سکس های ۱۵ ساله من (۲)

1402/01/20

...قسمت قبل

فاطمه ۲
سلام دوستان یچیزای هست فقط چند نفر که میخوان نفهمن نمیفهمن اسم داستان من هست سکسهای ۱۵ ساله من پس باید متوجه اشتباه تایپی من می‌شدند نکته بعد اینه که از این داستان ۱۵ سال میگذره پس فکر نکنید من دارم از زمان حال داستان میگم امکانش هست چیزای یادم نباشه یا جا به جا بگم
ادامه داستان اون روز بعد اینکه من فیلم فرستادم براش فرداش اومد که بریم مدرسه سوار ماشین شد رفتیم جای همیشگی من شروع کردم لب بازی سینه خوری یکم بعد کیرم درآوردم گفتم شروع کن به خوردن باز کلی نه آورد آخرش قبول کرد شروع کرد نوک زبون زدن سر کیرم آروم می‌خورد که اب اولیه من اومد تا دید گفت تو شاشیدی چرا چرا اینقدر شور شد هرکار کردم هرچی توضیح دادم قبول نکرد آخرش گفتم برام جغ بزن تا بیاد اینقدر جغ زد تا اومد دیگه عید شد خبری نبود نمیتونست بیاد پیش من من فاطمه همین چیزا داشتیم ادامه می‌دادیم ۳ماه تابستون اومد کلا شاید هم چندبار دیدیم سال تحصیلی جدید شروع شد فاطمه رفت ۳ دبیرستان اول مهر بود اومد جفتمون کلی تشنه بودیم گفته بود امروز ۱۵ دیقه زودتر میام پیش هم باشیم رفتیم جای همیشگی صندلی خوابندم سینه‌اش افتاد بیرون شروع کردم به خوردن کلی براش خوردم گفتم حالا تو بیا کلی صحبت کردم تا باز راضی شد بخوره ولی دستمال دستش بود هی سر کیرم پاک می‌کرد ولی ارضا نمی‌شدم من چند روز بعد بهش گفتم فاطمه فردا فقط تو باید برا من بخوری وقت کم میاد من ارضا نمیشم قبول کرد فرداش رفتیم جای همیشگی من درآوردم گفتم شروع کن اونم دیگه داشت یاد می‌گرفت شروع کرد به خوردن یدفعه من چشم خورد به کونش اون داشت ساک میزد من مانتوش زدم بالا یکم کمرشون مالیدم یدفعه دستم کردم تو شلوارش تا اومد بلند بشه با این‌یکی دستم سرشو نگه داشتم دستمو انداختم رو کسش شروع کردم مالیدن یکم که گذشت دیدم خوشش اومد هیچی نگفت منم دستم قشنگ کردم تو شلوار شروع کردم به مالیدن تا ارضا شد ساعت دیدم خیلی دیر شده بود باز من ارضا نشدم دیگه سریع رفتیم دم مدرسه پیاده شد رفت بعدظهر دیدم پیام داد میتونی بیای بیرون با مامانم گفتم میخوام برم خونه دوستم بیا بریم بیرون منم از خدا خواسته گفتم آره بیا بریم فکر کنید بعد ۸ ماه اولین بار بود میرفتیم بیرون اومد گفت ۲ ساعت بیرونم هرجا میری ۲ ساعت دیگه برگردم نیم ساعت گشتیم گفتم نمیخوای یبار منو ارضا کنی گفت چرا بریم رفتیم شروع کرد به ساک زدن یکم که گذشت گفت رضا میشه توام برا منو بمالی خیلی حال داد صبح نگو بخاطر این بهونه بیرون آورده بود منم کلی دستم خیس کردم دیدم ساپورت پوشیده دستم انداختم تو راحت رفت شروع کردم براش مالیدن دور کونش ماساژ میدادم چندبار بازی بازی نوک انگشت میکردم تو کونش اینقدر قشنگ آخ میگفت که زود ارضا شدم آبم ریختم تو دستمال اول اینقدر مالیدم تا ارضا شد از فرداش دیگه کار ما این شده بود اون ساک میزد منم اون انگشت میکردم تا ارضا بشه یروز گفتم میخوام کستو ببینم یدفعه قاطی کرد تو چی فکر کردی من اینکارو نمیکنم دعوا شد ۱۰ روز از هم خبری نداشتیم بعد اس داد بیا کادو هر چی گرفتی بهت بدم اومد با ی نایلون نشست تو ماشین گفتم واقعا میخوای تموم بشه این رابطه من تو هرکاری کردیم تو برا منو دیدی من میخوام ببینم چرا اینجوری میکنی کلی حرف زدم آخرش گفت باشه باور کنید یجای شلوغ بودیم اینقدر تو کف بودم تو ماشین حالت داگی کردمش ساپرت کشیدم پایین تا کسشو دیدم یعنی گفتم دیگه من هیچی نمیخوام از خدا باز همچی اوکی شد تا شد اسفند ماه ۲۴ اسفند بود گفت میخوام بگم اخرین روز میرم مدرسه ولی بیام پیش هم باشیم باورم نمیشد فکر کن از ۷ صبح تا ۱بعدظر ی چادر اوکی کردم رفتیم جاده چالوس ی جای بکر بلد بودم که کلا تو روز ۲ نفرم نمی‌رفتند اونجا داداشم بهم یاد داده بود رفتیم تو چادر لخت لخت کردمش شروع کردم خوردن تا رسیدم به کسش اون که خوردم دیدم شروع کرد جیغ زدن کلی بهش حال دادم شاید ی ساعت من داشتم باهاش ور میرفتم تو ی دنیای دیگه بود بعدش من شروع کردم دادم ی ساک خوب زد لا پای زدم بهش تا آبم اومد پاچیدم رو سینه‌اش دیگه تا ساعت ۱ که برسیم خونه فقط داشت از اون روز صحبت می‌کرد از اینکه کسشو خوردم چقدر لذت برده تا بازم به تابستون لعنتی خوردیم هیچ کاری نمیشد کرد شاید تو کل تابستون ۲بار اومد پیشم کنکور داد دانشگاه قبول شد بهش گفتم شنبه اصلا کلاس نداشت گفتم خونه بگو شنبه کلا کلاس دارم دیگه شنبه از ۷ صبح پیشم بود تا ۶ بعدظهر چند هفته دیگه کار ما شده بود شنبه یا آتشگاه بودیم یا جاده چالوس یروز آتشگاه بودیم پشت ماشین داگی شده بود منم داشتم انگشت میکردم کیرم انداخته بودم لای پاش ۳تا انگشت کرده بودم تو کونش شبش داشتیم اس می‌دادیم الکی گفتم متوجه شدی امروز کیرم کردم تو کونت باورش نشد ولی من میگفتم کردم (البته دوستم این کلک یادم داده بود) یروز پیش دوستم بودم گفت رضا بیا خونه مجردی بگیریم منم قبول کردم تو یروز رفتیم خونه پیدا کردیم بعنوان دانشجو شهرستان گرفتیم شبانه رفتیم سمساری ی تخت فرش مبل بخاری خریدم آوردیم خونه شبش به فاطمه گفتم گفت من نمیام باز کلی بحث تا شنبه شد اومد تو ماشین گفتم بیا بریم اگه دوست نداشتی دیگه نیا بعد کلی حرف آخرش اومد رفتیم تو خونه صبحونه گرفتم شروع کردیم صبحونه خوردن صبحونه که تموم شد نذاشتم سفره جمع کنه بردمش تو اتاق لخت لخت کردمش شروع کردم لب گرفتم سینه‌اش دیگه شده بود ۷۵ گرد گرد هنوزم عاشق اون سینهاشم اومدم پایین کسشو گاز میگرفتم میخوردم تا ارضا شد اومد شروع کرد ساک زدن یوم ساک زد گفتم برعکس شو من کونت انگشت کنم توام بخورش برا من یدفعه گفت نمیخواد انگشت کنی بیا یدفعه بکن توش باورم نمیشد آوردم یوریش کردم پاهاشو کلا تو سینش جمع کردم با کیرم رو سوراخش هی بازی می‌کردم اونم داغ کرده بود گفت رضا بکن توش دیگه کیرم خیس کردم کون اونم باز خیس کردم سرشو حل دادم تو ی جیغ بنفش کشید پاهاش باز شد منم شروع کردم کسشو می‌مالید گوشش میخوردم با نوک سینه‌اش بازی کردم تا آروم شد گفتم میخوای درش بیارم گفت نه دیگه دردش رفت تموم شد دیگه گفتم تازه سرش رفته تو باورش نمیشد میگفت شوخی میکنی باز پاهاشو جمع کردم تو سینش دستشو آوردم عقب گفتم دست بزن دست زد گفت میمیرم این بره تو من جای نمیشه گفتم میخوای با انگشت بازت کنم گفت نه ولی آروم آروم بکن توش دیگه شروع کردم کردنش یواش یواش میکردم تو اونم درد می‌کشید تا کردم توش همشو گفتم فاطمه جون مرسی که همشو جا دادی توش اومد دستشو آورد عقب گفت این که یکمش مونده خودشو جمع کرد فشار داد عقب ی ای گفت با همون حالت گفت حالا تا ته رفته توش بهش گفتم داگی شو اومدم بکنم توش دیدم چه سوراخی ساختم ازش شروع کردم به تلمبه زدن تا آبم اومد همشو ریختم تو کونش پخش تخت شدم اونم رفت دسشویی اومد نیم ساعت بعد گفت حالشو داری فاطمه بریم راند بعد گفت اره شروع کرد یکم ساک زدن تا کیرم بلند شد داگیش کردم (تجربه اولین سکسم بود )کیرم یدفعه تا ته فشار دادم توش ی آخ گفت دیدم بدنش شل شد اگه کسی براش اتفاق افتاده باشه متوجه میشه من شروع کردم به تلبه زدن تا آبم اومد ریختم توش گفتم چه حالی داد دیدم هیچی نگفت رفتم دستشویی اومدم گفت بیا شروع کن دیگه گفتم کردم دیگه آبم ریختم تو نگو اولین فشار که دادم از حال رفته اومد یکم نوازش بازی گرفتیم خوابیدیم ساعت شده بود ۱۲ خواب بودم دیدم داره با کیرم بازی میکنه گفتم سیر نشدی تو گفت اینکه صبح اومدم وسط پاهات برات میخوردم خیلی بهم حال داد کیرت خیلی بزرگ بنظر می‌آمد شروع کرد ساک زدن هرکار کردم گفت کون نمیدم میخوام ایندفع با ساک زدن ارضا کنم حالا ۲بار آب من اومده مگه دیگه میاد اینقدر خورد جغ زد انداخت لای سینه‌اش قشنگ ۴۰ دیقه داشت این کارارو می‌کرد تا ارضا شدم فکر کنم کلاد۲ قطره آب داشتم مالیدم به لباش کلی اسرار کردم تا اون خورد یبار دیگه اون روز کردمش اون هفته کلا دانشگاه پیچوند ۳روز دیگه اومد پیشم ولی تایمش کمتر بود هر روز ی سکس خوب داشتیم یروز پیش داداشش بودم داشتیم سیگار می‌کشیدیم با دوست دخترش دعواش شده بود جواب اینو نمی‌داد گفت رضا گوشیت بده من زنگ بزنم ب این گوشی منو گرفت نگو همون لحظه فاطمه اس میده من میرم خونه خالم بیا سر کوجه ببینمت ی ساعت جواب منو نداد آخر پیداش کردم دیدم داره گریه میکنه فکر کن یطرف دوست دخترت دعوات شده یطرف ببینی خواهرت با دوست دوسته رفتم گفتم گور باباش چرا جواب منو نمیدی دیدم گوشی داد بهم گفت از تو انتظار نداشتم رضا گفتم چی میگی گفت چرا با من اینکارو کردی گفت چرا با خواهرم دوست شدی من گردن نگرفتم یدفعه گوشی منو آورد گفت اینها اس داده بهت دیکه منم گفتم سوار ماشین شو بریم بردمش کلی صحبت تا راضی شد گفت واقعا من تورو دوست دارم کی بهتر از تو میتونه داماد ما بشه
ادامه دارد

نوشته: رضا


👍 5
👎 2
24801 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

922594
2023-04-09 12:09:39 +0330 +0330

مگه دنبالت کردن پشمک؟ شک ندارم داداش پسره ی کیر گذاشته رو شقیقت تا اینارو تند بنویسی بعدم برا تنبیه ی دور کونت گذاشته

0 ❤️