داستان من و ثنا

1400/01/26

با عرض سلام خدمت دوستان شهوانی
داستانی که میخوام بگم مربوط میشه اوج اپلیکیشن بیتالک،من ۲۱سالم بود و تا این نه سکسی داشتم و نه زن لخت دیده بودم هر وقت هم میدیدم از دوستام میگفت که با زیدم فلان جا بودم و این برنامه رو داشتم حسرتشو میخوردم تا اینکه یک روز اتفاقی یکی تو بیتالک یکی درخواست دوستی فرستاد و منم سریع قبولش کردم و شروع کرد من باهات ۷۰۰متر فاصله دارم و بچه ی فلان جام منم گفتم این که اینجوری داره آمار میده پسره و هدفش گرفتن شارژه گفتم من باورتون ندارم دوست عزیز شمارمو گذاشتم و گفتم اثبات کن دختری زنگ زد و گفت دیدی دخترم خلاصه منم ذوق زده شروع کردم به چت کردن باهاش دو هفته ای باهم صحبت کردیم و بلاخره با هزار مصیبت با همکارم درمیون گذاشتم گفت تو خونه ی من پنجشنبه ها تعطیل بودیم ی پنجشنبه صبح ساعت ۹قرار گذاشتیم بریم که تا ۵خونه باشیم.

گذشت و شد روز قرار و من کنار خیابون منتظرش موندم و اومد رسید منم چون محلمون بود سریع ماشین گرفتم و از غرب به شرق تهران راهی شدیم رفتیم و رسیدیم خونه ی همکارم حالا میخوایم شروع کنیم من روم نمیشه اینم به من نگاه میکنه میخنده اومد ازم لب گرفت و موهای تنم سیخ شد خوشم اومد و چسبیدم بهش میخوردمش که هی با دست هلم میداد سمت گردنش منم واقعا نمیدونستم باید چیکار کنم استرس بار اول رو داشتم و اونم فهمیده و کمکم کرد که لختش کنم و به منم گفتم لخت شم من اول شلوارمو درآوردم و داشتم پیرنمو درمیاوردم احساس کردم پایین تنه سوخت دیدم کیرمو کرده تو دهنش با ی ولع خاصی داره میخوره چشامو بستمو رفتم تو حس که دیدم آبم داره میاد و گفت بذار بیاد اومد و تمام و کمال آبمو خورد بعد وادارم کرد کوسشو براش بخورم منم آروم اومدم سمت کوسش و شروع کردم به خوردنش دیدم باز راست کردم ی ذره خورد و گفت بکن توش که دارم میمیرم منم خوابوندمش رو زمین و خوابیدم روش کردم توش احساس کردم دارم آتیش میگیرم چقدر گرم و نرم بود شروع کردم به تلمبه زدن جوری بغلم کرده بود و چنگم میزد فکر کنم به پنج دقیقه نکشید که داشت آبم میومد پاهاشو دور کمرم قلاب کرد و کل آب وجودمو کشید منم سریع زنگ زدم به دوستم بیاد مارو ببره و اومد مارو رسوند و رفتیم سمت محل خودمون از اون به بعد کلا پیام بازی کردیم من که تازه مزه اش رو فهمیده بودم اصرار داشتم بیا بریم بازم میخوام اینم بهونه میاورد که مهمون دارم و بچه ام مریضه و این حرفا که بعد ی مدت گفت عشقم دوستت دارم و مواظب خودت باش ما برگشتیم یاسوج دیگه رفت و هیچ وقت ازش خبری نشد این شد که اولین سکسم رو تجربه کردم

نوشته: رضا


👍 3
👎 18
22801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

803949
2021-04-15 00:10:29 +0430 +0430

میسپارمت به بقیه

5 ❤️

803963
2021-04-15 00:31:41 +0430 +0430

تو معرفی اشخاص دست به کیر شدی و ابت اومد
بعدم سریع داستانو جمعش کردی

فقط شیره ی وجودو خوب اومدی 😁

درد و بلای شیوا بخوره تو سرت حیف سی ثانیه وقتی که براش گذاشتم

7 ❤️

804026
2021-04-15 04:21:49 +0430 +0430

کص گفتی عای کص گفتی

1 ❤️

804035
2021-04-15 05:12:19 +0430 +0430

این ثنا همون ثنای سریال ستایش نبود ؟!؟
یا صاحب حشمت !!!

1 ❤️

804039
2021-04-15 08:05:36 +0430 +0430

جوجه خروسای باغ ما ازین بهتر و بیشتر مرغاشونو میکنن

2 ❤️

804088
2021-04-15 15:03:30 +0430 +0430

کستانت فقط بدرد خودت میخورد .بچه بشین با داستانای دیگران جقتو بزن و دیگه ننویس

0 ❤️

804344
2021-04-16 20:08:30 +0430 +0430

شاه ایکس کجایی ؟؟ جات تو کامنتای این کصتان خالیه 😂😂

0 ❤️

804349
2021-04-16 21:21:06 +0430 +0430

تو احتمالا ترموستاتت خرابه
لامصب تا اومدی نشستی پشت کامپیوتر ابت اومد تر زدی گفتی زنگ بزنم دوستم بیاد ببره…
دفه بعدی لیدوکایین بزن بعد بیا داستان سرایی کن
کلام اخر
کیر راننده تاکسیای غرب ب شرق تو ماتحتت

0 ❤️

804501
2021-04-17 17:05:05 +0430 +0430

خسته نباشی دلاور تنها قسمت مثبت داستان کوتاه وخلاصه بودنش بود

0 ❤️