من و فاطمه و مهران

1400/10/05

سلام به همه من محمد هستم. همون که داستان فوت فتیش با دختر بسیجی رو نوشتم این دفعه من با دوستم مهران با فاطمه سکس کردیم. به بریم سر اصل مطلب 1 سال از سکس من با فاطمه تو پایگاه میگذشت و منو فاطمه با هم رل زده بودیم و با هم همیشه در ارتباط بودیم از دست بر قضا یروز که مادرم میخواست یکی از دوست های قدیمش رو ببینه اتفاقی با مادر فاطمه خانم عمادی رو در رو شدن و دوست قدیمی درامدن و کلی سلام و احوالپرسی و این حرفا. این باعث شد که منو فاطمه بیشتر به هم نزدیک تر بشیم و راحت تر رفت و امد کنیم حالا که مادرامون رفیق درامده بودن این بگم خونه ما با پایگامون اندازه 2 تا کوچه فاصله داره. از اون روز به بعد به درخواست مادرم و خانم عبادی قرار شده بود من تو درسا به فاطمه کمک کنم. من یه کار تو یه فروشگاه پیدا کرده بودم و از 8 صبح تا ساعت 4 سر کار بودم و بعدش میومدم خونه و دیگه رابطم با پایگاه و بسیج کامل قطع شده بود و دیگه طرفش نمیرفتم و فاطمه هم همینطور دیگه چسبیده بود به درسش میخواست واسه رشته تجربی قسمت دندون پزشکی تحصیل کنه و مادرش هم به همین امر دیگه بسیج نمی رفت و کلا اونا هم بی خیال بسیج شده بودن. پنجشنبه من بعد از سرکار امدم و رفتم پیشه مهران و باهم رفتیم بیرون چرخیدن و صحبت کردن که بحث افتاد از سوپر و سکس این حرفا که بهش گفتم من با دختر خانم عبادی یبار سکس کردم که اونم برگشت گفت کصشر نگو دختر خانم عبادی با تو سکس کنه ننش بفهمه راجب دخترش اینارو میگی کونتو پاره میکنه. بهش گفتم یروز میارمش بهت میگم بیای که خودت ببینی مهران گفت دروغ میگی عمرا بتونی همچین کاری کنی که شرط بستیم هرکی برد حقوق 1 ماه اون یکی رو برداره. قرار شد من فاطمه رو بیارم خونمون و باهاش سکس کنم که مهران هم باشه و ببینه من و فاطمه اون شب باهم راجب کلی مسائل سکسی صحبت کردیم و هنوز که هنوزه بابت اون مسئله تو پایگاه ازم دستم عصابی هستش و اینکه کلی صحبت باهاش کردم و فهمیدم بعدش نمیاد باهم سکس کنیم. منو فاطمه باهم صحبت کردیم تاشب. من صبح که از خواب پاشدم به گوشم رسید که مامانم میخواد بره خونه خالم که میخواد برن واسه دخترش جهیزیه بخرن و مامانم هم باهاشون بره و قرار بود که ساعت 10 بره خونه خالم و بهم گفت ممکنه تا فردا نیاد و خودمم هم بعد سرکار برم خونه خالم اینا چون تا 3 روز میخواست بمونه خونه خالم بگذریم. منم این موقعیت رو مناسب دونستم و صبح موقعی که داشتم میرفتم سرکار تو راه به مهران پیام دادم و گفتم که بیاد خونمون و کلید یدک و زیر پادری خونمون گزاشتم که ور داره بره تو خونه وقتی ما امدیم بره تو دستشویی و موقعی که بهش گفتم بیاد بیرون ساعتای 1 بود که برای ناهار تعطیل کردیم من قبل اینکه برم ناهار بخورم زنگ زدم به فاطمه گفتم ساعت 4 میام دنبالت تا بیای خونه ما من رفتم سرکار ساعت گذشت و شد 4 من هم ساعت کاریم تموم شد و رفتم دنبال فاطمه و بعدا از رفاقت مادرش با مادرم فهمیدم خونشون 1 کوچه بالاتر از ماعه. هیچی رفتم دنبال فاطمه بهم گفت یجایی واسه که مادرش نبینه و به مادرش گفته بود میره خونه دوستش. هیچی فاطمه امد رفتیم خونه ما من درو باز کردم رفتیم داخل و فاطمه نشست رو مبل یکم باهم صحبت کردیم و بحث رسید به سکس و اینا که گفتم شروع کنیم که اونم اولش کلی نه میورد اما بالاخره راضی شد اول از هم لب گرفتیم یه 1 دیقه ای از هم لب گرفتیم و من فاطمه رو بلند کردم بهش گفتم بیا بریم تو اتاق من بردمش تو اتاقم اونجا خوابوندمش رو تخت و دوباره از هم لب گرفتیم شروع کردم به دراوردن لباساش که رسیدم به پاهاش که یه جوراب مچی سفید پوشیده بود بو کردم جورابشو اما این دفعه خیلی بوش از اون دفعه کم تر بود اما همچنان کمی بوی عرق میداد اما نه زیاد شروع کردم به لیسیدن جورابشو بعد یکی دوباری که لیس زدم جورابشو دراوردم و پاهاشو شروع کردم به لیس زدن پاهای فاطمه خیلی کشیده و خوش فرم بود بخاطر همین منم کلی پاهاشو لیس زدم و و بعدش که کیرمو از شلوار در اوردم پاهاشو مالوندم به کیرم یه چند دیقه مالیدم و بعدش من به فاطمه گفتم بلند شه بعد من نشستم جای فاطمه و فاطمه هم رو من بعد فاطمه گفت این دفعه خودش کیرمو میکنه تو کونش به کیرم تف زدو اروم سرشو کرد تو کونش خیلی یواش یواش کیرم کرد تو کونش یه نمه آه و ناله میکرد اما بالاخره کیرمو کرد تو کونش یه کم که رو کیرم بالا و پایین شد خوشش امد و دیگه دردی حس نکرد بعد یه چند دقیه مهران از دستشویی که تو اتاق خواب آخریه بود امد بیرون اتاق آخریه پشت اتاق من بود و دید نداشت از اتاق من به اون اتاق آخریه. مهران وقتی امد از گوشه در داشت نگاه میکرد و فاطمه پشتش به در اتاق بود و مهران و نمیدید. مهران داشت یواش و بی سرصدا میخندید کیرشو میمالید که کیرشو از شلوارش دراورد و امد جلو من کیرمو از کون فاطمه دراورده بودم و داشتم. به کص فاطمه میمالیدم و مهران امد جلو به کیرش یه تف زدو کرد تو کون فاطمه که فاطمه ناگهان جا خورد و برگشت دید کیر مهران تو کونشو میخواست کیر مهران و دربیاره هم یذره که گذشت خوشش امد البته مهران کیرشو دراورد بعد چند دیقه با یه تف کیرشو تا ته کرد تو کون فاطمه کیر مهران از مال من کلفت تره اما کیر من از مهران بزرگ تره. مهران همینجوری داشت میکرد تو کون فاطمه که منم کیرمو تف زدمو کردم تو کون فاطمه زیر کیر مهران اول سر کیرمو کردم که فاطمه داشت جیغ میکشید که من جلو دهنشو گرفتم کیرمو تا نصفه کردم تو کون فاطمه جفتمون داشتم فاطمه رو میکردیم. که فاطمه از شدت حشریت یه چشمش بسته شد بعد یه 4 دیقه ای مهران کیرشو سریع کشید بیرون آبشو ریخت تو دستمالی که از جیبش دراورده بود بعد شلوارشو کشید بالا و رفت   سمت درو خدافظی کرد و گفت بهت زنگ میزنم منم که کیرم دراورده بودم از کون فاطمه، فاطمه از حال رفت افتاد رو تخت که گفت ارضا شد و دراز کشید منم پاهای فاطمه رو گرفتم و کیرم و گزاشتم لای پاهاشو با پاهای فاطمه فوتجاب انجام دادم و آبم امد و ریختم روی پاهاش که منم از حال رفتم خوابیدم کنار فاطمه بعد یه چند دیقه ای که گذشت پاشدیم و جفتمون تو حموم خونه ما خودمونو تمیز کردیم و بعد اماده شدیم با فاطمه رفتیم بیرون یه چند جارو چرخیدیم و بعد رسوندمش دم در خونشون اما حواسم بود که مادرش منو نبینه بخاط همین من سر کوچه واستادم بعدش منم راهمو کج کردمو رفتم سمت خونه خالم اینا که دیدم ساعت 6 از مهران یه پیام امد که گفت دهنت سرویس فکر نمی کردم راست بگی باشه بابا سگ خور حقوق یه ماهم ماله تو این بود داستان من امیدوارم خوشتون امده باشه

نوشته: هیچکس


👍 6
👎 24
43201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

849799
2021-12-26 00:33:12 +0330 +0330

ای جان آنال با ی دختر بهترین حس دنیاست

0 ❤️

849809
2021-12-26 00:47:23 +0330 +0330

کیرم تو داستانت

1 ❤️

849815
2021-12-26 01:10:07 +0330 +0330

ساقی هستم اینم نمونه کارم در مورد ما چی فکر میکنید با این داستان نوشتنتون ی کم احترام بزارید 💩

3 ❤️

849859
2021-12-26 06:06:54 +0330 +0330

خالی بند تو که گفتی کلیدامو گذاشتم زیر جا پایی دم در که مهران بره تو خونه پس چطور با فاطی برگشتی در باز کردی ؟… خ خخ خ

0 ❤️

849861
2021-12-26 06:16:30 +0330 +0330

کیر تو این نوشتن کص شرت هر موقع یه کستان مینویسی تو پایگاه بسیج یه پسر با یه دختر سکس کنن کونی حداقل یه چی بگو با عقل جور در بیاد

0 ❤️

849896
2021-12-26 15:49:27 +0330 +0330

تو کون خواهر آلکسیس دوتا کیر جا نمیشه، اونموقع شما ۲ تا کیر تو کون خواهر فاطمه جا دادید!!؟؟

3 ❤️

849915
2021-12-26 20:15:25 +0330 +0330

واقعاً چرا شهوانی شده جای یه عده کسمغز فکر میکنن همه مثل خودشونن کیر تو شرف ادمین که همچین داستانایی رو آپدیت میکنه

0 ❤️

849920
2021-12-26 20:52:29 +0330 +0330

قسمت دندون پزشکی خخخخخخخخخ کُس میخ
تا اینکه دیدم بعدش نمیاد باهم سکس کنیم(بدش نمیاد شاسکول نه بعدش نمیاد)
ببین پسرجان تو با این سواد کم چجوری میخواستی به یه نفر دیگه توی درسهاش کمک کنی اونم قسمت دندونپزشکی
بیشتر بهتون میاد واسه قسمت نعل بندی پایگاه بسیج تلاش کرده باشید

درضمن مامانتم وقتی بامن رفیق شد گفت بعدش میام میدم ولی همون اول اومد داد.

1 ❤️

849982
2021-12-27 03:10:12 +0330 +0330

چرا بعضی نویسنده ها پیش خودشون فکر میکنن مخاطبای این سایت تاحالا کس و کون نکردن واصلا ندیدن.چرا عاخه؟؟؟؟ چرا فکر میکنی بقیه مث خودت گاون؟؟؟؟؟

1 ❤️

849986
2021-12-27 03:24:03 +0330 +0330

هیچوقت با یه دست تایپ نکن
قشنگ معلوم بود خودت باورت شده و داری با اون دستت حق میزنی

0 ❤️

850059
2021-12-27 16:30:12 +0330 +0330

از شدت حشریت یه چشمش بسته شد؟؟؟؟ نه یه چشمش بسته شد؟؟؟ یا خدا تمام رکوردهای کوس و شعر گویی رو یک تنه جابجا کردی
مثلن اونقد میخاستی حواست به همه چیز باشه و کسی ایراد نگیره دوبار دوبار ریدی اول میگی مامانت گفت میره خونه خالت ممکنه تا فردا هم نیاد بعد بلافاصله میگی گفت منم بعد کار برم خونه خالم چون سه روز نمیخاست بیاد خونه!!! آخرش کدومه فردا اونم شاید یا خمون سه روز یا میگی بعد از دوستی مادرامون فهمیده بودم که خونشون فلان جا بود که بگی مثلن میدونستم کجا برم دنبالش خو کوسخول تو یه سال باهاش رل زده بودی تو یه محله هم بودین بعد تازه فهمیدی خونش کجاس؟؟؟ بعدم ریغو تو دوماه مثلن بعد کار میرفتی خونشون بهش درس میدادی لازم نبود بگی بعد دوستی ننه هاتون خونشون رو یاد گرفته بودی
بعد غیر تو نره خر کسی پیدا نمیشد که بره به فاطمه جنده محل درس بده حتمن تت باید میرفتی؟؟؟ آخه حمال تو اگه درس خون بودی که خودت میرفتی دنبال درس و دانشگاه نه اینکه بری شاگرد مغازه بشی آهان یادم رفت آخه شاسگول خان کدوم فروشگاهی کارش از ۸ صب تا ۴ بعد از ظهره؟ آخه اصل کار فروشگاه از عصر تا ساعت ده یازدهه شبه
حالا کاری به اینکه قصه سکستونم چقد چرت و مسخرس کاری ندارم ولی کلن توصیم اینه دیگه ننویس

0 ❤️