سلام مریم هستم ۳۶ساله ساکن‌تهران چندین ساله ازدواچ کردم شوهرم یه هفته در میون میره داخل ایران ماموریت خودم ۱۷۰قدم ۶۶وزن پوست سفید سینه و باسن برجسته خوش فیسم و تقریبا همه تو کفن هستن از فامیل تا درو همسایه خیلی ها هم خواستن نزدیک بشن که بعضی هاشون پا دادم
داستان برمیگرده به ۳ماه پیش وسط تابستون قرار شد بریم شمال ۳تا دخترعمو دارم یه خواهر که اون هیچوقت نمیاد بااون ۳تا شوهراشون راه افتادیم شمال و رفتیم ویلای دخترعموی بزرگم نزدیک دریا خوب و دلباز از همون بدره سفر نگاه سنگین ابراهیم شوهردخترعمو بزرگم روم احساس کردم چندین بارم بهم آمار داده که بهش بدم ولی با برخورد سنگین روبروم شده ما شمال بودیم از خرید و دریا و جنگل تفریح بگذریم ولی اخر شبا هرکی میرفت تو اتاق خودش فرداشم با دختراعموهام میشستیم راجب دادنمون حرف میزنیم باهم راحتیم تقریبا میگیم چیکارا کردیم همشون شوهراشون کمر سفت و حرفه ای اما من شوهرم حمید تو این چند سال میوفته روم فقط میزاره توش ۵دقه میکنه آبش میاد بعدشم سریع خوابش میگیره و واقعا من این چندسال شبا اذیتم مخصوصا این شبا که همه اخر شب زیره کیرن من باید عکس کیر ببینم یه شب که همه تو حیاط بودیم ابراهیم داشت جوجه سیخ میزد منم گوجه حرف انداخت که مریم خانوم شما جدا معرکه اید چرا این همه قیافه میگیرید معلومه حمید از پس این بدن برنمیاد توروخدا یکم شل بگیرید یکاری کنم شماام بهت خوش بگذره بعدا فهمیدم دخترعموم همه حرفامون به این دیوث میگ منم قیافم تو هم رف گفتم به دخترعموم میگم اگ ادامه بدی من اینکاره نیستم گف باشه ولی اگه خواستی من هستم شب شد داشتم تلفن حرف میزدم که حمید شلوارپارچه ایم سریع دراورد گف قطع کن میخوام بکنمت منم قطع کردم کرد توش طبق معمول گرف خوابید حرفای اون دیوث تو سرم بود همش سینع هام ۸۰خوش فرم نرم و هر جانداری دیوونه میکنه از کون و رون هامم نگم که رو لباس گشادم خودنمایی میکنه تو این فکرا بودم که الان بقیه چه حالی میکنن به خودم گفتم قبوله میزم بهش میدم دیگ نمتونم طاقت بیارم ولی اخه چجوری تو همین اوضاع از اتاق بیرون رفتم نشستم گفتم اگ از اتاق بیاد بیرون کیرشو میگیرم بهش میگم بکنه منو ولی نه اون اومد نه من جرئت کردم فرداش شد همه تو حیاط بودن دیدم ابراهیم رف تو منم رفتم تو داخل کسی نبود دیدم داره ظرف میشوره رفتم سمتش گفتم میخوام دستمو بشورم گف بفرما داشتم میشستم دست زد به کونم یه فشار اروم داد اخم کردم گف خدااایا کونت خارق‌العادس گفتم نکن عوضی خر گف کس زیاد زدم ولی تو باید بزنم گفتم این همه خیانت میکنی به پرستو پس گف اون هیییچجوره بهت نمیرسه چشاش رو سینه هام بود ساکت شدم انگار فهمید میخارم دوبارع انگشت کرد گفتم نکن گف اگ پایه ای امشب ساعت۱ شب بیا تو حیاط سمت گاراژ گفتم نمیخوام گف من یک شب اونجام اومدی که بهت حال میدم نیومدی ام جهنم مبرم پرستو میکنم رف روم نمیشد نگاهش کنم اونم چشاش روی رونام بود همش شب شد حمید حتی سمتتم نیومد گرف خوابید از پنجره دیدم ابراهیم داره میره تو گاراژ حشرم بالا رف رفتم پایین تا درو بستم نگاهشو دیدم با یه لبخند رضایت گف بیا تو رفتم تو گف افرین مریم بانو همزمان دست میکشید رو صورتم لال بودم گف زود باش بکش پایین چی گف ای بابا افتاد رو لبام د بخور منم شل شدم فقط لب میگرفتم صورتمو گرفته بود میخورد افتاد گردنم موهامو میکشید داشتم لحظه به لحظه حشرم بیشتر میشد دست کرد تو شلوار گذاشت رو کونم گف معععکرس شاه کس فامیلم گاییدم گردنمو میخورد و میگف پیرهنمو دراورد سوتین مشگی داشتم سینمو که دید گف یاخدا تووو خیلیییی خوبی دیر مخت کردم با صدا لرزون گفتم میشه بکنی یکی میاد یه وقت گف تا صبح میکنمت ولت نمیکنم سینمو دراورد تا زبون زد اهم دراومد گفتم اخخخخ گف جان شروع کرد مالیدن و خوردن سینه هام باد کرده بود فقط میگفتم بکن اونم گوش نمیکرد میخورد فقط گذاشتتم رو یه میز شلوار دراورد شرتم آبی بود گف درار ببینم این شرتتو جنده دراوردم کسمو انگشت کرد اهم دراومد رف پایین شروع کرد خوردن لیس میزد و انگشت میکرد اهمم دیگ دراومد بود کسم خیس بود بلند شد گف بشین زمین نشستم کیرشو درآورد گف یالا بخور سیخ شده بودم کردم دهنم جلو عقب کردن میخوردم داغیش بیشتر میشد تخماشو لیس میزدم کیرشو لیس میزدم سرمو گرف ثابت خودش میکرد تو دهنم تف و آبکیر از بغل دهنم میزد بیرون ابراهیمم وحشی شده بود اوق اوق میکردم تا تهههه حلقم میبرد میگف بخور مریم جنده بخورررش بلندم کرد برم گردوند دستمو گذاشتم رو میز قمبل کردم ایستاده کیرشو گذاشت دم کسم کرد توش اروم ۲تایی اههه کشیدیم از پشت گردنمو گاز میزد کمرمو گاز میزد شروع کرد تویی زدن شاپ شاپ صدا میداد حجم کونم بالاس ولی خوش فرم آبکس از رونم میچکید موهامو میکشید میکرد دم گوشم گف رو دستت کس نیس مریم خیلیییی خوبی دارم دیونه میشم من داشتم عشششق میکردم زیره کیرش داشتم واقعا لذت میبردم سینمو از عقب میچلوند میکرد توی گاراژ صدای شاپ شاپ میومد دیگ بیخود شده بودم از خودم میگفتم بکن ابراهیم محکمتر اهههه بزن بکن منو اووومممم محکمتر پاره کن کسمو اونم وحشی تر میشد میزد برم گردوند لبم میخورد پامو باز کرد کرد توش همزمان سینمو میخورد منم چشممو بسته بودم اهه میکشیدم آبم ۲بار اومده بود داشتم میبردم ازلذت دیگ بغلم کردا بود و کمر میزد منم اهههه میکشیدم گردنمو میخورد گف داره میاد بشین زمین سریع نشستم موهامو گرف سرمو کشید سمتش کیرشو مالید آبش پاچید رو صورتم خوابید رو میز گف واقعا کست معرکس رو دستت نکرده بودم منم لخت بودم گف برو صورتتو بشور گمشو اتاقت ساعت ۲ونیم شده بود سریع شستم لباسمو پوشیدم حتی موقع پوشیدنه لباسم منو میمالید یه لبم گرف گف مرسی رفتم خوابیدم رااااحت اگه خوشتون اومد داستان بعدی راجب همین سفر که دوستشو تو همون محل بود اورد میگم.

ادامه...

نوشته: مریم