مرضیه دختر نوجوان همسایه

1401/09/27

سلام امیر هستم ۳۲ ساله
میخوام یه خاطره واسه دوستان تعریف کنم که باعث شد یکی دو سال کلی سکس داشته باشم امیدوارم خوشتون بیاد ما تویه شهرک زندگی می‌کنیم که حدود ۵۰ مجتمع داره (تقریبا ) داره و هر مجتمع مربوط به یه ارگانه مثلا مال شهرداری ، آب و فاضلاب و…
مجتمع ما کلا ۶ طبقه و ۱۲ واحد داره که ما طبقه پنجم هستیم و طبقه بالامون به خانواده ۵ نفری هستن پدر و مادر و سه تا دختر که دختر بزرگشون الان ۱۹ سالشه ، تقریبا یه دوسال پیش واسمون مهمون آمده بود از شهرستان و بعد از ناهار من رفتم رو پشت بوم یه سیگار بکشم ( یه گوشه از پشت بوم رو واسه خودم درست کرده بودم که دید نداشته باشه اگه کسی بیاد منو نبینه ) خلاصه مثل هر روز رفتم نشستم و سیگار رو روشن کردم دیدم دختر همسایمون اسمشو میذارم مرضیه اومد رو پشت بوم و با گوشیش به یه نفر گفت من رو پشت بومم منم کنجکاو شدم ببینم جریان چیه که دیدم از مجتمع پهلویی یه پسره اومد رو پشت بوم و اومد پیش مرضیه و یکم با هم صحبت کردن و پسره شروع کرد به مالیدن دختر همسایمون خیلی هول بودن طفلکیا بعد چند دقیقه دیدم پسره کیرشو در آورد و مرضیه هم شروع کرد به ساک زدن گوشیمو در آوردم و شروع کردم به فیلم گرفتن پسره مرضیه رو بلند کرد و شلوارشو کشید پایین و خواست کیر شو بذاره لای پاهای مرضیه اومدم بیرون و گفتم چیکار میکنین شما دو تایی پسره تا منو دید فرار کرد مرضیه هم تا خواست بره پایین جلوشو گرفتم و بهش گفتم به به چشم ما روشن مرضیه خانوم بذار باباتو ببینم بهش میگم چیکار کردی و فیلمو نشونش دادم تا فیلمو دید زد زیر گریه و التماس که تو رو خدا به پدر چیزی نگی و هر کاری بگی انجام میدم واست هرچی بخوای بهت پول میدم و منم گفتم پول میخوام چیکار و گفت هر کاری تو بگی می‌کنم منم شمارشو گرفتم و گفتم هر وقت بهت زنگ زدم میای خونمون و گرنه فیلمتو به بابات نشون میدم و اونم قبول کرد ،
خلاصه یه هفته بعد که پدرم سر کار بود مادرم گفت میخوام برم از خاله یه سر بزنم بعد از ظهر به بابات میگم بیاد دنبالم منم تا اینو شنیدم به مرضیه پیام دادم یه ساعت دیگه بیای خونمون طفلک از ترس گفت باشه خلاصه مادرم که رفت سریع رفتم یه قرص تاخیری انداختم بالا و پیام دادم به مرضیه و اومد وقتی اومد رو مبل نشسته تو خونه بغلش کردم و بردم تو اتاقم اولش یکم استرس داشت و می ترسید بهش گفتم اگه دختر خوبی باشی فیلمو پاک می‌کنم کم کم باهاش صحبت کردم و آوردمش تو راه و اول لباسای اونو و بعدشم لباسای خودم رو در آوردم یکم نوازشش کردم و کم کم شروع کردم به خوردن گردن و لاله های گوشش یکم که ادامه دادم ریتم نفس کشیدنش عوض شده بود کم کم رفتم سراغ سینه های کوچیکش که دیدم چشاشو بسته تو یه عالم دیگه هست رفتم سراغ کسش و شروع کردم زبون زدن بعد به مدت دستاشو گذاشته بود رو سرم و صداش در اومده بود یکم که خوردم بلند شدم و گفتم حالا نوبت توئه گفت چیکار کنم گفتم همون کارایی که برا اون انجام میدادی خلاصه یکم با دستش با کیرم بازی کرد و گفتم واسم بخوره گذاشت تو دهنش معلوم بود ناشیه دندوناش میخورد به کیرم خلاصه خوابوندمش رو زمین و کیرم گذاشتم لای پاش شروع کردم آروم آروم تلمبه زدن و خوردن گردن و لباش یکم لاپایی زدم و گفتم برگرده تا از کون بکنمش که دیدم گفت نه از عقب درد داره گفتم مگه تجربه کردی که میگی درد داره که با خجالت گفت با همون پسره سکس داشته خلاصه رفتم کرم آوردم و کونشو چرب کردم و کیر خودمم پر از کرم کردم همین که سر کیرمو کردم داخل یه جیغی زد که گفتم الان همه همسایه ها میان در واحد سریع کیرمو کشیدم بیرون مرضیه رو که گریه می‌کرد رو آروم کردم یکم باهاش صحبت کردم تا راضی شد دوباره بذارم لای پاش شروع کردم به خوردن کسش و اینقدر خوردم که صداش در اومده بود دوباره گذاشتم لای پاش و شروع کردم تلمبه زدن و یه چند دقه تلمبه زدم و آبم اومد و ریختم رو شکمش و رفتم دستمال آوردم و بهش دادم و خودشو پاک کرد و لباساش رو پوشید وقتی خواست بره گفت فیلمو پاک کن منم جلوی خودش فیلمو پاک کردم و رفت خونشون ، بعد از اون جریان بهش پیام دادم و گفتم نظرت چی بود و با هزارمکافات از زیر زبونش کشیدم که وقتی کسش رو میخوردم انگار رو ابرا بوده و خلاصه مخش رو زدم و یه دفعه اومد خونمون و واسش کسش رو خوردم و نکردمش ! بعد از دو سه روز خودش بهم پیام داد هروقت خونتون خالی بود بهم خبر بدی و بعد از چند روز که خونمون خالی شد زنگ زدم اومد و با هم رفتیم حموم که اگه دوست داشتین ادامشو براتون بنویسم

نوشته: Hell boy


👍 8
👎 10
64301 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

907146
2022-12-18 01:31:18 +0330 +0330

علی الحساب دیوث بیشر۴ چرا فش میدی .
فعلا فهش کافیه تا برم داستان رو بخونم.

1 ❤️

907148
2022-12-18 01:32:45 +0330 +0330

علی الحساب دیوث بیشرف چرا فهش میدی .
فعلا فهش کافیه تا برم داستان رو بخونمو دوباره بیام سراغت

1 ❤️

907149
2022-12-18 01:36:10 +0330 +0330

2 سال پیش که 30 سالت بوده هنوز از ترس مامانت میرفتی پشت بوم سیگار میکشیدی دختر پسر هم اومدن تو و نور سیگارتو ندیدن! حالا همه اینا به کنار با دختری که نصف سنت رو داشت به زور سکس کردی!! نمیدونم چرا یه حسی بهم میگه سر پشت بوم سیگاری بار زدی نعشه شدی وقتی به هوش اومدی دیدی شلوار پات نیست کونتم درد میکنه از اون به بعدم بچه مچه های مجتمع هم هر وقت میبیننت لبخند میزنن!


907220
2022-12-18 16:49:56 +0330 +0330

یعنی بیشتر از داستان های یه عده جلقی که شدن نویسنده شهوانی نظرات باحاله

0 ❤️

907244
2022-12-19 01:02:23 +0330 +0330

من باب این داستان ، شاعر علیه الرحمه میفرماید : کیر اسب عربی صاف به کون پدرت

1 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها