آشنایی با نیلو دختر حشری

1393/06/26

سلام.اول اینو بگم یه تعدادی هستن دست به فحش و اماده که یه داستان اپلود بشه و سریع فحشاشونو کامنت کنن.این دسته نخونن.این داستانه سکس با دوست دخترمه که نه عجیبه و نه چیز خاصی.من ایمان ۲۴ سالمه شیرازی هستم ۱۸۶ قد و ۶۵ وزن فیس خوبی هم دارم.

حدود ۲سال پیش بود با دوستم ارش رفته بودیم پارک ازادی شیراز بگردیم که کنار اون دریاچه داخل پارک یه دختر تقریبا لاغر قد کوتاه رو یه صندلی نشسته بود.من یه نگاه بهش انداختم که اونم خندید رفتم پیشش و خلاصه یکم دوست شدیم ارش دوستم اشاره میکرد بیا بریم این دختره مالی نیست ولی از اونجایی که گفت دوستاش دارن میان موندیم.اسمشو پرسیدم که دروغ گفت نیلوفر بعد فهمیدم اسمش سحر هست.دوستاش اومدن یاسمن و نیلوفر.یاسمن سبزه و توپر بود ولی نیلوفر سفید و اندامی که من و ارش همون لحظه اول گفتیم چی میشد اگه با این میشدیم.خلاصه اونا ۳تا بودن ما ۲تا که زنگ زدم یکی از دوستام هم اومد که اونم بی نسیب نمونه.خلاصه رفتیم بریم ارم یه چرخی بزنیم و بریم خونه.که به خاطر پلیسی که در پارک ازادی هست دخترا از ما فاصله گرفتن.بعد که رسیدن به ما سحر به من گفت بیا کارت دارم.من و سحر جدا شدیم و عقبتر میرفتیم که بهم گفت نیلوفر از من شمارتو خواسته که من تو کونم عروسی شد.گفت منو میخوای یا اون که منم مخشو گرفتم به کار که سحرو با علی یا ارش دوست کنم که ناراحت نشه خودمم برم با نیلو.

خلاصه با نیلو دوست شدم.فرداش زنگ زد که برم بیرون.قرارمون شد تو پارک خلدبرین .رفتم دیدم یه دختر با شلوار کنف سفید و مانتو کرم نشسته.دیدم خودشه.راه افتادیم رفتیم سمت ستارخان و … که رسیدیم به پاساژ سینا رفتیم تو محوطه پاساژ نشستیم.رفتیم یه جایی که تو دید خیلی نبود.داشتیم حرف میزدیم که دیدم نگاهاش یکم فرق کرده سرمو بردم جلو که خودش سرشو اورد و لبو ازش گرفتم.بعد شالشو داد بالا گفت گردنبندم قشنگه که منم دست کشیدم رو سینش گفتم اره خیلی.دیدم چیزی نگفت.منم خیلی ریلکس سینشو گرفتم بازم چیزی نگفت.دکمه مانتوشو باز کردم یکیشو دست کردم سینشو گرفتم و حسابی مالیدم بعدشم دست کردم تو شرتش که گفت کاش خونه خالی داشتی که گفتم امروز داداشم خونه هست و انقد مالیدم کسشو که ابش اومد.خلاصه تموم شد و رفتیم خونه.خودم مات و مبهوت بودم که به این راحتی اجازه همه کاری داد.فهمیدم از اون حشریاس که عشق دادن داره.مامان و بابام شیراز زندگی نمیکردن داداشم هم بعد امتحانای دانشگاهش میرفت پیش اونا ولی من نمیرفتم.فرداش داداشم رفت امتحان بده که زنگ زدم و گفتم خونمون خالیه که ساعت ۱ اومز خونمون.نشستیم یکم تعریف کردیم و … که گفتم بیا رو پای من بشین اومد و شروع کردیم لب گرفتن.لباشو مک میزدم ، زبونمو میکردم تو دهنش لباشو گاز میگرفتم میکشیدم دیدم خیلی حشرش زده بالا لبمو بردم سمت گوشش و شروع کردم به لیسیدن و خوردن گوشش و نفسامو یواهش میدادم تو گوشش لبمو بردم رو گردنش شروع کردم به خورد و لیسیدن از سینه تا لبشو لیس میزدم یهو گاز میگرفتم و جاشو بوس میکردم و میخورم.از رو پام بلندش کردم گفتم راحت باش و مانتوتو در بیا.که مانتو و شال و شلوارشو در اوردم منم لخت شدم فقط شرت پام بود.یه سوتین سفید ابی توری با یه شرت سفید ابی توری لای لمبه ای.بردمش رو تخت خوابوندمش رو تخت شروع کردم به خوردن.گردنشو میخوردم لیس میزدم لباشو لیس میزدم گوششو میخوردم سوتینشو باز کردم و با دست میمالدیم یکیشو و یکی دیگشو میخوردم.صدای اهش بلند شده بود.چشماشو بسته بود و اه میکشید.ایمان بخورش ایمان لیس بزن ایمان سرشو گاز بگیر.منم از گردن میخوردم میومدم تا ناف.شرتشو در اوردم یه کس تپل قلمبه صورتی تمیز داشت که خیلی عالی بود.از کس خوردن بدم میاد.ولی سینهاشو میخوردم با دستم چوچولشو میمالیدم و با اب کسش انگشتمو خیس میکردم.گردن میخوردم لب میگرفتم و سینهاشو کسشو میمالیدم.انقد ادامه دادم که ارضا شد.شرتمو دادم پایین گفتم حالا نوبت منه.نشستم رو تخت اونم نشست جلوم و شروع کرد به ساک زدن.خوب ساک نمیزد بهش گفتم برگرد از کون بکنمت که گفت نه و درد داره و … که گفتم نه بابا یکم درد داره که بعدش میشه کلا حال.مخشو زدم حالت سگی نشست و منم یه تف زدم به کیرم و کونش و اروم اروم کردم تو که صداش بلند .واااااای ایمان درش بیار ایممممااان نیلوفرت داره میمیره ایماااااان تورو خدا.منم بدتر حشری میشدم و میکردم اروم اروم شدتو بیشر کردم و تند تند میکردم ولی معلوم بود قبلا داده .تنگ بود و میدونستم اگه واقعا نداده بود یه دردی میگرفت که نمیذاشت بکنم.شدتو بیشتر کردم حسابی میکردم اونم ساکت شده بود و اه میکشد و حال میکرد حالتو عوض کردم و خوابوندمش و کیرمو یواش کردم تو کونش و اروم خوابیدم روش.دستمو از زیر شکمش لرده بودم و کسشو میمالیدم.گردنشو بوس میکردم.لباشو مبخوردم که ابش اومد.کمر منم خیلی سفته بعد نیم ساعت ابم اومد همش ریختم توش( اخه شنیده بودم هم کون گنده میشه هم طرف کونی میشه که شد) و کنارش خوابیدم شروع کردیم به لب گرفتن و مالیدن بعد رفت خودشو شست و دوباره اومد پیشم خوابید تا ساعت ۷ خونه ما بود ۴ بار کردمش.که اب از کسش مثل شیر اب میومد.حدود ۵ ماه باهاش بودم و حسابی کردمش .هر روز میومد.بعضی روزا به زور یا بی خبر میومد که چند بار راهش ندادم بیاد تو خونه و رفت.عاشق منم شده بود که بعد این همه کردن کیرش کردم و کات کردم و چند روز بعد زندگیم عوض شد… ببخشید اگه بد بود بار اولمه مینویسم.اگه دوست داشتین بگین تا بگم خدا چجوری گذاشت تو کاسم و تقاص این کارامو پس دادم مرسی که خوندین

نوشته: LaVey


👍 0
👎 0
71727 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

436540
2014-09-17 15:17:08 +0430 +0430

good i-m_so_happy

0 ❤️

436542
2014-09-17 15:30:04 +0430 +0430

من نیلو رو میشناسم . داداش لو رفتی

0 ❤️

436544
2014-09-17 16:20:02 +0430 +0430

خیلی مجلوقانه بود
ننوییس کونی ننویس

…یه سوتین سفید ابی توری با یه شرت سفید ابی توری لای لمبه ای
شرتشو در اوردم یه کس تپل قلمبه صورتی تمیز داشت که خیلی عالی بود
…اب از کسش مثل شیر اب میومد
آخه لاشی تو خودت عشق فحش خوردن داری
یه جنده هم اینطوری تو 2 روز با کسی دوست نمیشه و کونشو نمیده به طرف
اونوقت میگیی طرف دانشجو بود تو شیراز
خیلیی جالبه در مدت 2 روز با دختره دوست میشه بعد میاره خونه میکنتش بعد دختره هم عاشقش میشه و ازش دست وردار نی و مدام میره در خونشون میگه بیا منو بکن
ایشونم کیرشون میکنه و هردفعه به یه بهانه ای دکش میکنه
برو مرتیکه جلقک خلقه
برو کونتو بده کونت بزرگ شه
ننویس اسب صفر جقی تو کونت شیهه بکشه
دول قوچ کوهی تو کونت
ننویس دیووووووووووووووووووووووووووووووث.

0 ❤️

436545
2014-09-17 16:33:20 +0430 +0430
NA

لامصب. چه حشری… biggrin

0 ❤️

436546
2014-09-17 17:57:14 +0430 +0430
NA

آقای ramtinrayan داداش من همین جا کس دادن ننمو به بابام واست تعریف کنم میکشی بیرون از تو کون ما. بابا مادر جنده چی میگی آخه تو.خوار مارو گاییدی.

0 ❤️

436547
2014-09-17 18:30:16 +0430 +0430
NA

bad nabod mishod bahash jagh sad vali bazi jahasho ridi alhe chejori to pasazh lab gereftio kos malidi

0 ❤️

436548
2014-09-18 01:58:44 +0430 +0430

تو پاساژ کسشو مالیدی!!!

0 ❤️

436549
2014-09-18 02:26:17 +0430 +0430
NA

kos sher nago…hamejaye mojtame sina dorbino negahbane…patoqe bishtare magaze dara ham to salone pasazhe.mikhy kos begi esme makano nago ke ride she rot jaaaaaqi

0 ❤️

436550
2014-09-18 04:16:32 +0430 +0430
NA

داستانت به واقعیت میخورد ولی برای اینکه احتیاط رو رعایت کرده باشم کسکش ننویس
جقی آخه مغازه دارای پاساژ مگه نابینا هستن هاااااااااااااان؟
ملجوق بچه جق کفتار ننویس

0 ❤️

436553
2014-09-18 13:08:04 +0430 +0430
NA

بقیه اش بگو تا بدونیم چی شد

0 ❤️

436554
2014-09-18 14:18:47 +0430 +0430
NA

کُس لیس خان پارک خلدبرین یا قُله برین؟؟؟
من که بندرعباس اسمشو بهتر بلدم دیوثو خان :-D
شاشیدم به قیافت
عاشق یه دختر شیرازی بودم
میپرستیدمش
از وقتی جدا شدیم اسم شیراز که میاد تنم میلرزه و شدید حالت انزجار میاد سراغم
تُف به روزگار

0 ❤️

436555
2014-09-19 06:20:44 +0430 +0430
NA

کس میخام تو شهرکرد … جنده کس شهرکردی … پیام خصوصی بدین
پول خوبی میدم

0 ❤️

436556
2014-09-19 17:28:56 +0430 +0430
NA

کس و شعری بیش نبود…وقتی این داستانو نوشتی چه فکری کردی…میخوای فحش نخوری…انتظارت زیاده

0 ❤️

436557
2014-09-25 21:08:33 +0330 +0330
NA

خیلی کس شر بود dirol

0 ❤️

436558
2014-10-17 20:47:36 +0330 +0330
NA

از بس فیلم این لامپو دیدی فکر کردی همه حشرین که زودی بپرن بغلت بگن منو بکن
ملجوق دیوث قرمساق جاکش ننویس

0 ❤️