سلام به دوستان شهوانی اقا من خیلی وقته دارم داستان هاتون رو میخونم و یه جور های باید همیشه یه سر به این صحفه بزنم خب اول از همه این داستان واقعا اتفاق افتاده جان مادرتون فوش ندید خودم تا حالا زیر هیچ داستانی فوش ندادم

اسمم رو میزارم محمد ۱۹ سالمه خب مثل همه منم تو کف یه دختر خشگل بودم که بتونم باهاش دوست بشم و سکس کنم تا الان هم با دختر های زیادی دوست نبودم و تجربه چندانی ندارم خب داستان از اونجایی شروع شد که ما به همراه خانواده به یکی از کشور های اروپایی مهاجرت کردیم واسه زندگی که همیشه اونجا باشیم اونم به خاطر کار پدرم یه شش ماهی بود رسیده بودیم به کشور … ولی هنوز زبان شون رو خوب بلد نبودم و از ارتباط برقرار کردن با مردم اون شهر میترسیدم چون از نظر فرهنگ و عادت ها خیلی با ما فرق دارند هنوز تو کف بودم تا اینکه یه روز یکی از دوست هام یه دختر ایرانی رو باهام اشنا کرد یه دختر واقعا زیبا شماره دختره رو از دوستم گرفتم رفیقم خودش دوست دختر داشت و نیازی نداشت با اون باشه خب به دختره اس دادم و معرفی کردم نشناخت چون اون تو شهری که ما زندگی میکردیم نبود و تا اینجا فاصله داشت البته خیلی کم خب بعد از کلی اصرار من اونم تو چت بعد سه چهار روزی قرار ملاقات گذاشتیم حالا از خودم و اون بگم اهل اغراق نیستم خودم سفیدم قد بلند ۱۸۰ و هیکل بزرگ و ورزش کاری دارم چون ایران که بودم ورزش میکردم خب حالا پرنسس قصه ای من اون سبزه بود با چشم هایی واقعا زیبا و قد متوسط ولی واقعا زیبا خب بگذریم سن ایشون هم ۱۷ بود قرار گذاشتیم اول که دیدمش به گرمی بغلم کرد انگار میشناخته من رو هر چند تو چت و تماس خیلی صمیمی شده بودیم اونم با خانوادش اینجا بود خب بعد کلی حرف زدن راجع به جفت مون از هم جدا شدیم و قرار شد فرداش دوباره ببینمش این باز ازش اجازه گرفتم تو چت که ببوسمش اونم گفت مشکلی نداره و واسه اولین بار بوسیدمش حس فوق‌العاده ای بود چون لب هاش واقعا شیرین و داغ بود گذشت و گذشت و من بیشتر وابسته اون شدم تا اینکه یه روز نزدیک بود یهم بزنیم سر یه مسله ناچیز منم از روز به بعد حس ام از عشق به انتقام اومد و خواستم تلافی کنم بعد کلی عذر خواهی دوباره شدیم مثل قبل و بهش پیشنهاد سکس دادم گفت متنفره و بهانه اورد اما میدونستم دلش میخواد چون خیلی شهوتی بود و همیشه اون شروع کننده بود تو بغل و دست مالی ها خب قرار شد بیاد اتاق من ، پدر و مادر من تو یه سازمان ایرانی کار میکنند و خونه نیستند و فقط یه ابجی کوچیک دارم که اونم همیشه داره تلوزیون میبینه خب بلاخره روزش رسید و عشقم اومد خونه مون از شب قبلش استرس داشتم که چه جوری شروع کنم و چیکار ها کنم خب وقتی وارد اتاقم شد اروم و ساکت بود برعکس قدیم شوخی نمیکرد و موهاش رو ریخته بود رو صورتش و قهر کرده بود البته قبلش چندتا لب طولانی داشتیم خب رفتم طرفش و گردنش رو بوسیدم اول هیچی نگفت بعدش خندید یه ریزه خوشحال شدم ادامه دادم کل صورتش رو بوسیدم و قلقلکش دادم بعد دوباره لب بازی شروع شد بغلش کردم به آسانی بردمش رو تخت رفتم روش و دوباره لب گرفتیم اومدم دست به بدنش بزنم از زیر تیشرت به سینه هاش دست زدم و کونش رو میمالیدم که یهو دوباره به هم ریخت و رفت رو مبل روباره رفتم با بوسه و نوازش آوردمش این بار دیگه داغ داغ شده بود تیشرتش رو در اورد یه جین تنگ مونده بود تنش منم از زیر سوتین سینه های متوسطش رو میخوردم خدایی بهترین حس عمرم بود اونم هی کص ش رو از روی شلوار به ران من که وسط ران هاش بود میمالید خب نوبت کص نازش بود منم کص ش رو دستمالی کردم از روی شلوار بعد شرت که یهو خودش شروع کرد به در اوردن شلوارش منم تیشرت خودم رو کشیدم بعد که کص ش رو انگشت کردم چون باز بود و قبل من دوست پسر داشت شروع کردم به خوردن کصش واقعا حاال داد انگار خیس بود از قبل یه چیز لزج وسطش بود ولی من خوردمش خب حالا نوبت توش بود کیر من بزرگ نیست و مجبور نیستم دروغ بگم بعد کشیدن کاندوم سرش کیرم رو داخل کصش کردم واقعا داغ بود خیلی داغ کنار تخت ایستاده بودم و اون روی تخت خواب بود و منم روش تکون میخوردم طولی نکشید که ابم داخل کاندوم خالی شد دختره هم میلرزید فکر کنم از داغی ابم ارضا شده بود چون خیلی باهاش ور زفته بودم در حین سکس باهاش چنان ناله های نازی میکرد که تا الان به یادم میارم شهوتی میشم اون روز تو بغلم خوابید و یکی از بهترین روز های زندگیم بود البته دو بار سکس کردیم اون روز که دومی هم زیاد طول نکشید اما خوب بود بعد اون هم سکس هم تا جند ماهی باهم بودیم هنوز از اون دختر ممنونم و امیدوارم شما هم با عشق تون و به بهترین روش سکس کنید دروغی نگفتم و بدانید عزیزیان در کشور های اروپایی سن قانونی سکس ۱۵ هست و در ترکیه ۱۴ و خیلی از دختر ها زودتر از سن ۱۵ سالگی سکس میکنند چون ازاد هستند با تشکر که خوندید و لطفا فوش ندید هدفم از نوشتن این داستان این بود که راحت بشم و دوستان بدونند واسه اولین قرار چیکار کنند ‌‌>

نوشته: یه عاشق