خواهرزن بی خبر و دوربین مداربسته

1402/01/01

سلام ،من محسنم و ۳۸ سالمه و این ماجرا رو که براتون تعریف میکنم کلمه به کلمه اش عین واقعیته . من ۱۱ ساله ازدواج کردم و یه خواهرزن دارم که از زنم بزرگتره و هنوز مجرده . اسم زنم نازنین و اسم خواهرزنم نگینه . هر جفت شون خوش هیکل و زیبا و در عین حال اهل رعایت هستند . منتهی با اینکه مادرزن و پدرزنم یه خورده ناراحت میشن ، ما باهم خیلی شوخی می‌کنیم و خانمم به خاطر اینکه من حد و حدودم رو حفظ میکنم با این قضیه مشکل نداره . ماجرای توجه من به نگین از زمانی شروع شد که با نازنین رفتیم خرید و کلی لباس و شلوار تو خونه ای خرید که بین شون لباس های سکسی هم بود ‌. از خرید که اومدیم سمت خونه نازنین گفت یه سر بریم خونه مامانم . همین که رفتیم تو نگین گفت بیار خریداتو ببینم چشم بازار رو کور کردی . نازنین هم یه اشاره ریز کرد که بریم تو اتاق اینجا جلو مامان بابا زشته .من کلا تو فکر این بودم که الان نازنین تمام اون لباس سکسی ها رو هم نشون نگین میده؟؟! تو همین فکرها بودم که دیدم از اتاق اومدن بیرون و پدرزنم گفت اینقدر پولاتون رو خرج این پارچه اون پارچه نکنید و پولاتون رو جمع کنید . نگین یک دفعه گفت بابا چکار داری بهشون بذار تا جوونن از پولاشون لذت ببرن و تمام مدتی که این جمله تمام بشه خیره شده بود تو چشای من و منم داشتم با چشمام غورتش میدادم .

این ماجرا گذشت و تو ماشین سه نفره رفته بودیم دور دور که نگین به نازنین گفت یه چند وقته می‌خوام برم لباس بخرم حس و حال تنهایی رفتن نیست ، میایی بریم خرید ؟ نازنین گفت تو که منو می‌شناسی اگه محسن بیاد منم میام والا حال و حوصله این مغازه و اون مغازه گشتن رو ندارم ‌‌. محسن خوش سلیقه است و خیلی زود خرید می‌کنه به من باشه هر مغازه رو ده بار میگردم بازم دست خالی میام خونه. نگین بلافاصله گفت بعله محسنم که ماشاالله خوش سلیقه با اون لباسهایی که میخره. منم از تو آیینه عقب رو نگاه کردم دیدم با یه کم اخم نمکی خیره شده به من.

ما تصمیم گرفتیم بریم ترکیه و از نگین خواستیم تو این مدت بیاد گلهامون رو آب بده ، اونم قبول کرد و نمیدونم به جدی یا شوخی گفت به شرط اینکه هرچی برا زنت میخری برای منم بخری. منم گفتم باشه یکی یدونه ای دیگه چکارت کنم . راستی این رو هم بگم که خونه من هم دوربین مدار بسته مخفی داره که هیچکس نمیدونه و یه چشمی آلارم که ریموت داره و با دسته کلید خونمونه . دوربین ها رو به خاطر این به کسی نگفتم که هی سر زبون می‌چرخه و همه میفهمن که دوربین تو خونه هست و ممکنه از کار بندازنش . این دوربین ها با اینترنت وای‌فای خونه کار می‌کنه و از هرجای دنیا که دسترسی به نت باشه میشه داخل خونه رو کنترل کرد یه دوربین داخل پذیرایی مقابل در ورودی تو لوستر گذاشتم یه دوربین هم تو اتاق خواب تو دریچه کولر که هم در ورودی اتاق خواب رو بگیره هم کمد دیواری مون که گاوصندوق من تو اونجا جاساز شده .

ما رسیدیم هتل و بعد از دوش گرفتن و یه سکس مشتی تو وان حمام هتل . آماده شدیم که بریم برای ناهار . تو رستوران هتل بودم و نازنین داشت از میز غذا انتخاب می‌کرد و مدام می‌گفت آقامون ضعف کرده بشینه من تقویتش کنم . منم داشتم ایرانی بودن خودمو ثابت میکردم و گوشیمو با نت هتل به روز رسانی میکردم تا اینکه پیغام آلارم باز شدن در واحد به گوشیم اومد و من کنجکاو شدم که دوربین ها رو چک کنم . دیدم نگین اومد وارد خونه شد و همون اول شال و مانتوش رو درآورد و رفت گلها رو آب داد . یه کرمی شروع کرد به ولولک دادنم که فیلم رو سیو کنم . دکمه ذخیره سازی رو زدم و شروع کردم به ناهار خوردن و نازنین مدام از سکس تو حمام تعریف میکرد که نمیدونم آب و هوای اینجا بهت حسابی ساخته و کیرت رو کلفت کرده ، جوری تلمبه زدی که انگار یکی دیگه داره منو می‌کنه . منم گفتم شکسته نفسی می‌کنی از تنگی خودتونه 😂.

ناهار و خوردیم و رفتیم گردش و اونقدر پیاده روی و پاساژ گردی کردیم که شب تا رسیدیم هتل نازنین از خستگی غش کرد . منم چون خیلی خسته بشم خوابم نمیبره و داشتم عکسها و فیلمهای تو گوشی رو که گرفته بودیم چک میکردم و اونایی که بدافتاده بودیم رو حذف میکردم . دیدم گوشیم پیغام پر شدن حافظه رو میده ، چک کردم دیدم یاخدااا ویدیو دوربین مداربسته خونمه و کلی حافظه گوشی رو پر کرده . چک کردم دیدم ۶ ۷ ساعت فیلم گرفته و تا خواستم حذفش کنم گفتم بذار ببینم نگین تا کی تو خونه بوده ؟! فیلم رو زدم رو حالت تند دیدم بعد از آب دادن به گلها رفت تو آشپزخونه دستگاه اسپرسو ساز رو روشن کرد یه اسپرسو خورد و رفت سر یخچال یه موز برداشت و در عین تعجب دیدم تکیه داد به اوپن آشپزخونه و موز و پوست کند و فرو کرد تو دهنش !! کنجاوتر شدم و سرعت پخش رو آوردم پایین دیدم داره هی موز رو تو دهنش جلو عقب می‌کنه . بعد دیدم رفت رو مبلی که پشتش به دوربین بود و دید کافی نداشت نشست و با یه دست سینه هاشو می‌مالید و با یه دست هی موز رو تو دهنش جلو عقب میکرد . حسابی داااغ کرده بودم و اصلا باورم نمیشد نگین و اینکارهاااا!! منم دیدم نازنین هفت پادشاهو خواب دیده با خیال راحت نشستم فیلم رو چک کردن . دیدم شلوارش رو تا زانو کشید پایین و تیشرت و سوتینش رو باهم داد بالا . شروع کرد به مالوندن کوس و سینه هاش اونقدر با ناز و شهوت خودشو می‌مالید و جمع میکرد که داشتم ارضا میشدم . دیدم از رو مبل بلند شد و وقتی برگشت رو به دوربین سینه هاشو اونقدر بزرگ و خوشگل بودن که مخم داشت منفجر میشد . رفت تو اتاق خواب یه راست رفت سراغ کشوها و هی باز و بسته شون میکرد ، اول تعجب کردم از کارش بعد که لباس سکس های نازنین رو پیدا کرد فهمیدم دنباله چی هستش . نمیدونم دیدن این صحنه رو براتون آرزو کنم یا نه ، یکدفعه دیدم کلهم لخت لخت شد و یکی از همون لباس سکسی هایی رو که اون شب تو خونشون نازنین نشونش داده بود رو پوشید سایز کون و سینه اش از نازنین بزرگتر بود و زیر اون لباس هایی که یکبار نازنین رو حسابی کرده بودم من رو سر دو راهی انتخاب قرار داده بود که نگین جذابتر شد یا نازنین؟ انصافا هر جفتشون خوشگل و توپر و تراشیده هستن و آدم از دیدن بدن شون لذت بی حد و حسابی رو می‌بره . من که از حالا با یه ورژن جدید از نگین آشنا شده بودم ولع اینو داشتم تا ادامه ماجرا رو ببینم . دیدم رفت سر میز توالت نازنین و یه کرم برداشت و خوابید رو تخت ما شروع کرد با خودش ور رفتن. هی کرم رو دستاش می‌ریخت و یکی رو میبرد زیر سوتین و یکی رو میبرد زیر شورت . منم دیگه دل رو زدم به دریا و گفتم حتی اگر الان نازنین هم بیدار بشه با دیدن این وضعیت من طلبکار میشم که چرا باید خواهرت تو خونه ما اینکارها رو بکنه و مطمئن بود نازنین هم طرف منو میگیره . یه تف انداختم کف دستم و شروع کردم با کیرم ور رفتن ، اصلا مهم نبود که تو فیلم نگین خواهرزنم لخت رو تخت ما خوابیده و داره با خودش ور می‌ره . فقط برام این مهم بود که کیرمو بمالم . دیدم شورت و سوتین رو درآورد و شروع کرد به انگشت کردن تو کونش . از گوشام داشت حرارت بلند میشد تا حالا حتی با نازنین هم این احساس رو تجربه نکرده بودم . کیرم حسابی باد کرده بود و چون صبح حسابی آبم اومده بود با خیال راحت داشتم باهاش ور میرفتم . دوربین رو زوم کردم تا بلکه بتونم کوسش رو از نزدیکتر ببینم اما چون دستش جلوش بود و مدام تا ته تو کونش فرو میکرد نمیشد درست و حسابی دیدش . بعد از حدود نیم ساعت که حسابی باخودش ور رفت و ارضا شد لباسهای نازنین رو درآورد و گذاشت تو کشو و یکم سر و وضعش رو درست کرد و از خونه زد بیرون .منم برا اینکه یه وقت نازنین فیلم رو نبینه و سر بشه سری از گوشی پاکش کردم.

شاید فکر کنید یه اتفاق بود و افتاد و من یک هفته تو سفرم خوشگذروندم ، اما برعکس هر سری که خواستم نازنین رو بکنم چهره و بدن لخت نگین میومد جلو چشام و هرچی خودم رو کنترل میکردم که با فکر اون نازنین رو نکنم نشد و دیگه مجبور شدم تسلیم افکارم بشم و نازنین رو به قصد کُشت به نیت نگین گاییدم. جوری تلمبه میزدم و نازنین رو جلو و عقب میکردم که صدای آآآه و اوووف نازنین اتاق رو برداشته بود و هی میگفت بیشرف امروز کسی رو تو استخر هتل زاغ زدی که داری منو اینجوری مث وحشیا جرررر میدی؟ منم به زبون گفتم نه واقعیتش تاحالا با تو اینجوری تو استخر نبودم خیلی حشریم کردی . اما تو ذهنم میگفتم آره آبجی جونت با اون بدنش داره دیوونم می‌کنه . وقتی پاهای نازنین رو باز کردم تا تو کوسش بذارم دقیقا تو همون وضعیتی دیدمش که نگین رو تو دوربین دیدم . اونقدر تلمبه زدم که نازنین از هال رفت و گفت نه قضیه امشب بود داره تو چند سال منو اینجور نگاییده بودی که چند بار ارضا بشم . منم گفتم لاکردار باید برم دست مامان باباتو ببوسم با این دختر بزرگ کردنشون ماشاالله بدن نیست که جواهره. خلاصه من تو این سفر تو سکس مون نازنینی نمی‌کردم و فقط نگین کنارم بود . سفرمون تموم شد و برگشتیم ایران . مثل همیشه اولین جایی که نازنین بعد از سفر باید بره خونه مامانشه . رفتیم و سوغاتی هایی که براشون خریده بودیم رو بهشون دادیم چندتا لباس لختی هم برای نگین خریده بودیم که بیشترشون پیشنهاد من بود و نازنین هم با کمی مخالفت موافقت کرد که بخریمشون . یعنی من میگفتم نگین که کسی رو نداره براش از این لباسها بخره تو که خواهرشی باید حواست بهش باشه با این فیلم بازی کردن ها راضی میشد به خرید . سوغاتی همه رو دادیم و تا رسید به نگین ، نازنین گذاشته بودشون تو یه نایلون جداگانه داد بهش و گفت اینم برا یکی یدونه خودم . لای نایلون رو باز کرد و با دست چکشون کرد و وقتی سرش رو بالا آورد بعد از نازنین تو چشمای من دوباره خیره شد و برای من دیگه این زل زدن مثل خیره شدن های سابق نبود و دنبال یه فرصت بودم که بهش بگم که فکر نکنه با اوسکل جماعت طرفه . گفتم نگین جان ممنون که از گلهامون نگهداری کردی وقتی دیدم همه سبز و شاداب موندن خیلی دعات کردم . بعدش به پدر زنم گفتم راستی شما هم باید دزدگیر و دوربین نصب کنید که وقتی میرید سفر خیالتون راحت باشه مملکت خیلی بد شده دو دقیقه بیخیال بشی خونت رو خالی کردن . تو همین پدر زنم گفت نگه شما دوربین هم نصب کردین ؟ منم گفتم خدا وکیلی بین خودمون باشه به کسی نگید از اونجایی که همیشه میگن دزدها از اطلاعات اطرافیان مدرک جمع می‌کنه من حتی به نازنین هم نگفتم که یه وقت به کسی نگه ، اما وقتی تو ترکیه مدام خونه رو چک میکردم ، خیالم راحت بود و استرس نداشتم . نازنین گفت ایول محسن بهترین کارو کردی . تو همین همین دیدم نگین با صورت رنگ پریده گفت چه جوری با گوشی میشه خونه رو چک کرد مگه سیم کارتت روشن بود؟ من چون خجالت می‌کشیدم تو چشماش نگاه کنم رو کردم به پدرزنم و گفتم نه دوربین ها اندازه یه بند انگشت هستند که به وایفایی خونه وصل میشن و با گوشیت از هرجای دنیا میتونی خونه رو چک کنی. پدر زنم گفت چقدر هزینه اش میشه و چندتا نصب کردی ؟ منم گفتم چیز زیادی نمیشه دوتا دوربین نصب کردم یکی تو پذیرایی یکی تو اتاق خواب . بعد پدرزنم گفت نه اتاق خواب امن نیست یه وقت دردسر میشه . من گفتم نه بخاطر گاوصندوقم گذاشتم .

دیدم نگین رفت تو آشپزخونه و گفت کسی چایی میخوره من بریزم؟ من خیلی زود و بلند گفتم من ، لطفا تو اون لیوان کمر باریکا بریز هوس کردم تو اونا بخورم . نگین چایی رو ریخت و برا من آورد جلوم و گفت اینم یه کمر باریک برای شوهرخواهر خوش سلیقه .

فرداش تو سرکار دیدم نگین بهم زنگ زد و گفت محسن خیلی بیشعوری ، چرا به من نگفتی خونتون دوربین داره؟ از قصد نگفتی اره؟ منم گفتم از کجا میدونستم میخواد این اتفاق بیوفته؟ گفت حتی اگر روسریم هم ازسرم برمیداشتم بازم این کارت درست نبود تو به حریم شخصی من وارد شدی . منم گفتم اااا موی سر دیدن میشه تجاوز به حریم شخصی ، اما لباس کس دیگه رو پوشیدن نمیشه تجاوز؟ زودی تلفن رو قطع کرد .

چند ساعت بعد دوباره زنگ زد این سری با لحن مهربونتر گفت فیلمی که تو گوشیت نیست ؟ گفتم نه خیالت راحت . گفت نازنین هم میدونه؟ گفتم ساده ای دختر ؟ مگه دیوانه ام رابطه دوتا خواهر رو بهم بزنم؟ بعد گفت خودت کامل دیدی فیلمو؟ گفتم آره منتهی روی دور تند بخاطر اینکه کنجکاو شده بودم . گفت کنجکاو نسبت به من؟ گفت آره بعد اینکه رفتی تو آشپزخونه و موز رو کردی تو دهنت کنجکاویم فعال شد . بعد گفت مطمئنی فیلم رو دور تند بوده؟ منم نتونستم جلو خندم رو بگیرم و تا خندم گرفت تلفن رو قطع کرد .

الان که دارم این ماجرا رو براتون تعریف میکنم ، اکیپ دو نفره من و نازنین تبدیل شده به اکیپ سه نفره من و نازنین و نگین . چون هم از پرانرژی بودن من و نازنین خوشش میاد هم پدرزنم و مادر زنم برا اینکه نمیذارن تنهایی مسافرت خارج بره اونو با ما میفرستند .

یکسری تو سفر دوبی تو استخر هتل نازنین گفت محسن کارت هتل رو بده من برم چندتا نوشیدنی بگیرم گفتم نمی‌خواد تو بری من خودم میرم ، یک دفعه به ذهنم رسید نوشیدنی مشروب دار سفارش بدم و نگم بهشون چون هیچکدوم مون اهل شراب نیستیم . سه تا نوشیدنی مختلف سفارش دادم و دل رو زدم به دریا و دادم بهشون . من و نازنین و نگین تو آب بودیم و آب میوه هامون رو گذاشته بودیم لب استخر و داشتیم می‌خوردیم که نازنین گفت محسن بده برا تورو بخورم ببینم چه مزه ایه که یکدفعه دیدیم نگین زد زیر خنده و پرسیدم چی شد گفت هیچی…
من دوزاریم افتاد اما نازنین یا فهمید و به روی خودش نیاورد یا نفهمید . من یه نگاه اخمو نمکی ریز و سریع به نگین که پشت نازنین بود کردم و نازنینم یه زبون درازی بهم کرد و به نازنین که بین ما بود گفت بده برای محسنو بخورم ببینم چه مزه ایه تا آبمیوه منو از نازنین گرفت گفت محسن بیا توهم برا منو بخور دیگه حسابی گیلاس ها قاطی پاتی شد و یکدفعه من گفتم همه چی قاتی پاتی شد کی ماله کیو خورد ؟ دیدم نازنین سرخوش شده و با یه لحن آرومی گفت بخوررر بره بابا و رفت تو آب .

نگین رو به من کرد و گفت هر خودتی فکر کردی نفهمیدم از قصد نوشیدنی مشروب دار سفارش دادی؟ منم خودمو زدم به اون راه که نمی‌دونستم و گفتم شانسی انتخاب کردم اسماش عجق وجق بود . بعدش گفتم ببینم مگه تو تا حالا مشروب خوردی که فهمیدی توش مشروبه؟ گفت آره یه بار رفتم مهمونی دوستم خوردم همین بو رو میدادم بعد که حالم بعد شد ماجرا رو بهم گفت و ازم معذرت خواست . ولی دمت گرم محسن خیلی خوب کاری کردی اینا رو انتخاب کردی حسابی سر کیف شدم . بعد شما کردیم رفتیم پیش نازنین . دیدم نازنین شروع کرد تو آب رقصیدن و خودشو از کون به من مالیدن. نگین گفت تحویل بگیر محسن جون بچه مون جنبه آبمیوه خارجکی نداره‌. بعد در عین ناباوری دست های نگین رو گرفت و مجبورش کرد که باهاش برقصه ، گفت این محسن تو عروسیمون هم نرقصید الآنم مطمنم بگم برقص ناز میکنه تو بیا باهم برقصیم ، نمیدونم چرا فاز رقصیدن گرفتم . نگین هم کم نذاشت و اونقدر با عشوه جلوم رقصید که کم کم داشت آبم تو استخر میومد. بعد نازنین گفت من دیگه نمیتونم رو پاهام وایستم و بریم تو اتاق که می‌خوام بخوابم . نگین گفت بهش بگم که مست مون کردی؟ گفتم تو بگو منم ماجرای فیلما رو میگم. گفت مگه پاک نکردیشون ؟ گفتم چرا . گفت پس بهش بگو کو مدرکت؟ و زد زیر خنده ، تا حالا تو این همه سال ندیده بودم نگین اینطور از ته دلش بخنده . تا برسیم تو اتاق ما نگین چند بار گفت خدایا چقدر حالم خوبه مرررررسی محسن جوووون . نازنین رو گذاشتم رو تخت و اونقدر خسته بود از حال رفت . منم منتظر بودم نگین بره تو اتاقش که بگیرم بخوابم ، دیدم کنترل تلویزیون رو برداشت و زد یه کانال موزیک که اتفاقا دو سه تا زن داشتن جلو یه مرد میرقصیدن . دیدم نگین گفتن محسن تو واقعا بلد نیستی برقصی؟ گفتم نه از بچگی از رقص فراری بودم. ولی انصافا تو خیلی قشنگ میرقصی . گفت من قشنگتر می‌رقصم یا نازنین ؟ همیشه از بچگی بین مون دعوا بود که کدومون قشنگتر میرقصیم . گفتم جفت تون خیلی ناز و داااغ می‌رقصید. گفت ناز رو شنیده بودم ولی داااغ رو تازه می‌شنوم. گفتم بماند من خوابم میاد می‌خوام بخوابم. گفت چی چی رو بخوابم ، چقدر دادی پول آبمیوه ها ؟ گفتم ۱۵۰ درهم گفت یعنی میخواهی ۱۵۰ درهم رو بریزی دور؟ گفتم خوب چکارش کنم بالا بیارمش دوباره بخورم؟ گفت ایییییش کصافط چندش ، دیدم چشمای نگین بدجوری خمار و قرمز شده و اصلا رو پاهاش آروم و قرار نداره و همش داره ریز می‌رقصه . دیدم اومد لب تخت ما و دستمو گرفت و گفت پاشو با من برقص . من بهت یاد میدم. آقا منم از خدا خواسته در عین حال که خودم رو بی تفاوت نشون میدادم بلند شدم و مثل چوب خشک وایستادم . گفت چرا مثل چوب خشک وایستادی یه تکونی به خودت بده . دیدم کونشو کرد به سمت من و هی خودشو چپ و راست کرد . گفت من عاشق این مدل رقصیدنم . دوتا دستامو گرفت گذاشت دور کمرش و کونش رو میمالوند به کیرم . حسابی حشری شده بودم و هیچی جز گاییدن نگین تو ذهنم نبود . منتهی تا چشمم به نازنین نیوفتاد سرد میشدم. دیدم نگین گفت از تو رقاص در نمیاد من برم دوش بگیرم الان نازنین بلند بشه میگه بریم پاساژ گردی . تا برسه به در حمام پست به من لباسشو درآورد و تا رسید دم در حمام شلوارش رو هم درآورد منتهی با شورتی که کاملا رفته بود لای کونش . رفت تو حموم و در رو باز گذاشت . منم از تو آیینه کمد جلو در حموم قشنگ تو حموم رو می‌دیدم . دیدم دوش آب رو برداشته داره به کوسش میگیره . منم آروم دستم رو کردم تو شورت با کیرم ور میرفتم . دیدم گفت محسن زنگ بزن پذیرش چرا آب وان جمع نمیشه می‌خوام تو وان پر آب بخوابم. رفتم لب در حموم گفتم چرا داد میزنی آرومم بگی هم می‌شنوم ، گفت چیه می‌ترسی زنت بیدار بشه ببینه من تو حموم اتاق شما لختم؟ گفتم چرت نگو اون پیچ رو بچرخونی آب جمع میشه . هرکاری کرد نتونست گفت بیا مثل بز وایستاده منو نگاه می‌کنه بیا حموم یخ شد . رفتم تو که خودم انجام بدم دیدم اومد پشت به در حموم و آروم در رو بست و تا اومدم بیام بیرون گفت همون کاری رو که رو تخت میکردی و مطمئنم با دیدن فیلم دوربین خونت هم همین کار رو کردی الان تو حموم جلو من ادامه بده ، می‌خوام ببینم چکار کردی با خواهرم که اینقدر عاشقته . گفت زشته نازنین بیدار میشه . گفت ازت خواهش میکنم حالم اصلا خوب نیست . منم که دیدم سردی من بی فایده است و حریف نگاه شهوت آلود نگین نمیشم گفتم باشه ولی این آخرین باره . گفت زود باش درش بیار . من و نگین اصلا تو حال خودمون نبودیم و تا به خودم اومدم دیدم جلوم زانو زده و داره کیرمو ساک میزنه ، اولش خیلی ترسیده بودم که نکنه نازنین منو با نگین تو این وضعیت ببینه ، اما وقتی می‌دیدم نگین به چه لذت و حرارتی داره کیرمو میخوره دل رو زدم به دریا و تسلیم شدم . دیدم نگین گفت جان نازنین موقع موز خوردنم همین حسو داشتی؟ گفتم آره عوضی آره نون زیر کباب من . گفت بیشتر از این حرفها بهم بزن .از همونایی که به نازنین میگی بهم بگو . منم گفتم دست مامان و باباتون می‌بوسم با این دختر بزرگ کردن شون . دیدم یه گاز خیلی آروم از کیرم گرفت و یه چشمک بهم زد . شاید باورتون نشه تو اون لحظه من انگار داشتم نازنین و نگین رو همزمان میگاییدم . دیدم دستاشو گذاشت رو در حمام و از پست در رو قفل کرد و کونش رو قمبل کرد طرف من و گفت حالا نوبته توه . منم نشستم و شروع کردم به لیس زدن سوراخ کونش و با زبون آب کوسش رو میاوردم بیرون . دیدم ناله هاش داره شروع میشه انگشتش رو برد زیر جامایعی و کلی شامپو ریخت رو انگشتاش و فرو کرد تو کونش . منم اومدم عقبتر تا کامل ببینمش .حدود یک دقیقه انگشتاش رو میکرد تو کونش و درمی‌آورد و هی تا ته کونش رو میداد عقب تا سوراخ کونش رو قشنگ ببینم. بعد گفت حالا نوبت تو زود باش اصلا حالم خوب نیست . منم زودی کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش و خیلی آروم فرو کردم تو کونش ، اونقدر راحت رفت تو که با یه تقه کیرم تا خایه رفت تو ، دیدم یه جوووون آتشینی کشید و گفت محسن جانم جرم بده زودباش بریز توش پاهام دیگه جون نداره تا من با صدای مست و شهوتی نگین محسن جوووون رو شنیدم آبم ریخت تو کونش چنان آبی از اومد که کل رون های پای نگین تا زانوش پر آب کیر من بود و وقتی برگشت طرفم گفت دمت گرم عزیزم خیلی حال دادی .

تمام این اتفاقات مرور چند سال برخوردهای من و نگین بود که منجر به این اتفاق شد و هیچ وقت فکر نمی‌کردم که آخرش به اینجا بکشه

نوشته: محسن جووون


👍 84
👎 20
214201 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

919651
2023-03-21 01:55:06 +0330 +0330

دعا نمیکنم
اما قطعا یروزی تو و زنت جدا میشید
خیانت همیشه برملا میشه
تف تو ذاتت

5 ❤️

919654
2023-03-21 02:32:21 +0330 +0330

اولین داستان تخمی و تخیلی 1402 که خوندم
چی فک کردی این مزخرفاتو نوشتی 😂


919659
2023-03-21 03:31:44 +0330 +0330

نوشیدنی مشروبدار از کس زنت آوردی؟

8 ❤️

919664
2023-03-21 04:47:24 +0330 +0330

استخر دوبی و نوشیدنی مشروب دار؟خیلی هم عالی!!! حالا نه من نه کس دیگه ای توی این سایت تا حالا دوبی نرفته!!!
راستی اسم نویسنده چیه؟محسن جوون؟؟؟جناب اگه یکم دقت کنی معمولاً این کلمه ( جوون ) رو جنده های اینستاگرام یا دوستان مفعول واسه بازار گرمی و جذب مشتری استفاده میکنن که البته احساس میکنم که خودت از قبل خبر داشتی😉😉😉

7 ❤️

919674
2023-03-21 07:26:48 +0330 +0330

واقعا جالب بود خصوصا سکانس آخر داستانت سکس به سرعت نور بود

0 ❤️

919677
2023-03-21 07:42:08 +0330 +0330

خوب بود ولی باید زودتر از اینا دست بکار میشدی هر چند مدیریت با تو نبود ولی خوب بود داستانت

1 ❤️

919681
2023-03-21 08:19:53 +0330 +0330

ی پقداری کافور بزن برات خوبه داش

0 ❤️

919685
2023-03-21 10:18:20 +0330 +0330

اولا که توهه کصخل تا حالا ابعلی رفتی که میگی دبی دبی ترکیه
دوم اینکه رورستورام مشروب نمیفروشن تو دبی
فقط تو بار ها و دیسکو
اجازه ندارن سروش کنن
ثانیا نازنین به نازنین گفت؟؟؟؟؟ کصخل جقی من اگه دستم بهت برسه از خودت تا کل خانواده زنتو میکنم مشتی ج در

0 ❤️

919693
2023-03-21 13:27:03 +0330 +0330

کیر خر دهنت جقی. شامپو و صابون بره تو کون طرف به گا میره. عن مغز شاش چهره

3 ❤️

919700
2023-03-21 15:51:01 +0330 +0330

هنوز نوشیدنی مشروب دار رو هضم نکرده بودم که رسیدم به نگاه اخمو نمکی این مامان طلا چیپس سرکه نمکی زیاد خورده نگاهش شده اخمو نمکی

0 ❤️

919726
2023-03-22 00:29:40 +0330 +0330

خوب بود ادامه بده

0 ❤️

919728
2023-03-22 00:46:46 +0330 +0330

دروغ بودنش که مشخصه،ولی داستانش در کل جالب بود. باعث اولین نیم خیز شدن کیرم در سال جدید شد.

0 ❤️

919756
2023-03-22 02:34:48 +0330 +0330

تو واقعا تابحال موز نخوردی؟
والله ما بیست و چهار ساعت موز و بزاریم تو یخچال سیاه میشه و دیگه به لعنت خدا نمیارزه
بعد شما رفتید دبی ، موز تو بخچالتون؟
سه تا کوکتل خریدی صد و پنجاه درهم که اسمشم بلد نیستی و میگی آبمیوه ی الکلی
یکساعت در مورد این سه تا لیوان نوشیدنی داستان سرایی کردی
بعد موز میزاری تو یخچالتون میری دبی؟

0 ❤️

919774
2023-03-22 05:51:02 +0330 +0330

توحموم نگین آخ واوخ آا واوه میکردخانمت بیدارنشدهمونجاکون تو وخواهرش بذاره

0 ❤️

919776
2023-03-22 06:44:01 +0330 +0330

رفتی ترکیه به درهم پول دادی مجلوق

0 ❤️

919795
2023-03-22 08:51:39 +0330 +0330

محسن جووووون تو خودت بکن لازم داری،چاقال جووووون رو کونیا ته اسمشون میزارن

1 ❤️

919820
2023-03-22 15:13:30 +0330 +0330

و همچنان اون یکی خواب و تو داری میکنی😁😁😁

0 ❤️

919846
2023-03-22 21:14:49 +0330 +0330

کسی تا مزه سکس با خواهرزن و نچشیده باشه متوجه نمیشه چی میگی
واقعا ارتش وصف ناپذیره

0 ❤️

919847
2023-03-22 21:37:49 +0330 +0330

داستان قشنگ و جذابی بود
ولی اونجایی م ک نوشتی ی دقیقه با مایع خودشو انگشت کرده
آخه اسکل نمیدونی میسوزه
معلومه واقعی نیست

0 ❤️

919850
2023-03-22 23:36:29 +0330 +0330

حالا شیر تو شیر نوشتی ، آخرشم ممکنه کونت پاره بشه ولی نوش جان.

0 ❤️

919881
2023-03-23 04:14:39 +0330 +0330

من نمیدونم میخایین چی رو ثابت بکنید ک ایقدر دروغ میگید برو بچسب ب بدبختی هات بیچاره

1 ❤️

919891
2023-03-23 06:49:23 +0330 +0330

اگه بازم کردی بنویس

0 ❤️

919940
2023-03-23 14:33:27 +0330 +0330

خوب بود . به هرحال داستانه . انتظار حرفه ای نویسی بودن داستان رو هم نبایدداشت . ی جایی کلام از دستت در رفته . اما در کل ایدی جالبی بود 👍

0 ❤️

920009
2023-03-24 02:27:22 +0330 +0330

یه طومار نوشتی که در یک جمله بگی کیرت رفت تو کونش و آبت اومد؟
تموم شد؟
اصلا تاثیرگذار نبود 😐

0 ❤️

920011
2023-03-24 02:37:10 +0330 +0330

محسن جووون یا ننویس یا کامل بنویس تو ترکیه زنت با کی تو استخر میرقصید راستی دوربین مخفیت که زنت با … داشت حال میکرد رو هم ضبط کرده بود چیکار کردی چاقال

0 ❤️

920168
2023-03-25 12:22:50 +0330 +0330

سوژه جالبی بود .میتونست داستان قشنگ تری ازش در بیاد

0 ❤️

926518
2023-05-05 12:38:47 +0330 +0330

نوشیدنی مشروب دار 😂 😂 😂 😂 😂
دهنتون سرویس با این حجم از قدرت تخیل
لامصب اگه وقت بزاری پزشکی یا مهندسی بخونی حتما یه کسی میشی واسه خودت البته مشروط بر ترک مجالقه
با توجه به نوع نوشتارت حدسم اینه سنی بینن 14 تا 18 داشته باشی یکم بفکر درستم باش بچه جون 😁

0 ❤️