من 25 سالمه، سکس دوس دارم،قدم بلند نیست اما هیکلم تپل و سکسیه.کونم بزرگه پاهام تپله، ارزوی هر پسرس میتونه باشه ک پاها و کونمو دست بزنه. سال دوم دانشگاه ینی 4سال پیشا با یه پسری از طریق تلفن اتفاقی اشنا شده بودم،.بگذریم ک الان ازش متنفرم و میخام سر ب تنش نباشه، بدبخت شه همونطور ک زندگی منو خراب کرد.حالا ولش،، راجب تماسم با کیرش میگم اینجا فقط.
اون اوایل فقط دستمو میگرفت ، بعدش بوس و اینا،، یواش یواش هر بار ک می اومد شهر ما سینه هامم می مالید، اخه اون اهل یزد بود و منم شمال.اون همه راه میاومد واسه بامن بودن! ی بار باهم ک پارک بودیم گفت سرتو بذار رو پام بخواب، وقتی خابیدم شروع کرد دستشو برد زیر لباسم، مثلا نمیخاستم بذاره اما مالوندنش حال میداد، نوک سینه مو گرفت دستش میچرخوند، واااااای، من دیییوونه میشم وقتی کسی دست ب نوک سینه م بزنه،،، خودمم خودارضایی کردنی نوک سینه مو میمالم،،، دوس دارم یکی باشه صبح تا شب نوک سینه مو بماله، بخوره برام،،، ااااااخ،،، گفتنش میکشه منو…نوک سینه مو بخوره و بمکه،،،، اینبارم مثل همیشه سینه هامو مالوند و باهم رفتیم ی جای خلوت، رو یه تپه دور از شهر تقریبا،،، اطراف کسی نبود، بارون اومده بود و زمین گلی بود.من پاهامو تمیز کرده بودم، وقتی نشستیم شلوارمو ک گشاد بود زد بالا و پاهامو دست کشید، گفت: سفید برفی من…اخه من بدنم سفید سفیده…دیوونه میشن پسرااا،، گاهی خودم از دیدن بدن خودم حشری میشم.بعد دیدن پاهام مثل همیشه بوسم کرد و سینه مو مالوند، حتی وقتی تو سینما بودیم سینه مو میگرفت تو دستش،، تو تاکسی ام همینطور، من مریض مالوندن سینه م .عااااااشقشم…بعد سینه م دستشو برد از زیر شرت ، کسمو دست زد و مالوند،، حالم بد میشد ، چیزی بهش نمیگفتم رو زمین یه تیکه نایلون انداخته بودیم، گلی بود،، یهو منو خوابوند، گفت میخای روت بخابم،، گفتم اااااره…خابید روم بلوزم بالا بود و گاهی سینه مو لمس میکرد، اما همه حواسش ب کسم بود،،، هی می مالید،،، بعد گفت میخامیم کیرمو بمالم ، نمیذاشتم ،،، اما گفت اینجوری راحت میشم ،، منم خر، گفتم باشه…شلوارمو خودش باز کرد و کشید پایین،.یخورده نگاه کرد، بعد شلوار و شورت خودشو کشی پایین،، واااااای، من تا اون روز کیر ندیده بودم،،، گفتم واااای چقدر بزرگه،،،، من محو تماشای کیرش بودم ک اومد خوابید روم…گفت توش نمیکنم نگران نباش…خودشو چسبوند ، کیرش رو کسم بود،،، باورم نمیشد،، این یه کیر واقعی بود ک روی کس من بود…کیرشو تکون میداد رو من، لای پام ، وسط پام،، لای کسم تکون میداد،، حرف نمیزدیم…اون محو کس من بود، رو گل دراز کشیده بودیم،، همه لباسای من گلی شده بود،،، حالش خراب بود،، کامل خوابیده بود روم و با من بازی میکرد، کیرشو میمالید و تکون میداد بدنش رو بدنم بود، سرش کنار گردنم،،،، منم داشتم کیف میکردم از اینکه زیرش خوابیدم، کیف میکردم ک پسره داره با من کیف میکنه، یهو گفت داره ابم میاد و کیرشو از لای پام کشید بیرون و کنارم رو زمین ابشو ریخت.بعد تا من ب خودم بجنبم با دستمال اونجا رو تمیز کرد و انداخت دور من ابشو ندیدم،.بعدشم بوس و بغل و …میخام زجر بکشه تو زندگیش و رنگ خوشبختی نبینه.
نوشته: پری
خوب چرا؟ بیچاره کار بدی نکرده که سفید برفی تو که اینجوری نبودی .نفرین نکن کار بدیه . باشه؟ آفرین دختر خوب
چه خبره هر یزدی و اصفهانی کیرش کله میکنه جاده شمالو گز میکنه! اگه آنجلینا جولیانو بگه شمال کشیدم پایین بیا بذار توش میگم چه کاریه عزیزم خودت بیا بشین روش
یه جوجو از کیر پسره رفته طرف رو حامله کرده ، حالا اینم مونده با این تخم سگ چیکار کنه ، این ادمین هر چی کس شعره واس ما تایید میکنه
اغا بذار اینجاشو ترکی بگم
یانمنه … بیزی سریب سن کوس طلایی
ببینم تو پارک بودین نایلون از اونجا پیدا کردین …
بعد حاظر شدی بخوابی رو گل ها که هیچ
بعد اون لباستو دراورد که هیچ
یعنی تو پارک هیچ کس نبود ؟؟؟؟
باشه به فرض میذاریم که کسی هم نبود که اونم هیچ
حامله نشدی اونجا …
ادامه میدادی اخه داستانت نصفه موند
احتمالا پرده تو هم میزد چن تا بچه ی قد و نیم قد بدنیا میاوردی اخه فانتزی تر میشد
واقعا برات متاسفم
اینهمه کس شعر بافتی که بگی از شمالی کیرم ندیدی حالا دلت کیر میخواد ؟!!
یکی بیاد اینو ببره بکنه !
ﻳﺰﺩﻱ ﻫﺎ ﻛﻮﻧﻲ ﻫﺴﺘﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻴﺮﺷﻮﻥ ﺑﺰﺭﻛﻪ. ﺑﻌﺪﺷﻢ ﻟﺎﺑﺎﻳﻲ ﺧﻮﺑﻪ ﻛﻪ. ﺍﻛﺮ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻲ ﺑﻴﺎ ﺑﻴﺶ ﻣﻦ ﻳﺠﻮﺭﻱ ﺑﻜﻨﻢ ﺗﺎ ﺍﺭﺿﺎ ﺑﺸﻲ ﻣﺰﻩ ش ﺑﻤﻮﻧﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺭﻭ ﻛﺲ قشنكت
تو که از اون اول داستان معلوم بود کوس وکونت میخاره خوشتم اومده دیگه نفرین واسه.چیه !!! بعدشم همچین میگی سفید برفی انگار بقیه دخترا البالویی یا کرمی قهوه ای ان اون اوسکولم از یزد اومده شمال که بذاره لا پات خخخخخ
اخه تپلی من
الان اکه خشک میکردت نفرینش میکردی
مشکل داری کوسووووووو
کیرم راست شد ولی الکی سرو تهش رو بهم آوردی سفید برفی کیر ندیده!!!
نوبره داستانهاست نه شاهکارشونه از یزد تا شمال فقط بیا د که تو رو بمال چرا نفرین چون دلش سوخته پردتو نزده
چون آبو تو کست نریخت میخوای بدبخت شه. تو که داشتی حال میکردی.
تو جنده شمالی شانس آوردی که طرف یزدی بوده،اگه پسره شمالی(مازندرانی) بود،کیرشو تا دسته تو کست فرو میکردو آبشو تو فی خالدونت خالی میکرد که دیگه نیای اینجا زر مفت بزنی
داستانت یه ورق A4 بیشتر نبود اما ببین بروبچ چقد کامنت گذاشتن
برو حالشو ببر، این همه پسر تو کف
خیلی کینه ای هستی ها، یه لاپایی بوده با رضایت خودت چرا اینهمه نفرینش میکنی؟
عزیرم کجای شمالی من عاشق سینه ام بگو هستیم
من لاهیجانم
بدبخت فقط بهت حال داده توقع داشتی آبشو کجات بریزه
چرا نفرینم میکنی الکی مثلا من همون پسرم محمود رو میشناسی پسر کریم ؟معلومه که نمیشناسی کیرش منهنی با شمشه و مالش و استنبولیش با سرعت نور و عمود به کون مبارکت man_in_love
توپارک؟؟ رویتیکه نایلون…
سفیدبرفی…خخخخخخخخ