من کیارادم. مشهد زندگی میکنم این خاطره مال 17 سالگی منه.
داستان‌ برمیگرده به تابستون 17 سالگی. مثل همیشه تو اینستاگرام میگشتم. یه نفر توجهم رو خیلی جلب کرده بود. یه پیج که فالور های زیادی داشت. اسمش امیر بود. قدش بلند بود. فیتنس کار می‌کرد.و بدنش رو فرم بود. پوست سبزه و ته ریشش. دیوونه کننده بود. تتو های روی بدنش خیلی به چشم میومد.
دلو زدم به دریا نوشتم. یه چیزی ذهنم رو درگیر کرده چند سالته.
بعد چند ساعت جواب داد 29 سال چطور.
گفتم کنجکاوت شدم.
خیلی راحت گفت عکس بده ببینمت.
بهش گفتم تو پیجم هست که گفت خودت بفرس.
چند تا فرستادم. گفت کی ببینمت. منم که خیلی هیجان زده بودم و باورم نمیشد به چیزی که میخواستم رسیدم گفتم فردا دوازده ظهر تا یکو نیم میرم مدرسة بیا دنبالم. خلاصه شماره مو دادم و خدافظی کردم.
فرداش رفتم مدرسه کلی منتظر شدم بهش پیام دادم کجایی. گفت ببخشید نمیرسم بیام عصر میخوای بیا. گفتم کی گفت چهار خوبه ؟
منم گفتم باشه فقط باز سرکار نزاری. اونم گفت خیالت راحت.
ساعت چهار رفتم تو محل قرار که پارک بود. کلی منتظر شدم. بهش پیام دادم. گفت شرمنده تا ده دقیقه اونجام
ده دقیقه گذشت. بیس دقیقه گذشت. دیدم نیومد
یه لحظه دیدمش سوار یه پژو پارس که رسید به پارک دور زد. ولی گفتم شاید اشتباه دیدم.
بهش پیام دادم گفت رفیقمو یه کم بگردونم آخه خیلی برام عزیزه شرمندم میام. منم گفتم باشه.
ساعت پنج و نیم شد دیدم نیومد بهش پیام دادم دمت گرم
اونم سین زد دیگه هیچی نگفت
من خیلی ناراحت بودم که نشد باهاش باشم. غروروم خورد شده بود.تا حالا هیچ وقت سر کار نذاشته بودنم.
گذشت تا حدود دو ماه بعد از دوباره پیام دادم. باز انگار نشناخت‌ و گفت عکس بده و اینا. سریع گفت امشب اوکی هستی ببینمت. منم گفتم آره.
طوری رفتار کردم انگار تا حالا بهش پیام ندادم
ساعت نه شب قرار شد برم کنار میدون. بهش زنگ زدم کجایی. گفت نزديکم. چند دقیقه بعد ماشین نگه داشت جلوم. سلام کردم نشستم کاپشنمو در آوردم. بوی ادکلن میداد. بهم گفت ادکلن میزنی من گفتم نه خودم زدم. خوشحال شد
تو راه هیچ حرف سکسی نزدیم. می‌گفت چه خبر و منم کلی جواب میدادم. از زندگیم می‌پرسید. که گوشیش زنگ خورد. بعد جواب دادن رسید خونه. نمیدونم خونه کی بود پارک کرد در اول رو باز کرد اما در دوم باز نشد خیلی اعصابش خورد شد به کسی زنگ زد گفت کلیده باز نمیکنه. خلاصه. انگار نشد اونجا بریم.
سوار شدیم تو راه گفت شکلات میخوری.؟ منم گفتم نه که یه دفعه گفت تو فقطه آلو های منو میخوری
من جا خوردم و خندیدم. حرفای سکسی میزد. که چند وقته اینکارو میکنی. منم گفتم کون نمیدم. فقط ساک میزنم. جوری که فراموش نکنی. اونم گفت جووننن میدم دهنت. سیر شی. منم خوشحال بودمع
رفتیم خونه دوستش. گفتم امنه؟ گفت رفیقم کاری نداره با من اومدی خیالت راحت. رفتم تو. یه مرد تنها. تو ی خونه چهل متری یه خوابه. خونه درویشی بود.
نشستیم گرم صحبت بودن که. یهو امیر به من گفت بیا بغلم بشین رفتم کنارش دستشو حلقه کرد دورم گردنمو بو می‌کرد. من خجالت کشیدم آخه دوستش همونجا بود. اما چیزی نگفتم. که بهم گفت بریم تو اتاق؟
گفتم بریم به دوستش گفت ما میریم تو اتاق حرف بزنیم. که دوستش مارو راهنمایی به اتاق کرد. وقتی داشت کاندوم پیدا می‌کرد. امیر به من گفت. بیا جلوم بچسب بهم از جلو دستشو قلاب گردنم کرد. منم خودمو چسبوندم بهش. دستم انداختم دور گردنش شروع به لب گرفتن کردیم همونطور یه دفعه دستشو کرد تو شلوارم کونمو میکالید انگار رو ابرا بودم. مال اون بودم بعد رفیقش رفت.
درو بستیم برقو خاموش کردیم. نشستم رو زانو هام شلوارش رو دربیارم. گفت از رو بخور. از روی شلوار میلیسدم و بو میکشیدم تا دیگه طاقتم نیاوردم و شلوار رو کشیدم پایین یه کیر کلفت تقریا 18 سانتی بود با تخمهای خوب و خوش بو. شروع کردم به لیسیدن. همونطور که میمکیدم کیرشو با دستم براش جق میزدم. باز تخماشو میکردم تو حلقم میلیسدم
کیرش خوشمزه بود. سرشو میک میزدم. بدنشو میلیسدم. ده دقیقه خوردم که دیدم کاندوم رو وا کرد بهش گفتم امیر من نمیدم گفت ادا در نیار. ترسیدم گفتم اصلا من نمیدم. گفت لاپایی میزنم. گفتم باشه فقط نکنی تو. گفت باشه.
رو تشک دراز کشیدم یه تف گنده انداخت رو سوراخم. گفتم نکن نمیخوام
به زور نگهم داشت. منم از یه طرف میخواستم از یه طرف نه. هی میگفتم نکن امیر تو رو خدا
اما انگار هیچی نمیفهمید خیلی حرفه‌ ای بود روم دراز کشیده بود هی کیرشو میکوبوند به سوراخم باز عقب میومد انگار داشت سوراخم وا میشد که یه دفعه کرد تو. خیلی سوخت کونم از زیرش در اومدم گفتم نمیخوام اما نمیفهمید. داشت می‌کرد فقط منم دیگه داشتم حال میکردم دستم بردم تو موهاش فشار دادم گلومو بخوره… ناله میکردم. آه آه. امیر آروم بکن دردم میاد اونم میگفت جوننننن
گفتم بهش پوزیشنو عوض کن اینجور نمیخوام داگ استایل شدیم شروع کرد تلمبه زدن تا ته فشار میداد صدای تلمبه هاش اتاقو ورداشته بود.
سریع دراز کشیدم از بقل گذاشت توم. منم راحت دستم تو موهاش بود. سرش فشار میدادم به گردنم
که یه دقعه سلام تلمبه هاشو محکم کرد آب‌ش اومد کاندوم رو در آورد. نشستم کیرشو باز خوردم. خودمونو جمع و جور کردیم. اومدیم بیرون از اتاق رفیقش خیلی عادی رفتار کرد چای نبات آورد. و نشستیم یه کم بعد منو اومد رسوند. خونه و رفت. دیگه برنگشت یه بار فقط کونمو گایید و رفت

نوشته: پدرخوانده