خدا پدرم رو لعنت کنه

1400/08/02

سلام اول بگم داستان طولانیه اگه دوست ندارید نخونید.
سعی کردم هم یکی از خاطراتِ سکسم رو بگم و هم دلیلِ این حال و روزم رو .

من اسمم امیررضاست ساکنِ یکی از شهرهایِ شمال شرق, 27 سالمه با قد 178 و وزن 80 فیسم معمولی و سبزه هستم و اکثرا ریش میزارم چون اندک اعتقاداتی دارم .

تا الان رابطه جنسی با دختر نداشتم و هیچ ذهنیتی هم نسبت بهش ندارم , طوریکه هر وقت فیلم سکس نگاه می کنم خودم رو به جای اون دختر و زن تصور می کنم .

اینکه امروز همه روابطم به همجنس ختم میشه و این نوع رابطه رو دوست دارم , عمده اش تقصیراتِ پدرمه . تو خونواده ای بزرگ شدم که هیچ محبت آمیز نبود و چون فرزند وسط و دوم بودم , بدبختیهامم بیشتر بود .
هر فرزندی به محبت پدرش نیاز داره , اما از زمانیکه یادمه پدرم که خودش رو خیلی مذهبی جلوه می داد به جای محبت فقط سرکوفت بهم میزد و باعثِ رنجش من میشد .
از طرفی چون قرونی بهم پول نمی داد , مجبور شدم از اول دوره راهنمایی سرِ کار برم . حتی اونقدر پیگیر نبود و مراقب نبود که من با این همه آدم نامرد تو جامعه , از راه منحرف نشم .
تو همون دوران راهنمایی و حتی قبلش تو دوران دبستان این انحراف شروع شد , اوایل احساسی نداشتم اما با به بلوغ رسیدن , خودم رو در دنیایی میدیدم که برام تازگی داشت.

از همون زمان تا الان که به این سن رسیدم , یکی از عمده خواسته های من برایِ برقراری رابطه با همجنس این بود که احساس میکردم نیاز به حمایت و محبت دارم . حمایت و محبتی که از طرف پدرم تامین نشده بود منو به آغوشِ متظاهرانه ی بعضی افراد کشوند . افرادی که اگرم محبت می کردند , فقط به دنبالِ خالی شدن خودشون بودن نه به فکرِ خودم .

خلاصه که کار به جایی رسید که دوست داشتم سرم رو , رویِ بازوی همجنسم بزارم , بوسش کنم , بپرستمش و بغلم کنه و از این محبتِ مصنوعی لذت ببرم.
از طرفی چون با رابطه جنسی با همجنسم سریالِ زندگیم پر شده بود , این روابط هم کم و بیش ادامه دار بود ; اما واقعا بخوام بگم از رابطه آنال لذتِ خاصی نمیبرم , اما از اورال خیلی خوشم میاد , چون این انحراف باعث شد من به این فکر کنم که خوردنِ کیرِ همجنس در حالیکه داری نگاش می کنی و میبینی لذت میبره , تو هم لذت میبری که اینطوری داری نظرِ طرف مقابل رو به خودت جلب می کنی .

من میدونم که این روابط مشکل داره و آدمی نیستم که به خودم افتخار کنم , اما در عینِ حال اعتیاد پیدا کردم و بعدِ هر رابطه پدرم رو نفرین می کنم که پدری در حقم نکرد و باعث شد امروز به این حقارت برسم.

حالا میخوام داستانِ سکسِ تریسام خودم رو که تنها تجربه سکس گروهی منه رو براتون تعریف کنم .

حدود ده روز پیش برایِ انجامِ یک کار اداری تهران بودم که بهم گفتن دو روز دیگه تماس بگیرم اگر قابل انجام باشه و دستورالعملِ جدیدی برسه تلفنی بهم میگن که حضوری مراجعه کنم.
منم دیدم این دو روز رو برم شمال که یک آب و هواییم عوض کنم . ترمینالِ تهرانپارس رفتم و سوار اتوبوس شدم .
وقتی سرجام نشستم گفتم برم تو اینستاگرام و بگردم ببینم میتونم یک نفر رو پیدا کنم که این دو روز یه حالی هم بکنم یا نه .
اما مورد مناسبی پیدا نکردم . من رابطه با سنِ پایینتر و پسرایِ بیبی فیس رو بیشتر دوست دارم . پسرایی ترجیحا خوشگل , حشری , تریپ لاتی با کیرِ خوب و بزرگ و خوردنی…

چون تازه وارد دوران جوونی شدن لذت میبرم وقتی به قد و بالاشون نگاه میکنم و دوست دارم بهشون محبت کنم ; شاید اینم به کمبودهای خودم برمیگرده , به هر حال…

مقصدم بابلسر بود , تو چند تا پیج کامنت گذاشتم و منتظر بودم مورد خوبی پیدا بشه .
اما به این اکتفا نکردم از پیج هایی که بچه های بابلسر بودن و ربطی هم به رابطه جنسی نداشت , شروع کردم چک کردن.
اینطوری چون پیجِ اصلی طرف بود میتونستم قیافه هاشون ببینم و از هر کدوم خوشم میومد بهشون دایرکت پی میدادم و می گفتم مثلا ماهیِ زنده میخوام با پستونک گوشتی …
چند نفر دیدن و بعضیا ج دادن , بعضیام نه , تو اونایی که جواب داده بودن پسری بود تقریبا 19 ساله فیس سبزه , عشق لاتی , بیبی فیس و خوش هیکل , خوشگل نبود ولی چهره سکسی داشت .

به اینم پیام دادم ولی اون موقع ج نداد منم گوشیم گذاشتم تو جیبم . رسیدم بابل یه اسنپ گرفتم به پارکینگ یک بابلسر.

راننده یه پسر تقریبا 24 ساله بود , منم جلو نشستم . اصلا تو نخش نبودم و دیگه سرمم تو گوشی نبود . نزدیکای پارکینگ که رسیدیم دیدم گوشیش برداشت و تو اینستاگرام یه عکس رو باز کرد و ناخودآگاه دیدم یه مرد حدود 35 ساله عکس لختی براش فرستاده بود.
اول شک کردم ولی نظرم بهش جلب شد و این بار با دقت بیشتری سعی می کردم پیاماشم ببینم . کم کم فهمیدم طرف حشرش زده بالا و داره دنبال یه نفر واسه سکس می گرده .
تو فکر بودم که چطور بهش بگم من هستم که تو ذهنم اومد یه عکس رو تو اینستا باز کنم تو این عکس یک پسر با شرت چسبیده بود به یه پسر دیگه و زده بود بگید شماره یک (فاعل) هستید یا شماره 2 (مفعول)؟
منم انقدر رو اون عکس نگه داشتم و گوشیمم طوری گرفتم که پسره اگر این طرف نگاه کرد خیلی واضح ببینه .
اتفاقا اونم طولی نکشید که چشمش به عکس افتاد . یه نگاه کرد و منم گوشی رو سریع جمع کردم . پرسید یک یا دو ؟ من اول فکر کردم منظورش اینه پارکینگ یک برم یا دو ؟ منم گفتم نه پارکینگِ یک !
گفت منظورم چیز دیگه بود , گفتم چی ؟ گفت عکس میگم یک هستی یا دو ؟ منم گفتم دو! بعدم انگار من حواسم نبوده گفتم مگه تو گی هستی؟ گفت آره فاعلم …
گفت پایه ای حال کنیم ؟ گفتم باشه ولی زیاد باهاش حال نکردم با اینکه از من خوشگلتر بود . ولی حشرم بالا بود . دستم گذاشتم رو کیرش گفتم حالا چقدر هست ؟ دیدم کوچیکه بیشتر خورد تو ذوقم . ولی خب دیگه دیدم گناه داره .
بهش گفتم بره من یه سوییت بگیرم بعدش براش ساک میزنم.
سوییت گرفتم و اونم به بهانه ای که میخواد کرایه ازم بگیره اومد داخل و سریع درو بست و خودش شلوارش دراورد نشست رو تخت . گفت بیا سریع بخور که تا شک نکردن من برم .
من براش ساک زدم و زیاد طول نکشید که آبش اومد و با دستمال تمیز کرد و رفت , ولی من حال نکرده بودم و تشنه کیر درست حسابی بودم .
اون پسره که تو اینستا بهش پیام داده بودم جواب داده بود.
اون شب حسابی چت کردیم و عکسم دادم و اونم عکس کیرش فرستاد . کیرش سیاه بود تقریبا ولی بزرگ بود . از طرفی چون من با خودش و سنش حال کردم , با هم قرار رو برا فردا شب ست کردیم .
فردا شد و تا ظهر تقریبا خوابیده بودم . بهش پیام دادم و یه کم که چت کردیم بهش گفتم رفیق داری مثل خودت باشه و کم سن باشه گروپ بزنیم ؟ اونم گفت اره …
ساعتایِ دو بود و بعد سکس چت تونسته بودم حالش خراب کنم . گفت دیگه نمیتونم تا شب صبر کنم الان کیرم بلند شده .

من چون میخواستم بعد دوسال حدودا که رابطه آنال نداشتم , دوباره این بار با یه کیر تو دهن و یک کیر تو کونم تجربه جدیدی داشته باشم و از طرفی بدنم پر مو بود و باید شیو می کردم برا ساعت 3 باهاش قرار گذاشتم .
سریع رفتم حموم و خودم رو آماده کردم و داخل مقعدم هم شستم و خالی کردم .
اما بیشتر طول کشید , ساعتایِ یه رب به چهار بود که ارشیا بهم زنگ زد که بیا بیرون . ولی چون من خجالت می کشیدم و اینا هم سه نفر بودن , گفتم خودتون بیاین در رو باز میزارم .
اول رضا که رفیق ارشیا بود اومد . سنش حدود 22 بود. با دستایی پر از تتو و بدنی نسبتا ورزشکاری . اومد تو اتاق و منم زیر پتو به حالت نیم خیز لم داده بودم . اومد داخل و بعد سلام علیک گفت شروع کن سریع , منم گفتم اول بزار ارشیا هم بیاد . ارشیا اومد ولی اون رفیق دیگش خیلی ریش و پشم داشت و نسبتا چاق هم بود و ضدحال خوردم.
اما گفتم بیخیال سه تاشون که نباید هلو باشن . سه تایی اومدن داخل و رضا گفت بیا کیرمو بخور . گفتم اومد رو تخت دراز کشید و منم بین پاهاش به شکم دراز کشیدم .
کیرش حدودا 17 سانت می شد رنگِ روشن با کلاهکِ خوشگل و خوردنی . لبام گذاشتم روی کلاهک کیرش و بعد یک بوسه ی بلند , دورش رو با زبون لیس زدم . اون دوتای دیگه کسشر میگفتن میخندیدن .
زبونم رو رویِ رگ زیر کیرش کشیدم و بعد نصف کیرِ رضا رو تو دهنم جا دادم . من چون ساک زیاد زدم حرفه ای هستم و ساکِ حلقی هم راحت میزنم. طوریکه خیلی از رابطه هایی که داشتم بعم گفتن دخترا نمیتونن مثلِ من ساک بزنند.

کیرِ رضا رو این بار تا ته کردم تو دهنم و اینبار یک اوق ریز زدم. پوزیشن عوض کرد و این بار ایستاده تو دهنم تلمبه می زد . خیلی لذت میبردم و حال می کردم . رفیق ارشیا رو که دوست نداشتم اما چند بار به رضا گفتم من خجالت می کشم تو به ارشیاهم بگو بیاد . اما ارشیا که ظاهرا گروپ رو تجربه نکرده بود و اونم راحت نبود بهانه میاورد که من اخر میام.

بعد یه کم ساک زدن , وقتی کیرِ رضا خوب تفی شد به شکم رویِ تخت دراز کشیدم و رضا سر کیرش رو , رویِ سوراخم گذاشت و یک دفعه فشار داد .
دردِ شدیدی گرفتم و بهش گفتم چه خبرته این چه طرزِ گاییدنه ؟ اونم وقتی فهمید درد دارم , کار رو به خودم واگذار کرد . منم خودم کیرش گرفتم و روی سوراخم گذاشتم و خیلی کم کم به داخل هلش می دادم .
تا وقتی که شکمش به پشتم چسبید . واقعا نه دردی داشتم و نه لذتی . شروع کرد به تلنبه های آروم و کم کم سرعتش بیشتر کرد . اما من اون کیس مناسبی که تصور میکردن نبودم, و چون مشروب هم خورده بودن آبش نمیومد . منم کم کم خسته شده بودم . ارشیا هم که چندبار بهش گفتم بیا همزمان کیرت بخورم نمیومد و میگفت هنوز کیرم راست نشده.

بالاخره رضا بعد پوزیشن های مختلف وقتی آبش نیومد کیرش دراورد , گفت بیا بخورش. منم گفتم اینطوری نه برو بشورش اول تا بخورم . اونم گفت پس بیخیال من دیگه نمیخوام .

ارشیا به اون رفیق دیگش تعارف زد پس تو برو شرو کن اما اون رفیقشم خوشبختانه هی نمیومد . تا اینکه بالاخره خودِ ارشیا دست به کار شد .

شلوارش تا نصفه و تا زانو کشید پایین و روی تخت نشست . کیرش هنوز خواب بود . کیر سیاه که دو رنگ بود ینی نصفش یه درجه روشن تر بود . کیرِ ارشیا رو تو دهنم گذاشتم و شروع کردم مکیدن.
کم کم کیرِ ارشیا بزرگ شد و دهنم پر شد . کیرش حداقل 20 سانت و کلفت بود . من چون از خودش خوشم اومده بود کیرشم هرچند سیاه دوست نداشتم اما سایزش محشر بود, پس با لذت ساک می زدم براش.

گفت بسه میخوام بکنم توش , منم به بغل دراز کشیدم و ارشیا کیرش رو تنظیم کرد رویِ سوراخم و کم کم کرد داخل .
کیرش چون بزرگتر بود یه کم حلذتش بیشتر بود , اما بازم اون لذت درست حسابی رو نداشت و من ساک زدن رو ترجیح می دادم .
بعد چند دقیقه تلنبه که میزد تی شرتش رو درآورد و بدنش رو کامل چسبوند به بدنم. من این رو خیلی دوس دارم , چسبیدن بدنِ اونیکه دوسش دارم به بدنم.
اما کیرش به جایی که بیشتر بزرگ بشه , بی حال تر شد طوری که وقتی کیرش از کونم در میومد و میخواست دوباره بکنه توش , کیرش خم می شد و وارد نمیشد و با هزار مصیبت میکرد داخل .
بعد چند دقیقه و با اینکه همزمان فیلم سوپر نگاه میکرد اما کیرش دیگه راست نشد و بی خیال شد .
اون رفیق دیگش میخواست بیاد منم بهانه آوردم خسته ام دیگه نمیخوام .
ولی رضا با لحنی پر از تحقیر گفت کونی بیا کیرم بخور تا آبم بیاد .
رو صندلی نشسته بود . رفتم پیشش زانو زدم . از اینکه دستور میداد لذت میبردم و دوست داشتم حداقل آب یکیشون بیاد .
به رفیقاش گفت شما برین بیرون , شما که باشین حشرم میپره . برین منتظر باشین آبم اومد منم میام .
ارشیا با رفیق پشمکش رفتن بیرون و رضا هم سر منو گرفت و شروع کرد تو حلقم تلمبه میزد.
بعد چند دقیقه که خسته شدم گفت برام جلق بزن تا آبم بیاد .
منم همزمان براش جلق میزدم و تخماش میخوردم یا سر کیرش لیس میزدم و تو دهنم میکردم , تا اینکه آبش با فشار روی لب و صورت و زبونم پاشید . منم بعد از اینکه آب کیرش رو قشنگ تو دهنم مکیدم و کیرش تمیز کردم زود رفتم و تو حمام دهنم رو خالی کردم .
اونم رفت . گروپ برام تجربه خوبی نبود و لذت نبردم . بعدشم خود ارشیا پیام داد و عذرخواهی کرد . گفت اگه تنها بودیم قشنگ لذت میبردیم ولی دیگه بیخیال شدم و دوباره از این حقارت پشیمون شدم و بازم از خدا پرسیدم خدایا چرا من؟ خدا بابام لعنت کنه که منو به این روز رسوند …

نوشته: Wolfofkings


👍 4
👎 6
19501 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

838948
2021-10-24 00:28:28 +0330 +0330

هزاران بچه یتیم به دنیا میان و اصلاً پدر خودشون رو به عمرشون نمیبینن، عین مرد بزرگ میشن و حتی اکثراً کاری و زرنگ بار میان و گاهی خرج خانواده رو هم در میارن بعد تو کونی شدنتو انداختی گردن بابات؟ نه عزیزم تو کونت میخاره

6 ❤️

838958
2021-10-24 00:50:16 +0330 +0330

چگونه گوز را به شقیقه ربط بدهیم؟
به نام خدا، این گونه مانند این داستان

2 ❤️

839022
2021-10-24 10:15:57 +0330 +0330

هرکس بهش محبت نشده باید کونی بشه، ریدم به تفکر تخمیت

1 ❤️

839045
2021-10-24 14:39:08 +0330 +0330

این عن بازی یا چیه بابام فلان بعمان!! پس چرا ما کونی نشدیم اخه… برو عمو کسشعر نگو کونی بودن که بهانه نداره جنسیت و مزاق جنسی به بغل و بوس بابا ننست مگه…! اُسگل

0 ❤️

839178
2021-10-25 09:05:20 +0330 +0330

گروپ زمانی خوبه که آدمای گروه رو قبلا دیده باشی و جدا با هم سکس کرده باشی نه اینکه همه برای بار اول با هم روبرو شن

0 ❤️

839191
2021-10-25 11:02:54 +0330 +0330

من اول که عنوان داستانتو دیدم فکر کردم پدرت باهات کاری کرده . . .
بعد که یه کمی خوندم فهمیدم تو یک بدبخت ابنه ای هستی و خودت دوست داشتی واسه همجنسات ساک بزنی و بهشون کون بدی و به پدرت هم هیچ ربطی نداره .
پس تو به جای اینکه به پدرت لعنت بفرستی باید بهش افتخار کنی که تو رو آزاد گذاشته که هر غلطی دلت خواست بکنی !!!

1 ❤️

839222
2021-10-26 00:26:57 +0330 +0330

به نظرت توجه نکن.
میفهممت.
منم پدرم فهمید به من تجاوز شده ولی تنها کاری که کرد این بود که کتکم زد…من فقط ۸ سالم بود…
و این تجاوزات ادامه داشتو من از ترسم نمی‌رفتم پیش پدرم.
و الان این حسم به همجنس شده قسمتی از وجودم.😢
و همش به خاطر پدرمه…

0 ❤️

839367
2021-10-27 01:40:58 +0330 +0330

مشتی چه ربطی به پدرت داره میلیارد ها نفر از مردم جهان شاید پدرشون اونها رو بغل نکردند ولی کونی هم نشدند مشگل تو این بوده اوبی متولد شدی و شدیدا نیاز به بازو و سینه مردانه داشتی و کون مبارک را به فاک دادی فقط چند جمله اول را خوندم فهمیدم جنده مرد از هزاران جنده زن بدتر و کونی تر هستند برو به خودت

0 ❤️

839959
2021-10-31 03:21:57 +0330 +0330

سامعلیک
داشم نه دیس نه لایک متاسفم برات فقط برو افکار ورفتارت رو عوض کن وخودت معالجه کن.

0 ❤️