خواهرزن بعد از مهاجرت (۱)

1401/07/25

سلام من آرش هستم.
به توضیح کوتاه از خودم و خوانواده زنم بهتون میگم بعد وارد ماجرا میشم.
من ۴۰ سالمه الان.
خواهر زنم که ازدواج کرده بود قبل ازدواج من الان ۳۶ سالشه و اسمش مینا سفید رو با موهای مشکی چشم آهوی به رنگ قهوه ای تیره و اندامی تو پر و سینه های به سایز تقریب ۷۵ باسنی برجسته می پرسید از کجا میدونی بعد می فهمین و قد ۱۷۰ تقریبا.
همسرم که الان ۳۳ سال داره اسمش مهتاب هستش.
.
من بخاطر شلغم که تو کار تجارت هستم زیاد خارج میرم میام ایران.
سال ۹۰ بود که بخاطر گرونی ها و نارحتی های روحی که برای همسر پیش اومده بود بهش پیشنهاد دارم خوب می خوای بریم خارج زندگی کنیم.
گفت آخه سخته و دوری قابل تحمل نیست و از این حرفا.
منم گفتم بابا نگران نباش حل میشه. و بالاخره رفتیم.
ولی با همسرم هی میومدیم و می رفتیم. چون من سالی حداکثر ۳ بار میدوم‌ ایران.
مهاجرت با انگلیس واقعا سخت بود آخه اونا با ما خیلی فرق دارن ولی خوب دیگه بعد این همه سال جا افتادیم دیگه
شوهر خواهر زنم یه مرد خیلی خیلی مذهبی هستش و گرایش زیادی به این داره که خارج زندگی کردن اشتباه و اونا کافرن و از این حرفا.
خلاصه وقتی پارسال همسرم باردار شد. از خواست که یه کاری کنم خواهرش و شوهرش هم بیان انگلیس که بشه خواهرش بهش کمک کنه
وقتی به شوهرش یاسر گفتم. گفت اصلا امکان نداره ما نمی‌آیم.
و چون خودشون بچه دار نشده بودن احساس کردم قدری حسودی کرد.
خلاصه به خانم گفتم‌مجبور با خواهر خودم سر کنی به اونا میگم بیان. که خانمم گفت یکم می تونی صبر کنی من با خواهرم صحبت میکنم. مینا راضیش میکنه.
منم گفتم باشه. بعد یک ماه یه روز خانمم وقتی رسیدم خونه دیدم خیلی ناراحته. گفتم چی شده گفت یاسر با مینا کلی دعوا کرده و گفت تو بچه دار نمیشی الانم خواهرت گفت بیا خارج می خوای بری اونجا لخت بشی فکر میکنی من میزارم. مینا هم قهر کرده اومده تونه مامانم اینا.
گفتم خوب حالا اینجوری که بد شد می خوای من با یاسر صحبت کنم.
گفت نه نمی خواد.
به مامان گفتم با یاسر صحبت کنه مامان میاد اینجا پیشم. برای مامان و بابام دعوت نامه بفرست. گفت اوکی ولی مادر بنده خدا فشار خون داره حالش زیاد خوب نیست بیاد کمک تو به خواهرم بگم بیاد بهتره ها. خانومم عصبانی شد گفت همینی که من میگم. گفتم باشه.
بالاخره بعد یک ماه مادر خانمم و پدر خانم با ویزای ۶ ماه اومدن انگلیس.
و من تونستم برای قرار کاریم هماهنگ کنم که بیام تهران.
من بلیط گرفتم برای یک هفته بعد هنوز همسرم ۶ ماهش بود و من میتونستم یه سفر یک هفته ای بیام.
رسیدم تهران و رفتم خونه خودمون دوش گرفتم و خوابیدم.
صبح فردا رفتم جلسه با شرکتی که ازشون خرید میکردم.
چون همه مشتری های خارجی شون رو تقربیا از دست داده بودن باهاشون یه دیل خیلی خوب بستم همن روز اول جلسه اول.
دیگه نیازی به صحبت با شرکت های دیگه با اونا برای برا بعد نبود قرار شد قرار داد رو بفرستن برام و منم ۳۰ درصد مبلغ رو بعد رویت جنس تو بندر عباس بدم و بعد برم دوباره انگلیس.
رفتم‌خونه مامانم و پدر مادرم رو دیدم و همه خانواده که جمع بودن. داشتیم شام می خوردیم که گوشیم زنگ خورد دیدم مینا س.
جواب دادم دیدم داره گریه میکنه گفتم چه خبر و چون بیزنس خیلی کردم بلدم یجوری صحبت کنم جمع نفهمه چه خبره.
داشت با گریه توضیح می‌داد که یاسر بهش با یه دختر که تو محل کارشه خیانت کرده مچشون رو گرفته. خیلی شاکی بود و از خونه زده بیرون و داره میره خونه مادر زنم اینا.
گفتم باشه من الان منزل نیستم برگشتم‌منزل با شما تماس میگیرم.
متوجه شد که جای هستم‌ نمی خوام کسی بفهمه.
گفت باشه.
بعد شما به خانوادم گفتم خیلی خستم و باید برم
مادرم گفت مینا خواهر زنت بود.
گفتم بله.
گفت چی میگفت
گفتم زنگ زده بود دعوت کنه گفتم بعد صحبت میکنم.
مادرم گفت چقدر بگم با اینا نگرد شوهرش نرمال نیست.
گفتم بله درست میگی ولی بهرحال خواهر زنم هستش نمیشه که.
خداحافظی کردم و اومدم بیرون.
رفتم به سمت خونه زنگ زدم به مینا.
گوشی رو برداشت خیلی ناراحت بود و گریه میکرد.
گفتم خوب دختر اینجوری که نمیشه زنگ میزدی پلیس تکلیف روشن میشد.
بعد طلاق میگرفتی اگر می خوای جدا شی.
گفت میری خونه.
انگار داشت میگفت بیا پیشم.
گفتم نه میام پیش تو راستی به مامانت اینا گفتی.
گفت نه نمی خوام مهتاب بفهمه بارداره براش خوب نیست.
گفتم قهوه داری یا بگیرم.
گفت نه ندارن مامان اینا.
۲ تا لته گرفتم سر راه رفتم خونه مادر زنم.
زنگ زدم در رو باز کزد رفتم تو.
رسیدم داخل گفتم سلام بیا اینو بخور یکم حالت جا بیاد تا صبح حرف می‌زنیم همه چی درست میشه.
م. باشه رفتم پیشش نشستم.
م. طلاق بگیرم یعنی؟؟؟
آ. واقعا دوسش داری پس
م. آخه بیش از ۱۳ ساله باهاشم.
آ. یهنی چی خوب چرا اینکار رو کرده.
م. تازه مچش رو گرفتم‌ میگه خوب دلم بچه می خواد تو نمیتونی.
آ. آخه چی بگم من نخواستم دخالت کنم همون ۸ سال پیش که بار اول این حرف رو زد باید جدا میشدی یعنی چی این حرف. مگه شما تست دادید.
م. آره دادیم مشکل از منه واقعا ولی نباید اینطوری می‌کرد.
آ. این سر بچه ما شروع کرد نه؟
م. آره ولی خوب آخه شما زندگیتون به خودتون ربط داره.
آ. این‌که مثلا مذهبی حسودی کردن کاره بدیه نیست؟
م. منم ازش بدم‌میاد ولش کن.
آ. چی میگی تو که اینقدر دوسشداری نمی خوای طلاق بگیری.
م. پاشو برو خونتون اومدی دلداری بدی یا مچ بگیری.
آ. خوب باشه اگر طلاق نمیگیری حداقل توهم بهش خیانت کن مساوی بشین.
م. خیلی خری برو خونتون.
آ. درست نیست تنها بخوابی من می مونم.
م. باشه شب بخیر.
مینا رفت خوابید اتاق مادر اینا گفت تو اتاق من و مهتاب تو بخواب میدونم نمیری اتاق مادرم اینا.
منم رفتم تو اتاقشون تخت مهتاب رو بهم نشون داد. و رفت.
بخوابه.
منم رفتم تو همچی از وقتی ازدواج کرده بودن دست نخورده مونده بود.
یهوی وسوسه شدم برم ببینم تو کمدشون لباساشون هست.
دیدم بله.
رفتم سر کمد در و باز کردم چند تا از لباسای آشنا دیدم فهمیدم کمد مهتاب هستش.
رفتم سراغ اون‌یکی کمد.
درش رو باز کردم.
آخه من هیچ وقت مینا رو بدون‌ مانتو و روسری که ندیده بودم.
شلوارش رو در آوردم نگاه کردم اندامش رو در نظر بگیرم.
فکر کن اون ناراحت خیانت. بود
من داشتم چیکار میکردم.
ولی دیگه وجودم پر از آتش کنجکاوی بود.
بعد تاپ هاشو دیدم.
در کمد بعدی که واز شد خشکم زد.
لباس زیراش هنوز اونجا بود.
چرا آخه.
دیگه رسیده بودم به سایز دقیق سینه هاش و خصوصی ترین جای بدنش یعنی سایز شورتش.
گفتم بو کنم ببینم هنوز بو می ده ولی خوب نباید بو می داد ولی گویا ماه قبل که موده بود از اونا استفاده کرده بود چون بو گل میدادن.
میشد فهمید سایزش هنوز همونه.
در رو بستم رفتم رو تخت مهتاب.
بعد به ذهنم اومد برم جای مینا بخوابم.
پاشدم رفتم جای مینا خوابیدم یکی از بوی اونو میداد.
معلوم بود اونجا خوابید. بالشش یکم خیس بود معلوم بود طفلی گریه کرده خیلی.
بعد به سرم زد برم شورتش رو ور دارم بیارم بو کنم تا خوابم ببره.
اونای که متاهل هستن میدون دوران بارداری زنشون چقدر سخت میگذره.
رفتم یکی از شورت قرمزش هاشو ورداشتم و اومدم تو تخت مینا.
بو میکردم و کیرم رو میمالیدم.
که یهو داشت آبم میومد. بدونه اینکه بفهمم چی کار میکنم شورتش رو گرفتم جلو کیرم و آبم رو ریختم تو شورتش.
بعد مونده بودم شورتش رو چیکار کنم انداختم زیر تخت مینا. گفتم صبح ور میدارم.
صبح زود بیدار شدم.
رفتم حمام و حوله مهتاب رو برده بودم.
داشتم دوش می گرفتم که صدای جیغ اومد.
حوله رو بستم دورم و سریع اومدم بیرون
سرش رو انداخت پایین که منو نبینه.
آ. چی شده؟؟؟؟!!!
م. خیلی کثافتی سراغ کمد من رفتی؟؟؟
آ. نه!!!
م. دروغ نگو مدرک دارم.
آ. نه بابا چه مدرکی؟؟؟؟!!!
میدونستم‌ پیدا کرده
م. اینا ها این لباس زیر من نیست؟ رو تخت منم خوابیدی. چته تو؟؟؟؟ اینقدر کثافتی؟؟؟؟!!!
آ. صبر کن توضیح میدم.
م. چی داری بگی گوش میدم.
آ. بابا من تو اتاق شما تنها بودم خوب مهتاب هم بارداره من یه مدت طولانیه ای بابا اینا چی دارم میگم. بابا جون وسوسه شدم یه اشتباهی کردم. بیخیال شو دیگه.
م. اینو باید بندازم دور.
آ. من میشه برم .
م. برو گم شو نبینمت.
من لباسام رو برداشتم زدم بیرون.
خدا خدا میکردم به مهتاب و‌مامانش چیزی نگه.
مهتاب زنگ زد.
آ.سلام.
مب. سلام فهمیدی مینا با یاسر دعواش شده.
آ. گفت دیشب بهم ولی دقیق نمیدونم‌چی شد.
قلب داشت وا میستاد گفتم همچی رو‌گذاشت کف دستش.
مب. گفت مرتیکه خیانت کرده. رفته خونه مامانم اینا بهش یه سر بزن حتما.
آ. چشم کارم توم شه حتما.
مب. به مامانت اینا نگاه او خواهرت خوشحال میشه.
آ. باشه بابا نمیگم خیالت راحت.
مب. دوست دارم خداحافظ.
آ. خداحافظ.
پس یعنی نگفت خدا رو شکر.
گفتم ولش کن سر نمیزنم که من نرم بهتره یعنی.
کارم تموم که شد رفتم سمت خونه.
بعد تو راه با خودم گفت زشت شد الان لباسش رو هم میندازه بیرون بزار یکی براش بخرم.
رفتم یه ست حریر قرمز که با لباس خواب هم مچ بود برای مینا خریدم.
رفتم در خونه مادر خانومم اینا.
مینا گفت واقعا روت شد بیای .
هدیه کادو کرده رو نشونش دادم‌گفتم ببخشید اومدم از دلت در بیارم.
در رو باز کرد رفتم تو.
کادو رو که دادم همونجا جلو در باز کرد.
م. آرش تو واقعا گاوی یا این سال ها که اونور بودی گاوی کرده.
آ. چیشد گفتم جاش بخرم از دلت در بیاد.
م. اینجا انگلیس نیست گاو.
گمشو وگرنه به مهتاب میگم .
در رو کوبید روم بست.
منم برگشتم خونه. و خوابیدم.
شب ساعت حدود ۱ شب بود گوشیم زنگ خورد از خواب پریدم.
مینا بود.
آ. سلام چی شده.؟؟
م. یاسر اومد دم خونه مامان اینا با مامور.
آ. بیام اونجا.
م. نه نمی خوام بفهمه ایرانی.
آ. باشه کی اومد.
م. ساعت حدود ۳ بود مامور تو برگه براش نوشت خانوم تصمیم نداره به خونه برگرده.
آ. خوب حتما می خواد بره دادگاه حکم بگیره برای ازداوج دوباره.
م. میدونم ولی تو مثل اینکه واقعا گاوی نمیگی چرا الان بهت زنگ زدم؟؟؟
آ. راستی آره چرا الان زنگ زدی.
م. دوباره اومده دم خونه مامان اینا داد و بی داد.
آ. خوب زنگ بزن‌ پلیس.
م. دیونه من نمی خوام بیشتر از این‌ مدرک دستش بدم.
آ. خوب می خوای چیکار کنی؟؟؟؟.
م. گاوی واقعا ؟؟؟؟
آ. عه چقدر فحش میدی خوب نمی فهمم چیکار می خوای بکنی.
م. اگر برم خونه دوستام که می فهم خونه همه رو بلده. فقط میمونی تو. تازه هم پارسال خونه رو جابجا کردی نه میدون کجاس نه خبر داره تهرانی.
آ. او اوکی ولی خوب مگه نگفتی نمی خوای منو ببینی.
م. خیلی گاوی خیلی خری.
گوشی رو قطع کرد.
من بهش زنگ زدم
گوشی رو جواب نداد.
رفتم دم خونه مادر زنم اینا
یاسر واستاده بود داشت داد و بیداد می‌کرد حدود ساعت ۲ شده بود همه همسایه ها بیرون بودن.
مینا تو بود.
دختر معلوم بود داره کلی استرس میکشه.
پیام دادم بهش.
مینا من گاوم الان دم خونتونم این روانی داره چیکار میکنه؟؟؟
سریع زنگ زد.
م. مگه نگفتم نیا نمی خوام بفهمه اینجای.
آ. من ماشین رو صبح عوض کردم سوپرایز برای مهتاب. نمی فهمه اینجام.
م. برو من خودم آروم شد زنگ میزنم.
آ. شاید برات بپا گذاشته باشه.
م. میگی چیکار کنم.
آ. صبر کن ماشین منم خاموشه دورم از خونتون هیچکی نمی فهمه اینجام بالاخره که میره استرس نکش من اینجام وسایلت رو جمع کن آماده باش.

صدای اذان که بلند شد در کمال نا باوری یاسر راه افتاد رفت همسایه ها هم گفتن بریم این بعد نماز میاد باز بریم تا نیومد.

من زنگ زدم.
آ.مینا جنگی بیا پایین رفت نماز حاج آقا.
م. قه قه قه ( خندید) باشه بزار به حاج خانم بگم من رفتم دیگه اینا رو اذیت نکنه. میام تو برو سر کوچه زود خودم رو میرسونم نگاه هم میکنم کسی نباشه.

من رفتم سر کوچه نگاه کردم این ور وونور دیدم‌ کسی نیست. مسجد هم اونطرف کوچه بود پس یاسر هم نبود با دوستاش. از ماشین پیاده شدم منتظر مینا‌.
دختر طفلکی داشت با چمدون که می کشید میدوید سمت سر کوچه در ماشین رو باز کردم و در صندوق رو .
رسید بهم سلام نداده چمدون رو سریع گرفتم و گذاشتم صندوق پریدیم تو ماشین و گاز.
م. سلام ببخشید از خوابت کردمت و تو شر انداختمت.
آ.اگر منو ببخشی میگم اصلا مهم نیست.
م. اگر نبخشیده بودمت که بهت زنگ نمیزدم.
آ. حالا چیکار می خوای بکنی .
م. فکر کنم باید طلاق بگیرم عوضی جدی می خواد زن بگیره آره.؟؟؟
آ. فکر کنم.
م. من مهریه ام رو میزارم اجرا جرش میدم.
آ. خوبه. صبح زنگ میزنم وکیلم.
م. راستی ماشین نو مبارک.
آ. مرسی برای مهتاب خریدم.
م. منم دلم خواست.
آ. برای شما هم می خرم خوب.
م. مرسی آرش جون خیلی با فهمی.
آ. یه گاو با فهم.
مینا زد زیر خنده.
رسیدیم خونه و رفتیم تو اتاق مهمون رو نشونش دادم و چمدون رو گذاشتم تو اتاق.
م. وای چه خونه ای نازی
آ. اینجا رو اگر پیدا هم کنه نگهبان برج شوکر و اسپری داره از خجالتش در میاد.
م. خوب میشه ها.
آ‌. بی خیالش. برو استراحت کن .
م. خشک و خالی
آ. او صبحانه
سریع بهش صبحانه دادم خورد و من رفتم بخوابم و اونم رفت بخواب.
خونه ما اتاقا مستر هستش.
من بعد حدود ساعت ۴ بعدازظهر بیدار شدم و رفتم دوش بگیرم.
دوش گرفتم و اصلا یادم نبود مینا خونه ماس
منم دیگه عادت کرده بودم بدون لباس و حوله میزدم از حمام بیرون یچیزی می خوردم و بر میگشتم لباس می پوشیدم.
اومدم بیرون و رفتم تو آشپز خونه و از تو یخچال یه نوشیدنی برداشتم یکم خوردم و برگشتم برم تو اتاق دیدم مینا نشسته با مانتو و روسری روی مبل چسبیده به دیوار اتاق ما و داره با تعجب منو نگاه میکنه.
منم یهوی حول شدم گفت ببخشید نمیدونستم بیداری دویدم تو اتاق .
لباسام رو پوشیدم و اومدم بیرون.
سرش رو انداخته بود پایین. معلوم بود صورتش سرخ شده از خجالت.
آ. من‌میرم بیرون چند ساعت دیگه میام.
م. باشه منم یه شام درست میکنم.
آ. نمی خواد میریم بیرون.
م. نه‌ ممکنه یاسر ببینمتون.
آ. خوب از بیرون سفارش میدم. شدیدم عینه این دوست دختر پسرای نوجوان.
مینا باز خندید.
رفتم بیرون.
رفتم باشگاه یکم دویدم. ولی وقتی می خواستم برم دوش بگیرم یاد مینا افتاد با خودم گفتم چرا نمیکنیش.
تصمیم گرفتم برم رو مخش تا بکنمش.
دوش نگرفته برگشتم خونه.
م. کجا بودی ؟
آ. باشگاه چرا میپرسی.؟؟؟
م. همینجوری آخه خیلی بهم ریخته ای
آ. یه دوش بگیرم حالم جا میاد.
م. دوش؟؟؟
آ. ببخشید ایندفه حواسم هست.
مینا سرش رو دوباره از خجالت انداخت پایین.
م. نه من ایندفه میرم یجا تو راحت باش.
آ. من وقتی راحت میشم که … ولش کن.
م. که چی؟؟؟
آ. ولش کن. تو راحت باش.
م. باشه من راحتم فقط تو کمتر شیطونی کن اینقدر هم حموم نرو .
آ. نه ایندفه شیطونی کنم تو خبر دار نمیشی.
م. عه
آ. ولش کن دیگه.
رفتم حمام و داشتم دوش میگرفتم و تو فکر این بودم که دوباره لخت بزنم بیرون‌ یا نه. که صدای مینا از پشت در حمام اتاقمون اومد.
م. راستی از هدیه ات خیلی خوشم اومد.
آ. کدوم هدیه؟؟؟
م. کی میای بیرون خودت میفهمی بیای .
دویدم در رو باز کردم.
مینا با ست لباس زیری که خریده بودم مثل یه لماس می‌درخشید.
دستش رو گرفتم کشیدمش تو حمام.
م. وای خدا
آ. چقدر منتظر بودم.
شروع کردیم از هم لب گرفتن.
من حداقل ۴ ماهی بود سکس نداشتم.
خیلی وحشی شده بودم.
گردنش رو بوس کردم و لیس زدم.
دست انداختم سوتینش رو باز کردم رفتم پایین. و شروع کردم سینه هاش رو خوردن جیغ میزد.
م. آرش چته مگه کس ندیدی تا حالا.
آ. نه ندیدم.
مینا یکم خندید و دوباره جیغ زد
دست انداختم شورت تو پاش رو یه جوری کشیدم جر خورد کنده شد.
م. واااااااااااااای
رفتم پاین تر و شروع کردم به خوردن کسه کلوچه ایش.
م. آااااااااااااااآه
کل کسش رو گرفتم تو دهنم و با زبونم میگشیتم تو شیار خیس و نرم و گرمش.
مینا از حال داشت میرفت دیگه نمیتونست رو پا وایسه.
بلند شدم محکم گرفتمش.
بردمش سمت دوش .
دستش رو گذاشت به دیوار.
از پشت محکم گرفته بودمش.
کلیه کیرم رو کشیدم سر کش .
خیلی خس بود فکر میکردم با یه فشار جا شه.
ولی نه تنگ تر از این حرفا بود.
کلش رو که فشار داده بودم می خواستم بکشم به عقب.
آ. آخ من و مینا و کسش و کیر من که نمیره تو.
م. وای تو خیلی کلفت تر و کنده تر از یاسری آخه.
منم هی عقب جلو میکردم که کل کیرم جاشه تو .
م. آاااااااااااااه وااااااااااااااااای
کل کیرم نشست تو کسش .
بچه سفید چموش.
لیسش میزدم و سینه هاشو فشار میدادم.
م. وای تو جا های رفتی که یاسر تو عمرم نیومده بود. کاش همون روز که حجم آب زیاد رو رو شورتم دیده بودم بهت میدادم.
آ. آره چقدر تنگ و خوبی . کلی خیس شده دوست دارم.
م. آااااااااااااااه ااااااااااااااه
آ. راستی شورت چرا اینا که خریدم‌نداشتی دور
م. گفتم شاید بشه واقعا برات بپوشمش.
من خوب چهار ماه بود سکس نکرده بودم
نگران شدم نکنه قبل از اینه مینا ارضا شده من آبم بیاد پس دوش رو باز کردن و گرفتمش از پایین لای پای مینا رو رو کسش.
م. وااااااااااااااااای ااااااااااااااااااااااای.
می خواست در بره محکم با اون‌یکی دستم گفتمش.
آ. چیه خوب کیری ؟؟؟؟؟
م. ااااااااااااااااااااآره ااااااااااااااااااااااای
آ. چی شد حالا دیدی تسلیم شدی دیدی اسب چموش رامت کردم.
دیدی دارم سواری میکشم ازت. دیده کیرم آرش عمق کست رو میزنه. دیدی کیرم آرش کس نرمت رو از هم جر داده و پرش کرده.؟؟؟؟
م. آاااااااااااااااااااااااااای کیرم کندت رو دیدم نتونستم جلو خودم رو بگیرم کل این ۴ ساعت تو فکرش بودم. وااااااااااااااااااااااای
شروع کرد به لرزیدن تو آغوش محکمی که گرفته بودمش.
ارضا شد.
منم داشت آبم میومد.
کیرم رو کشیدم بیرون و آبم از لای پاش پاشید رو دیوار و زمین.
م. چرا درآوردی میریخی توش خوب من که بچه نیستم.
آ. وای من تو رو تا صبح جرت میدم بچه.
بزار یاسر دق کنه تو کار بازی میکنی تا صبح.
م. چه بازی های .
آ. حالا من اسبت میشم تو سوار میشی.
م. واااااااااااای .
دوتای دوش گرفتیم و از حمام بوس کنان خارج. شدیم.

پایان قسمت اول.

ادامه...

نوشته: مهاجر


👍 48
👎 20
133201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

899173
2022-10-17 00:32:36 +0330 +0330

بیشتر جنایی بود تا سکسی

0 ❤️

899176
2022-10-17 00:54:19 +0330 +0330

چقدر غلط املایی ، … کمی تمرکز کن و وقت بزار

4 ❤️

899183
2022-10-17 01:20:52 +0330 +0330

این که نوشتی یعنی چی؟؟؟؟((کلیه کیرم رو کشیدم سر کش))

3 ❤️

899184
2022-10-17 01:21:19 +0330 +0330

ک…شعر خالص.آرزوهای برباد رفته یه بچه تخمی تخیلی😀😀😀

4 ❤️

899190
2022-10-17 01:49:32 +0330 +0330

انگلیس زندگی میکردی بعد رفتی تو ایران برای زنت ماشین خریدی! خونه گرفتی و… بخوام سوتی ها تو یکی یکی بگیرم از کستانت بیشتر میشه میسپارمت بچه ای اینجا بکننت…

6 ❤️

899196
2022-10-17 03:03:12 +0330 +0330

الاغ کسی ک با شوهرشمشکل داره و با اون استرس فرار کرده به نظرت توان سکس کردن رو داره؟؟
تف ب قبر بابات ک برات گوشی هوشمند خریده ،ولی حواسش نیست بچه اش کدوم سایت ها میزه،توله سگ وی پی آن رو خاموش کن واین سایت ها نیا،اینجا جای بچه نیست

4 ❤️

899200
2022-10-17 03:50:47 +0330 +0330

وقتی به قسمت سکس رسیدی یه دستی تایپ نکن

0 ❤️

899223
2022-10-17 09:13:56 +0330 +0330

نوش جونت

0 ❤️

899232
2022-10-17 11:00:54 +0330 +0330

کیر ایرانی جماعت تو کص زن انگلیسیا
یه ماه دیگه ام تو جام جهانی پارشون میکنیم
وطنم پاره تنم

0 ❤️

899233
2022-10-17 11:05:09 +0330 +0330

خیلی قشنک بود. خاطره شبیه این رو داشتم.

0 ❤️

899241
2022-10-17 12:58:21 +0330 +0330

توجه کنید ایشون یه تاجره که داره داستان دنباله دار می‌نویسه تو شهوانی 😂 😂 😂

4 ❤️

899264
2022-10-17 19:57:17 +0330 +0330

به نسبت شخصیتی که از خودت ساختی داستان ضعیف بود
ولی در کل خوب بود

0 ❤️

899286
2022-10-18 00:19:03 +0330 +0330

قبل هرچیز اول غلط املایی های زیادت رو اصلاح کن بعد بیا زر بزن وبفرست مردیکه چون انگلیس بودی فارسی یادت رفته مثلا یا چسی بیشترنیستی و توهم خودت رو تعریف کردی

0 ❤️

899359
2022-10-18 09:58:11 +0330 +0330

بنظر من خارج ک هیچ

حتی ی شهر بزرگ هم نرفتی ک لاقل ی سواد درس حسابی پیدا کنی

0 ❤️

899411
2022-10-18 22:49:20 +0330 +0330

کسخل کسخلان عالم هم دست بقلم شده کونی انگلیس اقامت گرفتن که مثل زندگی کردنت توی یالغوز اباد نیست که فوری هم دعوت نامه هم یرای همشهری ها هم بگیری. اما بعنوان سرکرده کسخلان جابگاهت دست نیافتنی هست. خیالت. راحت. جلقت. را بزن اونهم توی مبال (مستراح سابق)

0 ❤️

899414
2022-10-18 23:06:49 +0330 +0330

به به خیلی قشنگ بود کیف کردم ادامه بده

0 ❤️

899528
2022-10-19 17:08:47 +0330 +0330

اوففف

0 ❤️

899604
2022-10-20 11:34:02 +0330 +0330

چشمات رو بستی با یه دستت جق زدی بایه دست نوشتی یه کلاس نگارش برو

0 ❤️

899638
2022-10-20 21:09:36 +0330 +0330

کُسُ‌پِرت

0 ❤️

899787
2022-10-21 18:37:08 +0330 +0330

مررسی خـوب بود ادامه بده… 😍 👍

0 ❤️

900594
2022-10-28 09:34:55 +0330 +0330

از بعد اینکه گفتی تو کار تجارتم، دیگه حس داستانو گرفتی. اینجا نه کسی میشناست نه با این داستانا میتونی کسی رو تور کنی، ازت درخواست دارم از کس خر کردنات داستان بنویس

0 ❤️

913463
2023-02-03 05:00:02 +0330 +0330

شوهره گفته میخوای بری خارج لخت شی یعنی خیلی غیرتی بوده اما خیانت کرده به زنش خسته نباشی با غیرت. بعدشم مگه هرکی میره خارج لخت میشه. خیلی ها تو خارج زندگی میکنن ولی حجاب رو رعایت میکنن. حجاب که خارج و داخل نداره کسی که اسلام رو قبول داشته باشه همه جا رعایت میکنه.

0 ❤️

916482
2023-02-23 17:18:25 +0330 +0330

نثر زیبا و روانت
نگارش و انشا بدون عیب
بدون غلط املایی
کاملا باور پذیر و بدون سوتی
همه چی عالی
فقط یه انتقاد کوچولو دارم به خوانندگان
کیرم دو دستی تو کونتون که اینقدر لایک کردین فک کردم یه پخی نوشته وقتم هدر شد

0 ❤️

916484
2023-02-23 17:25:57 +0330 +0330

دیلدو ساخت کشور چین ۰۹۱۹۰۲۷۹۳۷۹

0 ❤️

917031
2023-02-28 12:54:06 +0330 +0330

من چون کارم بیزینسه بلدم چجوری صحبت کنم با تلفن که توی جمع کسی نفهمه؟تلفن که تموم شد مادرم گفت مینا خواهر نت بود؟😂ریدی که بیزینس من😂سیکیوز

0 ❤️

917051
2023-02-28 17:40:39 +0330 +0330

دقیقا رویاهای یه بچه دبیرستانی کونی عقده ای بود!!!

0 ❤️

917138
2023-03-01 08:50:13 +0330 +0330

میشه بگی کجای انگلیس زندگی میکنی؟ چطور تا رفتی هنوز نرسیده بدون اقامت دوسه بار امدی ایران چطور زنت تو شش ماهگی خواهرش خواست مگه پا به ماه بود چهار ماه سکس نداشتی یعنی از دو ماهگی زنت دیگه بهت کص نداد. وای سرم ترکید بابا تو خودت کصی

0 ❤️

917348
2023-03-02 21:06:46 +0330 +0330

پراز غلط املایی

0 ❤️