سلام علیم یه پسر معمولی ولی عاشق
عاشق کسی که شاید اونم عاشق بود زندگی. پستی بلندی زیاد داره اما سکس شاید قشنگ ترین خلاف دنیا ست که زندگی با پستی بلندی هاشو قشنگ میکنه بگذریم داستان ما برمیگرده به پارسال عید جایی که من یعنی علی عاشق شدم و خواستم با اون شخصیت کل لذتای دنیارو تقسیم کنم خلاصه تمام سعی تلاش واسه بدست اوردن اونو انجام دادم و موفق شدم!!! اسمش محدثه بود یه دختر معمولی رو به خوب که زندگی من تو این شخصیت خلاصه میشد که تمام وقتم در اختیارش بود.
قرار شد بره مشهد خونه خالش
اونم یک ماه من میمردم خلاصه راهیی شد روز سیزدهم داشتیم حرف میزدیم که گفت اگه برگردم میام خونتون یه لحظه به کارایی که تو گذشته کردم فک کردم گفتم این مس بقیه نیست که بخوام باهاش تا کنم و گفتم نمیشه میریم پارک
محدثه گفت من میخام با تو اوج شهوت تجربه کنم چرا میخای مانع بشی ولی من بیشتر از این حرفا دوسش داشتم .
برگشت دل تو دلم نبود فقط سیگار میکشیدم منتظر بودم ببینم وقتی به عشقم دست میزنم چی میشه رسید دم خونمون زنگ زد درو بازززز کردم من یه دختر رو دیدم که اون لحظه به جز خودش به کسی فک نمیکردم و فقط نگاش میکردم اومد تو بعد کلی احوال پرسی رفت لباس عوض کنه وقتی از اتاق اومد بیرون (زندگیم جریان پیدا کرد) خیلی ماه شده بود نشستم کنارش که باهم راجب مسافرتش حرف بزنیم وسطا ی حرف زدن اومد به سمت لبام منم همین کارو کردم جفتمون یه ذره حس بینمون جاری شده بود لب پاینشو اروم اروم بوس میکردم که دستاشو دور گردنم حس کردم که منو کشید رو خودش لب گرفتن حس خوبی داشت ولی تازه داشتیم گرم میشدیم که من شرو کردم از پایین پاهاش بوس کردن تو به نوک پیشونیش وقتی میبوسیدم وقتی به زیر گردنش رسیدم یه صدای ناله ریزی به گوش می‌رسید که شاید قشنگ ترین موسیقی دنیا بود دمای بدن من رفت بالا اونجا بود که یواش یواش دستم داشت سمت پایین بدنش میرفت وقتی رسید به کسش پاهاشو جم کرد و چشاشو بست شاید من بی اختیار داشتم این کارو میکردم چون تو اوج شهوت گم شده بودم دستم داشت به صورت نا منظنم بالا پایین میشد که دیگه قشنگ خیس بودن دستم و کسشو حس میکردم صدای ناله ها دیگه فضای خونه رو پر کرده بود من دیگه تو حال خودم نبودم و پاشدم کل لباسام در اوردم به جز شرتم که سوال پیش اومد که چرا شرت هنوز پاته !!! نکنه از من بدت اومده!!! این سوال محدثه جوری بود که نمیشد مقاومت کرد شرتمم در اوردم کلی قربون صدقه خودمو کیرم رفت اونجا من خوابیدم و داستان عوض شد عاشقانه با اینکه دوس نداشت ولی داشت کیرمو ساک میزد دهنش مس تنور بود دیگه نه من تونستم خودم کنترل کنم نه اون اروم دراز کشید منم روش چشامو بستم سر کیرم لبه کس تنگش بود (به دليل ورزش حرفه ای پرده نداشت) اینجا با یه فشار ریز دمای بدن من و اون به 1000رسید که قشنگ ترین حس سکس بود بالا پایین کردنای من دمارو همینجوری بالا تر میبرد تا لحظه ارضا شدن رسید سفت شدن سینه هاشو تو دهنم حس کردم لرزید چشاشو باز نمیکرد ارضا شد بعد چند دقیقه منم ارضا شدم فانتزی خودم ریختن اب رو سینه هاش بود وقتی تموم شد دم گوشش آروم گفتم دوست دارم اما جوابیییی… ?

نوشته: Dach