خوش آمدید به فضای مجازی

1401/03/26

خوش آمدید به فضای مجازی
این اولين جمله ای بود که پس از نصب لاین برام اومد.
چقدر جذاب شد، اولین روز نصب، یه دختر زیبا و البته ممنوعه از فامیل به اسم مینا،هم بازی کودکیم، اومده بود توی پی ویم

قبلا در کودکی خیلی همو میدیدیم ولی زود بزرگ شدیم و اون ازدواج کرد و رفت و آمد کم شد تا اون پیام از سمتش اومد.
بعد از سلام و حال احوال و چند روز چت کم کم پیام هامون شروع شد، اول پیام های عادی بعد عاشقانه تا به جک های مثبت 18

بالاخره بعد از چند ماه چت و وابستگی ای که بینمون ایجاد شد قراره ملاقات گذاشتیم.
با ماشین رفتم دنبالش به خاطر شرایط موجود نمیشد به کافه یا مکان های عمومی بریم مخصوصا در شهر کوچکی که هر طرف نگاه کنی یه آشنا میبینی
با خریدن یه آب میوه زدیم به جاده و رفتیم بیرون شهر
بعد کلی صحبت ساعت ۸ شب شده بود و باید میرفت خونشون
نزدیک های خونشون برای اولین بار دستشو گذاشت روی دستم

قلبم واستاد، حرفی دیگه بینمون رد و بدل نشد، سکوت سنگینی بود، بالاخره زبون باز کرد، ناراحتی دستم رو دستته، زبونم بند اومده بود، دستشو روی دنده جابجا کردم تا دستش بیاد زیر دستم، گفتم نه فقط هیجان زده ام.
بالاخره رسیدیم نزدیک خونشون، پیادش کردم و رفتم خونه، تا صبح خوابم نبرد، و کلی فکر که این دوستی چه سرانجامی داره، و حس شهوتی که کل وجودمو در بر گرفته بود تا صبح دیوونم کرده بود.
دو روز بعد قرار بعدی رو گذاشتیم، برای بار دوم شهوت داشت بهم غلبه می‌کرد، مسیر رو عوض کردم به سمت جاده ای روستایی که رفت و آمد کمتر باشه تا رسیدیم به یک جای خلوت
نشستیم به صحبت بعد یک ساعت ناخداگاه چشم تو چشم شدیم و لب هامون مثل آهنربا به هم چسبید برای چند ثانیه قفل شد به هم، جدا شدیم ولی دوباره تکرار شد، ضربان قلبم شدت گرفت، اولین بار بود با یه دختر لب میگرفتم، داشتم دیوونه میشدم،
اصلا حواسمون به اطراف نبود شاید چندتا ماشین از کنارمون رد شدن ولی ما غرق بودیم توی لذت، وای چه حالی داشت، کیرم داشت توی شلوارم منفجر میشد، یک ساعت فقط لب بازی کردیم و برگشتیم.
قرار بعدی فرا رسید، دل توی دلم نبود، دلم باز لباشو میخواست شایدم این سری چیزی جدید برای کشف کردن
رسیدیم همون جای قبلی چون هم امن بود هم خاطره انگیز

این بار زودتر لبامون به هم چفت شد و کیرم دیوونه تر از سری قبل، جرات نداشتم پامو فراتر بذارم
بعد از کلی لب بازی تصمیم به برگشت گرفتیم توی راه برگشت درد وحشتناکی سراغم اومد که تا اون روز تجربه نکرده بودم، درسته به قول خودمونی شق درد، بیضه هام داشتن از درد منفجر میشدن، از درد به خودم میپیچیدم، دیگه طاقت رانندگی نداشتم زدم کنار و کمی راه رفتم، پرسید چیزی شده، روم نمیشد بگم، گفتم دستشویی مو نگه داشتم دلم درد میاد، ولی اون زرنگ تر از این حرف ها بود، موضوع رو فهمیده بود ولی به روم نیاورد.
سوار ماشین شدم و اومدیم کمی جلوتر یه روستا بود که یه دستشویی عمومی داشت رفتم دستشویی، ناچارا یه خودارضایی کردم تا کمی آروم بشم، کمی بهتر شده بودم و راه افتادیم.

قرار بعدی گذاشته شد، این سری با خودمون ناهار هم گرفتیم که توی راه یه جای باصفا بخوریم، رسیدیم جای همیشگی، بعد از ناهار شروع شد
ضربان قلب به تند شدن و این کیر لعنتی به راست شدن
لبامون دوباره چفت هم شد که مثل دیوونه ها لباشو میخوردم، لعنتی چه لبایی بود، خوشمزه و دیوونه کننده، این بار دستم بی اختیار رفت سمت سینه هاش، صدای نفس هاش بیشتر شد، چشماش خمار تر، بازم جرات کردم، دستم رو بردم زیر مانتو، مستقیم رفتم روی سینه هاش، وااااای پسر چه حالی، وصف نشدنی، برای اولین بار یه سینه رو دارم لمس میکنم 75 شایدم 80 داشتم لذت می‌بردم و تو حال خودم بودم که دستش اومد روی کیرم، دیگه قلبم واستاد، خون توی رگ هام خشک شد، چی شد
همینجوری پیش آب داشت از کیرم سرازیر میشد، سینه هاشو وحشی تر چنگ میزدم و لبشو دیگه نمیخوردم گاز میگرفتم،
وای خدای من، نمیخواستم زمان بگذره، شاید نیم ساعت لب توی لب، دست من روی سینه ی اون و دست اونم از رو شلوار روی کیر من
طاقت نیاوردم، دکمه های مانتوشو باز کردم سینه هاشو درآوردم بیرون، به جنون رسیدم، افتادم روی سینه هاش، الان نخور کی بخور، جفتمون دیوونه شده بودیم اوج شهوت
نوک سینه هاش سیخه سیخ شده بود و کیر منم در حالت انفجار
بعد از کلی خوردم نوبت اون شد که کیرمو از توی شلوار بکشه بیرون، کیرمو گرفت دستش، یه نگاه بهش انداخت و با لذت خواستی شروع به مالیدنش کرد، سینه های اون توی دهن من و کیر من توی دست اون
در یک آن به خودمون اومدیم و دیدیم در چه وضعی هستيم در کنار خیابون توی جاده ای کوهستانی و خلوت
تا اون لحظه حرفی بینمون رد و بدل نشده بود
گفتم مینا دیگه بسه تا همینجا خیلی زیاده روی کردیم
گفت عشقم میخوای دوباره بیضه هات درد بگیره،
خجالت کشیدم، سرشو آورد سمت کیرم، وای وای دیگه انتظار اینو نداشتم، گفت بخورم برات حالم بد شده بود، نمیتونستم بگم نه
با سر علامت تأیید دادم، شروع کرد، اولین ساک عمرم، اول کلاهشو یه میک زد، بعد شروع کرد از نوک تا جایی که می‌شد تو دهنش می‌کرد، لیس میزد و میک میزد، نم نم تفش سرازیر شد روی کیرم، توی اوج لذت بودم، روی ابر ها با یه چشمم حواسم به جاده بود یه چشمم به خوردن بی نقص و حرفه ای این دختر، چه حالی داشت می‌کرد کیرم، بعد 10 دقیقه به زبون اومد، پسر تو نمیخواد آبت بیاد، گردنم خشک شد، نمیدونم چی شد ناخودآگاه گفتم من با ساک آبم نمیاد، حالا اولین بار همه چی رو با این دختر تجربه کردم
، یهو یه چی گفت که برق از سرم پرید
عزیزم… جونم عشقم،… میخوای بکنی

وای، چی می‌شنیدم، مینا داره خودش بهم پیشنهاد سکس میده
برای اولین بار لب و سینه یه دختر رو خوردم، برای اولین بار يه دختر برام ساک زد و حالا بعد از 25 سال سن برای اولین بار بعد از این همه فیلم دیدن و خود ارضایی قراره سکس کنم.

دل توی دلم نبود، نمیدونستم چیکار کنم، شهوت سرتاپای وجودمو فرا گرفته بود، بالاخره زبون باز کردم… آره
رفت روی صندلی عقب، شلوارشو تا زانو کشید پایین، خدایا چی میدیدم، یه کس تپل که غرق آب بود،
یه دور و بر رو نگاه کردم، خبری نبود، شلوارمو تا زانو کشیدم پایین، گفت کاندوم داری، گفتم نه، از کیفش یه کاندوم درآورد، گفت بلدی، سرمو انداختم پایین، فهمید که اولین باره دارم سکس میکنم و مسلما نحوه استفاده از کاندوم بلد نیستم
کاندم رو کشید رو کیرم، پاشو جمع کردم تو شکمش افتادم روش، کلی لب و سینه هاشو خوردم، و کیرمم داشت روی کسش بازی می‌کرد، اون گویا از من بیشتر دیوونه شده بود، گفت بدو دیگه بکن دلم دراومد، واااای چه حسی، توی بهشت بودم انگار، آروم کیرم رو سر دادم تو کسش، چه حرارتی داشت تنگ و داغ و خیس
شروع کردم به تلمبه زدن های ریز، آه و ناله مون توی ماشین پیچیده بود، هر از گاهی اون بین لب میگرفتم و سینه هاشو میخوردم، تلمبه هام حالا شدت گرفته بود، جفتمون غرق بودیم توی خوشی ، بعد از 10 دقیقه همزمان به هم قفل شدیم، اون با جیغ های بلند منم با داد و بیداد که اینکاره هاش میدونن چه صدا هایی موقع ارضا شدن از دوطرف درمیاد که گفتنش سخته، آبم رو ریخته بودم تو کسش البته از روی کاندوم
کیرمو از کسش درآوردم بیرون یه لذت ممنوعه رو چشیده بودم… حالا عذاب وجدان داشتم… کمی از ماشین فاصله گرفتم، کیرمو شستم وشلوارمو کشیدم بالا… یه سیگار از جیبم در آوردم و روشن کردم… بعد با کامی که به سیگارم میزدم به کاری که کرده بودم فکر میکردم…

نوشته: دیوانه


👍 4
👎 1
7301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

879772
2022-06-16 02:02:19 +0430 +0430

کیرت از قبل گفته بود با کس یا اصلا نمیام🤣🤣
میگم چطوری اولین بارت بود ولی می‌دونستی با ساک آبت میاد 😂😂
از جلق زدن که بهتر بود 😅😅

0 ❤️

879797
2022-06-16 03:10:00 +0430 +0430

برای منم دقیقا پیش اومده،منتها دختر همسایمون بود.قبلش دوست دخترم بود ازدواج کرد شوهرش نعتاد بود طلاق گرفت بعد طلاقش چندین بار کردمش تا اینکه باز شوهر کرد

0 ❤️

879815
2022-06-16 03:47:57 +0430 +0430

فقط اینو جواب بده که چطور آبتو ریختی توی کسش البته از ذوی کاندوم 😂

0 ❤️

879884
2022-06-16 12:43:52 +0430 +0430

پس میشه تو ایستا کاری کرد ، این کسکشایی که پیام میدن تو پیوی به هدفشون میرسن

0 ❤️

880116
2022-06-17 23:11:12 +0430 +0430

بچه ها هیچ کسی نیست که بدون ماشین دختر یا زنی را برای سکس انتخاب کنه همه باید با ماشین بروند دنبال فلا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️