اولین ریسک (چه لذت بخش)

1402/01/25

سلام و درود خدمت همه ی خوانندگان این مطلب
اول از همه بگم من میخوام تمام اتفاقات و رویدادهای سکسی زندگیم تا الان رو تعریف کنم براتون هربار یه داستان
داستان امروز از اولین رابطه ی جنسیم هست به ترتیب همه رو میگم که چیزی از قلم نیفته
خودمو براتون معرفی کنم اسم من مانی هست الان ۲۸ سالمه قرم حدود ۱۸۰ و وزنم ۸۵ بدنم بدون مو نیست اما معمولا شیو میکنم فیسم هم مردونه س نه بیبی فیس چشامم رنگی نیست موهامم بور نیست الکی از خودم تعریف نمیکنم
این داستان که اولین رویداد جنسی زندگیمه حدودا وقتی رخداد که من تازه رفته بودم دانشگاه تقریبا ۲۰ سالم بود قبل از اون فقط با دیدن فیلم سوپر و جق زدن میگذروندم از بس فیلم دیده بودم که تمام روابط مختلف رو دوس داشتم تجربه کنم چون با یکی از بچه های فامیل که هم بازی بودیم راجع به مسائل سکسی صحبت میکردیم و چند باری توی تنهایی همدیگه رو مالونده بودیم حس خوبی نسبت به گی داشتم اما من بایسکشوال (دوجنسگرا) هستم به هر دو جنس میل دارم توی اون دوران من یه دوس دختر هم داشتم البته چون مکان نبود معمولا فقط در حد بغل و ماچ و این چیزا رابطه داشتیم با هم نه بیشتر .
دیدن فیلم های گی روز به روز علاقه مو به این رابطه بیشتر میکرد اما همیشه میترسیدم چون هم مکان نداشتم هم میترسیدم برم مکان کسی و کسی اطرافم نبود که بهش اعتماد کنم یا بدونم که گی هست به هرحال دل رو زدم به دریا و توی چندتا گروه گی تلگرام عضو شدم و پیام گذاشتم کلی ادم بهم پیام دادن با همه اشنا شدم اما هیچوقت نتونستم اعتماد کنم و برم مکان اونا چون میترسیدم یا ازم فیلم بگیرن یا خفتم کنن و آبروم بره خیلی برام سخت بود بین این ادما یکی بود که بیشتر از همه اعتمادمو جلب کرد اما پیش اونم نمیرفتم گرچه خونه ش نزدیکمون بود مدتی بیخیال شدم و حدود چند ماه بعد دوباره رفتم توی گروه ها پیام دادم خیلیا دوباره پیام دادن بهم ولی بازم با کسی اوکی نشدم ، رفتم سراغ همون پسر و بهش پیام دادم گفت عکستو بفرست ببینم منم شیو کرده بودم و توی چندتا پوزیشن براش عکس فرستادم و از اونم عکس گرفتم اسمش حبیب بود تنها زندگی میکرد خونه شو عوض کرده بود و دور شده بود از ما بدن خوبی داشت عالی نبود اما خوب بود تنها چیزی که توی ذوق میزد سایزش بود که کوچیک بود حدودا شاید ۱۰ سانت بود اما از حرف زدنش معلوم بود که واقعا گی هست اون موقع من ۶۵ کیلو بودم کونم واقعا خوش فرمه چون از بچگی ورزش کردم فرم خوبی داره خیلی بزرگ نیست که مثل بقیه بگم همیشه توی چشم بوده و همه ازش تعریف میکردن اما واقعا فرم و اندازه خوبی داره.
شیو کردم و باهاش قرار گذاشتم غروب بود رفتم محله شون و بهش زنگ زدم خیلی دو دل بودم که برم یا نه همونجا دوباره ترسیدم و پشیمون شدم اما اومد بیرون و با هم یکم صحبت کردیم دستمو گرفت و اروم شدم رفتیم یه مغازه اونجا یه ابمیوه خوردیم اونم شیرموز خورد و گفت انرژی بگیرم بعدش رفتیم خونه ش از پله ها که بالا میرفتیم واقعا میترسیدم همون لحظات بود که از پشت دستشو گذاشت در کونم و انگشتم کرد و همونطوری رفتیم بالا در رو باز کرد و رفتیم تو نشستم روی مبل و اونم نشست کنارم گفت برو دستشویی و خودتو اماده کن گفتم چیکار کنم گفت برو تخلیه کن خودتو و آبو چند بار بگیر توی کونت تا کاملا تخلیه بشه منم رفتم و انجام دادم اومدم بیرون کنارش روی مبل نشستم.
شروع کرد به نوازش کردنم بدنم یخ شده بود گفت نترس عزیزم هیچ اتفاق بدی نمیفته و شروع کرد به خوردن لب هام منم باهاش همراهی کردم دیگه غرق رابطه شده بودم و فکرهای بیهوده و ترس ازم دور شده بود با خودم گفتم من که اومدم بذار لذت ببرم دستمو بردم روی کیرش به سختی پیدا میشد اونم شلوارشو یکم آورد پایین منم دستمو گذاشتم روی کیرش کوچیک بود واقعا اما حس لمس یه کیر داغ آتیش به جونم انداخت رفتم سراغ کیرش همونجوری خم شدم و شروع کردم به خوردنش کل کیرش به راحتی توی دهنم جا میشد منم با شوق بیشتر و راحتی بیشتری ساک میزدم براش با اینکه دفعه اولم بود اما بدون اشکال انجامش دادم همزمان دستشو برد توی شلوارم از پشت و کونمو لمس کرد یکم مالوندش (این کارو خیلی دوس دارم وقتی ساک میزنم با کونم ور برن) و یواش انگشتشو برد سمت سوراخم قبلا بهش گفته بودم که دفعه اولمه اونم کارشو واقعا بلد بود فقط سوراخمو مالید تا من حشری تر بشم بعد بلندم کرد و شروع کرد خوردن لبم همونطوری که لب میگرفتیم بلند شدیم و رفتیم سمت اتاق شروع کرد به در اوردن لباسام خیلی لذت میبرم از اینکه کسی که میخواد بکنتم لباسامو دربیاره خصوصا شلوارمو وقتی کارش تموم شد منم لباسای اونو دراوردم و همونجا زاتو زدم و براش ساک زدم حس خیلی خوب خوردن یه کیر واقعا لذت بخشه بلندم کرد منو چرخوند و دمر پرتم کرد روی تخت طوری که کونم لبه تخت بود و پاهام پایین دوتا دستشو گذاشت روی کونم و شروع کرد به خوردن کونم (هیچ چیزی اندازه خوردن سوراخ کون یه کونی رو حشری نمیکنه) خیلی خوب و با احساس کونمو خورد و با زبونش حسابی حشریم کرد و همزمان کونمو چنگ میزد بعد خیلی اروم یه انگشتشو کرد توی کونم یه در خفیفی داشت اما ورود انگشتش در حدی حشریم کرد که انگار آبم اومد البته که نیومده بود هنوز (اینم بگم که من قبلا چند بار از وسایل مختلف مثل غلط گیر ، خیار ، بادمجون و … برای خود ارضایی استفاده کرده بودم) اما حس ورود یه کیر واقعی و خوابیدن زیر یه نفر اصلا قابل مقایسه نیست با اشیا مصنوعی .
انقدر باهام ور رفت نوک سینه هامو مالید و سوراخمو خورد که از شدت حشری شدن بهش التماس میکردم کیرشو بکنه توی کونم اینم بگم من به شدت از تحقیر شدن خوشم میاد خصوصا حین سکس و اینو از قبل بهش گفته بودم.
اونم گفت :باشه کونی الان جرت میدم اماده ای کیرمو بکنم توی کونت م
نم گفتم : اره زود باش بکنم جرم بده
گفت: باید التماسم کنی تا بگامت
گفتم : التماست میکنم تو رو خدا منو بگا
منو چرخوند و اومد بالا سرم اول پاشو گذاشت جلوی صورتم
گفت: کونی اپمو ببوس و بگو تا بکنمت
منم همونطور که پاشو میخوردم و میبوسیدم التماسش میکردم منو بکنه
اومد پایین همونطور که خوابیده بودم کیرشو گذاشت توی دهنم و خودش رفت پایین کیرمو بخوره اما بهش گفتم نخور چون آبم میاد و نمیتونم ادامه بدم اونم گفت بخور زر نزن
پاهام گرفت بالا و سرشو برد سمت کونم یکم زبون زد و بعد انگشتشو کرد توی کونم یکم دردم اومد اما قابل تحمل بود یه ذره بازی کرد و دوباره دو انگشتی کرد توش منم تحمل کردم و کمی بعدش لذت بخش شد برام انگشتاشو کرد سه تا تا اومدم جیغ بزنم کیرشو کرد توی دهنم منم خیلی تقلا کردم اون اومد کنار
گفت پشیمون شدی یا بکنمت ؟
گفتم بکن توروخدا
گفت پس دمر بخواب
منم خوابیدم
گفت دفعه اولته واقعا ؟
گفتم اره به خدا
گفت دفعه اول یکم درد داره باید تحمل کنی
منم گفتم چشم فقط یواش بکن
گفت باشه اولشو تحمل کن بعد خوب میشه
یکم ژل زد به سوراخم و روی کیر خودش بهش گفتم کاندوم بذار گفت باشه و گذاشت گفت با کاندوم طولانی تر میشه گفتم عیبی نداره
کیرشو تنظیم کرد دم سوراخم و بی انصاف یهو فرو کرد توی کونم نمیدونم کلش بود یا سرش اما درد عجیبی پیچید توی تنم اومد در برم یا خودمو جابجا کنم که افتاد روم و با پاهاش پاهامو قفل کرد و دستامو با دستاش گرفت
گفت اروم باش الان خوب میشه
منم چندتا جیغ زدم و گفتم نمیتونم درش بیار اما توجهی نکرد یه چند ثانیه توی کونم بود و شروع کرد یواش یواش بالا پایین کردن منم آه و ناله هام شروع شد خیلی حس خوبی بود دفعه اول زیر یکی بودن و حس لمس کیر یکی توی کونم واقعا حشریم کرد تلمبه هاشو تندتر کرد و منم آه و ناله هام بیشتر شد
گفت کونی بهت حال میده دارم جرت میدم
منم گفتم اره بزن توی کونم
دیدم وقتی دمر هستم ممکنه ارضا بشم گفتم پوزیشن رو عوض کن اونم منو داگی نشوند و شروع کرد به تلمبه زدن واقعا وصف ناپذیر بود حس خوب دادن یکم بعد منو اورد لبه تخت و پاهامو گذاشت روی شونه ش و کیرشو کرد توی کونم و تند تر از همیشه تلمبه زد توی کونم داشتم جر میخوردم اما لذت بخش بود
گفتم آبتو بیار دیگه آب میخوام
گفت پاشو
بلند شدم و منو دولا کرد دستم روی تخت بود و از پشت کرد توی کونم و به شدت با قدرت میزد توی کونم طوری که داشتم جر میخوردم یه دفعه تلمبه ها شدید شد و با یه داد کیرشو محکم کرد توی کونم ارضا شد منم از زیر با کیرم ور رفتم و چون به سر حد حشری شدن رسیده بودم با دو تا لمس آبم اومد و ریخت روی زمین اونم یه چک محکم زد در کونم و گفت عجی کونی بود دوس دارم دفعه اول صفر یکیو باز کنم
رفتم خودمو شستم و اومدم پیشش اونم حسابی ماچم کرد و ازم تشکر کرد خیلی بهم خوش گذشت و اعتمادم بهش کامل شد لباسامو پوشیدم و منو بدرقه کرد
این بزرگترین و اولین ریسک زندگیم بود که به خیر گذشت و خیلی لذت بخش بود
داستان های بعدی از جمله رابطه با همین حبیب و بقیه رابطه رو بعدا براتون تعریف میکنم اینم بگم که همشون گی نیستن
امیدوارم خوشتون اومده باشه و اینو بدونید که همش عین واقعیت و بدون کم و کاست بود داستان نبود واقعیت بود …

نوشته: مانی


👍 16
👎 1
20401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

923258
2023-04-14 01:17:42 +0330 +0330

راست کردم 😂

0 ❤️

923270
2023-04-14 01:39:58 +0330 +0330

گروپ رو‌هم امتحان کن کونی جون

0 ❤️

923321
2023-04-14 08:21:16 +0330 +0330

جوون بیا منم بکنم عزیزم

0 ❤️

923435
2023-04-14 23:49:06 +0330 +0330

خوب بود

0 ❤️

923568
2023-04-15 15:30:57 +0330 +0330

خوش بحال حبیب

0 ❤️

923798
2023-04-17 07:43:04 +0330 +0330

خوبه ده سانت بود جر خوردی
ولی با همه حرفه ای آماده کردنت اینکه مث گاو یه ضرب زده داخل خیلی عجیبه کسی که کون کن با تجربه باشه میدونه اولش باید آروم سرش رو بده داخل بعد کم کم با تلنبه های نرم و ریز کونت رو باز کنه بعد قدرت و سرعت رو اضافه کنه یا اول بگه خودت بشین سرش تا باز بشی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها