بهترین روز عمر مینا

1401/10/14

مینا هستم ۲۲ سالمه داستان من از اونجایی شروع شد که ما با عمومینا یه دوطبقه خریدیم شریکی و قرار شد ما طبقه بالا باشیم و عمومینا طبقه پایین…یه پسرعمو داشتم که از بچگی دوسش داشتم اسمش کامران بود ۲۵ ساله چشم و ابرو مشکی بود و کمی سبزه برعکس من که مثل گچ بودم ولی در حد خودم خوب بودم نقطه قوتم کونم بود که بهش مینازیدم چون گرد و خوش فرم بود ۴ سالی میگذشت از وقتی که تو این خونه اومده بودیم… سه شنبه بود که پدرمادرم برای دیدن اقوامشون ب روستا رفتن من بخاطر کلاس آنلاینم نتونستم برم چون روستا اینترنت نداشت…تازه از حموم اومده بودم یه تاب و شلواک کرم رنگ پوشیدم و موهامو آزادانه رها کردم که خشک بشه روی مبل لش کرده بودمو توی گوشی میچرخیدم تااینکه برام از کامران پیامک اومد…شارژرمو میخواست و نوشته بود اگه نیاز ندارم بیاد ببره براش نوشتم اوکی بیا ببر… مثل برق از جام پریدم و ضربان قلبم رفت بالا چون از طرفی دوسش داشتم و از طرفی هم تنها بودم… لباسامو عوض نکردم و سریع فقط یکم ریمل و رژ زدم تا صورتم بی روح نباشه درو باز کردم نگاهش از چشمام رو سینه هام رفت و دوباره ب چشمام نگاه کرد تعارف کردم ک داخل بیاد وقتی فهمید تنهام اومد داخل و متوجه شد که تا غروب تنهام.از قضا اونم تنها بود و مامانش برای نذری خونه خاله خالش رفته بود موقعیت عالی بود…براش چایی ریختم آوردم سعی خودمو میکردم که چاک سینه هامو ببینه دلبری میکردم 😂 موقع برداشتن چایی زیرچشمی میپاییدمش و دقیقا همون جوری که میخواستم دید😂…سینی رو گذاشتم زمین و رفتم سمت ایینه و مشغول موهام شدم از ایینه دیدم ک سمتم میاد پشتم وایساد و اونم مشغول درست کردن موهاش شد دقیقا پشتم بود ک یهو گفت موهات چه خوشبوعه منم گفتم شامپوم خیلی خوش بو میکنه موها رو بو کن موهامو اونم خم شد و موهامو بود کرد همون‌جوری موند و عقب نرفت دستاشو دور شکمم حلقه کرد و از پشت بهم چسبید و موهامو بو کرد منم برای اینکه عادی سازی کنم ریز ریز میخندیدم😂 تا اینکه خیسی زبونشو رو گردنم حس کردم همونجوری که میخواستم شد ولی نمی‌دونستم عقب بکشم یا بذارم ادامه بده تو همین فکرا بودم که کامران مشغول مکیدن گردنم شده بود حالا یه دستش رو شکمم بودو یه دستش رو آروم آروم اورد روی سینه چپم منم دستمو گذاشتم رو دستش دیگه اگه میخواستمم نمیتونستم مقاومت کنم . نفسام نامنظم شده بود گرمی نفسای کامران گردنمو میسوزوند حالا دیگه مشغول ماساژ سینه ام شده بود سوتین نزده بودمو سینه هام مثل ژله تو دستاش بود دیگه نمیتونستم رو پام وایسم و کامرانم اینو فهمیده بود برم گردوند و بدون هیچ حرفی لباشو گذاشت رو لبام.لباش خیلی داغ بود با نفسای داغش برام جهنمی درست کرده بود وسط بهشت‌ همینجوری ک مشغول لبای هم بودیم منم یکم همراهیش می‌کردم که بغلم کردو منم پاهامو حلقه کردم دور کمرش چشمامو بسته بودم و شاهد بردنم ب اتاق نشدم هنوز چشام بسته بود که منو گذاشت رو تخت دونفره مامان بابام و خودش خیمه زد روم ازم فاصله گرفت یه وجب بین صورتامون فاصله بود هردو نفس نفس میزدیم لبامو ب دندون گرفتم که نگاهش ب لبام افتاد و دوباره شروع کرد ب خوردن لبام دستشو برد زیر تاپم و دستاشو ب سینه هام رسوند دیگه نمیتونستم ساکت بمونم و ناله های ریزی میکردم تاپمو از تنم درومد ممه مو خورد اون یکی رو هم تو دستش ماساژ میداد چند دقیقه ای اینطوری گذشت تا اینکه رفت پایین شکممو بوسید و دستش رفت به شلوارم که دستمو گذاشتم رو دستش و مانعش شدم چشماش خمار شده بود گفت قول میدم بهت آسیب نرسونم مینا بذار شلوارتو در بیارم خیلی سختم بود ولی شل شدم تازه شیو کرده بودم ازین بابت خیالم راحت بود کصم ن تپل بود نه لاغر متوسط بود و چوچوله های صورتیم از لای کصم کمی بیرون زده بود شلوار و شرتمو باهم از تنم درآورد و پاهامو از هم باز کرد نگاه کصم کرد و لباشو گاز گرفت اروم با انگشت لاشو باز کرد که باهامو بهم چسبوندم دوباره پامو باز کرد و سرشو برد لای پام شروع کرد ب خوردن لای کصم رو ابرا بودم انگار داشتم خواب می‌دیدم صدای آه و ناله هام کل اتاقو گرفته بود و کمرمو ب تخت میکوبیدم کامران هی جوون جوون میگفت و من از صدای مردونه اش بیشتر حشری میشدم لنگام تو هوا بود و سر کامران لای پام زبونشو دور سوراخ کصم میذاشت و من هم لذت می‌بردم هم استرس…نمیدونم کی شلوارشو از تنش درآورد بود که وقتی از کصم جدا شد دیدم شلوار نداره کیر بزرگی داشت راست شده بود و کمی تیره بود ولی کلفت تو دستش گرفته بود و جلو عقب میکرد کیرشو گرفتم دستم و حرکت خودشو تقلید کردم اورد سمت لبم و من اروم وارد دهنم کردم خودش یکم تو دهنم جلو عقب کرد و دراورد کیرشو گذاشت روی چاک کصم و بالا و پایین میکرد تخت جیرجیر میکرد دوتامون تو تب سکس میسوختیم برم گردوند و کیرشو گذاشت رو سوراخ کونم انقد آب از کصم رو کونم رفته بود که نیاز ب روان کننده نبود کلاهک کیرشو وارد کرد کونم داشت باز میشد و دردشم هر لحظه بیشتر نیم سانت نیم سانت تو میکرد و در میورد…یکم جا باز کرد و حالا تلنبه میزد صدای تخت و آه و ناله های من و ناله های ریز مردونه کامران تو هم قاطی شده بود سرعت تلنبه زدناشو بیشتر کرد تا اینکه یه آه کشید و آبشو خالی کرد تو کونم و کشید بیرون از رو میز دستمال کاغذی برداشت و کونمو پاک کرد و کیر خودشم همین‌طور بلند شدم و وارد حمومی که تو همون اتاق بود شدم تا خودمو بشورم من ولی هنوز ارضا نشده بودم داشتم آب دوش دو تنظیم میکردم و تو فکر اینکه ارضا نشدم بودم که کامران هم داخل حموم شد و از پشت بغلم کرد گردنمو بوسید و دستش رفت روی کصم و شروع ب مالیدن کرد دوباره نفسام تند شده بود کمکم کرد که روی توالت فرنگی بشینم پاهامو باز کرد و دوباره شروع ب خوردن کصم کرد فهمیدم که میخواد منم ارضا شم صدام تو حموم اکو میشد انقد رو ابرا بودم که نگران نبودم کسی بشنوه چوچولم میک میزد و با چشای خمار مشکیش بهم نگاه میکرد چند دقیقه گذشت و من ناله هام بیشتر شد و یهو لرزیدم و ارگاسم شدم کامران بغلم کرد چند دقیقه زیر دوش باهم بودیم و درومدیم. بعد از اون دیگه رل شدیم و بهم وابسته شدیم یماه بعدش رفت سربازی و گهگداری ب مرخصی میومد
اگه دوس داشتین سکس های بعدیمم میگم

نوشته: مینا فیاض


👍 16
👎 4
29301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

909385
2023-01-04 10:15:30 +0330 +0330

عالی و رمانتیک

0 ❤️

909391
2023-01-04 11:18:36 +0330 +0330

کامل نخوندم عمومینا🤣

2 ❤️

909392
2023-01-04 11:20:57 +0330 +0330

کامل نخوندم عمومینا🤣

0 ❤️

909408
2023-01-04 15:51:58 +0330 +0330

سلام
شما مگه اولین بار نبود که سکس میکردی؟
معمولا دختری که اولین بارش هست که سکس میکنه کار به در آوردن وگذاشتن وکشیدن کیر به کوس نمیکشه تو همون عشقبازی ومالش پستوناشون ارضا میشن وتا آخر سکس که پسر ارضا میشه دختر معمولا بارها ارضا میشه

0 ❤️

909423
2023-01-04 20:05:46 +0330 +0330

خیلی خوب بود دوس دارم بازم بنویسی 😍

0 ❤️

909548
2023-01-05 20:43:53 +0330 +0330

[مینا هستم ۲۲ سالمه داستان من از اونجایی شروع شد که ما با عمومینا یه دوطبقه خریدیم شریکی و قرار شد ما طبقه بالا باشیم و عمومینا طبقه پایین…]

جییییییییییغ سهههههلام خانم خوشجله ، منم مینا هستم ولی اسم عموم ، مینا نیست اسم خودم مینا هست ، البته باباجونم بهم میگه شاه زن بابا

فک کنم بابا بزرگ شما هم به عموتون میگه (ماه بانوی آقاش ) شما مخففش کردین و خودمونی بهش مینا میگین

0 ❤️

931857
2023-06-06 23:41:11 +0330 +0330

خوب بود با عععهمین فرمون برو جلو جنده خوبی میشی ضمنا عموم اینا نه عمومینا 👍 😘

0 ❤️

931858
2023-06-06 23:46:36 +0330 +0330

خوب بود با همین فرمون برو جلو جنده خوبی میشی ضمنا عموم اینا نه عمومینا 👍 😘

0 ❤️