سلام
اسم من پارسا 24 سالمه
قد بلندی دارم با رونای کشیده و تپل سفید
سینه هام تقریبا برجسته هستن و درکل استایل بدنم کاملا دخترونه ست و همین باعث میشه تو خیابون پسرا بهم پیشنهاد دوستی بدن
این داستانی که میخوام بگم آخرین رابطه من با دوس پسرم هادی بود که تا چند روز دیگه سعی میکنم داستان آشناییمون و سک هایی که داشتیم رو براتون تعریف کنم
بریم سر داستان
یه شب اتفاقی یه عکس سکسی دیدم که واقعا تو لحظه اول خیلی منو حشری کرد
هرچقد با سوراخ کونم ور رفتم و جلق زدم آبمو خالی کردم فایده نداشت و اصلا از حشریتم کم نمیشد
خیلی بدجور هوس کیر کرده بودم و از طرفی با دوس پسرم هادی کات کرده بودیم
خلاصه به زور شمارشو پیدا کردم و با اکانت دخترونم پیام دادم بهش خودمو معرفی کردم
خیلی خوشحال شد و هی تند تند سراغ کونمو میگرفت که تنگ شدم یا نه
خلاصه اون شب کلی برنامه ریختیم واسه قرارمون و من کل بدنمو شیو کردم و لباس دخترونه هامو از جاساز درآوردم که وواسش بپوشم
راستی اینم بگم رابطه ما مثل زن و شوهر بود یعنی هادی منو به عنوان زنش قبول داشت و همیشه پریسا صدام میکرد و من از این رفتارش احساس خوشبختی میکردم
فرداش قرار بود بیاد که یهویی به سرم زد اون شب یه دل سیر فقط ساک بزنم براش
اونم خوشحال شد و اومد دنبالم
هرجای شهرو گشتیم جای خلوت نبود تا بالاخره ساعت 2 شب اطراف شهر یه خرابه پیدا کردیم و رفتیم اونجا
یکم استرس داشتم چون اولین بارم بود بیرون از خونه میخواستم بهش حال بدم
تیشرتو شلوارمو درآوردم با لباس دخترونه زانو زدم و زیپشو باز کردم
چشام از دیدن دوباره کیر کلفتش برق افتاد و وحشیانه حمله کردم و همشو تو دهنم جا کردم
هادی همش قربون صدقه م میرفت و با موهام بازی میکرد
ناگفته نمونه موهامو بلند کرده بودم و وقتی چنگ مینداخت تو موهام اختیارم میفتاد دستش
بهم گفت جنده خوشگلم حاضری بترکونیم؟ همونجوری که کیرش تو دهنم بود با یه خنده ریز و دلبرانه رضایتمو نشون دادم
کیرش هنوز نرم بود ولی داغیش تو دهنم آمپرمو بالاتر میبرد و وحشیانه داشتم میک میزدم
کم کم کیرش صفت و بزرگ شد جوری که نصفش به زور تو دهنم جا میشد
دستاشو لای موهام قفل کرد و گفت میخوام بترکونم دختر خانم
از این حرف زدناش خیلی خوشم میاد و عاشقشم چون تنها کسیه که منو درک میکنه من واسش یه دختر لطیف و خوشگلم
یهو سرمو به طرف خودش فشار داد و کل کیرش با فشار زیاد تو دهنم جا شد و نصفش تو گلوم داشت حلقمو جر میداد
شروع کرد به تلمبه زدن و اشک از چشام شر و شر میریخت
خودمو کشیدم عقب که نفس بکشم ولی مهلت نداد و دوباره شروع کرد به تلمبه زدن تو حلقم
کل سینه و صورتم خیس بود و همچنان بدون اختیار تو دستاش عقب و جلو میرفتم
یهویی گفت آبمو بریزم تو کونت؟ فهمیدم که وقتشه و تصمیمی که تو دلم گرفته بودمو باید انجام میدادم
دستامو دور کمرش قفل کردم و کیرشو تا خایه تو حلقم فرو کردم
خودشو گم کرده بود و از شدت لذت نمیتونست یه جا وایسته
سعی کرد کیرشو بکشه بیرون اما من مث زالو افتاده بودم به جونش و منتظر پمپاژ آب کمرش تو حلقم بودم
به زور نفسمو نگه داشته بودم که یهویی تو گلوم احساس فشار و حرارت کردم
سرمو کشیدم عقب که قورتش بدم دیدم هنوز یه پمپاژ دیگه مونده و پریدم سر کیرشو محکم میک زدم
با تعجب منو نگا میکرد و میگفت عشقم خودتی؟ سمیرا جونم اینقد حشری ندیده بودمت
لبامو لیس زدم و خندیدم
دوتایی راه افتادیم تا خونه رفتیم و نزدیک صب بود که جلوی درمون کشیده بودم پایین هادی انگشتم میکرد

اولین تجربه من از خوردن آب یکی دیگه خیلی واسم لذت بخش بود
امیدوارم خوشتون اومده باشه و تونسته باشم حشریتون کنم
بزودی عکسای زنپوشیم رو هم میذارم
دوستون دارم سیسی پریسا😘

نوشته: سیسی