انتقام شیرین به شیرینی عسل (1)

1392/11/04

همه چی برام بد تموم شد , شعله های کینه تو دلم همیشه روشن بود شاید حقم بود,باز خاکه سیگار رو پنجره ریخت نفهمیدم کی به ته رسید , کام اخرو همیشه با تموم وجود میگرفتم که لبمو بسوزونه , یه نگاه به گوشی کردم , 5 دقیقه دیگه میلاد میرسه باز میخواد بدو بیراه بگه ,اینه تنها شی بود که باهاش غریب بودم , این منم ? زنگ خونه خورد , کیه ? میلادم اماده نشدی ? نه بیا بالا ,دهنت سرویس وا کن از دیوار که نمیتونم بپرم , بیا در بازه اومدی ببند من تو اتاق طبقه بالام , باز خیره تو اینه , این همه ریش مو هایه شلخته به عکس چند ماه پیش رو دیوارم نگاه کردم , تو سرت هنو اماده نشدی ? نه حتما باید بیام ? اره نیایی به زور میبرمت , خب صب کن یه شلوار کتون سبز بایه تیشرت مشکی پوشیدم که دیدم میلاد داره بد نگاه میکنه , چیه ? میخوایی اینجوری بیایی جشن ? جشنی که … یهو ساکت شد خودم ادامه دادم جشنی که دوست دخترم با اون دوستایه نامردم توشن ? اره همین جوری میام , امیر چیو میخوایی ثابت کنی بد بختی ? خره تو هم قیافه داری هم خاک توسرت مدل این شهر بودی , همه میشناسنت , جون داداش میلاد حرف گوش کن بیا بریم از تو کمد لباس مجلسی ور دار اصا خودم برات بر میدارم کون گشاد , کدومو میخوایی ?
صب کن خودم میام
میلاد بیخیال اینا اتو ندارن
خفه شو چرم میپوشی پراهنتم من اتو میکنم
ای بابا نمیخوام بیام چرم چیه ?چرم اینه میپوشی میایی تو برو یه اب سرو صورتتو بزن بچه ها اریشگان باهم میریم اونجا لباستم اونجا عوض کن
باشه ? خیله خب , اب سرد وقتی به صورتم میخورد یاد اونشب میوفتادم که ضربه های مشت و لگد به صورتم میخورد , اگه میلاد و حامد و ارین نبودن معلوم نبود چی به سرم میومد, کینه اونایی که دوستم بودن منو به این روز انداخت نگاه کسی که دوسش داشتم زیر اون مشت لگد بدتر منو میکوبید بی تفاوت از کنارم رد شد , امیر بیا دیگه ماشین بدجا پارکه , باشه بیا تو ماشینو بزار تو خونه ما من ماشین خودمو میارم.
هاا ? واقعا ? کادیلاک قدیمی ?
اره دیگه
تعجب میلاد الکی نبود چن ماهی میشد از تو پارکینگ.بیرون نیومده بود خاطراتیو که با پریسا داشتمو یادم میاورد .
امیر اینکه کثیفه باید بدیم کارواش , نمیخواد دیرتون میشه نه اشغال اول این بعدا اریشگاه ,
یعنی اول بریم کارواش ?
نه اول بنزین بزنیم بعدا من نمیتونم این نهنگو هل بدم
بعد پمپ بنزین تو کارواش فکرم فقط یه جا بود , اونجا چه حرفایی میزنن پشتم , چوب خورد , فهش خورد , جی افش بر خورد وقتی رسیدیم اریشگاه یادم اومد اونموقع هر وقت و بیوقت واسه هر قراری اونجا بودم , وقتی رسیدیم حامد و ارین بیرون اریشگاه مشغول کشیدن سیگار بوودن تا مارو دیدن نیشون باز کردن , یه خوشامد گویی حسابیو مسخره بازی که باعث میشد چند لحظه امشبو فراموش کنم خیلی وقته منتظر هچین روزی بودم وقتشه تلافی کنمو انتقاممو بگیرم , ببه اقا امیر عوضی این چه سر وضعیه بشین ببینم با میرزا کوچک خان جنگلی مسابقه گزاشتی ? از کجا شروع کنم , غر غر رایه فرشاد اریشگر و دوست قدیمیم بود , باز اینه نمی فهمیدم چی میگن فقط گاهی وقتی همه میخندیدن منم نیشمو باز میکردم ,بعد 1 ساعتو نیم به قول فرشاد مبارزه نفس گیر اصلاح تموم شد , ته ریش و مو هایه کوتاه بهم میومد فرشادم خوب اینو میدونست سنگ تموم گذاشت , میلاد داشت با تلفن حرف میزد که یهو گفت عجب جیگری شدی الان شدی امیر سابق رفتتم طبقه بالا لباس عوض کنم وقتی اتاق داماد رفتم لباسمو عوض کنم دوتا از عکسام رو دیوار مغاز بود زمانی که مدل داماد ارایشگاه بودم لباسمو عوض کردم, فرشاد منو کشید بیرون مغازه گفت کارت دارم.امیر داداش گلم دوباره برگرد چندتا تولیدی خوب میخوان باهات کار کنن تصمیمتو بگبرو بمن بگو
باشه فرشاد بزار فکرامو بکنم کار حامدو تموم کن دیره
باز داری میپی چونیا
باشه دیگه بهت میگم
تو راه جشن ویلا خارج از شهر بود تولد شایان بود یکی از بهترین پیانویستایه که دیده بودم از مهدکودک باهم بودیم چند بار خواستم برگردم یاد تصمیم افتادمو ادامه دادم وقتی رسیدیم شایان از دور دوید بغلم کرد مرد به اون بزرگی نزدیک بود گریه کنه
امیر فک نمیکردم بیایی
اومدیم دیگه
خوش اومدی داداش
اولش نگاها روم سنگینی میکرد یه سلام علیک با بقیه شایان منو بچه هارو برد پیش خودش شروع کردیم به مشروب خوردن ,با شنیدن یه صدا برگشتم خودشون بودن وقتی برگشتم چشم تو چشم شدم با پریسا سریع برگشتم یکی زد پشتم چه عجب از لونت درومدی
میلاد دستشو از پشتم انداخت
ببین مجید امشب تولده بخوایی پا رو دممون بزاری لهت میکنیم , میلاد و نگاه کردم فهمید منظورم چیه ولش کن , اونا اونور رفتن دقیق روبه رویه ما بعد دقیقه چند نفرو دیدم که بغلمون بودن و باشایان صحبت میکردن , بینشون یه پسر بود که جسش ازمن یذره بزرگتر بود یه لبخند زد و منم یه لبخند زدم , همه شروع کردن به رقصیدن پریسا یه جنده واقعی شده بود از پشت میجسبوند به مجید که حرص منو دراره منم به هر پیک یه نخ سیگار میکشیدم,حسین یکی از دوستایه مجید رفت سمت دختری که باشایان صحبت میکرد دیده بودمشون , یهو دیدم دختر نشست سر مبل دیگه نرقصید , پنهونی نگاش میکردم بسیار زیبا بود, ولی نگامو میدزدیم چون میدونستم بی اف داره و اون پسررو دیده بودم باهاش ,بعد چند دقیقه دی جی ریتمو نگه داشتو گفت از خودتون پذیرایی کنید بچه ها حامد صدام کرد
امیر بیا یه چی بخور
بعدا میام شما بخورید
اروم رفتم بیرون در ورودی توحیاط شروع کردم به سیگار کشیدن چرا اینجوری شد این سرنوشت من بود خدایا اخه چرا , صدایه کسی منو به خودم اورد همون پسر همره شایان و اوندختر پشتم بودن بعد سلام و احوال پرسی
امیر ارسلان و عسل جزو دوستایه خوبمن
اقا امیر منو عسل از اول مهمونی که شمارو دیدیم تا الان داشتیم فک میکردیم ما نمایندگی یه تولیدیو داریم میگیریم
خب چه کمکی از من دست من برمیاد ?
میدونیم قبلا مدلینگ کار میکردید میخواییم مدل ما باشید منو خواهرم ازتون خوشمون اومده نمیدونم چرا ناخواسته از اینکه فهمیدم اون دختر خواهرشه خوشحال شدم
اخه
اخه نداره امیر تولد منه من به عنوان کادو ازت اینو میخوام
باید راجبش فک کنم خودت میدونی شرایطم درحال حاضر مناسب نیست
اگه میشه بهونه نیارید به جز صورت زیبا این دختر صدایه زیباییم داشت
به من من کردن افتادم
اقا امیر فرصت فک کردنتون تا اخر این مهمونی قبول ? ارسلانم تائید کرد حرفشو
خب بچه ها بریم یه چیزی بخوریم در حال رفتن پیش بچه ها داشتم به گذشتم فک میکردم وقتی رسیدم پیشنهادو به میلاد گفتمو استقبال کرد حامدو ارینم گفتن قبول نکنی ما میدونیم با تو شایان میکروفن گرفت دستشو شروع کرد به حرف زدن
ممنونم که اومدید امشب براتون سوپرایز زیاد دارم که یکی از بهترین سوپرایزایه امشب خودم اومدن دوست خوبم امیر, نا خداگاه خجالت کشیدم میلاد و حامد و ارین بعدش شایان و بعد بقیه شروع به دست زدن مجید و حسین از رو تحقیر نگام میکردن و پریسا رو پایه مجید نشسته بود ,وقتی سرمو بر گردوندم نگاه عسلو دیدم,باز همه شروع به رقصیدن کردن و باز من نشسته بودم یه گوشه , اهل رقص اصلا نبودم, مجیدو پریسا منو نگاه میکردنو میخندیدن داشتم عذاب میکشیدم , نگامو بردم سمت عسل دوستایه مجید موقع رقص نزدیک میشدن بهش اون پشت میکرد بهشونو میرفت یه سمت دیگه اخرشم.اومد نشست ولی ارسلان بد نگاه میکرد به اونا منتظر یه جرقه بودم دق و دلیمو خالی کنم روشون , دی جی گفت اهنگ شوپن میزارم واسه رقص کلاسیک , حسین اومد سمت عسل برایه رقص دعوتش کنه که قبول نکرد نمیدونم چم شد مشروب زیاد خورده بودم با هرچیز دیگه تحریکم کرد برم به عسل پیشنهاد رقص بدم کتمو دراوردم رفتم جلو دستمو دراز کردم پشت به جمعیت بودم, تو چشاش نگاه کردم زیبا ترین دختری بود که دیده بودم امشب واقعا میدرخشید ,تو دلم گفتم قبول نمیکنه چشمامو بستم خواستم برم ظرافت دست زنونه رو احساس کردم , انگار همه چیزو بهم دادن شروع کردیم به رقصیدن, فکراتونو کردید ?
تا اخر امشب فرصت دارم مگه نه ?
نه تا اخر رقص خنده ای از روی شیطنت زد منم خندم گرفت
نمیدونم چم بود ولی خیلی وقت بود از دیدن دختری به اینقدر تحت تاثیر قرار نگرفته بودم
اقا امیر یه سوال میتونم بپرسم?
بفرمایید
چرا گفتید شرایطم مناسب نیست
لال شدم چشامو اروم بستم همه اتفاقا برام تکرار شد باصدایه عسل به خودم اومدم
ناراحتتون کردم ?
نه
اخه …
چیزی نیست
اهنگ تموم شد تا جایی که نشسته بود همراهیش کردم
گرمم بود داشتم میسوختم سریع به سمت سرویس بهداشتی رفتم کراواتمو شل کردم به صورتم اب زدم امیر خوبی ?
اره میلاد خوبم
چیشد ? چرا اینجوری شدی ?
هیچی خوبم فقط گرمم بود
خیالم جم ?
اره برو میام
بیرون ولیلا چندتا صندلی بود رو یکشون نشستم اسمونو میدیدم خواستم سیگار روشن کنم که دیدم پاکت :خالیه
پرتش کردم یه گوشه اینجا هم شانس نداریم فدکو بازو بسته میکردم
اقا مزاحم نیستم ?
ارسلان بود
نه بفرما
سیگارشو دراورد یه سیگارم به من داد و برای اون و خودمو روشن کردم
میتونم صدات کنم امیر ?
اره این چه حرفیه امیر چرا با عسل رقصیدی ?
همینجوری ناراحت شدید ببخشید
نه همینجوری نمیشه
من که ازت معزرت خواهی کردم امیر میدونم قضیه چیه چه اتفاقایی واست افتاده
جا خوردم
از کجا میدونی ? شایان گفت ?
نه از صحبت چند نفر شنیدم اگه تو نخوایی من به زور مدل شرکتم میکنمت
اخه ارسلان
اخه نداره من تو این شهر جز شایان کسیو نمیشناسم میخوام جز کار یه دوست خوب واسه هم باشیم تو کارایه شرکت بهم کمک میکنی ?
اره
قول ?
قول دستمون بهم گره خورد , بریم تو
بریم
ارسلان بزار به دوستام معرفیت کنم
اونشب خوب گذشت با میلاد و حامد و ارین اشنا شد و با هم جور شدن
ولی یه حسی تو وجودم بود
مهمونی اخراش بود
کتم برداشتم ازشایان و ارسلان خدافظی کردم از دور برایه عسل سر تکون دادم
دوستایه خوبم همه مست مست
میلاد گفت بریم همه خونه ما
ماشینو روشن کردم یه نگاه به گوشی انداختم مسیج از پدرو مادرم بود
بچه ها چرت نگید دارم زنگ میزنم خونه
الو
سلام مامان
معلومه کجایی پسر منو بابات نگران بودیم خوبی ?
اره شب خونه نمیام صب میرم دفتر
باشه بیا بابا بات کار داره
سلام بابا سلام پسرم خوبی ?
اره,به مامان گفتم شب نمیام صبح میام دفتر
نمیخواد پسرم من فردا سر کار نمیرم میرم دفتر خوشبگذرون نیاز داری
باشه کاری نداری ?
نه
خدافظ
خدا نگهدار
تموم راه به فکر یک چیز بودم اونم فقط انتقام بود
پدرسگ دیوث تو رقص بلد بودی من نمیدونستم?
اره بابا پشمایه میلاد داشت فرمیخورد اگه رد میکرد دستتو چی ?
ارین میلاد من از اول به استعدادیه امیر اطمینان داشتم پس چرت نگید
همه زدیم زیر خنده
امیر جون ارین و حامد قسمت میدم راستشو بگو
توله از جون خودت مایه بزار
خو ارین دودقیقه لال شو
امیر از اون دختره خوشت اومد ?
نه دیوونه واسه کار باهم حرف میزدیم
ماهم خر دیگه بهخاطر کار رقصیدید
زدیم زیر خنده
رسیدیم خونه میلاد هرکی یهجا خوابید
قبل خواب صورت عسل همیشه جلو چشام بود اخه چوا از ذهنم بیرون نمیرفت هرچهقدر به زیبایی این دختر فک میکردم
کثافت کاریایه پریسا جلو چشم میومد
درگیر این افکار بودم نفهمیدم کی خوابم برد .
اشغال اون گوشیو لال کن بدجور زنگ گوشیم رو مغز بود بافهش میلاد به خودم اورد الو… ادامه دارد

نوشته: period_maghzi


👍 0
👎 0
30064 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

410736
2014-01-25 00:51:46 +0330 +0330
NA

خيلي طولاني بود ولي خوب بود.خوشم اومد

0 ❤️

410737
2014-01-25 05:38:15 +0330 +0330
NA

خوب بود حتما ادامه بده

0 ❤️

410738
2014-01-25 08:18:12 +0330 +0330
NA

بد نبود. نگارش ناموزون و علامت گذاری های بد جا یکم حال خواننده رو میگیره. کمی روی نگارشت کارکنی خیلی بهتر میشه. در کل خوب بود. ادامه بده .

0 ❤️

410739
2014-01-25 17:08:21 +0330 +0330
NA

اریشگاه ؟؟؟؟؟ یعنی با اون الف که جا انداختی مشکل داری شما ؟ آرایشگاه.
نگارشت و علامت گذاری هات ایراد دارن تا اینجا که خوندم. یه جاها هم پرش داره انگار یه هو . غلط املایی هم داری ،‌غلط تایپی هم کم نیست تو داستان. مثل پیانویست ، می پی چونیا ، یذره ، همره ، اوندختر ، ناخداگاه و …
یه غلطی هم هست که اکثرا دارن اونم اینه که کلمه سورپریز تلفظ فرانسه این لغت هست و سرپرایز با کسر س ، تلفظ صحیح انگلیسیش که این دو رو قاطی می کنن می شه سورپرایز. که شما فرمودین سوپرایز!!
برای رقص کلاسیک کتت رو در آوردی ؟؟؟؟؟؟ ملت موقع رقص بال ، دکمه های کت اگه باز باشه هم می بندن اونوقت تو کلا کت رو در آوردی ؟ بابا کرم می خواستی برقصی شما ؟ با کدوم موسیقی شوپن رقصیدی ؟ اونوقت چی رقصیدی؟ انشالله تنگو که نرقصیدی.
بنویس باقیشو ببینم ولی دقت کن به نگارش و املای کلمات لطفا

0 ❤️

410740
2014-01-25 19:38:21 +0330 +0330
NA

با Ms.teacher کاملن موافقم. گوش کن به حرفاش.

0 ❤️