بازگشایی پلمپ توسط پسردایی خشن

1401/08/06

باسلام و عرض ادب داستانی که میخام تعریف کنم تقریبا دوهفته گذشته اتفاق افتاد که خلاصه عرض میکنم و این مورد هم قابل ذکره پلمپ نبود یعنی دفعه سوم بود دودفعه قبل هم توسط همین اقا بازشد ولی خب از پلمپ بودن هم کم نداشت چون تنگ و کم کارکرد هست …
خودم مبین ۲۲🍑و فاعل💪 که پسرداییم 🤭هست نزدیک ۱۷ سال کلاس ۱۰ اُم که بعد مدرسه اومد خونه ما که با هم بریم خونشون چون پدرمادرش نبودن و تنها بود .بعد رسیدنش باهم رفتیم…👬
تو راه گفت حوصلمون سر میره تو خونه چیکار کنیم؟ منم میدونستم چی میخاد گفتم نمیدونم با کامپیوتر بازی کنیم ؟ به بهانه های مختلف میگفت نه خسته ام نمیشه و حال نمیده منم چون میدونستم چی میخاد ولی روش نمیشه گفتم خب برو حموم بعدش بازی کن که خسته نباشی گفت حموم من طولانیه و الانم نمیشه تو تنها میشی دیگه دیدم ول کن نیست گفتم دوتایی میریم (یه موجی از خرذوقی درونش شکفت🥳) …
خلاصه ما رسیدیم خونشون کیف و لباس گذاشت یه لیوان اب خورد و نشست گفت بریم حموم ؟ گفتم حالا صبر کن دو دقیقه برسی!
نه خسته ام کمرم درد میکنه ( کمرش برای من درد میکرد😁😁) گفتم باشه بریم …(داستان با کمی اب و تاب میگم که میزان تحریک پذیری بیشتر باشه حال کنید نگید از خودش تعریف میکنه)
رفتیم رختکن لباسشو دراورد یه شرت ابی بلند فقط داشت منم دراوردم یدونه شرت اسلیپ هفتی زرد 🍑 قشنگ با چشمای ذوق زده به کون و رون شیو شدم نگاه میکرد چندبار خودشو زد بهم منم گفتم این که میخاد بهش بدم بزار از الان حال کنیم چرا اخرش سریع چهارتا تلمبه بزنه بره…!
گفتم چرا خودتو میزنی بهم راحت بیا بکن دیگه ( باخنده)! اونم با خوشحالی گفت خب از اول همینو بگو راحت شیم … گفت صبر کن الان میام رفت تو اتاقش یدونه جوراب ساق کوتاه سفید اورد گفت اینم بپوش
حالا نمیدونم تاثیرش تو کونی بودن چیه ولی این عاشقشه😁من پا کردم
کونم تو شرت زرد و ساق پای سفیدم تو جوراب قشنگ یه کونی زیبا ازم ساخت که این بچه هم فهمید من از اون کوچولویی که جلوم وصله نمیتونم استفاده کنم و فقط باید از کونم استفاده کنم …
یخورده زیر اب کف درست کرد از رون تا زیر کون تپلم کشید و کفی کرد شرت خیسم🩲 که رفته بود وسط کونم کشید پایین بعد جمعش کرد چسبوندش زیر کونم 🍑و یه سیلی محکم طوری که صداش پیچید زد و جوووون بلندی با شهوت گفت ،و بعدشم کون تپل و خیسمو کف زد منم تمام مدت رو به دیوار بودم و بدنمو قوس میدادم سمتش و غرق در حس مفعول بودن و لذتی که دستای یه بچه که الان اون باید زیرم بود و من میکردمش ولی الان داشت رون سفیدمنو لمس میکرد و با انگشت تو سوراخی فرو میکرد که خودش پردشو زده و الانم میخاد دوباره بازش کنه 🤤 ترکیب حس تحقیر و شهوت و لذت دادن… کیر قلمیشو که با کمی انحنای روبه بالاشو بیرون اورد که بقول خودش ۱۰سانت و نیم بود و سرخ و ابدار و حاضر و اماده برای فرو رفتن تو من🥺 یخورده که ور رفت گفت: خوابیده دوست دارم ولی اول ایستاده بعد بخواب منم مثل بردش بودم و ایستادم سمت دوش و خودمو برای باز شدن کونم توسط پسرداییم بعد یکسال اماده کردم😋 سوراخم ذوق ذوق کیر قلمیشو داشت « هنوزم بعد اینهمه نمیتونم نگاه کنم تو چشماش وقتی تلمبه میزنه نمیدونم حس بدیه!» / بخاطر همین پوزی که داریم بدون ارتباط چشمیه/ همینطور به پشت بودم دوتا دست اومد پایین شکمم تو گودی رو گرفت یکم به سمت خودش کشید و کیرش و جلوی سوراخم نگه داشت یخورده با سرش فشار داد بازی میکرد ، تو همین حین گفت دوس داری تا ته یهو بکنم تو کونت پاره بشی ؟ من چیزی نگفتم نگاش کردم🥺میدونستم اینکارو نمیکنه چون بهش نمیدم … گفت اماده شو شروع میکنم الان… یهو یه میله داغ و سربالا اروم از تو سوراخم اومد تو همینطور تا وسطش اورد اخ که چه حالی داد حسشو بخام بگم عالیه 🤤 یه آی با ناله گفتم و شهوتش بیشتر کردم یخورده نگه داشت که عادت کنه سوراخم و دردم نیاد یکم کف تو ظرف گرفتم ریختم رو کمرم سر خورد سمت کیر قرمزش که نصفش تو خودم بودم گرمای کیرش کامل حس میشد خاستم دوطرفشو باز کنم که بزنه گفت باز نکن میخام وسط گوشت کیرم رد میشه حس کنم تا میره تو سوراخ ، تقریبا دیگه اماده بود سوراخم
گفتم بزن تا خایه هاش که از گرمای حموم اویزون بود تو سوراخم بود
و چسبید بهم کامل فشار داد و اروم اروم تقه خوردنم شروع شد موهای لختم که بلند شده بود از پشت ریختم تو صورتم و با هر ضربه جلو عقب میشد همینطور که موشک سربالاش رفت وامد داشت چین دور سوراخم کامل دورشو گرفته بود و با هر بار رفت و امد مثل کص، دور سوراخم از شدت تنگی به همراه کیرش جلو عقب میشد …

قسمت اول رو توضیح دادم ببخشید طولانی شد و وقتتون گرفته شد داستانم کوتاه تر بود ولی با اب و تاب گفتم قشنگ تر بشه شاید نیم ساعت کلا بودیم ولی خب من یسری شاخ و برگ اضافه کردم جهت زیبایی داستان … اگر مورد پسند بود بگید تعریف کنم ممنون.

نوشته: مبین


👍 17
👎 4
45601 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

900521
2022-10-28 00:20:41 +0330 +0330

نه دیگ ادامه نده ممنون

0 ❤️

900563
2022-10-28 02:50:42 +0330 +0330

ریدی به سبک خامنه ای.

3 ❤️

900589
2022-10-28 07:15:02 +0330 +0330

رفتین رخت کن مگ خونه نبودین
ینی ریدی به این نوشتن
بازم مسئله کاندوم
تو احمق کونی فکر نکردی که از پسرخاله ت ایدز بگیری
آخ نفهم می خای چرت و پرت بنویسی حداقل یک بار خودت بخون
تو نفهم نمی دونی که رابطه جنسی بدون کاندوم خطرناک است بیشعور

5 ❤️

900603
2022-10-28 10:34:45 +0330 +0330

بنظرم دیگه ادامه نده و ضمنن اگه میخای کون بدی حداقل یکیو پیدا کن کیرش کمتر از ۱۵ سانت نباشه آخه ده سانت بره داخل چیزی آدم حس میکنه؟
ولی از میلت بدادن به سن پایین خوشم اومد شاید باورت نشه ولی من خودم بکسی دادم که سنش حتی از نصف سن خودمم پایینتر بوده

1 ❤️

900610
2022-10-28 12:40:40 +0330 +0330

عزیز اولین ایرادی که میخواستم بگیرم بازگشایی مگه واسه پلمب دا ریم که خودت خواسته بودی قانع کنی خوخودت را ودوم تا جایی خوندم که مفعول شما کم کارکرد که مال یک دکتر فقط سوا رش می‌شده ا زخونه تا مطب ۲۲ ساله و پسر دایی ۱۷
خودتی ۴سال کوچیکتر اازتو هستم ولی مطمئنم کورکرد عالی دا ی حیف کنتورش شماره نمیندازه ولی چون همه ما همکاریم روزی که باید جواب پس بدن اعضای بدن خیدی دلم مفر بعد از تو باشم ببینم کونت چی میگه🤔😂😂😂😂😂😂😂

0 ❤️

911795
2023-01-23 00:06:16 +0330 +0330

ریدی با این آب و تاب دادنت
سه دقیقه هم طول نکشید خوندنش
من داستان بنویسم زیر یک ربع بیست دقیقه امکان نداره بشه اصلا
بعد تازه این تکست کوتاه رو آب و تاب هم دادی شده این؟

بعدشم کسکش این کجاش خشن بود؟ همه‌چیز نرم و لطیف و ملایم. گذاشت تو کونت، داستان تمام.

چقدر من از این مدل با سن پایین‌تر خوشم میاد و تو همینطوری ریدی به علاقه‌ام:/

0 ❤️

911796
2023-01-23 00:08:50 +0330 +0330

نکات دیگه اینکه:
جوراب پوشیدی رفتی حموم؟ کسخلی؟
سر نخوردی؟

شما هر یکسال یکبار پملپ کون‌تون تمدید میشه؟

این دفعه سوم بود می‌دادی بهش، بعد یکسال، اون دو بار قبل از این چند سالش بوده؟ کسکش خاطره اولین بار رو بنویسسسس😡

0 ❤️

911804
2023-01-23 01:08:43 +0330 +0330

مردک حمال بوی گوه سوراخ کونتون تا اینجا اومد وقتی این کیرنامه تو خوندم.
با جوراب توی حموم آخه!
خر هندی توی سنا اینو بخونه تگری میزنه
واقعن باید اجماع کنیم کون شماها بزاریم که دیگه ازین چرت و پرتا اونم با ایموجی ننویسید
با ایموجی داستان نوشتی
کیر خر هندی وسط ابروهات

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها