تختخواب داغ مادرزنم

1401/12/12

بالاخره ساعت هفت شد. اینو از الارم بیدارباش گوشی فهمیدم. من ولی کل شب بی خوابی کشیده بودم چون منتظر بودم همین که زنم پاشو از خونه بیرون بزاره سراغ مادرزنم برم. حس ششم میگفت مادر زنم هم چنین احساسی دارد و میداند سراغش میروم. از همان روز خواستگاری در بند عشق سوزان مادرزنم افتادم اما سه سال طول کشید تا اعتمادش را جلب کردم و اولین بوسه را روی لبانش گذاشتم. یکبار هم در یک مراسم ازدواج خلوتی گیر آوردم و رسما شروع به دستمالیش کردم و حتی کیرمو به اصرار  داخل دهنش کردم اما فرصت سکس کامل مهیا  نشد.
زنم بالاخره به سختی پاشد و شروع به آماده شدن کرد.
وقتی خم‌ شد شورت بپوشد قلمبگی خوشگل کسش از بین پاهاش بیرون زد. بدن زنم برخلاف مادرش لاغر و اندامی بود ولی کسش درشت و گوشتی بود و همیشه از پشت نمای زیبایی داشت‌.
گوشی همسرم زنگ خورد. پدرش بود که میگفت منتظر است. وقتی در حال صحبت با پدرش بود روی تخت نشست.من هم از فرصت استفاده کردم و دستمو توی شورتش کردم و کس داغش رو چنگ زدم. زنم همانطور که با پدرش حرف میزد پاهاشو باز کرد که دستم راحت تر در شورتش بچرخد.
بالاخره مانتویش رو پوشید و از در بیرون رفت. از پنجره سرک کشیدم پدر زنم وسط حیاط ماشین را روشن کرده بود و منتظر بود‌.برف دیشب تا کمرکش دیوار بالا آمده بود و حوض کوچک وسط حیاط را پوشیده بود. خانمم امتحان استخدامی معلمی داشت و پدرزنم که خودش فرهنگی بازنشسته بود اونو به آزمون میبرد تا احیانا اگر مراقبین آشنا از کار درآمدند سفارشش را بکند تا هوایش را داشته باشند.
خونه دو طبقه بود و من وزنم در طبقه بالایی سکونت داشتیم و پدر و مادرش طبقه پایین بودند. کتم را پوشیدم و به حیاط رفتم. کلید را انداختم و وارد منزل پدرزنم شدم. کتم را در راهرو آویران کردم و یکراست به اتاق خواب رفتم.
مادرزنم خودشو زیر پتو مچاله کرده بود و به ورودم عکس العملی نشان نداد. بدون مقدمه پتو رو کنار زدم و کنارش دراز کشیدم. از گرمای زیر پتو کیرم سیخ شد. وقتی واکنشی ندیدم از پشت بغلش کردم و کیرمو بین پاهاش گذاشتم. اینجا بود که چشاشو باز کرد و معترض شد که دیوانه شدی؟ اگر شوهرم‌برگرده چه خاکی توی سرم کنم؟ این نشانه خوبی بود که به بغل کردنش اعتراضی نداشت و تنها نگران آمدن شوهرش بود. کنترل تلویزیون کنار تخت بود. دست کشیدم گرفتمش و تلویزیون اتاق خواب رو روشن کردم و تصویر دوربین های مداربسته روی صفحه نقش بست. بوسیدمش و گفتم حالا اگر کسی بیاد زودتر خبردار میشیم. تظاهر کرد که میخواهد از آغوشم جدا بشه ولی محکم تر بغلش کردم و موهاشو غرق بوسه کردم. در آن صبح سرد زمستانی هیچ چیز لذت بخش تر از بودن در بستر زنی چنین زیبا و داغ نبود.
خرمن موهای سیاهش روی شانه های سفید و درخشانش افتاد بود و پوست بی نقصش مثل جواهر میدرخشید.
دو سینه درشت و برجسته اش  در زندان  تاپی صورتی و نازک بودند.
دستمو از روی تاپ به سینه اش رسوندم و یکی از ممه هاشو بدست گرفتم. دستمو از بدنش جدا کرد و گفت مگه من جنده ام یکی تون میره اون یکی میاد پشتم؟
بوسیدمش و گفتم تو زن خوشگل هر دوی ما هستی وقتی اون یکی نباشه خودم میشم شوهرت و ازت مراقبت میکنم.
صورت زیباشو غرق بوسه کردم و دم گوشش جملات عاشقانه میگفتم. همزمان با کار کردن روی مخش دستمو دوباره روی سینه اش گذاشتم و کارکردن روی بدنش را از سر گرفتم‌‌. زیر لب غرغر میکرد و اعتراض میکرد اما بدنش تسلیم شده بود و محکم و بی وقفه سینه هاشو چنگ میزدم. نوازش سینه کلید تصاحب بدن زن است و من تمام مهارت و تمرکزم را روی دستمالی سینه های بزرگش گذاشته بودم. بالاخره حس گرفت و بدنش گر گرفت و گرمای سوزان تنش همه وجودم را در برگرفت‌ . قطرات ریز عرق روی پوست سفیدش نشست و نفس هایش بلند و شهوتی شد. دستمو پایین بردم و بعد از نوازش شکمش بین پاهاش گذاشتم. پاهاشو باز کرد و دستم به بهشتش رسید. کسشو بدست آوردم و فشار دادم. از پشت هم کیرمو محکم‌تر به کونش میکوبیدم. اولین ناله بلندش در اتاق طنین انداخت و همه وجودم را آتش زد. دیگر چیزی برای پنهان کردن نبود. پتو رو از تخت پایین انداختم . شلوار آبیش کشی بود و دستم راحت داخل بدنش شد. چوچوله کسش را گرفتم و نرم و آروم شروع به ماساژ دادنش کردم. چشماشو بسته بود و از شدت لذت به خودش میپیچید. حالا که غرق شهوت شده بود وقتش بود تن ها یکی شوند. شلوارش را پایین دادم و از پاش بیرون آوردم. شلوار خودم رو هم پایین کشیدم و کیرمو بین پاهای چاق و سفیدش گذاشتم. پاهای تپلش از تمیزی برق میزدند. تاپش رو درآوردم و کاملا برهنش کردم. بغلش کردم و کیرمو تو چاک کونش گذاشتم. یهو بدنشو سفت کرد و خواست خودشو جدا کند و گفت چکار میکنی داخلش نکنی همینجوری آبتو بیار. گفتم باشه قربونت برم فقط لاپایی میزنم. دوباره شل و تسلیم شد. کیرمو از چاک کونش حرکت میدادم و کلاهکشو روی کسش میکشیدم.
سینشو دوباره گرفتم و بوسیدنش را از سرگرفتم. ناله های شهوانیش را از سرگرفت و قطرات عرق بر بدنش نمایان شد. کونشو قمبل کرد و پاهاشو باز کرد. متوجه مایع منی شدم  که از کسش بیرون زده بود. گفتم دیشب با اون یکی شوهرت سکس داشتی عزیزم؟ خندید و گفت مسائل محرمانه به تو چه؟ گفتم راستشو بگو کی سکس کردین گل خوشگلم؟
گفت چند دقیقه قبل از رفتنش بهش دادم و باز خندید.
پس چند دقیقه ای از سکسشون نگذشته بود و دوباره به این سرعت آماده دخول شده بود. بوسیدمش و گفتم دیدی حق با من بود زنی مثل تو که اینقد زیبا و داغه یک شوهر براش کمه. باز خندید و گفت از اون یکی چه خیری دیدم تا از تو ببینم. گفتم امتحانش رایگانه تا معلوم‌بشه کدوم یکی شوهرت بهتره. با دست انتهای کیرم رو گرفتم و کلاهکش را روی سوراخ کسش  گذاشتم و با یک فشار تا نیمه توی کسش کردم. جیغی از سر لذت کشید که توی همه خونه پیچید. کسش داغ و سوزناک و پر از آب  شوهرش بود. نفسش که جااومد شروع کرد به غرزدن که درش بیار و قرار نبود اینکار رو بکنیم. محکم بغلش کرده بودم و کیرمو تا نیمه توی کسش نگه داشته بودم. نوک پستانش رو گرفتم و محکم فشارش دادم. ناله های شهوتیش را از سر گرفت و پاهایش سست شد. کیرمو از کسش بیرون کشیدم . مایع لزج  شوهرش کیرمو پوشونده بود .خودمو تنظیم کردم. اینبار تا ته کردم توی کسش و شروع به تلمبه زدن کردم. هربار که کیرمو محکم توی کسش میکوبیدم صدای کس خیسش توی اتاق میپیچید و جیغ های شهوانیش اتاق رو برداشته بود. من هم هر لحظه سرعت سکس رو بیشتر میکردم و شدت  تلمبه ها رو بیشتر میکردم. از خود بیخود شده بود و از شدت شهوت فریاد میکشید و من هم بیرحمانه توی کسش تلمبه میزدم و لرزش کون نرمش بیشتر تحریکم میکرد. میخواستم خودمو بهش اثبات کنم و بدون وقفه و بشدت کیرمو توی کسش میکوبیدم. دستمو محکم فشار داد فهمیدم احتیاج به استراحت و نفس تازه کردن دارد ولی کیرمو از کسش خارج نکردم و تلمبه هایم را شدیدتر کردم. با تلمبه های شدید و بی وقفه ام در مدت کوتاهی به اوج لذت رسید .جیغ بلندی کشید و بدنش لرزید من هم طاقت نیاوردم و به نهایت رسیدم و کیرمو با نهایت توان به انتهای کسش کوبیدم و آبمو داخلش ریختم. حالا آب هر سه تامون توی کسش بود‌. بدن هر دومون غرق عرق شده بود و نفس نفس میزدیم. سکوت حکمفرما بود و واکنشی نداشت . بالاخره تکانی به خودش داد و خواست از آغوشم جدا شود. دستهامو باز کردم و راحتش گذاشتم. بطرف سرویس بهداشتی حرکت کرد و کون خوش فرمش شروع به دلبری کردن کرد. دم در یهو برگشت و اومد نزدیک تخت. چند ثانیه توی چشمهام خیره شد. صورتشو جلو آورد و بوسه ریزی روی  پیشونیم گذاشت‌.

نوشته: حمید 28


👍 62
👎 9
279401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

917374
2023-03-03 01:42:21 +0330 +0330

ای بابا

0 ❤️

917379
2023-03-03 02:02:29 +0330 +0330

دمت گرم عالی بود ❤❤
منم دلم خواست
من تا مرحله مالش رفتم
ولی مرحله تپانش پیش نیومده

4 ❤️

917386
2023-03-03 02:13:44 +0330 +0330

عالی بود

1 ❤️

917391
2023-03-03 02:27:34 +0330 +0330

چقدرم ناراضی بود🤣

1 ❤️

917395
2023-03-03 02:38:16 +0330 +0330

آدم حس میکنه دون کیشوت داستان نوشته

5 ❤️

917407
2023-03-03 03:34:14 +0330 +0330

بد چپاندی عالی بود

2 ❤️

917417
2023-03-03 07:10:21 +0330 +0330

منم مالیدمش زیاد زیاد

4 ❤️

917420
2023-03-03 07:57:33 +0330 +0330

وای چ کیفی کرده. دوتا سر صبح


917422
2023-03-03 08:17:07 +0330 +0330

نمیدونم چرا احساس میکنم یه نویسنده ادبی افغانی اینو نوشتع ، کون به کون هم میخواد با رگبار کلمات ما رو بگائه،‌ احمق پشت سر هم اینقدر جملات نوسیندگی نگو بزار مخاطب خسته نشه ، یه مهلت کوچیک و ریز بده بعد

1 ❤️

917454
2023-03-03 15:20:11 +0330 +0330

حتی اگه تصورات ذهنیت بوده باشه، نوشتارت خیلی زیبا بود.
لذت بردم از خوندن داستان 💐👍🏻

2 ❤️

917455
2023-03-03 15:38:27 +0330 +0330

یک عده زیر همه داستانها فحش میدم. خب بیشعور اگه دروغه تو راست بگو

3 ❤️

917476
2023-03-03 22:31:31 +0330 +0330

خوشم اومد باحال بود
لامصب این جور داستان‌ها حس آدمارو به اطرافیانش تغییر میده

2 ❤️

917481
2023-03-03 23:40:01 +0330 +0330

آب هر سه تامون توی کسش بود ! اون کسکش کی بود کردتش !
اگه منظورت خود ما را زنت باشه که عموما در ردیف توی کونی و پدر زن دیوثت نباید یک ردیف قرارت بگیره

1 ❤️

917514
2023-03-04 02:28:50 +0330 +0330

من کص مادر زنم رو دیدم و حتی لمسش کردم ولی فرصت نشده بکنمش… تو کفشم خیلی خوش هیکل و کصش صورتیه تمام

2 ❤️

917600
2023-03-04 15:10:33 +0330 +0330

جون

1 ❤️

917813
2023-03-06 15:23:38 +0330 +0330

یکی از بهترین سکسای دنیا هست

1 ❤️

917951
2023-03-07 21:29:29 +0330 +0330

من یک بار کتکش رو خوردم اینکار نکنید
تنها بودیم از پشت بغلش کردم و سینه هاشو با دوتا دستام گرفتم داد و بیداد کرد و کلی گریه کرد از خونشون زدم بیرون
فرداش اول به زنم گفت و بعد به شوهرش بی خیال مادر زن بشید از ما گفتن قول این اراجیف رو نخورید

1 ❤️

917971
2023-03-08 01:15:22 +0330 +0330

بدون تردید بعد ازدواج ، هیچ لذتی بالاتر از سکس با مادر زن و خواهر زن بخصوص اگه شوهر دار باشند نیست. چون زیرت خوابیدن هم برات هیچ وقت شاخ نمی شند

1 ❤️

918577
2023-03-12 17:35:09 +0330 +0330

ماکه نشد کا ازش فیضی ببریم

1 ❤️

919099
2023-03-16 19:47:20 +0330 +0330

عالی

0 ❤️

946628
2023-09-10 18:12:49 +0330 +0330

منم شرایطم مثل تو هست همسایه هستیم سینه هاش همش واسم میندازه بیرون تا رویوسی لب رو لب هم میکنیم ولی روم نمیشه

0 ❤️

951486
2023-10-06 17:07:00 +0330 +0330

عالی
من تجربه ش رو دارم
۳ سال

0 ❤️

956508
2023-11-05 14:31:01 +0330 +0330

خیلی عالی بود

0 ❤️

958562
2023-11-18 00:43:43 +0330 +0330

همیشه دنیای خیال با واقعیت بسیار تفاوت داره،تجسم کنید شب وقتی توی بستر هستی قبل از خواب هزار و یک جور فکر وخیال میکنی و تو عالم رویا چه کارهای را که راحت انجام نمیدی از جمله همین سکس و ارتباط گرفتن با آدم های مختلف حتی کسانی که بهت نزدیکن اما فردا صبح وقتی از خونه میزنی بیرون ثابت میشه بهت که خیلی از آن خیالت انجامش یا محاله یا خیلی سخت بشه انجامش داد

0 ❤️

982032
2024-05-03 00:59:31 +0330 +0330

مادر زنم خیلی جنده بود ، نه هیکل درست و حسابی داشت و نه قیافه آنچنانی
اینقدر تو زندگیمون دخالت کرد که آخرش زنمو طلاق دادم
خدا لعنتت کنه ایران جنده

0 ❤️