اورکا اورکا

1396/06/13

سلام این داستان به جون جفتمون حقیقته
چند سال پیش من بودمو یه مغز سکسی و یه کیر همیشه راست که جز تف و صابون گلنار چیزی نصیبش نشده بود یه پسرخاله هم داشتم که وضعش بدتر از من نباشه بهتر نبود خلاصه اینکه ما هردو دائم الکف بودیم و کیر به دست
روزها به همین منوال گذشت و گذشت تا اینکه ما تصمیم گرفتیم کیری از عذا دربیاریم و افتادیم دنبال پیدا کردن شماره از اون خانمایی که به شغل شریف کار رابندازی جوانان مشغولن
پسرخالم زرنگتر از من بود بعد از معدود تلاشی بالخره شماررو پیدا کرد و خوشحال و شاد و شنگول و پیروزمندانه پیغام داد که ااورکا اورکا
خلاصه قرار گذاشتیم همو ببنیم و زنگ بزنیم و اوکی کنیم و بریم بفاکیم
بعد از نیم ساعت انتظار کشیدن زیر افتاب داغ تابستان پسرخاله نیش ترمزی بر نیسان آبیش زدو منم آنی پریدم تو ماشین و رفتیم یه جا پار کردیم و پسرخاله جان شماررو گرفت
بعد از اینکه ده بیست تا بوق اشغال خورد بالاخره تماس برقرار شدو و یه زنی پشت تلفن جواب داد خلاصه با کلی دروغ و مکر و حیله که شمارتو از کجاآوردیمو سربازیمو کارگریمو تو کفیم و بدبختیمو بیایم ما را بنواز آدرس نصفه نیمه ای داد و راه افتادیم به خیابان مورد نظر که رسیدیم دوباره زنگ زدیمو بعد هز چندتا بوغ اشغال جواب داد و گفت بیاین فلان کوچه ماهم کیرامون شده جنس هسته ی زمین و درکونمان عروسی رسیدیم سر کوچه دوباره زنگ زدیم و همان منوال تکرار شد و گفت صبر کنید مشتری دارم رفت زنگ میزنم صبر کردیم مشتری جان رفتو زنگ زد گفت در فلان رنگ بازه بیاین تو رخش آبیو پارک کردیم و رفتیم داخل کوچه و وارد اندرونی شدیم کوچیک بود مثلا یه تخته قالی کرمون راحت پرش میکرد اندرونی دوتا در داشت یکیش همون که وارد شدیم یکی هم اونور که به کوچه بغل باز میشد برا مواقع ضروری
خلاصه سرتونو درد نیارم وارد اتاق شدیم دونفر بودن یکیشون تپل و ناز و خوشگل یکی هم یه کم کمتر تپل و قدبلند و خوش اخلاق تا گفتیم سلام گفت نفری بیست تومن پیاده شین پیاده شدیم و اون قد بلنده دلارارو گرفت و لون قدکوتاهه همراهه پسرخاله جان رفتن تو اتاق کناری منم محو تماشای سینه های این قدبلنده بودم که پسرخاله اومد بیرون گفتم چی شد گفت کردمش گفتم به این زودی گفت اره تا رد کردم تو آبم اومد بدبخته زودانزال
حالا نوبت من شد رفتم داخل اتاق کمی تاریکتر بود یه پنجره داشت با یه پرده زخیم که اندک نوری از افتاب سوزان تابستان به زور خودشو میچپوند خو اتاق رو تاقچه روبرویی یه گلدان دست ساز بود و بسته دستمال کاغذی و و چند تا لباسکار برا کیرای شریفه مشتریا
خانومه شلوار از پا کنده بود د دراز کشیده بود ولی بالا تنه یه چیزی پوشیده بود گفت شلوهرتو دربیار منم که کس ندیده آمپر چسبوندم نمیدونم تو خوابم یا رویا شلوارو تا زانو دادم پایینو گفت بشین نشستم شورتمو درآورد یه لباس کار پوشوند به کیرمو دراز کشیدو و لباس بالاتنه رو داد بالا و سینه هاش افتادن بیرونو و گوشیشو برداشت و جواب مشتری بعدیو داد و تا قطع کرد دوباره زنگ گوشی به صدا در هومد همونطور که داشت با مشتری بعدی حرف میزد با حرکت دست و چشم و ابرو به من گفت که چرا معطلی مشغول شو منم کل فیلم سوپرا که دیده بودم از مغزم رد میشد و به این فکر میکردم که سرکار الیه یا علیه را به روشی بنمایم که منو کشید رو خودش خواستم ازش لب بگیرم سرشو چرخوند و گفت لب نمیدم منم رفتم سراغه سینه ها شل سفت بودن ولی سمت چپیه نوکش برعکس بجای اینکه بزنه بیرون رفته بود داخل خلاصه مقداری سینه هاشو مالیدمو کیرمو هم مالیدم به در کوسش و فشار دادم البته دروغ چرا نیازی به فشار نبود کیرم رفت تو خلاصه حس خاصی نداشت اونم اصلا متوجه نبود داشت با مشتریاش به توافق میرسید منم شروع کردم تلنبه زدن اونم برا اینکه پولش حلال بشه دوسه تا آخ مصلحتی گفت و منم بعد از چند تا تلنبه یا تلمبه ابم ریخت تو کاندومو درش اوردم و با دستمال پاک کردمو دوسه تا هم به عنوان اشانتیون باسنو سینه هاشو دست کشیدمو اومدیم بیرون.خاک برسر زود انزال خودم هم. اومدیم بیرون و سرمست از اولین تجربه ی سکس سوپری سر کوچه دوتا رانی زدیم به بدن و پسرخاله جان منو رسوند به خونه و تمام. تو ماشین هم همش دلداریم میداد که بیست تومن چیزی نیست که خرج کیرمون کردیم حقوق دوروزمونه همش.فدایی دارید همتون. حال کردید با داستان فقط تورو جدتون فوش یا فحش ناموسی ندین.ستاره بچینی بای

نوشته: مهدی


👍 13
👎 1
1969 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

649701
2017-09-04 21:25:42 +0430 +0430

چه عجب یک داستان واقعی اما تخمی خواندیم. همین که کیر 20 سانتی نداشتی و طرفتم جنده بود خوب بود

0 ❤️

649703
2017-09-04 21:26:47 +0430 +0430

اورکا به معنی یافتم است وقتی دانشمند یونانی با نشستن در خزینه اب معنای حجم اجسام را کشف کرد لخت به خیابان دوید و فریاد زد یافتم یافتم

3 ❤️

649705
2017-09-04 21:30:29 +0430 +0430
NA

خودتم میدونی فحش میخوری بایدم بخوری

0 ❤️

649707
2017-09-04 21:31:00 +0430 +0430

حداقلش اینه خالی بندی نبود
ولی دنیا بدون شما جقیا هیچ لذتی نداشت
مرسی که هستین???

0 ❤️

649708
2017-09-04 21:31:04 +0430 +0430
NA

بخاطره این که به سالار گلنار پشت کردی خطاب به تو عرض میکنم بیضتین بنده در سولاخ گرامیت^-^

3 ❤️

649713
2017-09-04 21:37:21 +0430 +0430

درسته تخمی بود ولی چون به جونه جفتتون حقیقت بود و یه دلیله دیگش که نیسان آبی تو داستانت داشت لایکت کردمو نظردادم …موفق باشی

0 ❤️

649782
2017-09-05 03:13:23 +0430 +0430

خوب بود ولی خیلی کوتاه بود اگه بیشتر روش کار میکردی طنز خوبی میشد

0 ❤️

649853
2017-09-05 11:10:27 +0430 +0430

قابلمه های معمولی هم به زودپز میگن
مرتیکه زود انزال:)

0 ❤️

649881
2017-09-05 12:46:09 +0430 +0430

رفتی بکنی یا وسایلشونو چک کنی? گلدون دست ساز¿
افتاب سوزان تابستان رو ولی خوب اومدی

0 ❤️

649896
2017-09-05 17:18:26 +0430 +0430

سایت هم افتاده دست بچه روستاییا … کس ندیده بدبخت

0 ❤️

649962
2017-09-05 21:13:03 +0430 +0430

خسته نباشیدچه فکرمیکردید؟مگه سراغ دختر۱۵ساله چشم گوش بسته رفته بودیدیااینکه باهنرپیشه سریال های پورن قرارگذاشته بودید که انتظاردوساعت سکس باپوزیشن های مختلف برای فیلم برداری داشته باشید.
(زمانهای قدیم تقریبا"درهرشهری بسته بوسعت شهروجمعیت موجود محله ویاخانه هائی وجودداشت که مردان مجرد؛گاهی هم متآهل؛برای رفع نیازبه مسئول اون خونه (خانم رئیسی مراجعه وباپرداخت وجه و دریافت ژتون باطرف موردنظرهمبسترمیشد.طرف هم باچندترفندطی نهایت یک دقیقه مشتری روناک دان کرده وباگفتن جمله پنچرشدی ازاطاق بیرون و اجازه ورود به مشتری دیگه میداد)
اینگونه زنهادر روزدرامدهای متفاوتی داشتند که قسمتی سهم خانم رئیس ونصف درامد سهم ارباب محل(صاحبخونه)بود

0 ❤️

650153
2017-09-06 17:07:49 +0430 +0430

خییییییییلی مسخره بود، ساختگی و من درآوردی

0 ❤️