اعتیاد به مالیدن کیر (۲)

1402/09/23

...قسمت قبل

روز بعد وقتی رسیدم دبیرستان فهمیدم چرا حسین دیروز از معتاد شدن به کیر حرف میزد. انگار هیچی برام مهم نبود جز احساس یه کیر سفت لای انگشتام. از اول صبح راست کرده بودم. دلم میخواست سریع حسینو پیدا کنم و یه جوری شهوتم رو ارضا کنم. احساسی که حالا به حسین داشتم از یه دوستی ساده بیشتر بود دلم میخواست به حرفاش درباره اعتیاد به کیر گوش بدم، دلم میخواست تجربیاتش رو از کیر مالیدن های متعدد با سیامک برام تعریف کنه. حسین برام شده بود سمبل شهوت و سکس. این وسط یهو یاد پویا افتادم که قرار بود امروز با هم بریم سینما. من که همش فکر کشیدن دوباره حسین به سینما و مالیدن کیرش بودم با پویا چکار کنم؟ پویا دیگه برام جذابیت جنسی حسینو نداشت. یا می بایست یه جوری از دستش خلاص میشدم یا پویا رو هم میاوردم تو ماجرا. اونروز به پویا گفتم که زیاد حال سینما رفتن ندارم و یه روز دیگه میریم. پویا پرسید که دیروز که با حسین رفتم چطور گذشت. جواب دادم که خوب بود و بعدا براش تعریف میکنم. خلاصه راحت تر از اونچه که فکر میکردم اون روز از دست پویا خلاص شدم و رفتم سراغ حسین. با حسین جور کردیم که بعد از ظهر بعد از تعطیلی مدرسه بریم سینما. به مادرم هم تلفن کردم و گفتم بعد از مدرسه میرم خونه یکی از دوستام باهم درس بخونیم. اون روز به بهانه های مختلف تو کلاسها یا زنگ تفریح با حسین بودم و پویا از اینکه تو کلاس جامو عوض میکنم و کنار حسین میشینم کمی مشکوک شده بود ولی اهمیتی برام نداشت چون میدونستم که دیر یا زود پویا رو در جریان میذارم.
اولین سوال من از حسین این بود:
-“حسین پارسال تو و سیامک چیکار میکردین؟”
-“برای همدیگه جق میزدیم”
-“چه مدت؟ چند بار؟”
-اوه…تمام سال دستامون لای پای همدیگه بود"
-“دیروز گفتی که میرفتین تو توالت جق میزدین. نه؟”
-“آره”
-“خب تعریف کن چه جوری؟چیکار میکردین؟”
حسابی راست کرده بودم و دلم میخواست حسین همه چی رو با آب و تاب تعریف کنه. از صحبت با حسین لذت میبردم. دستمو گذاشتم روی پای حسین نزدیک کیرش و گفتم:
-“من راست کردم. تعریف کن. من از حرفات شهوتی میشم”
-“بابا تو خیلی حشری هستی. ولی فک کنم انگشت کوچیک منم نمیشی”
دستمو بردم جلو و گذاشتم رو کیر حسین. حسین فوری گفت:
-“علی تو کلاس خوب نیست بچه ها ممکنه ببینن”
دستمو برداشتم و با اصرار تکرار کردم:
-“تعریف کن دیگه. جون علی تعریف کن”
-“باشه. سیامک گاهی روی پرینتر باباش عکس لختی چاپ میکرد و می اورد مدرسه. میرفتیم تو یه کابین توالت و عکسو میمالیدیم به کیرمون و برای هم جق میزدیم. من صبر میکردم تا سیامک آبش بیاد روی عکس، بعدش من عکسو میمالیدم به خودم و باهاش جق میزدم.”
-“با آب منی سیامک جق میزدی؟”
-“آره. یکی دوبارم عکسو لیسیدم”
-“وای پسر اگه بدونی چقدر راست کردم. از حرفات خیلی حشری میشم. دیگه چیکار میکردین؟”
-“دوست داشتیم کیرامونو بمالیم به هم. خیلی حال میداد. میچسبیدیم به هم همدیگه رو بغل میکردیم و کیرامون میمالید به هم.”
-“پسر تو با این حرفات داری آب منو میاری. چه جوری تا زنگ آخر صبر کنم.”
-“چند بارم لای پای همدیگه گذاشتیم. پسر نمیدونی چه لذتی داره که حس کنی یه کیر دراز و سفت لای پاهات و زیر خایه هات عقب جلو بره”
-“این کارا رو تو توالت مدرسه میکردین؟”
-“آره.”
-“نمی ترسیدین کونی بشین؟”
-“نه با با برای همدیگه جق زدن که کونی شدن نیست. من کونی نیستم ولی عاشق مالیدن کیرم”
-“بازم تعریف کن. من از حرفات آتیش میگیرم”
-“آره. از هرچه بگذری سخن جلق خوش‌تر است”
-“کسی نفهمید که تو و سیامک اینطوری حال میکنین؟”
-“چرا پنج شش نفر بو برده بودن”
-“خب چی شد؟”
-“هیچی. مجید بود، پدرام و رضا و داریوش و ساسان درازه و جمشید هم بودن. دهنشون قرص بود ولی اونام میخواستن.”
-“چی میخواستن؟”
-“میخواستن من یا سیامک کیرشونو بمالیم. منم از خدا خواسته برای هر کدوم اقلا پنج شش بار جق زدم”
-“کیر کدوم دراز تر بود؟”
-دراز تر و سفت تر از همه اول رضا بود و بعد سیامک"
-“هنوزم براشون جق میزنی؟”
-“امسال نه. ولی چرا، فقط چند بار با سیامک رفتیم و حال کردیم ولی امسال سیامک رفیق صمیمی رضا شده و بنظرم با هم حال میکنن. به من کمتر حال میده”

-“حسین میای امروز بریم کیرامونو بمالیم به هم؟ خیلی دلم میخواد امتحان کنم”
-“تو سینما که نمیشه. باید بریم تو یه کابین توالت مدرسه. وقتی کلاسا تموم میشه تا سه چهار ساعت بعدش در مدرسه بازه و مدرسه خلوت. اگه میخوای جای سینما میریم توالت”
به علامت رضایت زانوم رو چسبوندم به زانوی حسین و فشار دادم و گفتم:
-“باشه. من از خدامه. ولی تا اون وقت برام تعریف کن که تو و سیامک چیکار میکردین”
-“من که گفتم”
-“آره ولی بازم بگو، با جزئیات بگو”
-“یه دفعه من و سیامک تو کابین توالت پیراهن هامونو در آوردیم و تقریبا لخت چسبیدیم به هم. هر کدوم با دستاش او یکی رو سفت بغل کرده بود و کیرامون روی شکممون میمالید به هم”
-“حسین تو تا حالا ساک هم زدی؟”
-“آره یه دفعه اول کیر سیامکو خوب مالیدم به سر و صورتم. کیرش غل میخورد رو صورت و گردنم، بعدش نوک کیرشو گذاشتم بین لبام و خیسش کردم و بعد حسابی سر کیرشو مکیدم. از بالا تا پایین لیسش میزدم. پسر انقدر حشری شده بودم که خدا میدونه. کیر سیامک هم خیلی خوش فرم بود، وقتی شق میشد افقی وامیستاد و یه قوس بر می داشت به راست. جون میداد برای لیسیدن و مکیدن”
پای و بازوی من کاملا چسبیده بود به پا و بازوی حسین و خودمو فشار میدادم به اون. کیرم تو شلوار داشت منفجر میشد. به خودم میگفتم من چرا زودتر این میزان از شهوت و لذت رو تجربه نکرده بودم. شاگردانی که پشت سر ما مینشستن لابد از اینکه بدن‌های ما اینقدر به هم چسبیده تعجب میکردن ولی برای من مهم نبود. تنها چیز مهم برای من در اون لحظه شهوتی بود که آتیشم میزد. همینطور که کنار بدنمونو به هم فشار میدادیم با لحن التماس آلود گفتم:
-“حسین بازم تعریف کن. دیگه چیکار میکردین؟”
حسین هم که حال منو فهمیده بود و متوجه تأثیر حرفاش روی من شده بود به راست یا دروغ ادامه داد:
-“لاپایی هم خیلی حال میده. رضا دوست داشت لای پای من بذاره. البته اول یه جور دیگه شروع شد، رضا رفت پشت من و از عقب کیرشو چسبوند به لمبرای کونم. همینطوری یه کم مالیدیم به هم تا من طاقتم تموم شد و شلوارمو کشیدم پایین تا کیرشو بماله به کون لختم. هیچ فکر کون کردن یا کون دادن هم نبودم فقط از حس کردن کیرش روی پوست لختم لذت میبردم. نمیدونم چی شد که یهو کیر رضا رو لای پام حس کردم. کیر درازش روی شکاف کونم لیز میخورد و میومد جلو تا زیر خایه هام و همینطور عقب جلو میرفت”
-“خب بعدش چکار کردین؟”
-“هیچی رضا آبش آمد وسط پای من و بعدش من با آبش جق زدم و آب منم آمد”
-“تو لاپای رضا نداشتی؟”
-“چرا یه بار، ولی من بیشتر دوست دارم یکی لاپای من بذاره. مث جق زدن: من بیشتر دوست دارم برای یکی جق بزنم تا یکی برای من جق بزنه”
-“منم مث توام، با کیر یکی دیگه بیشتر حشری میشم. خب بازم بگو، دیگه چکار کردین”
-“از همه بهتر وقتی بود که با سیامک با هم حال میکردیم. کیرامونو میمالیدیم رو عکس لختی بعد عکسو لیس میزدیم. بوی کیر سیامک روی عکس منو خیلی حشری میکرد”
-“عکس زن لخت بود؟”
-“آره دیگه یا عکس زن لخت یا گاهی هم عکس این شیمیل های کیردار محشر”
-“منم چند بار با عکس بعضی از شیمیل های سکسی جق زدم. بعضیاشون خیلی خوشگلن با یه کیر دراز و سفت”
من یهو یاد دستمال کاغذی افتادم که دیشب توش آبم آمده بود و گذاشته بودم تو جیبم. به حسین گفتم:
-“حسین من دیشب با دستمال کاغذی هایی که آبمون توش آمده بود جق زدم. امروزم دستمال کاغذی جلق دیشبمو آوردم”
-“پسر عجب جونوری هستی تو. دستمالو بده ببینم”
دستمال و از جیب کاپشنم دراوردم و دادم به حسین. حسیم دستمال مچاله شده رو برد به دماغش و بو کرد:
-“بوی آب منی نمیده خشک شده ولی بوی کیر میده. میدونی من چی دلم میخواد؟”
-“نه دلت چی میخواد؟”
-“دلم میخواد من باشم با یه پسر دیگه که خوب میشناسمش مثلا با تو، یه زن خوشگل پستون گنده هم باشه. تو کیرتو بمالی به پستوناش و آبت بیاد رو سینه ش، بعد من پستوناشو با آب منی تو خوب بمالم و آخر کار لیسشون بزنم”
-“واای چه صحنه ای! منم دلم میخواد همین کارو با آب منی تو بکنم. هر چی بریزی رو پستونای زنه من لیسش میزنم”
-“من از شاش هم خوشم میاد و حشری میشم، تو چی؟”
-“امتحان نکردم. تو امتحان کردی؟”
-“تنهایی آره. تو حمام میشاشم روی عکسای لختی و بعد عکسارو میمالم به خودم و لیس میزنم. گاهی هم میخوابم کف وان حمام و میشاشم رو خودم و همونجوری جق میزنم”
-“خامه هم بد نیست، خامه بمالی به پستونای یه زن و لیس بزنی”
-“من خامه رو روی کیر تو هم باشه حاضرم لیس بزنم”
-“پسر همینطوری ادامه بدیم من آبم میاد. کیرم داره منفجر میشه. تو هم راست کردی؟”
-“اوففف کیرم داره شلوارمو سوراخ میکنه”
همین موقع کلاس تموم شد و زنگ تفریح شد.
من و حسین تا زنگ آخر اون‌روز همدیگرو ول نکردیم و چسبیده به هم از جق و کیر و آب کیر و زن لخت و شیمیل سکسی حرف زدیم تا کلاسا تموم شد.


بعد از زنگ آخر من و حسین خودمونو مشغول کردیم تا همه بچه ها برن و مدرسه خالی بشه. بعدش جدا جدا خودمونو از کنار دیوار طوری که از دفتر مدیر دیده نشیم رسوندیم به توالت و دو تایی رفتیم تو آخرین کابین.
بقیه بمونه برای قسمت سوم

نوشته: Mirilop

ادامه...


👍 16
👎 6
20401 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

962289
2023-12-15 00:36:45 +0330 +0330

کصکش ننویس مجبوری مگه،حالا ببین چقدر بهت فحش میدن بچه ها.

0 ❤️

962468
2023-12-16 08:00:58 +0330 +0330

خوب بود قسمت بعدی رو هم بذار

1 ❤️

962593
2023-12-17 01:08:20 +0330 +0330

راست کردم برات

1 ❤️

962753
2023-12-17 23:59:30 +0330 +0330

اون کلاس معلم نداشت که شما تمام مدت در حال حرف زدن بودین معلم یه طرف و تازه بچه های کلاس

چرا کس میگی بچه
و در ضمن میخوای کونی بازیتو به اسم کیر مال بودن تغییر بدی که خودت و دوستت فکر میکنید کونی نیستین
کونی گرامی ننویسی خیلی بهتره

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها