هم رسوند و منو قفل کرد ، دیگه تکون که میخورم حس میکردم کیرش بیشتر تو سوراخم میشینه. امیرم اینو حس کرد و یه جون کش دار گفت و گفت آفرین به چاقال شخصیم که کل کیرمو میخواد.
داشتم درد میکشیدم، حداقل انقدر فهمید که فعلا تلمبه نزنه ، ولی شروع کرد به حرف زدن و انگشتشو میخواست بکنه تو دهنم که اصلا دوست نداشتم. اونم کیرشو یه ذره کشید بیرون یه تقه زد گفت باز کن دهنتو. منم سریع شروع کردم به لیس زدن انگشتش.
امیر هم یه آفرین کونی گفت و ادامه داد به حرف زدن و گفت دوست داشتی یه کیر کلفت دیگه هم بود همزمان میداد ساک بزنی؟
اینو که گفت دوباره استرس گرفتم که نکنه دوستاشو بیاره و بخوان بکنن و آبروم بره، خدایش امیر هر کاری باهام میکرد ولی به کسی نگفته بود تا الان.
خواستم بگم امیر اصلا نمیخوام کسه دیگه باشه که امیر دو انگشتی شروع کرد انگشت کردن تو ته دهنم و دیگه صدام در نیومد و اوق میزدم ، امیر هم همزمان شروع کرد به تلمبه زدن و انگشت کردن تو دهنم. خیلی سریع تلمبه هاش محکم شد دیگه داشت کامل خشن میکرد و منم داشتم گاییده میشدم امیر هم انگشتشو از دهنم در آورد و دوباره شونه هامو گرفت . حالا دیگه داشتم ناله میکردم و هی التماس میکردم یواش بکنه .
در همین حین که زیر امیر قفل شده بودم و داشتم گاییده میشدم دیدم در اتاق باز شد ، کاملا روبروی در بودیم. پشمام ریخت دیدم آقا مصطفی وارد اتاق شد ، من کاملا هنگ کرده ، خواستم از زیر امیر بیام بیرون که نمیتونستم و سعی میکردم دیگه آه و ناله نکنم ولی مگه میشد امیر داشت جوری کونمو می گایید که صدای بدنمون کل اتاقو برداشته بود.
آقا مصطفی هم بدون هیچ حرفی و با لبخندی دور تخت چرخید و قشنگ براندازم کرد و اومد جلوی من نشست و شروع کرد نگاه کردنمو دستشو کشید لای موهام و قربون صدقم میرفت.
وقتی دید دارم درد میکشم و ناله میکنم به امیر گفت یواش تر بکن ، مگه نگفتم فقط سوراخشو چرب کن و بازش کن ،؟
امیر هم یه اسپنک زد رو کونم و گفت نگران نباش من میدونم این کونیا دوست دارن اینجوری کون بدن و الانم دارم بازش میکنم براتون دیگه.
آقا مصطفی هم یه نگاه با عصبانیت به امیر کردو گفت بهت میگم یواش بکن تا باز بشه. امیرهم دیگه ترسید و یواش میکرد.
بازم آقا مصطفی شروع کرد ور رفتن و قربون صدقه رفتنم که یه دفعه یه صدایی از بیرون اومد که گفت مگه جا پارک پیدا میشه!
دیگه کاملا پشمام ریخت و ترسیدم ولی آقا مصطفی گفت نترس و اومد لبمو بوسید.
کسی که اومد آقا رضا بود با یه کیسه دستش، اومد تو و گفت به به چه خبره اینجا جوون.
امیر تا رضا و دید شروع کرد اعتراض و غر زدن که قرار بود تنها بیای و باید بابت اون هم یک تومن دیگه بدی ، آقا مصطفی هم گفت آخه آقا رضا هم پایه بود و اشکال نداره بیا دو میلیون ، بهش پول داد امیر هم خوشحال شد و به من گفت عزیزم ببخشید دیگه خیلی دستم خالی بود و گفتم حالا مگه چی میشه یه حالی هم بهش بدی ، کونی هستی دیگه.
(نگو هفته پیش که امیر از خونمون رفته بیرون آقا مصطفی دیدتش و خفتش کرده و یه دستی زده و گفته یه تومن بهش میده ، امیرم اکی داده)
آقا مصطفی هم دیگه بلند شد امیرو انداخت اونور و مثل کاه بلندم کرد و بوسم کرد و بردتم دمه سرویس و گفت برو خودتو بشور و این کیسه رو بگیر ، هرچی داخلشه رو بپوش و بیا.
منم اصلا دیگه هیچی نگفتم و میدونستم امشب کونم پارست ، چون دیده بودم آقا مصطفی چجوری میکنه. از سرویس که در اومدم دیدم داخل کیسه یه شورت زنونست و یه توری یه سره که مثل شلوار و تاپ بود که به هم چسبیده بود، یه ژل و یه بات پلاگ بزرگ.
با اینکه خجالت میکشیدم ولی پوشیدم و ژلو به سوراخم و بات پلاگ مالیدم و با بدبختی کردمش تو سوراخم ، این اینجوری کونمو درد آورد و رفت تو دیگه کیرشو عمرا نمیتونستم تو کونم جا بدم و جر میخورم…
ولی خب اشتباه میکردم و آقا مصطفی کیر کلفتشو تا دسته جا کرد تو سوراخم و اون شب تا صبح به آقا مصطفی سرویس دادم و جر خوردم ولی دوست داشتم لذت ببره ازم و راضی باشه.
خیلی دوست داشتم ادامه داستان و جزئیات و الان بگم ولی دیگه خیلی طولانی میشه.
زودی بقیشو تعریف میکنم. اگه خوشتون اومد لطفاً لایک کنید و واسم کامنت بزارید.

نوشته: سامان بی 24


👍 20
👎 6
70501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

959172
2023-11-23 00:13:24 +0330 +0330

امان از این امیرا😂😂😂

0 ❤️

959226
2023-11-23 14:43:41 +0330 +0330

کاش در ادامه همون داستان و چسبیده بهش مینوشتی

0 ❤️

959237
2023-11-23 17:36:54 +0330 +0330

اخه دیوس تو چی هستی که دو تومن بهت بدن

0 ❤️

959297
2023-11-24 02:04:18 +0330 +0330

بخاطر یک مشت هزاری

0 ❤️

959372
2023-11-24 18:26:15 +0330 +0330

👍 👍

0 ❤️

959658
2023-11-26 18:39:01 +0330 +0330

سلام من اناهیتام و ۴ اذر ۱۴۰۲ ک میشه دیشب یکی زنگم زد اسمش علی بود نمیشناختمش تا دیشب نزدپیک به ۳ ماهه با هر خطی بم پیام داده زنگ میزنه پیام میده و درکل خیلی مزاحم بود تا اینکه خاستم ببینمش ک ببینم حرف حسابش چیه ک دیدم دنبال سکس ان اولش ن من دوستت دارم یه رفیق باهم باشم و میدونم شوهر و بچه داری ولی میخام باهات مچ شم حرفی نزدم و سیگار میکشیدم ک دیدم مشروب تعارف کرد خوردم مست شدم دیدم یه جا نگه داشت گفتم اینجا چرا ایستادی علی به حسین پسر عمش و سیاوش رفیقش گفت برید از ماشین بیرون رفتن گفتم اینکارا واسه چیه گفت سکس میخام میدونی چند وقته دنبالتم به زور افتاد روم رو صندلی عقب ماشین هرچی خاستم بلندش کنم نمیتونستم تا اینکه سکس کردم میخاستم لباس بپوشم حسین و سیاوش اومدن گفتن ماهم میخایم گفتم ن علی و سیاوش و حسین به زور و تهدید باهام سکس کردن بعد اینکه همشون ارضا شدن علی گریه افتاد گفت ببخشید غلط کردم گوه خوردم باید به حرفت گوش میکردم نباید بات سکس میکردم گفت عذاب وجدان گرفتمو بعدش بغلم کرد و داشت عذر خواهی میکرد ولی وقتی رسیدم خونه شمارشو گذاشتم بلک لیس و دیگه هیچ اهمیتی برام نداره

0 ❤️

960371
2023-12-02 07:28:24 +0330 +0330

نویسنده کونی

0 ❤️