من و دوست دختر تو اتاق خوابش

1401/11/17

سلام خدمت دوستان گل سایت شهوانی امیدوارم همگی خوب باشین
من مدت زیادی هست که تو این سایت عضو هستم و تصمیم گرفتم داستان خودمم بنویسم ، بریم سر اصل مطلب

من یزدان هستم ۲۳ سالمه یه پسر خیلی عادی و ساده یه دوست دختر دارم به اسم مرجان که ۲۶ سالشه و ۳ سال از من بزرگتره ، من و مرجان تو یه فروشگاه بزرگ مبلمان با یه حقوق خیلی کم و بخور نمیر فروشنده هستیم و از همونجا آشنا شدیم ، ساعت کاریمون از ۱۰ صبح تا ۹ شب بودش و ماهی ۲ روز آف داشتیم و اون ۲ روز رو باهم عشق و حال میکردیم …

یه روز که تعطیل بودیم مرجان بهم زنگ زد و گفت بیا خونمون ، منم حسابی به خودم رسیدمو راهی شدم مامان مرجان از رابطه ما دوتا خبر داشت رسیدم خونشون و نشستمو مامانش واسم چای آورد بعد از چای مرجان گفت : مامان من و یزدان میریم اتاق ، رفتیم اتاقش و یه لب از هم گرفتیم و کم کم لخت شدیم رفتیم رو تختش همین جوری که لب میگرفتیم مرجان با دستش کیرمو میمالید به صورت ۶۹ خوابیدیم مرجان خیلی خوب داشت واسم ساک میزد چنان کیرمو میخورد که انگار پورن استار حرفه ایی بودش همین جوری که داشت میگذشت مامانش درو اتاقو زد و گفت میخوام برم بیرون میخوام چادرمو بردارم مرجان هم پتوی تختشو کشید رومون مامانش اومد تو اتاق بدون این که نگاه کنه رفت سمت کمد خونشون یک اتاق داشت فقط ، مرجان با تندی به مامانش گفت سریع برو دیگه اهههههه ، مامانش داشت جوراب میپوشید از این شیشه ای نازکا منم عاشق این جورابا ام مامانش از اتاق سریع رفت بیرون منم یهو پاشد رفتم سر کمدشون به مرجان گفتم مامانت بازم از این جورابا داره گفت آره ، منم گفتم یکی بیار پات کن مرجان یکی از جوراب شیشه ای های مامانشو پوشید منم پاشو گرفتم به کیرم مالیدم بعد بهش گفتم واسم فوتجاب کن که آبم اومدش و ریختم رو صورت مرجان ، مرجان رفت صورتشو بشوره منم لباسامو پوشیدمو اومدم بیرون تو پذیرایی مرجان هم اومدش تلوزیونو روشن کرد و یه سریال گذاشت اومدم کنارم نشست منم کیرمو از زیپ شلوار در آورد و دست مرجانو گذاشتم روش مرجان بعد از چند دقیقه مالیدن کیرم شروع کرد دوباره ساک زدن یهو دیدم زنگ خونشونو زدن مامانش برگشته بود منم بلند شدمو خدا حافظی کردم و رفتم

امیدوارم لذت برده باشین
بای به همه

نوشته: یزدان


👍 2
👎 30
33201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

913798
2023-02-06 01:54:18 +0330 +0330

صیکی ترین داستان سال تعلق میگیره ب شما نویسنده عزیز

3 ❤️

913803
2023-02-06 02:13:29 +0330 +0330

قشنگ فحش میخوای

0 ❤️

913810
2023-02-06 02:51:39 +0330 +0330

عامو مگه مجبورت کردن بیایی خودت خسته کنی و کستان بنویسی یا خاطره تعریف کنی… نوشتن هم مثل رانندگی مثل اواز خوندن و مثل خیلی از کارهای دیگه احتیاج به یادگرفتن تکنیک هاش داره . اول یاد بکیر بعد بیا بنویس. قطعا خیلی بهتر میتونستی همین موضوع رو با روایتی گیراتر بنویسی .

1 ❤️

913826
2023-02-06 06:27:50 +0330 +0330

کیرم تو مغزت با این کسشعری که تفت دادی

1 ❤️

913832
2023-02-06 07:31:49 +0330 +0330

انشاء بود یا داستان؟

0 ❤️

913857
2023-02-06 12:09:10 +0330 +0330
  • یزدان ۵ ساله از کارخونه دیلدوسازی کونکش آباد
    شغل یزدان تست انواع دیلدو نمونه
    شغل قبلیش تهیه شابلون از سوراخش که به پهنای دهنش هست
0 ❤️

913876
2023-02-06 15:17:52 +0330 +0330

دهنتو گاییدم پیامک نوشتی برای رفیقت که بگی مثلا کص کردی اشتباهی فرستادی توی سایت شهوانی

0 ❤️

913891
2023-02-06 20:05:03 +0330 +0330

خو کصو ننویس جان ننت نویسین هم مارو گاییدین هم سایتو کسکشا کیرم تو مخ جقیت کونی یا اگرم میخوای بنویس یه چیز فانتزی ولی یه طور بنویس باور کنیم کصخل داستان نویس تو دیگه کسکش

0 ❤️

913907
2023-02-06 23:07:56 +0330 +0330

تاثیر گذار بود

0 ❤️

913919
2023-02-07 01:26:59 +0330 +0330

احیانا موقع کس لیسی برات آب میوه نیاورد؟😂😂

0 ❤️

913936
2023-02-07 02:12:54 +0330 +0330

با زبون بی زبونی داری میگی فوحش خار و مادر بدید

0 ❤️

913954
2023-02-07 04:08:57 +0330 +0330

از کدوم فیلم برداشتی داستان اش رو

0 ❤️

914085
2023-02-07 22:16:54 +0330 +0330

چرا فحشارو به جون میخری اخه ؟مجبوری مگه ،ننویس

0 ❤️

914141
2023-02-08 03:46:54 +0330 +0330

عجب کسشری بود !!!

0 ❤️

926214
2023-05-03 10:59:14 +0330 +0330

از جم تیوی کپی کردی کسکش

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها