سکس وحید با آرمین

1394/09/29

سلام می خام بهترین خاطره سکس عمرمو به اشتراک بزارم.زیاد به حاشیه نرم روز دوم ابان 1393بود گوشیم زنگ زد برداشتم دیدم دوستم از بچهای تبریز.گفت وحید ی نفر بچه شمال دنبال ی دو طرفه میگرده شمارشو گرفتم زنگ زدم مشخصات گرفتیم از هم .اتفاقا منم کار واجبی داشتم باید میرفتم جایی ی نفرو می اوردم حدودا ی ساعت طول میکشید باخره باهاش ساعت 11شب قرار گزاشتم خونمون از شانس من خالی بود رفته بودن مسافرت تک و تنها بودم.باهاش قرار گزاشتم رفتم سر قرار .تا پسره را دیدم فشارم رفت بالا عمو پایینی بیدار شد پیشش خجالت کشیدم بعد از رو بوسی و احوالپرسی سوار ماشینم که پراید شدیم از قبل هم شام و میوه براش اماده کرده بودم رفتیم خونه .همین که دروبستم از پشت بغلش کردم بعد از 10دقیقه روبوسوی و لب گرفتم بهش شام دادم اون شامشو مخورد منم بوسش میکردم واقعا تو عمرم پسری به این خوشگلی ندیده بودم بعد از کمی استراحت رفتیم اتاقم که خیالم راحت راحت بود گفت که چراغها را خاموش کن من اینجوری بیشتر حال میکنم خاموش کردم شروع به لب گرفتن از همدیگه کردیم بعد از نیم ساعت زیپ شلوارشو باز کردم وای چه صحنه ای بود واقعا باورم نمیشد بدنش ی تار مو نداشت البته من ازاون بد نبودم دستمو انداختم داخل شرتش کیرش بیرون اوردم شق شق بود گزاشتم تو دهنم براش ساک و میک زدم اونم داشت لباسهای منو در میاورد خابیدیم 69شدیم مال همدیگرو خوردیم تو اوج شهوت بودم بالاخره اون خابید به پشت منم پاهاشو زدم به شونه هام کونش تنگ تنگ بود کیرمو دور ور سوراخش بازی دادم تا نیم ساعت یواش یواش فشار دادم سرش ک گزاشتم دردش گرفت واقعا صحنه ی وحشتناکی بود بعدش چن بار تلمبه زدم گفتم بیا نوبت تو ست اونم حدودا ی نیم ساعت حال کرد منو به پشت خابوند کیرشو گزاشت لای کونم کیف میکردم ساعت 12شبو گزاشته بودبعد کیرشو گزاشت تو داغ داغ شده بودم کیف میکردم بعد من رفتم پشتش چهار دست و پا کردم سرشو گزاشتم تلمبه زدم دیدم دارم ارضا میشم خابیدم گفتم تو بکن اون خابید روم کیرشو گزاشت به سوراخم تلمبه زد ابشو ریخت تو کونم اون موقع که داشت ابشو میرخت تو شکمم حس کردم اون ارضا شد رفتیم حموم تمیز کردیم دوباره ی میوه خوردیم شروع کردیم نوبت من بود که ارضا بشم به پشت خابوندم زیر کمرش ی بالش گزاشتم تا کونش بیا بیرون .کیرم گزاشتم دهنش خیس بشه بعدش پاهاشو زدم رو شونه هام سر کیرمو گزاشتم تو تلمبه میزدم اونم بوس میکردم بالاخره نتونستم نگه دارم ابمو ریختم توش .رفتم حموم ی دوش گرفتیم تا صبح بغل هم لخت خابیدم ساعتو نگا کردم دیدم 4صبح.بعد ی بار هم صبح سکس کردیم این داستان ادامه دارد با تشکر
وحید


👍 3
👎 0
13122 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

526022
2015-12-20 21:41:44 +0330 +0330

نظر شما چیه؟جون مادرت ننویس.

0 ❤️

526113
2015-12-21 21:13:02 +0330 +0330

بالش گذاشتی زیرشکمکش تا کونش بیاد بالاتر بعدش پاهاشو چطوری انداختی روشونه هات!!!هرکس این پوزیشنو متوجه شد به منم یادبده منکه پاک گیج شدم اخه چطوری میشه

0 ❤️

526138
2015-12-21 23:38:05 +0330 +0330

واقعا بعضیا انشا ام بلد نیستن بنویسن باقی داستان پیش کش خیلی ضایع بود دیگه ننویس یا اول تمرین کن یاد بگیر بعد بنویس

0 ❤️

526171
2015-12-22 11:38:10 +0330 +0330

یعنی خواهرمادر اون معلم تونو گاییدم ک ب تو سواد آموخت.

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها