سکس بارونی

1398/01/02

تم داستان گی هست
-میشه کرم نریزی?!
+فضول نباش مال خودمه!
-بعدا یه جایی تلافی میکنم که نفهمی از کجا خوردیا! نیشگونم نگیر میخوام بخوابم دیگه!
+تهدید میکنی کوچولوی من?
-اهههه کم نیاریااا یه وقت, عوض این حرفا یه کم موهامو ناز کن خوابم ببره امیر
+چشششم عزیییزم
من و امیر تقریبا 7ماهی میشد که با هم بودیم. من 19سالم بود و اون چهارماه ازم بزرگتر بود.تو دانشگاه با هم آشنا شدیم و بدجور عاشقش شدم. به خاطر گی بودنمون مجبور بودیم تو دانشگاه حواسمون رو جمع کنیم که صرفا مثل دوتا دوست صمیمی دیده بشیم… خونه شون معمولا صبح ها تا دو و نیم سه به خاطر شاغل بودن پدر و مادرش خالی بود و خیلی پیش میومد که میرفتم پیشش…
وقتی بیدار شدم دیدم تو بغلش نیستم,ساعت تقریبا 11 صبح بود و بیرون بارون میومد و پنجره کمی باز بود که یه نسیم خیلی خنک و ملایم پوستمو نوازش میکرد. برگشتم به اون پهلو دیدم امیر نشسته رو تخت و لپ تاپ جلوش بازه.
-چرا توی دیوونه اصن نمیخوابی?!
+دارم فیلم دانلود میکنم با هم ببینیم.
-فیلمو ولش کن من گشنمه
+شکلات با شیر کاکاعو بیارم واست?
-نه یه چیز دیگه میخوام
+نیمرو بزنم وروجک من?
-چقد خنگی, میگم یه چیز دیگه!
آروم لپ تاپو گذاشت رو میزشو با نگاه هیزش اومد سمتم و بدن برنزه و سکسیشو انداخت رو تن سفید و لاغرم و دستاشو تو دستام قفل کرد.
+قربون چشمای خوشگلت برم,چی میخوای?
-مگه نمیدونی?
+میخوام بشنوم ازت
-کیرتو میخوام عشق من, میخوام بره توم
سریع لباشو گذاشت رو لبام و خودشو کامل چسبوند بهم,ترکیب خنکی روتختی و بادی که میومد با گرمای تن برنزه جذابش تحریکم میکرد.دستام تو دستاش قفل بود و لباشو میمکیدم
+چرا هرچی میخورمت سیر نمیشم متین?
بلند شد و پنجره رو بست و برگشت دوباره خیمه زد روم,پتو رو کشید رو جفتمون و شروع به لیس زدن گردنم کرد. صدای نفساشو میشنیدم و “دوسِت دارم” رو زمزمه میکردم.گردنشو گرفتم و از روم بلندش کردم و زیرپوشش رو کندم. اونم تی شرتمو درآورد و شروع کرد مکیدن نوک سینه هام.دوست داشتم تا ابد زیر حجم تن داغش بخوابم و منو ببوسه,بدون فکر کردن به دنیا و آدمایی که گرایش مارو تحقیر
میکنن.
+ساک میزنی برام فدات شم?
-نوچ
+چرااا?
-گفتم که تلافی میکنم!
لباشو به گوشم چسبوند,داغی نفسش که به گوشم خورد تنم مورمور شد
+خو اگه بگم ببخشید قبوله?
خواستم از زیرش سریع بیام بیرون که راحت مانعم شد
+واقعا فکر کردی میذارم جوجه?!
-بیشعور نباش یه کاری باید انجام بدم!
+چه کاری مثلا?
-خودمو تمیز کنم دیگه جناب!!
+آها,برو
از تخت اومدم پایین و شلوارمو درآوردم و شرتمم همینطور,لخت رفتم سمت دستشویی و وسط راه یهو برگشتم سمتش که دیدم داشت باسنمو با لذت نگاه میکرد
-مچتو گرفتم امیر خان!
+همچین میگه انگار جرم کردم,خب دوسش دارم,میخوام انقد بزنم روش که سرخ بشه
از دستشویی که بیرون اومدم بی معطلی رفتم سراغش.ازش خواستم بشینه رو تخت و خودم پایین تخت جلوش زانو زدم. شلوارشو با دستام کشیدم پایین و شروع کردم به بوسیدن دور نافش. یه کم که گذشت با دندونام شرتشو کندم و با شنیدن “جوووون” بیشتر تحریک شدم.سر کیرشو آروم کردم تو دهنم و با دست چپم کیرشو گرفتم. کیرشو به همه جای صورتم میمالیدم و شنیدن صدای نفساش بهم لذت میداد.
+نگام کن قربون چشمای خوشگلت برم
عاشق این بود که موقع خوردن کیرش زل بزنم تو چشماش. چشمامو چرخوندم به طرف صورتش و با لذت کیرشو تقریبا تا آخر تو دهنم جا دادم و شروع کردم به عقب جلو کردن. دستاشو برده بود تو موهام و حال خوبمو چند برابر بهتر میکرد. بعد حدود یک دقیقه صورتمو از کیرش جدا کرد و ازم خواست دمر بخوابم رو تخت. کاری که خواست رو کردم و اومد روم. از پشت گردنم تا رونمو خیلی نرم لیس میزد و صدای ناله هام تو اتاق پیچیده بود.
-بسه دیگه امیر, بکن توم
+انقد میلیسمت تا التماسم کنی بکنمت!من که دارم حال میکنم با این بدن نرمت!
-پس انقدر بلیس تا زبونت مو دربیاره! من که دارم با زبون نرمت حال میکنم!
+عاشق همین کاراتم سکسی من
-حالا میشه واقعا بکنی? توروخدا
+ای جاااانم چشم
یه کم لوبریکنت به سوراخم و کیرش مالید و کاندوم کشید رو کیرش, گذاشت دم سوراخمو آروم روش حرکت میداد و با دستش میزد رو لپای باسنم
+جووونم, چرا این لعنتی گشاد نمیشه?
دو سه دقیقه طول کشید تا همه شو جا کرد داخل, دوتا دستامو بالای سرم بهم چسبونده بود و با یه دستش گرفته بودشون و اون یکی دستشم تکیه گاه کرده بود و تلمبه میزد. صدای ناله هام دیگه دست خودم نبود و اونم سرعتشو بیشتر کرده بود. برخورد بدنش با بالای باسنم خیلی خوب بود. سرشو نزدیک سرم کرد و زبونشو بین گوش و گردنم اینور اونور میکرد.
+دارم میام متین
-درش بیار بذار داگی وایسم
+جووون,میدونی دوست دارم کلک
-خودمم دوست دارم, به خاطر تو نیست
کیرشو در آورد و یکم ازم فاصله گرفت
+حالا میمیری یه کم ابراز محبت کنی بهم بی احساس عنتر?
خندیدم و داگی وایسادم. اومد پشتم و فرو کرد توم که یه کم دردم اومد که همونشم لذت بخش بود.سرمو چرخوندم طرفش و لذتو تو چشمای جذابش میدیدم, دستمو آروم بردم طرف سینه و شکمش و نوازشش میکردم
-فدای کیرت بشم,محکم تر بزن,جرم بده
همزمان دستمو بردم رو کیرم,از لذت داشتم منفجر میشدم. یکم مالیدمش و فکر کنم سی ثانیه هم نکشید که دیدم دارم ارضا میشم. جیغم رفت هوا و همزمان سیلی زدنای امیر رو باسن و کمرم بیشتر و محکم تر شده بود. با تمام توانم خودمو کش دادم و عقب دادم باسنمو که آلتشو تا ته تو بدنم حس کنم. خیلی خوب و لذتبخش با فشار ارضا شدم و آبم ریخت رو بالش. چند ثانیه بعد اونم محکم تملبه میزد و آبش اومد و منو همونطور به پشت خوابوند و افتاد روم.
+مرسیییی نفسمممم
-قابل نداشت امیرم
+کی قراره خسته شم ازت?
-فعلا که من خسته شدم, پاشو اینقدر خودتو ننداز روم له شدم!
پاشد و کاندومو بیرون آورد و انداخت دور بعد برگشت رو تخت. سکسمون حدود نیم ساعت درکل طول کشیده بود و حس سبکی بینظیری داشتم
-خوابم میاد من:(
+عین کوالا میمونی, بیا بغلم فیلم ببینیم بعد برسونمت خونه تا اهل بیت نیومدن…

نوشته: pesarkooooooni


👍 14
👎 3
20886 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

755938
2019-03-22 21:09:45 +0430 +0430

بدم مياد از اين داستانا كه انگار داره فيلم نامه مينويسه

0 ❤️

756009
2019-03-23 02:40:42 +0430 +0430

قشنگ بود که
حس ناب بینتون و اون کل کل کردنا خیلی خوب بود

ولی اصلا با اسم نویسنده حال نکردم /:

3 ❤️

756060
2019-03-23 11:54:43 +0430 +0430
NA

فانتزیه جالبی بود و خودمم کامل درکش کردم چون حس منم همینه
اما ناموسا اول کاندومو بکشین بعد لوبریکانت و بزنین

1 ❤️

756063
2019-03-23 12:04:19 +0430 +0430

احساسات و نگارش و روابط عاشقانه عالی بود

0 ❤️

756069
2019-03-23 12:39:31 +0430 +0430

اینکه حتی سکس همجنس باز هم به صورت عاشقانه تحریر میشه جای تقدیر داره. یک سکس منطقی و بدون خطر . مفعول ابتدا خودش رو تمیز می کنه که عملا باعث میشه که ماهیچه های معقد در اثر استفاده از آب گرم کمی شل بشه . با شستشوی روده مواد باقیمانده در روده تخلیه میشه . با استفاده از لوبریکات هم سکس طولانی میشه و هم درد کمتری ایجاد میشه . و کاندوم هم که باعث جلوگیری از انواع بیماری ها میشه . نویسنده گرامی داستانت رو لایک کردم و دلیل این همه تحریر که شاید بی ربط به داستان بود فقط و فقط آگاهی بود هم به همجنس بازان عزیز و هم به دوستانی که علاقه خاصی به سکس آنال با همسر یا دوستشون دارن .

2 ❤️

756078
2019-03-23 15:50:22 +0430 +0430

قشنگ نوشته بودی

0 ❤️

756082
2019-03-23 17:10:30 +0430 +0430

اوف خیلی حخوب حاال کردم و شق فداتون

0 ❤️

756384
2019-03-25 12:20:52 +0430 +0430

خیلی خوب نوشتی…در ضمن تو مثل خیلی از داستان نویس های گی که شهوانی رو به گوه کشیدن داستانت دروغی و پر از غلط املایی نبود…از کاندوم هم استفاده کردید که خیلی عالیه…فقط اسمتو عوض کن…کونی چیه؟برات اسم مناسبی نمیتونه باشه…به لحاظ نگارشی و نحوه نگارش هم عالی بود.سعی کن ادامه بدی…

1 ❤️

757139
2019-03-29 15:58:37 +0430 +0430

چه سانتی مانتال بودن اینا… آخی. :D

0 ❤️

757590
2019-03-31 13:36:27 +0430 +0430

خییییلییییی عالی بود

0 ❤️

758248
2019-04-03 13:14:22 +0430 +0430

آخ کاش یه مفعول کم سن و خوشکل از انزلی هم نصیب ما بشه…میخوام یه خاطره خوب و به یاد موندنی از هم داشته باشیم

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها