اولین تجربه من رو به اوج رسوند

1402/01/31

سلام
متولد ۶۲ هستم با پوستی سفید قد نرمال ولی کونم گوشتی و گرد و سفید بود
پوست رونهای توپولم اینقدر سفید بود که رگهای توی رونهام معلوم بودن
پدر و مادرم شاغل بودن و اکثر اوقات خونه تنها بودم
اوایل دوران راهنمایی بودم که از نزدیک شدن همکلاسی ها و دیگر بچهای مدرسه متوجه شدم که به خاطر پوست سفید و بدون مویی که دارم میخوان منو بکنن
ولی از اونجایی که شهرمون کوچیک هست و همه آشنا جرات تجربه کردن این حس رو نداشتم بچها همه دهن لق بودن و کافی بود یک نفر بگه که من رو کرده کار تموم بود دیگه به زور متوصل میشدن و میکردنم
ی دوست پایه و همسایه داشتم که تا کسی میومد سمتم غیرتم رو میکشید و سریع برخورد میکرد و تا مدتها احساس آرامش میکردم کنارش چون متوجه شده بودم که اون هم دنبال سکس با من نیست
سوم راهنمایی بودیم که ی بار به شوخی دست برم طرف کیرش ی دفعه دیدم گفت مگه میخوایش منم سریع خودم رو جمع کردم کلا بحث رو عوض کردم
فردا ظهرش داشتیم با هم سگا بازی میکردیم ی لحظه دیدم کیرش بد جور بلند شده
قند تو دلم آب شد ولی اصلا نمیتونستم حرفی بزنم
بازی سگا کشتی کج بود من تو بازی بهش باختم و بهش گفتم تو بازی میبری ولی کشتی واقعی عمرا حریفم نمیشی دیدم گفت برو دو تا تشک بیار پهن کن کشتی بگیریم ببینیم کی برنده میشه منم بد جور هوس کرده بودم بهم بچسبه سریع رفتم تشک آوردم و پهن کردم کشتی که شروع شد خودم کم کاری میکردم اونم از پشت اومد چسبید بهم و واقعا داشتم لذت میبرم از اینکه کیرش رو چسبیده به کونم احساس میکردم من شل کرده بودم و اون سفت کرده بود و ول کن نبود گفت برنده بشم برام چ کار میکنی گفتم برات جلق میزنم و گذاشتم برنده بشه وقتی کیرش رو در آورد نسبت به سنمون و کیر من مال اون خیلی درشت تر بود با ی کلاهک باد کرده براش جلق زدم و تا مدتها براش این کار رو به بهانه های مختلف انجام دادم دیگه رومون تقریبا توی روی هم کاملا باز شده بود که ی روز خونه خودشون بودیم بهم گفت بزار لاپایی بکنمت منم از خدا خواسته بودم وقتی شرت و شلوارم رو در آورد از خجالت نمیتونستم توی چشاش نگاه کنم روی شکم خوابیدم اون هم شروع کرد
ی دفعه بهم گفت چقدر پوستت سفیده لعنتی دیگه داشت حالم از این حس
بد میشد قلبم شدیدا داشت تند میزد دیدم رفت وازلین رو از تو یخچال آورد پرسیدم برای چی میزنی گفت عجله نکن دیدم انگشتش رو چرب کرد فرستاد تو کونم چند دقیقه ای این حرکت رو ادامه داد روم دراز کشید اول ی ذره لاپایی کرد ولی در ادامه احساس کردم میخواد بفرستش تو کونم درد از ی طرف میگفت بلند شو ولی لذت تجربه کون دادن از ی طرف میگفت بزار بکنه
لذت رو به درد ترجیح دادم و اون آروم آروم کیرش رو وارد کونم کرد چند دقیقه ای تکون نخورد تا کاملا احساس کردم دردش آروم شد با رضایت خودم تلمبه زدن رو شروع کرد چند دقیقه ای( شاید ده دقیقه )طول کشید که احساس کردم آب جوش ریختن تو کونم تموم آبش رو خالی کرد تو کونم
کار تموم شده بود ولی اصلا دوست نداشتم کیرش رو در بیاره
تا سال ۹۰ که ۲۸ سالم شد تمام سکسهامون رو با هم انجام میدادیم
با هم به جای جای ایران سفر کردیم و تو هر شهری که حس کون دادن کردم بهش کون دادم اینقدر بهش کون دادم که موقعی که اون کونم میذاشتم من آبم میومد و اوبنه ای شده بودم از سایزش لذت میبردم و تو تموم سکسهامون آبش رو توی کونم ریخت الان که این داستان رو مینویسم هر دوتامون ازدواج کردیم و با هم هنوز هم دوستیم ولی دیگه سکس نداریم البته اگر اون بخواد من حاظرم بهش بدم چون فقط ی اوبنه ای میتونه درک کنه من الان چه حسی دارم ببخشید اگر بد نوشتم اولین بار بود داستان نوشتم

ادامه دارد…

نوشته: Amin


👍 9
👎 0
15501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

924318
2023-04-21 01:25:48 +0330 +0330

چطوری با اینهمه حسی که به اینجور رابطه دارین میرین زن میگیرین؟

فکر نکنم رابطه با زن خوشحالتون کنه

نکنید بابا

1 ❤️

924374
2023-04-21 12:12:13 +0330 +0330

عالی بود عزیزم،لذت بردم، منم دوس دارم با یکی مثل تو دوست باشم.

1 ❤️

924723
2023-04-23 12:36:11 +0330 +0330

از داستان شما خیلی لذت بردم.
من دنبال کسی می گردم برای مبادله داستان های کوتاه با موضوع گی. یعنی یک بار من برای طرف یک تصویر گی می فرستم و او باید یک داستن کوتاه مطابق با اون تصویر بنویسه و برای من بفرسته و دفعه بعد اون شخص برای من یک تصویر گی میفرسته و این بار نوبت منه که داستان کوتاهی مطابق با اون تصویر بنویسم. بعد از مدتی میتونیم اون داستان ها رو در تاپیک مشترک یا جداگانه منتشر کنیم. اگر هستید منتظرم.

0 ❤️