داستان ساک زدن های من (۲)

1399/11/13

...قسمت قبل

سلام بچه ها وقتتون بخیر. من شاهینم 26 سالمه چهار سال پیش یه داستانی با عنوان داستان ساک زدن های من نوشتم و الان میخوام قسمت دوم همونو براتون بنویسم. از اسم داستان مشخصه که موضوع چیه پس اگه دوست ندارین این مدل داستان هارو همینجا برگردین ک نه وقت خودتون تلف شه نه ما فش بخوریم مرسی اَه :)
اگه داستان قبلی من رو خونده باشین میدونین که من عاشق ساک زدن و تحقیر شدنم و تو این داستان میخوام براتون بهترین و در عین حال سخت ترین تجربه ساک زدنی ک تا الان داشتمو تعریف کنم. بیشتر نمیگم ازش که مزش نره. ضمنا همونطور ک داستان قبلیم هم با جزئیات کامل و همه چیزای با ربط و بی ربط نوشتم این داستان هم همینطور خواهد بود و احتمالا دو تا پارتش میکنم پس بازم اگه حوصله ندارین مرسی اَه :)
حدود دو سال پیش بود زمستون بود و هوا یکم سرد شده بود. من دو سال بود که ساک زدن رو ترک کرده بودم. اوایلش خیلی خوب بود و راضی بودم ولی کم کم هی وسوسش افتاد به جونم اما سعی میکردم خودمو کنترل کنم. اون روزای آخر دیگه خیلی حشر بدجور خفتم کرده بود و هر روز با خودم کلنجار میرفتم ک برم ساک بزنم یا نه. شاهین منطقی میگفت چه کاریه پسر آخه تو چرا باید بری واسه یه مرد ساک بزنی و تحقیرت کنه. اونیکی شاهین(که اسمشو شاهین جنده گذاشتم) میگفت تو یه جنده ای از این کار لذت میبری و هی تصاویر ساک زدن های قبلیمو میاورد جلو چشمام. صحنه هایی که کیر میرفت تو دهنم و اووق میزدم رو کیر و اشکم درمیومد. با این فکرا تحریک میشدم و کیرم سیخ میشد. اصلا حواسم نبود که کجام داشتم همینطوور با خودم کلنجار میرفتم و تو خیابون قدم میزدم که یهو خوردم به یه آقایی تو خیابون انگار از خواب پریدم به خودم اومدم ازش عذر خواهی کردم و رفت. دور و برمو نگاه کردم دیدم چهار راه ولیعصرم. پشماام من از تجریش تا اینجا پیاده اومدم. چن ثانیه از ضلع شمال غربی چهار راه خیره شدم به پارک دانشجو. زیر لب گفتم شاهین جنده تو برنده شدی و وارد زیر گذر شدم.
وارد پارک شدم ساعت حدود 5 بود و هوا داشت کم کم تاریک میشد. رفتم داخل پارک ی جای تقریبا خلوت پیدا کردم و نشستم. بهمن دولمو دراوردم و یه نخ روشن کردم. هنوز ی عذاب وجدانی ته وجودم بود که چرا دارم اینکارو میکنم ولی میدونستم وقتی تا اینجا اومدم دیگه راه فراری از دست جنده درونم ندارم. دفه های قبل هر بار که تو پارک دانشجو اومده بودم دست خالی نرفته بودم. خاطرات آخرین باری که اومدم رو یادم میومد. فک کنم رو همین صندلی یا شایدم نه رو اون کناری نشسته بودم یه آقای تقریبا 50_60 ساله داشت رد میشد از ردیف روبرو و معلوم بود ک دنبال یه نفر میگرده منم چش تو چش کردم باهاش چند ثانیه در حین راه رفتن دستشو گذاشت رو کیرش از رو شلوار و با حرکت سرش نشون داد کیرشو. منم سرمو به نشونه تایید تکون دادم. دور زد اومد پشت صندلی که من بودم منم برگشتم بهش نگاه میکردم طبق معمول استرس گرفته بودم. با دستش علامت داد بیا منم رفتم سمتش. بدون مقدمه گفت کیر میخوای منم آب دهنمو قورت دادم گفتم بله. قیافه نسبتا زشتی داشت و یه ته لهجه خاصی که نمیدونم مال کجا بود. گفت بیا بریم ی حموم عمومی هست تو ولیعصر به سمت پایین کونت بزارم جیگرت حال بیاد. بهش گفتم من فقط ساک میزنم کون نمیدم. اصرار کرد قبول نکردم گذاشت رفت گفت ساک به دردم نمیخوره. منم اعصابم خورد شد برگشتم رو همون صندلی نشستم باز. بعد چند دقیقه خودش برگشت و بازم میخواست اصرار کنه که گفتم فقط ساک میزنم اگه نمیخوای برو حوصله ندارم. یکم فکر کرد گفت این همه راه نمیام واسه یه ساک پاشو بیا بریم من اینجا یه کوچه خلوت میشناسم اونجا برام بخور. قبول نکردم ولی اصرار کرد گفت هیشکی نمیاد نترس و این حرفا. جنده درونم بازم موفق شد و قبول کردم. چند دقیقه ای راه بود تا اون کوچه که میگفت. رسیدیم دستمو کشید برد پشت یه ماشین. نشستم جلوش زیپ شلوارشو باز کرد و کیرشو دراورد. یه کیر واقعا کلفت به درازی 15 سانت. نشستم جلوش و کیرشو گرفتم دستم. نمیدونین چه استرسی داشتم. چن ثانیه مالیدم گفت بخور بابا. شرو کردم به لیس زدن و زبون زدن سرش ولی کلا اعتقادی به این چیزا نداشت سرمو گرفت گفت دهنتو باز کن. کیرشو کرد تو دهنم چن بار تا وسطاش عقب جلو کرد. یدفه فشاار داد کیرشو تا ته تو حلقم. سر کیرشو تو گلووم حس کردم و اووق زدم. بدترین قسمت این بود ک چون کمربندشو باز نکرده بود سگک کمربندش میخورد به استخون بالایی دماغم. دستامو گذاشتم رو پاهاش ک هلش بدم عقب ولی سرمو محکم نگه داشت و شرو کرد به تلمبه زدن با هر تلمبش هر گلوم داشت گاییده میشد هم دماغم و واقعا حس میکردم دماغم شکست. حتی یه لحظه کیرشو درنیاورد که بتونم بهش بگم و تند تند تلمبه میزد. فقط داشتم اووق میزدم و اشک از چشام میومد. یهویی حس کردم یه چیزی پاشیده شد تو گلووم. آبش اومدد. پرید تو گلوم و محکم اووق زدم ک کیرش از دهنم درومد. پرش های بعدی آب کیرشو نگرفت رو زمین و گرفت مستقیم توی سر و صورتم. به محض اینکه آبش تموم شد شلوارشو کشید بالا بدون اینکه یک کلمه حرف بزنه رفت. من موندم و یه گلوی گاییده شده و یه دماغ زخم شده و از همه بدتر اینکه تمام صورتم و حتی یه جاهایی از لباسام آب کیری شده بوود. همونجا کلی گریه کردم و با دستمال کاغذی تا جایی که میشد خودمو تمیز کردم. رفتم دسشویی پارک سر و صورتمو شستم و راهی خونه شدم. اونقدر اون موقع ناراحت بودم و اونقدر گریه کردم که تصمیم گرفتم دیگه ساک نزنم هیچوقت.
کل این داستان تو یکی دو دیقه از ذهنم گذشت که یهو با سوزش دستم دوباره به خودم اومدم. اصلا یادم رفته بود سیگار تو دستمه. کیرمم سیخ شده بود شدیدا. نمیدونم این داستان کجاش شهوت برانگیزه… البته میدونم دروغ چرا. تحقیر شدن واسه جنده درونم شهوت برانگیزه. سرمو چرخوندم اینور اونور دنبال یه نفر اصن شاید دوباره همون آقاهه رو دیدم و دوباره منو برد تو همون کوچه. آآخخ. اختیارم دیگه دست خودم نبود و حکمران جنده درونم بود. بعد چند دقیقه که به هر کی رد میشد تابلو نگاه میکردم تا شاید یه حرکتی بزنه و بیشتر هم انتظار اینو داشتم که یه سن بالا پیدا کنم، یه پسر 18_19 ساله ولی بدن ورزشکاری و نسبت به سنش درشت نشست کنارم و بحثو شرو کرد.

  • خوبی؟
  • مرسی
  • میگن اینجا همه دنبال دادن و کردنن. تو دنبال چی هستی؟
    از این که اینقد رک رفته بود سر بحث خوشم اومده بود ولی از این که سنش کم بود خیلی حال نکردم. ادامه دادم:
  • فک نکنم به درد تو بخوره پاشو برو
  • بگو شاید به دردم خورد
  • ساک میزنم فقط
    سرشو یه تکون داد گفت اوهوم بد نیس. گوشیشو دراورد یه عکس کیر آورد نشونم داد. گفت اینه کیرم میتونی بخوریش؟
    یه کیر تقریبا سیاه رنگ ولی خییلی بزرگ و در عین حال کلفت بوود. فک کردم مال خودش نیس گفتم فیکه. گفت میتونی امتحان کنی.
    از پرروییش خوشم اومده بود. بهم گفت اگه دوست داشته باشی میتونم به دو تا از دوستامم بگم بیان ک واسه سه نفر ساک بزنی. البته بعید میدونم از پسش بربیای(با خنده)
    حرصم گرفت گفتم بگو بیاان اگه راست میگی(راستش فکر میکردم کلا داره چرت و پرت میگه تا اینجا)
    پاشد گفت بیا بریم ماشینم اونور پارکه. رفتیم تا رسیدیم به ماشینش. نشستیم تو ماشین و راه افتاد. یکی دو دیقه رفت من تازه داشت باورم میشد که انگار داره راست میگه و الکی نیس. گفت:
  • چرا ساکتی؟
  • با تعجب پرسیدم اون کیر واقعا مال خودته؟
    دستمو گرفت گذاشت رو کیرش از رو شلوار. لمسش کردم تازه فهمیدم چه غلطی کردم و گفتم پشماام.
    زد زیر خنده گفت چی شد جا زدی؟
    گفتم ناموصا خیلی بزررگه آخه…
    نزاشت حرفمو تموم کنم گفت حرف زدی گفتی از پسش برمیام و زد زیر خنده
    من میدونستم از پسش عمرا نمیتونم بربیام و یه شب پرگریه و دردناک دیگه در انتظارمه.
    گفت تازه این یکیشه دو تای دیگه هم هست کجاشو دیدی
    هم از فکر اینکه قراره چی بگذره حشری شده بودم و هم واقعا ترسیده بودم.
    با دو تا رفیقش قرار گذاشت و جریانو بهشون گفت. گفت آماده باشین یکیو دارم میارم دهنشو بگاییم و هی میخندید. منم واقعا چیزی واس گفتن نداشتم. خلاصه رسیدیم و اون دو تا رفیقش هم اومدن. جفتشون تقریبا تو سن همون پسره بودن ینی همه زیر 20. یکیشون نشست عقب اونیکی در جلورو باز کرد با یه لحن تحقیر آمیزی گفت شما بفرما عقب عزیزم کارت داریم.
    نشستم عقب و اون دو تا هم اینور اونورم. هنوز راه نیفتاده دیدم جفتشون کیراشونو دراوردن. دستامو از دو طرف گذاشتن رو کیراشون. این دو تا کیرشون به اندازه راننده نبود ولی بازم بزرگ بود تقریبا 16_17 سانت هر کدوم. شرو کردم به مالیدن کیراشون و کم کم داشت یخم باز میشد. راننده برگشت با خنده گفت بچه ها این قول داده که کیر هر سه تامونو بخوره بدون اینکه کم بیاره. همشون زدن زیر خنده.
    رفتیم رسیدیم به خونه همون راننده. وارد خونه شدیم درو از پشت بست. سه تایی جم شدن دورم حلقه زدن. ترس داشت واقعا. اون راننده که آخرشم اسمشو نفهمیدم معلوم بود از همشون وارد تر و وحشی تره. گفت بشین. نشستم رو زانو سه تاشون کیراشونو دراوردن. اولین بار بود کیر اون راننده رو میدیدم واقعا ترسناک بوود. یه کیر کفت و تپل و حداقل 20 سانت درازیش بود. گفتم بزار نترسم هر چی بترسم سخت تر میشه. کیر اون دو تارو گرفتم تو دستم از چپ و راست و کیر راننده رو با لبام سرشو گرفتم. خییلی کلفت بود جوری که واقعا باید دهنمو زیااد باز میکردم تا سرش بره توو. میک زدم ارووم براش و نگاش کردم. خوشش اومد و گفت جوون خوب میخوری. چرخوندم سمت دوستاش گفت فعلا اینارو بخوور. شرو کردم به میک زدن کیر دوستش. تند تند میک میزدم و سرمو عقب جلو میکردم. میدونستم که نمیتونم تا ته بخورم ولی عاشق اووق زدن بودم. سرمو فشاار دادم کیرش رسید به زبون کوچیکم. اووق زدم گفت جوون. رفتم سراغ اونیکی رفیقش دوباره تند تند میک زدم کیرشوو. هر لحظه داشتم دااغ تر میشدم. منو برگردوند سمت خودش دوباره. سرمو گرفت تو دستش. یدونه زد تو گوشم محکم. برق از سرم پرید. گفت پس گفتی میتونی بخوریش آره؟. ی نگاه ب کیرش کردم گفتم من غلط کردم. گفت دیگه گوه هم بخوری فایده نداره. یدونه دیگه محکم خابوند تو گوشم خیلی دردم اومد یه آخ بلند گفتم. گفت خفه شو دهنتو باز کن. دهنمو با ترس باز کردم سر کیرشو گذاشت تو دهنم و اولش اروم کیرشو عقب جلو میکرد. خوردن کیرش حتی تا وسطش کار سخت و نفسگیری بود. تند تند نفس میگرفتم با دماغمم. یهویی کیرشو فشاار داد تو دهنمم تا حلقم رفت. مححکم اووق زدم و پرت شدم عقب. موهامو ول نکرد. گفتم خفه میشم ارومترر. گفت زر نزن جنده باز کن دهنتو. دوباره خابوند تو گوشم. یه اشاره کرد به رفیقاش از پشت از دو طرف دستامو گرفتن. دهنمو باز کردم با یه حالت گوه خوردم. کیرشو گذاشت دهنم و محکمم فشاار داد تو دهنم. اووق میزدم تند تند ولی قفلم کرده بودند نمیتونستم تکون بخورم. گفت هنوز تا ته نرفته تازهه و زد زیر خنده. من داشتم زیر کیرش اوق میزدم و اشک میریختم و اون و رفیقاش داشتن بهم میخندن. این دقیقا نقطه عطف داستان واسه من بوود. خود خود تحقیر شدن. کیرشو دراورد گفت یکم بهت اجازه میدم نفس بگیری. ناخوداگاه گفتم خیلی وحشی ولم کنین عوضیا که یهو ی سیلی آبدار نثارم کرد. نتونستم جلو گریمو بگیرم و هق هق کردم و سرمو انداختم پایین.
    موهامو گرفت سرمو آورد بالا گفت دیگه گوه نخوریا آشغال. هر چی من گفتم میگی چشمم فهمیدی؟
    با گریه سرمو تکون دادم و تایید کردم. باز زد زیر گوشم و گفت سرتو واسه من تکون نده بگو چشم. وسط هق هق کردنام گفتم چشم. افتاده بودم زیر دست سه تا پسر بچه. کیرشو آورد نزدیک دهنم بدون اینکه بگه از ترس خودم دهنمو باز کردم. کیرشو بدون رحم فرو کرد تو حلقم دوباره. قشنگ حس کردم یه جاهایی از گلوم رفت که تا حالا هیچی نرفته بوود. اووق میزدم هیی و گریه میکردم. هیچ کاری از دستم برنمیومدد. با ی فشار وحشیانه دیگه کیرشو تا ته کرد تو گلووم. واقعا حس کردم خفه شدم و دیگه کارم تمومه. دراورد کیرشو دیگه نتونستم و حس کردم دارم بالا میارم ک خودش سریع فهمید و گفت برو دسشویی اینجارو به گوه نکش.
    رفتم معدم کاملا خاالی شد و تا میتونستم تو دستشویی لفت دادم. اومد پشت در گفت زود بیا بیرون جنده. تو آیینه خودمو نگاه کردم قیافم ترکیده بود. واقعا تازه فهمیدم دهن گاییده شدن ینی چی.
    رفتم بیرون سرم پایین بود دو طرف صورتمو گرفته بودم که سیلی نزنه. موهامو گرفت کشید و دو تا رفیقشم کمکش کردن منو بردن تو اتاق رو شکم خابوندن رو تخت. سرمو کشید عقب جوری ک سرم از لبه تخت آویزون شد. گفت اینجوری حتما تا ته میره تو گلووت. من با شنیدن همین حرفش باز گریم گرفت. گفت تو جنده منی میخوام دهنتو بگام هیچ گوهی هم نمیتونی بخوری. کیرشو کرد تو دهنمو مححکم فشاار داد بااز. قشنگ حس کردم گلووم داره بااز میشه و جر میخووره. تا ته کیرش تو گلوم رفت تخماش افتاده بود رو دماغم و نفس نمیتونستم بکشم. تازه شرو کرد به تلمبه زدن. با هر تلمبش کل مسییر حلق و گلوم به معنای واقعی کلمه گاییده میشد. دنیا میومد جلو چشام. هیچ کاری نمیتونستم بکنم به جز گرریه و التماسس.
    پایان این قسمت …

نوشته: شاهین


👍 3
👎 3
14101 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

789519
2021-02-01 16:00:28 +0330 +0330

آیدی یا شماره طرفو برام بفرست. میخوام تجربه کنم باهاش

1 ❤️

789534
2021-02-01 16:45:06 +0330 +0330

اگه دوس داری منم دهنتو بگام با کیر 17-18 بیا منم بگتم دهنتو

0 ❤️

789536
2021-02-01 17:01:15 +0330 +0330

تا حالا کسی رو به زور نکردم

1 ❤️

789552
2021-02-01 19:39:41 +0330 +0330

کیر هرچی شاهینه تو دهنت اسم مستعار برا کونی ها همون امیر باس باشه

0 ❤️

789648
2021-02-02 02:08:21 +0330 +0330

جالب بود داستانی که ۴سال پیش نوشتیم الان خوندم و اونم جالب بود
و اگه کامنتمو میخونی
خصوصی پیام بده لطفا چنتا سوال دارم ازت ❤️

0 ❤️

789754
2021-02-02 16:48:08 +0330 +0330

سلام خاله زینبم
32سالمه
یه ربات تو تلگرام زدم و فیلمای بدن خودمو میزارم توش
بدون محدودیت و هیچوقت هم فیلتر نمیشه😍❤️💋
@akbar_superbot

0 ❤️