لز من و دختر خالم مینا

1402/04/13

سلام من چند بار اینجا داستان خوندم اما تا به حال چیزی ننوشته بودم. امروز میخوام داستان لز خودمو دختر خالمو تعریف کنم. اسم من سحر هست و ۲۳ سالمه اسم دختر خالم مینا و ۲۴ سالشه، ما از بچگی چون خونمون توی یه کوچه بود همیشه با هم همبازی بودیم و از همون موقع هرزمان فرصتش پیش میومد به کس وکون همدیگه دست میزدیم یا خودمونو به هم میمالیدیم ممه های همو میخوردیم یا شبا پیش میومد یه وقت کنار همدیگه میخوابیدیم و کاملا با کس همدیگه بازی میکردیم ولی خب قبلا که نمیدونستیم این کلا بهش میگن لز!!فقط انجامش میدادیم گذشت تا هردو بزرگ شدیم و از دوم راهنمایی به بعد دیگه هیچ لز بازی باهم نداشتیم و کلا اونا رو گذاشتیم پای بچگیمون مینا توی ۱۸ سالگی ازدواج کرد اما من مجردم،داستانی که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به امسال برج ۲ یه روز جمعه که همگی جمع شده بودیم خونه مامان بزرگم مینا هم بود خونه مامان بزرگم یه اتاق داره جدا از تمام اتاق هاش که همیشه هروقت برم خونشون اونجا اتاق منه و استراحت میکنم به دور از سروصدا بعد از نهار رفتم توی اون اتاق که یکم استراحت کنم که مینا اومد و گفت میخوای بخوابی گفتم نه بیدارم اومد تو و شروع کردیم از این در و اون در صحبت کرد که بحث کشید به پروتز سینه و کون من کونم بزرگه و ازش راضیم ولی سایز سینه هام ۷۵ هست و دوست دارم پروتز کنم برعکس من مینا سینه هاش ۸۵ هست ولی باسنش چندان بزرگ نیست داشتم بهش میگفتم من خیلی دلم میخواد که پروتز سینه کنم اونم میگفت منم باسن دوست دارم بعد همینجور که گرم صحبت بودیم گفت بزار سینه هامو بهت نشون بدم ببینم خوبن یا نه بعد پا شد رفت بیرون رو دید زد کسی نباشه و در رو قفل کرد و با یه حرکت پیرهنش و سوتینشو کشید بالا ممه هاش افتادن بیرون ممه هاش هم بزرگ بودن هم خوش فرم و با دستش فشارشون میداد گفتم که ممه هات عالین جنده(همیشه به شوخی از این حرفا میزنیم به هم)خندید گفت جووون جدی میگی؟ و ممه هاشو لرزوند دلم خواست بهشون دست بزنم دستمو اوردم بالا نوک یکیشو فشار دادم گفتم اره یهو بهم گفت کو ممه های خودت ببینم چه اندازه هستن من گفتم نه ولش کن یکی میاد گفت غلط کردی من نشون دادم توام باید بدی منم پیرهن و سوتینمو کشیدم بالا مثل خودش و گفتم بیا یهو دستشو اورد سمت سینه هام و توی دستش گرفت و یه جوونی گفت بعد گفت سحر یادم به بچگیامون افتاد خندیدم گفتم اره منم با خنده گفت نظرت چیه یه دور بریم گفت برو بابااا یکی میبینه خجالت بکش توکه شوهر داری خندید گفت نه در قفله مهدی(شوهرش)هم خوابیده و بیدار نیست که کاری باهاش داشته باشه راستش خودمم با دیدن ممه هاش انگار دلم میخواست چیزی نگفتم و اونم شروع کرد به مالوندن ممه هام یکم که مالوند بعدش شروع کرد به خوردن خیلی حس خوبی بود منم کم کم بدنم داغ شد و با یه دستم ممشو گرفته بودن با یه دستمم دست کرده بودم تو شورتش و کصش توی دستم بود حسابی که ممه هامو خورد منم واسه اون خوردم بعد از ممه خوری من شلوار و شورت اونو پاش دراوردم اونم واسه منو و حسابی کس کون همو زبون زدیم و خوردیم کس جفتمون خیس خیس شده بود بهش گفتم بشین جلوم پاهاتو باز کن اونم نشست خودمم اینکارو کردم و کسامونو روی هم مالیدیم اینکه کص داغش به کصم میخورد خیلی حس خوبی بود توی همون حالت انقدر کسامونو روی هم مالیدیم و همزمان با ممه های هم ور رفتیم که هر دو ارضا شدیم بعد از ارضا تا چند دقیقه بی حال همونطور کسامون بهم دیگه چسبونده بودیم بعدش پاشدیم و خیسی کس رو تمیز کردیم و مینا با لبخند از ممه هام یه نیشگون گرفت و تشکر کرد منم ازش تشکر کردم. بعد از اون روز ۲بار دیگه همو دیدیم ولی دیگه فرصت نشد کاری کنیم و دیگه هم دوست ندارم انجام بدم چون من گرایش اصلیم به پسره نه دختر اون روزم حشرم بالا بود قبول کردم😂
ببخشید اگه طولانی شد دوست داشتم با جزئیات براتون بنویسم

نوشته: سحر


👍 24
👎 8
59001 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

936226
2023-07-05 12:22:38 +0330 +0330

من میفهممت ما دخترا هممون گاهی ممکنه به هم جنسمون گرایش داشته باشیم اما کمتر دختریه که بخواد بطور جدی وارد لز بشه یعنی از قبل به هم جنسش حس و تمایلات جنسی داشته باشه پسرها اینطور نیستن ولی . . . !

4 ❤️

936247
2023-07-05 16:45:48 +0330 +0330

راسته که بیشتر دخترا لز رو تجربه کردن؟؟؟؟

3 ❤️

936276
2023-07-05 21:15:04 +0330 +0330

طولانی نبود.چون کونت میخارید فکر کردی دراز شده داستان

1 ❤️

936365
2023-07-06 09:21:39 +0330 +0330

فکر کنم بیشتر دخترا به لز گرایش داشته باشن یا دوس دارن یه بار امتحان کنن!!!
با یه دختر در ارتباطم (فقط چت و ویس و همین) میگه خیلی دوس دارم تجربه کنم اما روم نمیشه به کسی پیشنهاد بدم
برام جالب بود

1 ❤️