بهترین دوست دخترم شادی

1391/01/24

سلام به همه
اسم من سینا است وامروز میخوام یکی از داستان های دوست دخترامو بهتون بگم
شاید خشتون بیاد شاید هم نیاد مهم نیت خوب بریم سر اصل مطلب ماجرا از ان جا شروع شد که در کوچه ی ما یک دختر بود که دوستم مهدی با اون دوست بود واونو خیلی دوست داشت اسم اون دختر ساناز بود واون دوتا عاشق هم بودن روزی دختر خاله ی ساناز برای تعطیلات تابستون اومد پیش ساناز اسم دختر خاله ساناز شادی بود من که نمیدونستم شادی دختر خاله ساناز بهش تیکه مینداختم شادی به ساناز غضیه رو گفت واون دوتا خبیص واسه من یک نقشه کشیدن اونا میخواستن منو جلو بچه های کوچمون زایه کنن روز بعدش رفته بودم کوچه که بچه ها داشتن فوتبال بازی میکردن درست جلو ساختمون اون ساناز عوضی من که رفتم با بچه ها یک ذره فوتبال بازی کنم اون عوضیا سطل اب رو سرم خالی کردن همه کرکر داشتن بهم می خند یدن من تصمیم گرفتم انتقام بگیرم من رفتم عکس چند تا میمون برداشتم وزیرش نوشتم
تروخدا کمک کنید میمونم گم شده اسم میمونم شادی وای حدودا ساعت 3 بعد از ظهر بود هیشکی کوچه نبود عصر ساعت 5 اومدم بیرون دیدم کل بچه ها دارن مسخرشون میکنن ومیگنن میمونای از قفس فرار کرده عین جنگ جهانی شده بود حالا اونا که خیلی ناراحت بودن اومدن جلو ی ساختمون ما نوشتن به باغ وحش خوش امدید من زرنگی کردم وهمون جایی که نوشتن به باغ وحش خوش امدید نوشتم دوتا میمون از باغ وحش ما فرار کرده اند جهت پیدا کردن انها به ما اطلاع دهید وای اون دوتا داشتن از حرس
میسوختند که مهدی به من گفت گناه دارن کمکم داشت این دعوا ها تبدیل به دوستی میشد من که دیدم شادی ناراحت گفتم برم از دلش در بیارم رفتم پیشش گفتم ببخشید بخاطر این کار هایی که کردم جواب نداد بهش گفتم سکوت علامت رضایت بعد رفتم فرداش شادی از خونه رفت بیرون با ساناز من هم بیکار علاف رفتم مهدی صدا کردم گفت فعلا حوصله ندارم نیم ساعت دیگه میام منم که نمیدونستم چیکار کنم رفتم یک گوشه نشستم تا این که سرو کله شادی پیدا شد وبهم گفت کلیدا دست ساناز میتونی از در بری بالا ودر باز کنی من گفتم باشه واز در بالا رفتم وپریدم تو حیاط ودر رو باز کردم شادی گفت یک دقیقه بیا تو کارت دارم من قلبم داشت تند تند میزد وارد خانه شدیم اون از من خواست چند دقیقه تو پذیرایی صبر کنم من هم صبر کردم اون رفت ویک کتاب زبان اورد وگفت ما امتحان زبانم نزدیک میتونی باهام کار کنی من اون موقع ترم 11زبان بودم وقبول کردم باهاش کار کنم کم کم زمان می گذشت وما باهم بیشتر دوست میشدیم دیگه هم دیگه رو به اسم کوچیک صدا میزدیم دیگه منو تو نداشتیم یکی بودیم یک روز هم دیگه رو نمی دیدیم نمی تونستیم زندگی کنیم با هم انقدر رفیق شده بودیم که نمیشد گفت من به شادی گفتم میشه فقط یک لب کوچولو بهم بدی فکر میکردم ناراحت بشه ولی ناراحت نشد هیچ وقت اون روز فراموش نمیکنم چه لبای شیرینی داشت بعد کم کم وارد لخت شدن شدیم وبیشتر بهمون حال میداد من با اون خیلی خوب شده بودم تا جایی که هرچی میگفتم انجام میداد من تازه فهمیده بودم عشق واقعی چی جزیات بقیش بماند به هر حال تابستون داشت تموم میشد من بهش گفتم تابستون تموم بشه میخوای بری گفت اره وگفت باید تا تابستون بعد صبرکنی به هر حال داستان ما تموم شد باید تا تابستون بعدی صبر کنم.

نوشته:‌ سینا


👍 0
👎 0
40067 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

316578
2012-04-12 23:39:45 +0430 +0430
NA

برو کیری این کجاش سکسی بود
حالا تا تابستون سال دیگش جق بزن

0 ❤️

316579
2012-04-13 00:24:57 +0430 +0430
NA

کونده لاشی این سکسی بود؟کیر کله نشستی جق زدی این کوس شرارو در اوردی خوش حالی؟

0 ❤️

316580
2012-04-13 00:43:03 +0430 +0430
NA

مرديكه كسمغز بچه كوني اين مثلا" سكسي بود؟؟؟؟
كير جنتي تو كس مامي جونت واسه داستانت
ميتوني تا تابستون بعدي بياي اينجا به برو بچ شهواني كون بدي…

0 ❤️

316581
2012-04-13 02:31:01 +0430 +0430
NA

Koon midi ?

0 ❤️

316582
2012-04-13 02:42:21 +0430 +0430
NA

کیر تو مغزت،بچه کونی برو با تخمات یه غل دوغل بازی کن،نمیخواد داستان بگی کیر تو حلقومت،کون دریده.
یاور جان چی شده؟حذف شدی؟چرا اسمت انگلیسی شد؟

0 ❤️

316583
2012-04-13 03:13:09 +0430 +0430
NA

نميدونم كي به اين اطفال فيلتر شكن ميده …عاقبتش خوب اين ميشه فكر …
فكر كنم اينكارا رو توي كودكستان انجام دادن يادش بخير
بابا اين آدمين هم كه شورشو در آورده كه هر كس شعري رو ميذاره تو سايت

0 ❤️

316584
2012-04-13 04:43:13 +0430 +0430
NA

به جای اینکه بری کلاس زبان بهتره بری کلاس ادبیات فارسی تا کمتر غلط بنویسی

0 ❤️

316585
2012-04-13 06:21:27 +0430 +0430
NA

اقایون ، خانومابه دادم برسین…

فرار کردن!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
عنترم رو میگم اسمش سینا و اسم جفتش هم شادی بود بی شرفا تازه از هند برام اورده بودنشون کلی مایه پاشون پیاده شدم نامردی نکنین هرجا دیدینشون هر چی دم دستتونه (مثلا موز)بکنین تو کون جفتشون تا دیگه ازین غلطا نکنن!!!

0 ❤️

316586
2012-04-13 06:56:00 +0430 +0430

فک کنم دوازده سیزده سالت بیشتر نباشه! از بازیهاتون و طرز نگارشت که اینطور بر میاد.

0 ❤️

316587
2012-04-13 07:07:59 +0430 +0430
NA

خیلی چوس بود…

0 ❤️

316588
2012-04-13 07:25:54 +0430 +0430

ببخشین اینجا برداشت آزاده؟
آهان منظورم فحش آزاد بود
آی خدا
خودت ببخش
بعد کلی اومدم فحش بدم
نگاه عزیزم
نگاه سینا جون
اول از همه میشه آدرستو بهم بدی تا یه کتاب املای سبز برات پست کنم؟
قوله قول که یه مقدار پولم برات بفرستم تا یه معلم زبان فارسی هم استخدام کنی
بچه کونی یعنی شامها اینقدر بی پدر و مادرین که تو اون کوچه هر غلطی دلتون بخواد میکنید و خونه ساناز جونتم که قربونش نرم خونه مجردیه
نه؟
تابستون رفته بودم برگ سبز بگیرم تو اردوش 4 تا تیر گازی کلاشینکف پیشم جاموند و الان جلو چشممن
آی هرچی تیر کلاشینکفه عین شیاف بکنن تو کونت تا دیگه کس شعر بلغور نکنی

0 ❤️

316589
2012-04-13 08:02:31 +0430 +0430
NA

خودت هم از همون اول میدونستی هیچکی از این خیال بافیهای پر از غلطت خوشش نمیاد که گفتی برات مهم نیست .

0 ❤️

316590
2012-04-13 08:29:49 +0430 +0430
NA

کیر تمامی عوامل تو خودتو داستانت!!

0 ❤️

316591
2012-04-13 09:34:43 +0430 +0430
NA

شما دیگه لطفا ننویس و برو تابستون بعدی فقط جلق بزن و بپاش تو صورت ننت!!!

0 ❤️

316594
2012-04-13 12:31:40 +0430 +0430
NA

کیرم دهن خودت و شادی و ساناز و مهدی . . .
کیری این داستان سکسی بود . . .
برو کونت و بده پسرم دیگه نبینم میای بین بزرگ تر ها . . .
برو کیرت و بخور. . .
راستی کیر همه بچه های شهوانی تو کونت . . .
ارضا شدی ؟ . . .

0 ❤️

316596
2012-04-14 04:14:26 +0430 +0430

خواندن نظر Yavare hamishe momen و Angry Bird از داستان تخمی/تخیلی جنابعالی خیلی لذت بیشتری داشت.

0 ❤️

316597
2012-04-14 15:53:24 +0430 +0430
NA

باز این دیوث اومد …مرتیکه جلف مگه نگفتم زین پس عکس جهره کیری تو رتوش شده بزار …جان خودم تو از بچه های داستان نویس سایت هستی کله کیری !با این کارت حواله میدی به نظرات ؟
میتونی تعداد بچه هارو بشماری و به توتن 10 بگیری همونو توکون خودتو ایل و تبار وقبیله ات وهر چی چادر نشینتون بکنی ! کیر تو کون داییت!ن ننه مدیر مدرسه اتون هم شورشیان ظفار یمن بگان که مدرک اول دبستان شماهارو امضا کرد. دیوث خودتم باورت شده که غلط املایی داری !این نثر میخوره به غلط نوشتن این جوری اوستوراخ؟ عین سگ معلومه عمدیه لاشی. دهن بابات جنتی و جنت خاله ات را نوه چرچیل نه نوه عموش بگاد.

0 ❤️

316598
2012-04-14 17:01:29 +0430 +0430
NA

سلامون علیکم

سینا کیرم دهنت سینا کیرم تو دهنت با این داستان کس شهرت
هوی tamtit 1400یاد بگیر وقتی میای کامنت میذاری اون عکسهای زشت رو نذاری اونا جاش تو سایت معلومه اونجا برو هر شکری دوست داری میل کن فهمیدی
در ضمن همون کیرت تو این داستان
السلام علیکم و رحمته الله و برکاته

0 ❤️

316599
2012-04-14 21:11:34 +0430 +0430
NA

آهاى مكس ماهونى عزيز ترا خدا برگرد كه با رفتنت بيا و ببين چه بچه دبستاني هاييكه اينجا پيداشون نميشه! اينا فقط خوراك شما هستند كه چند تا از اون تيكه هاى منحصر به فردتو نثارشون كنى ترا خدا برگرد به سايت

0 ❤️

316600
2012-04-15 08:50:23 +0430 +0430
NA

بچه ها مکسی یه مشکلی براش پیش اومده که دیگه هیچوقت نمیتونه برگرده

0 ❤️

316601
2012-04-15 20:51:50 +0430 +0430
NA

ترم 11 زبان بودی؟؟!؟!؟! دانشگاه شما چند ترمه تموم میکنن گاگول؟ :))
یه کما شبا بگو مامانت تو خونه بهت دیکته بگه عزیزم

0 ❤️

316602
2012-04-22 01:15:13 +0430 +0430

بیصواد کونی ننویث . . . . . . . . . . .
اینجا نوشته 18 سال به بالا تو بچه کونی که دهنت هنوز بوی کیر میده چرا اومدی اینجا؟ البته میدونم چون سواد نداری نخوندی و اومدی ولی برو جلقتو بزن و دیگه اینجا نیا. کیرم تو داستان تخمیت. واسه تو زحمت کشیدم و غلطهای املایی که داشتی چندتاشون رو گرفتم که از روش بنویسی. زیاد دنبال کون دادن نرو و مشقتو تمرین کن.
خشتون=خوشتون
غضیه=قضیه
خبیص=خبیث
زایه=ضایع
حرس=حرص
کوث مقظ دیگه ننویث کیرم تو صوادط ننویص

0 ❤️