عشق زیبا و تن ناز من

1392/04/23

سلام دوستان خسته نباشید امیدوارم از داستانی که نوشتم لذت ببیرد وخوشتون بیاد.اسامی مستعار هست وداستان یکم طولانیه ولی مطمءنم خوشتون میاد.واگه غلط املایی داشت به بزرگواری خودتون ببخشید.
بعداز چندسال سختی وبیدار ماندن شبانه وهم سخن شدن باستاره ها تونستم رشته مورد علاقم تو دانشگاه قبول بشم،روزای اول دانشگاه خیلی عادی می گذشت وبا بچه ها ی رشته پزشکی تقریبا آشنا شده بودم ازبین یکی از دخترای دانشگاه یه دختری بود که خیلی مغرور بود وبهترین رتبه رو بین ماداشت به هیچ عنوان تو چهره پسرای کلاس نگاه نمی کرد چهرش خیلی ناز ودلبرنده بود قدبلندی که داشت همراه صورت خیلی ظریفش وبینی کوچک، بین چشمان درشت سبزش ولبای غنچه ای خوشگلش که وقتی سرکلاس لبخند میزد همه رو محو خودش می کرد.وجالب تر ازهمه این بود از همه ما سنش کم تر بود وتو17سالگی پزشکی قبول شده بود.به خاطر اخلاق خوبی که داشت همه دخترای کلاس باهاش دوست بودند استاداهم به خاطر این همه نجابت وپاکی ودرس خون بودنش بهش خیلی اهمیت میدادن،اوایل اونم واسه من مثل بقیه بود فقط به عنوان یه هم رشته بهش نگاه می کردم اما از ترم سوم به بعد کم کم عاشقش شدم،حالا 18سالش شده بودوخانوم تر،میدونستم اون اصلا بهم توجهی نمی کنه اما شبی نبود به فکرش نباشم،تصمیم گرفتم کم کم موضوع علاقم رو بهش بگم ،یه روز بعد از تموم شدن کلاس تومحوطه دانشگاه بودیم که صداش کردم وباترس ولرز بعد از سلام کردن وعذر خواهی ازش خواستم جزوه خودش رو به من بده اما نتونستم ازعلاقه خودم بهش بگم.بعد از یه مدت کم کم سعی کردم خودم رو بهش نزدیک کنم اما اون اصلا هیچ توجهی نمی کرد وخیلی سرد برخورد می کرد همین نجابتش منو دیوونه کرده بود تصمیم گرفتم به یکی از استادام بگم که من {مه رو} رو دوست دارم ومی خوام ازش خواستگاری کنم. وایشون به من کمک کنند.استادام بعد از یک هفته شماره منزل وادرس رو به من دادند وبعد ازهماهنگی رفتیم خواستگاری. شب خواستگاری دل تو دلم نبود وخیلی استرس داشتم بعد از حرفای بزرگ تر ها ازمن ومه رو خواستن بریم تواتاق وصحبت کنیم. وقتی رفتیم تو اتاق مه رو، خودم شروع به صحبت کردن کردم ،مه رو ازم یه سوال پرسید که قند تو دلم اب شد،شما واقعا منو دوست دارید؟ منم گفتم اره مه رو خانم من شمارو خیلی دوست دارم وتواین مدت همیشه فکرم باشما بوده وشبی نبوده که من به شما فکر نکنم باور کنید من دوستتون دارم.دوروز بعد از خواستگاری خانواده مه رو زنگ زدن وگفتن مه رو جوابش مثبته.تااون موقع هیچ وقت به این اندازه خوش حال نبودم.بعد از مراسم عقد ورفتن مهمونا من پیش تک ستاره زندگیم موندم.وقتی رفتیم تو اتاق مه رو ،نشست رو تختش ومنم رفتم نشستم کنارش دستاش رو گرفتم تودستم توچشمای معصومش نگاه کردم با تمام وجودم بدن گرمش رو می خواستم وبغلش کردم واولین بوسه رو از لبش کردم.خیلی دلم می خواست لباش رو بخورم اما صلاح نبود واسه شب اول بخوام زیاده روی کنم.لباساش روعوض کرد ویک تاپ بندی صورتی وشلوارک سفیدی که خودم قبل عقد براش خریده بودم پوشیدخیلی ناز شده بود موهای مشکی بلندش بااون قدبلند واندام نحیف وباریک وسینه های خوش فرمی که تواون تاپ جلوه توجه می کرد منو حسابی تحریک کرده بود از رو تخت بلند شدم ورفتم پشت سرش واز گرنش بوس کردم وتوبغلم خودم گرفتمش وگفتم خیلی دوست دارم خودش لباش رو گذاشت رو لبام وبوس کرد هردومون خیلی خسته بودیم مخصوصا خانم خوشگلم که تو ارایشگاه بوده وبعدش هم که رفتیم آتیله وعکس گرفتیم.لباسام عوض کردم ورفتم رو تخت مه رو{تختش سلطنتی بود نسبتا بزرگ بود}پیشش خوابیدم ،ازخوش حالی نمیدونستم چیکار کنم باورم نمیشد مه رو الان تو بغل من هستش،خیلی ناز خوابیده بود معصومیتش همیشه داد میزد حالا که توخواب دیگه محشر شده بود خودم رو بهش نزدیک تر کردم ،توبغلم گرفتمش و بوسش کردم وخوابیدم.واسه نماز صبح بیدارش کردم هردومون نمازمون رو خوندیدم ودوباره رفتیم خوابیدیم ولی دلم دیگه طاقت نداشتم وقتی خوابیدرو تخت رفتم روش واز لباش بوس محمکی کردم واروم شروع کردم به خورن لباش دستش رو گذاشته بود پشت کمرم واروم تکون میداد خودم رویکم بیشتر بهش فشار دادم ولباش محکم تر خوردم ،هیکلم رو تنش سنگینی می کرد به خاطر همین چرخی زدم واوردمش رو خودم واییییی چی میدیدم سینه هاش الان دیگه کاملا از تویقش معلوم بود سفید وخوشگل دلم می خواست سینه هاش رو بیرون بیارم وبخورمشون ولی نمی شد دلم نمی خواست فکر کنه من فقط واسه سکس می خوامش.سرش رو گذاشت رو سینه هام خوابید من خوابم نمی برد سرش رو نوازش می کردم وبوسه میزدم.بعد از دوساعت دیگه خودش بیدار شد لبام رو بوس کرد ورفتیم صبحانه خوردیم ،بهش گفتم اماده بشه بریم بیرون گشتی بزنیم. وقتی اومد تو ماشین محشر شده بود خط چشم مشکی که زده بود چشمای سبزش رو بیشتر جلوه میداد بارژلب صورتی کم رنگش وموهای مشکی منو محو خودش کرده بود خیلی خوش حال بودم حالا دیگه به همه امید وارزوهام رسیده بودم بهترین رشته دانشگاه، خانوم خوشگل از نظر مالی هم که هردوطرف خوب بودیم.برای اولین بار بود با یه دخترتوپارک راه میرفتم ،خیلی بهم میومدیم هردومون قد بلند وخوشتیپ.چرخی زدیم وگفت:طاها من بستنی می خوام…
چشم خانومی بیا بریم اونجا کافی شاپ هست ،رفتیم وبستنی خوردیم بعدش هم بردمش مجمتع تجاری تابرای خانومم اگه چیزی خواست بخرم،تویکی از مغازه ها دامن چین دار خیلی خوشگلی دیدم گفتم مه رو جان این دامنه چه طوره؟
گفت:اره خیلی خوشگله
دامن رو برد پرو کرد وقتی توپاش دیدم خیلی خوشگل بود وبهش میاومد حسابی سکسیش کرده بود همونجا یه تاپ خیلی سکسی انتخاب کردم دادم پوشید ، ،سینه هاش توی تاپ کاملا پیدا می شد اگه سوتین زیرش نمی بست وایییی که چی ناز شده بود،اگه تو خونه بودیم حتما اون سینه هاش رو دیگه می خوردم.دامن وتاپ رو برداشتیم ورفتیم چرخ دیگه ای زدیم چندتالباس دیگه ویه دامن خیلی کوتاه دیگه وفوق العاده تنگ واسش خریدم.ظهر هم باهم دیگه بیرون غذا خوردیم وبرگشتیم خونه.
خانواده مه رو غذارو برده بودن بیرون از شهر بخورن واسه همین کسی خونه نبود.بهش گفتم:مه رو خانومی لباسارو می پوشی یه بار دیگه ببینم؟
باشه طاها جان الان می پوشم
همون تاپه که خیلی سکسی بود با دامنه تنگه وکوتاه رو بهش دادم بپوشه.لباسارو پوشید اومد تا من ببینم از رو مبل بلند دشم رفتم طرفش سرم بردم زیر گلوش وبوس کردم ، محکم تو بغلم گرفتمش وگفتم مه رو خیلی بهت میاد منو تا دوهفته دیگه دیوونه می کنی کاش همین امروز عروسیمون بود…
ازخجالت یکم سرخ شد وچیزی نگفت کم کم داشت یخش آب می شد وقتی لباسارو می پوشید حسابی تحریک میشدم وکلی سعی کردم راست نکنم اما ضایع کردم ومه رو فهمید اما به روی خودش نیاورد.اومدنشست توبغلم لباش رو گذاشت رو لبم بوس خیلی محکمی کرد وواسه لباسا تشکر کرد ،بعد از کلی قربون صدقه رفتن لباش رو تودهنم کشیدم وشروع کردم به خوردن دیگه داشت بیحال می شد ولی ول کنش نبودم لباش رو مک میزدم ومی خوردم ،سرم بردم زیر گلوش چندتا بوس کردم واروم اروم مک زدم ولیس زدم گاز خیلی کوچولوییی گرفتم.از توبغلم بلندشد ورفت که لباساش رو عوض کنه پشت سرش رفتم تو اتاقش بلوزش رو دراورد از پشت بغلش کردم وبادستام سینه هاش رو گرفتم شروع کردم به بوسیدن پشت گردنش خیلی تحریک شده بود خودش برگشت طرفم ومحکم منو بغل کرد وگفت دوست دارم.
همونطورکه تو بغلم بود نشستم رو تختش رو سرم رو چسبوندم به سینه هاش اروم اروم خوردم صدای نازش بلند شده بود ودستش روگذاشته بود پشت سرم وبه سینه هاش فشار میداد،خوابوندمش روتخت دوباره سینه هاش رو خوردم وایییییی اون زیر شلوارم دیگه داشت شلوارم رو پاره میکرد
مه رو:اهههههه طاها بسه سر سینه هام درد گرفته
قربون صدای نازت مه روی من
صداش منو بیشتر تحریک می کرد منم محکم تر سینه هاش رو می خوردم دستم رو بردم طرف دامنش وکشیدمش پایین لبام رو گذاشتم رو لباش بوس کردم رفتم وسط پاهاش که یه دفعه برگشت وسرش رو فشار داد تو بالشت ،واییییی باسن گرد وخوش فرمش رو داد طرف من وای که تواون لحظه داشتم میمردم کیرم حسابی فشار اورده بود
مه رو منو دیوونه نکن هرطرف بچرخی من الان می خوامت ،رفتم روش رو کیرم رو از روشلوار مماس کردم رو باسنش ودستم بردم زیر بدنش وسینه هاش رو گرفتم یکم فشار دادم آههههههههههه بلندی کشید وچرخید طرف من ولبام رو کشید ت ودهنش واروم شروع کرد به مک زدن دستش رو برد طرف شلوارم کمربندم رو با ز کرد وباکمک خودم شلوارم رو دراورد وشورتم کشید پاینن
یه دفعه دیدم ترسید گفتم چیه؟گفت تو بااین می خوای منو…
خندم گرفت وگفتم اره خانومی خوشگلم نترس منکه حالا نمی خوام کاری بکنم ولی شب عروسی هم هوای خانومیم رو دارم
کیرم رو تودستاش تکون میداد وزیر تخمام دست می کشید خودم رو از بدنش جدا کردم وخیلی سریع شورتش رو داوردم واییییی وقتی کسش رو دیدم دلم میخواست همونجا تا ته بکنم توش، کس خوش استیلش داشت کیر منو ودار به جر دادنش می کرد اما این کیر بدبختم باید دوهفته صبر میکرد ،یدون لیس محکمی از کسش زدم که آههه کوچیکی کشید ، لیس های کوچیکی میزدم رو کسش که بدجور تحریکش می کرد دیگه داشت روانی می شد داد زد طاهااااااااااا بخورش …
تاایون گفت سرم رو بردم طرف کسش ومحکم شروع کردم به مک زدن وخوردن چوچولش رو پیدا کردم ومحکم مک میزدم صداش تبدیل شده بود به جیغغ
آخخخخخ طاها
جان طاها صدام بزن خوشگلم
یکم اروم ترش کردم وبادستم بالای کسش رو فشار دادم
مه رو اهههههه کشید با یکم لرزش ارضا شد خیلی خوش حال شدم ازاینکه ارضاش کردم بغلش کردم وسرش بووس کردم یکم که تو بغلم گرفتمش خودش گفت:طاها می خوام بخورم
چی خانومی ؟چی می خوای بخوری؟
سرش رو چسبوند تو سینم گفت جلوت رو می خوام بخورم توهم باید ارضا بشی،وایییی از خوش حالی بال دراوردم باروم نمی شد مه رو انقدر پایه وباحال باشه{همیشه می ترسیدم یه زن بی حال گیرم بیاد}…
کیرم رو گرفت تو دستش سرش رو بوس کرد ودستش رو گذاشت زیر کیرم وبا انگشتاش خایه هام رو اروم تکون میداد زبونش رو، روکیرم تکون میداد می خواست تحریکم کنه گفتم:مه رو بخورشششش ،خانمی خوشگلم بخورش مردم
خیلی وارد نبود دفعه اولش بود سرش رو گذاشت تو دهنش اروم شروع کرد به مک زدن یکم دیگه برد تو دهنش ،درش اورد وزیر کیرم لیس زد دوباره گذاشت تو دهنش اروم عقب جلو کرد،خیلی دوست داشتم کیرم رو خودم تو دهنش عقب جلو کنم ولی خیلی بزرگ شده بود ترسیدم حالت تهوع بهش دست بده دلخور بشه ،یکم تند ترش کرد ومحکم تر مک میزد دیگه کیرم سفت سفت شده
کیرم رو ازد هنش در اوردم خوابوندمش رو تخت وکیرم رو گذاشتم رو کسش گفت :نه طاها بذار واسه شب عروسی
خودمم واسه شب عروسی هزار تا برنامه داشتم نمی خواستم پردش رو بردارم بهش گفتم:مه رو فقط بذار سرش یکم کست رو لمس کنه
باسر کیرم به کسش ضربه محکم میزدم وکیرم رو بالای کسش فشار میدادم
آخخخخخخخخخخخخخخخخ طاها آخخخ
من فدات بشم مه روی من بذارم تو کست دیگه چیکار می کنی؟
چیزی نگفت ولبام رو محکم گرفت تو دهنش رو اروم شروع کرد به خوردن خیلی قشنگ بالبام بازی می کرد توگوشش گفتم :مه رو ابم هنوز نیومده بیارش جون طاها مردم به خدا
کمرم حسابی سفت بود تااون موقع هیچ سکسی نداشتم میدونستم فعلا ابم نمیاد باید میذاشتم پشتش ولی دلم نمی خواست درد بکشه ،از یک طرفم باید خودم رو تخلیه می کردم
مه رو خانومم میذاری بذارم پشتت؟
واییییی پشت؟طاها شنیدم خیلی درد داره می ترسم
نترس عشقم مراقب هستم
به پهلو خوابیدم واز پشت گرفتمش توبغلم،بوسش کردم وکرم رو از میز ارایشش برداشتم یکم سوراخ کونش رو چرب کردم انگشت خودمم وکیرم رو چرب کردم اروم اروم کردم تو کونش که یکم خودش رو کشید جلو گرفتمش ولاله گوشش رو بوس کرد اروم بهش گفتم:مه رو جان نترس
انشگت رو توش عقب جلو کردم بعدش 2تاانگشتی کردم توش که سعی کرد از بغلم بره بیرون ولی نذاشتم برش گردندونم طرف خودم ولباش رو محکم گرفتم تو دهنم چسبوندمش به خودم وکیرم رو از رو کسش کشیدم طرف سوراخ کونش با دستمم محکم کمرش رو گرفتم سر کیرم رو فشار دادم تو کونش ،خسعی کرد کیرم رو ازتوکونش دربیاره نذاشتم ویکم دیگه فشار دادم که جیغش رفت تو هوا
آییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
تورو خدا دربیار طاها دربیار درد داره درش بیارررر آخخخخخخخ
قربونت برم خانومی یکم تحمل کن درست میشه درش بیارم باز دردت میگیره یکم تحمل کن نفس من عشق من قربون اون چشمای نازت برم ،با همین چشمات هست که منو دیوونه خودت کردی عشقم
طاها درش بیار به خدا طاقت ندارم
مه روی من یکم طاقت بیار الان درست میشه عشقم تو همین حین یکم دیگه فشار دادم وکنترلم از دستم خارج شد تا ته رفت توش
از درد چشمای نازش پراز اشک شد وسرش رو محکم تو سینه هام فشار میداد واهههه وناله می کرد
اروم اروم شروع کردم به کمر زدن به لحظه دیدم روسینم اب ریخته دیدم مه رو داره گریه می کنه سرش رو ارودم بالا گفتم:مه رو خانومی داری گریه می کنی؟
نه طاها جان دردش اروم شد
بالباش بازی می کردم واروم کمر میزدم یکم دیگه که دردش اروم تر شد محکم کمرش رو گرفتم وسریع کمر زدم اونم لبام رو می خورد یا با دستاش بازوم رو فشار میداد واه وناله می کرد بعد از 15مین کمرزدن کم کم احساس کردم داره ابم میاد بهش گفت:ابم داره میاد چیکارش کنم؟
هرجا دوست داری بریزش عشقم
منم ابم رو بافشار خالی کردم تو پشتش وکه مه رو جیغ زد
آهههههه طاها
دیگه حال نداشتم گفتم:جانم عشقم مرسی فدات شم مه رو عاشقتم خیلی مهربونی
کیرم رو از پشتش اوردم بیرون یکم مه رو سردش شده بود توبغلم گرفتمش وپیشونیش رو بوس کردم خوابیدیم وقتی از خواب بیدار شدم مه رو توبغلم نبود،اتاق رو مرتب کرده ولباسامون رو هم جمع کرده بود صداش زدم
واییییییی رفته بودش حموم وقتی اومد تو اتاق حوله رنگ سرخ پوشیده بود،موهاش رو هم باکلیپس ببرده بود بالا
گفت:جانم طاها بیدار شدی؟
آره عزیز دلم تو کی بیدار شدی؟
من 1ساعت میشه بیدار شدم،فدات شم پاشو برو حمام مامان اینا تا 2ساعت دیگه میان
بلندشدم لباش رو بوس کردم رفتم حموم ،توحموم تمام لحظه های سکسم با مه رو میومد تو ذهنم خودم رو شستم از مه رو حوله گرفتم اومدم بیرون.
موهاش رو سشوار کرده بود هنوز لباس تنش نکرده بود رفت واسم شربت واورد رو مبل کنارم نشست از لباش بوس کردم وواسه سکس خوبش تشکر کردم ومعذرت خواهی واسه اینکه دردش گرفته بود
با معصومیت تمومی که داشت تو چهرش جلوه می کرد،توچشمام نگاه کرد وگفت:من زنت هستم وواسه تو ،این درد هم واسه اینکه بار اولم بود هستش اشکالی نداره
میدونستم هنوز درد داره ولی هیچی نمی گفت1ساعت دیگه مونده بود تا مامانش اینا بیان فرداش هم باید میرفتیم دانشگاه وهیچی درس نخونده بودیم
مه رو گفت:طاها بیا بریم لباسامون رو بپوشیم تو هم موهات روسشوار کن تا خشک بشه مامانم اینا میان دیگه یکمم درس بخونیم فردا هردومون تک میاریم
زدم زیر خنده وگفتم:دختر درس خون کلاسمون نگرانه فردا تک بیاره
اخم کرد وگفت:حالا اگه تک بیارم همه میدونن تقصیره تو هستش تونمیذاری درس بخونم
سریع از کنارم بلندشد ودوید طرف اتاقش شربتم رو خوردم رفتم تو اتاقش دیدم داره لباس میپوشه خواستم برم بوسش کنم گفت:آهایییی کجا؟وایسا سرجات خطری هستی بذار لباسام رو بپوشم
اروم گفتم ای خدا کی این دوهفته تموم میشه من حساب این زبون دراز رو برسم؟
زد زیر خنده گفت:بسوز طاها که هنوز باید دوهفته صبر کنی
رفتم زرفش رو از رو زمین بلندش کرد گفتم:به من میگ بسوز ها؟سرم بردم طرف سینه هاش یکیش رو از سوتینش دراوردم یه گاز کوچولوییی از سینش گرفتم
گفت:غلط کردم بذار منو زمین جیغ میزنما!!!اصلا امشب خونتون نمیام تنها بخواب
یدون گاز دیگه گرفتم گفتم:میای نمیای؟
نمیاممممممممممممممممممممممممممممم
این دفعه باز گاز محکم از سینش گرفتم داد زد میام میام میام
گذاشتمش رو زمین وگفتم افرین دختر خوب لباسات رو بپوش که شب پیش خودمی
_خدابه دادم برسه امشب
خوشگل خانوم کارت ندارم این خودتی که دلبری می کنی بااون چشمات
یکم خندیدولباساش رو پوشید یکم ارایش کرد منم لباسام رو پوشیدم که زنگ در خورد ومامانش اینا رسیدن.
مامانش اومد تو گفت:سلام اقا طاها خوبی؟مه رو کجاست؟
تو اتاقشه مامان جان الان میادش
بعد ازسلام واحوال پرسی با مه رو خانمشون وقربون صدقه مه رو رفتن گفتن:مه رو جان شب خونه داییت اینا دعوتیم اماده بشید بریم اونجا،مه رو یکم شیطونی کردو گفت:آخیییی طاها جان شب نمی تونم بیام خونه شما باید باهم بریم خونه دایی جون
حسابی کونم سوخت باخنده گفتم:اشکال نداره عزیزم واسه شب نشینی میریم اونجا ولی مامانم سفارش کرده عروس خانومش رو شبی بیارم خونمون
مامان مه رو هم گفت:مامان جان لباسات رو بردار شب برو خونه همسرت
لبخندی به مه رو زدم وشونه بالا انداختم
اون شب هم مه رو پیش من خوایبد وطول این دوهفته یا من خونه مه رو بودم یا اون خونه ما عصرا هم بعد از دانشگاه میرفتیم خرید برای عروسی هفته اول برای لوازم خونه وهفته دوم برای لباس خریدن هرچی لباس خوشش میومد یاخودم دوست داشتم بپوشه واسش خریدم با چندست لباس خواب وکلی لباس زیرای مختلف سکسی {هیچ وقت دوست ندارم زنم بهش تو خونه لباس زیادی اویزون کنه می خوام راحت باشه}…
صبح عروسی مه رو بردم ارایشگاه کلی هم سفارش کردم خوشگلشش کنن ولی ارایشش زیادی غلیظ نباشه وکلی سفارش های دیگه…
خودمم رفتم ارایشگاه وبعدش ماشین رو تحویل گرفتم ودسته گل خانومیم رو هم گرفتم رفتم ارایشگاه دنبالش،آخ که چه قدردوست داشتم وقتی می بینمش برم تاجایی که میشه بوسش کنم ولی نمیشه که این ارایشا وکلی چیزای دیگه مزاحم بود
رفتم تو ارایشگاه وایییییییی چی میدیم مهرو خیلی ناز شده بود مخصوصا اون چشماش که منو همش دیوونه می کرد حالا که سایه خیلی ظریفی هم خورده بود ،موهاش روهم خیلی ساده درست کرده بودند
لباش رو هم رژلب خیلی خوشگلی زده بودند ابروهاش رو هم که کلا تغیرکرده بود وچهرش رو جذاب تر از قبل کرده بود ولی اون اندام خیلی خوشگلش تو لباس عروس بلندودنباله دارش منو جذب خودش کرده بود سینه های سفیدوخوشگلش هم که داشت دلبری می کرد وخطبین سینش هم که تو لباس کاملامشخص بود همینطور محو فرشته خودم شده بودم که صدازدعلیک سلام آقاطاها
اوه اوه تازه یادم اومده بود سلام نکرده بود کلی ارایشگر وشاگرداش واسم خندیدن ،سریع احوال پرسی کردمو شیرینی رو همراه باانعام ودست مزد به ارایشگر دادم ونفس زندگیم روبردم سوار ماشین کردم.تاسوار ماشین شدم گفتم:مه رو بدبختم کردی
گفت:چرا؟
حالا من چه طوری تا اخرشب صبرکنم تا عروسی تموم بشه چشم خوشگله
لبخندی زد وگفت:حالا ازکجا معلوم امشب برنامه ای باشه ها؟
وایییی مه رو نگو 2هفته مردم به خدا،امشب باید مال خوخودم بشی
بعدازآتلیه وفیلم برداری رفتیم تالار،تورقصم یک بود اصلا بهش نمیومد بلد باشه انقدر خوشگل برقصه اشب عروسی خودش عروسیمون رو گرم کرد تاساعت2بزن وبرقص بود،بعد از عروس کشون اومدیم خونه ماشین رو بردم تو پارکینگ ومهروجونم رفتیم توخونمون.
وقتی درواش بازکردم ورفتیم تو از پشت بغلش کردم وتوگوشش گفتم خیلی دوست دارم خانومی قول میدم خوشبختت کنم بوسش کردم ورفت نشست رو کاناپه رفتم تو اشپزخونه وصدا زدم خانومم چیزی نمی خوای؟
گفت:نه طاها جان مرسی
مه رو خانم امشب خوب قر میدادیا چراواسه ما قرنمیدی؟
بلند بلند خندید وگفت:واییییی ازبس قر دادم خسته شدم خوابم میاد منکه رفتم بخوابم
داشت میرفت طرف اتاق دوویدم بغلش کردم ازلباش بوس کردم گفتم:خسته نباشی خانومم مجلس رو گرم کردی مارو هم باید گرم کنی حالا زوده واسه خوای صبح بگیر تاهرموقع خواستی بخواب
ناز کرد وگفت:طاها خوابم میاد منو بذارزمین
نه امکان نداره نازنکن کلک مهروخانم برو ببین اتاق خواب رو چه کردم
رفت تو اتاق خواب اومد بیرون گفت:توکی دکوراسیون اتاق رواینطورچیدی؟خیلی قشنگ شده
بوسش کردم وگفتم:خوب دیگه سورپرازت بود خوشت اومد؟
اره خیلی قشنگ شده مرسی
{قبل از اینکه بیایم خونه کلید خونه رو دادم به خواهرم گفتم توزود تر ازما برو شمع هارو روشن کن گل هارو هم بریز رو تخت وعودرو هم روشن کن.}
فدات شم خانومی قابل این هدیه ای که شما می خوای امشب به ما بدی نداره
بردمش تو اتاق خواب وکمکش کردم لباس عروسش رو بیرون بیاره وایییی چه قدر هیجان داشتم وقتی لباس عروس از بدن خوشگلش سرخورد افتاد روزمین دستی رو بدنش کشیدم شورت توری سفیدش خیلی سکسی بود کل باسنش توش پیدا فقط یه بندسفید ازخطش می گذشت جلوش هم که یه لایه تور بود بادوتا بند شورتش بسته شده بود.سینه هاش هم که سوتین نبسته بود ولی ازسفیدی داشت می درخشید خواست لباس خواب بپوشه نذاشتم گفتم:مه رو نکن این کارو بیا بغلم عشقم
انگار حرفم رونشنیده خم شد رو میز ارایشش رژلبش رو پررنگ تر کرد
صداش زدم مه رو عشقم ؟
جاننن طاها
ازکمرش گرفتم ونشوندمش توبغلم باسرانگشتم سینه هاش رو لمس می کردم ،بوس ریز از سرسینه هاش زدم نفسم رو به زیر گلوش میزدم چشماش خمار شده بود وفقط منو نگاه می کردچرخوندمش طرف خودم
پاهاش رو دورکمرم حلقه زد وخودش روچسبوند به سینه هام چنددقیقه توهمون حالت بودیم سرش رو از سینم جدا کردم ولبام رو گذاشتم رولباش رو شروع کردم به بوسیدن وخوردن اول لب بالایش رو خوردم بعد پایین بعد لباش رو کشیدم تو دهنم ومک زدم دستام رو به پشت کمرش رو رسوندم نوازشش می کردم تا تحریک بشه خودمم راست کرده بودم از رو شلوارم پیدا بود مه رو خودش رو به شلوارم فشار میداد زبون منو برد وتو دهنش ومک میزددستش رو برد طرف کمربندم وبازش کرد خوابیدم رو تخت تا بهتر بتونه کارش رو انجام بده.
شلوارم رو دراورد اومد خوابید رو من وتوگوشم اروم گفت:من میترسم
نترس خانومم حواسم هست خوشگل خانوم
شورت خودم رو کشیدم پایننن کیرم رو از روشرت گذاشت رو کس مهروجونم سینه های مهرو رو تودستم گرفتم وبعدش شروع کردم به خوردن ومحکم مک میزدم با اون یکی دستمم کیرم رو به کس مهرو فشار میاوردم
آهههههههه طاها
جان خانومی جون دلم قربونت برم،امشب مال خودم میشی
سرم رو بردم لای پاهاش رو شورت توریش رو جر دادم باانگشتم از بالای کسش تاپایین کشیدم ولیس محکمی از روکسش زدم،زبونم رو تو کوسش حلقه کردم وبهش ضربه میزدم
طاهاااااااااا بخورش
چوچولش رو محکم مک زدم بعدش کسش رو بردم تو دهنم اروم شروع کردم به خوردن ومک زدن پاهاش رو دور سرم حلقه کرد وبود آههه وناله می کرد
آخخخخخ طاها بسه بسه
هرچی آه وناله می کرد من بیشتر تحریک می شدم ودوست داشتم بیشتر بخورم ولی دلم نمی خواست به این زودی ارضا بشه صداش کردم:خانومی اماده ای؟
وایییییی طاها می ترسم
نترس خانوممم فدای چشمات بشم
رفتم پهلوش دراز کشیدم توبغلم گرفتمش پای چپش رو گفتم بذاره رو رون من ،تواین حالت پرده زدن یکم سخت بود ولی دلم می خواست وقتی دارم پردش رو میزنم صورت خوشگلش رو ببینم خوب نزدیک خودم کردمش وسر کیرم رو گذاشتم رو سوراخ کسش دشت راستم رو گذاشتم پشت کمرش
سر کیرم رو توکسش یکم فشار دادم که چشماش رو بست وسرش کرد تو سینه هام،سرش رو بالا اوردم وبه محض اینکه لباش رو با لبام گرفتم وازشون گاز گرفتم کیرم رو تا دسته کردم تو کسش
جیغش بلند شد:آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ طاهاااااااااااا
لبخندی زدم ولباش رو بوس کردم گفتم:اروم باش عزیز دلم تموم شد الان دیگه خانوم شدی،خانوم من شدی اجازه میدی درش بیارم
نهههههه طاها درنیاریا نگه دار داره می سوزه
باشه عشقم هرچی تو بگی
یکم که اروم ترشد کیرم رو یک دفعه کشیدم بیرون که باز جیغ زد:طاهاااااااااااااااااااا نکن درد داره
وایییی وقتی اوردم بیرون کیرم خونی شده بود از کسش هم خون داشت میومد{قبل از عروسی رفت دکتر زنان وگفته بود پردت از نوع نسبتا سختی هست وخون ریزی شدید ی ممکن داشته باشه}دستمال برداشتم وکیر خودم رو وکسش تمیز کردم 5مین گذشت تا خونش دیگه قطع شد منم تواین 5مین لباش رو می خوردم وتوبغلم گرفته بودمش بوسش می کردم، لای پاش رو باز کردم ودوباره کیرم گذاشتم روکسش وفشار دادم تو آخخخخخخخخخ خیلی تنگ بود کسش به کیر فشار میورد آههههه وناله مهرو بلند شد
آهههههه طاها
جانم خانومی قربونت برم
رفتم رو مه رو اروم اروم شروع کردم به تلمبه زدن تا ته می کردم تو درش میاوردم ضربه ها وسرعتم رو شدید کردم مه رو از درد بازو هام رو چنگ میزد وجیغ می زد
آخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ طاها جر خوردم
خانوم امشب تا صبح کارت دارم فدای صدای خوشگلت بشم
10مین تقریبامی شد توکسش محکم تلمبه زدم واخرش که دیگه می خواستم ارضا بشم ضرباتم رو شدید تر کردم ومه رو محکم بغل کردم وابم رو توکسش خالی کردم {قرص خورده بود}،درش اوردم وبیحال کنار مه رو خوابیدم.
مه رو بهم گفت:سردم شده
چرا عزیزدلم بیا بغلم
مثل همیشه سرش رو گذاشت رو سینم خوابید یه بار بهم گفت:سینه یه مردی که متعلق به خودت هست تنها جایی هست که می تونی سرت رو بذاری روش وبهش تکیه کنی
سرش رو بوس کردم وپتو رو دادم رو خودمون خوابیدیم،خودم صبح زود ازاون بلند شدم دیدم سرش گذاشته تو بغلم وهنور خوابه دلم نیومد بیدارش کنم نیم ساعت گذشت دیدم چشماش رو باز کرد وازخواب بلند شد.
سهلاممممممم خانومی صبحت به خیر عزیزدلم خوب خوابیدی؟
سلام اره ،صبح تو هم به خیر
مه رو خانوم دختر مغرور دانشگاه دیدی بالاخره مال خودم شدم ؟خانومیه خودم شدی انقدر واسه ما ناز میومدی؟
اومد روم دستش رو گذاشت زیر چونش وگفت :بله دیدم ،آخ که چه قدر قیافت دیدنی بود اون روز که اومدی ازم جزوه بگیری ولی می خواستی بهم شماره بدی نتونستی!!!
وایی مه رو تو میدونستی من اومدم بهت شماره بدم؟
اره خیلی قرمز شده بودی
خیلی شیطونیا این مدت چیزی نگفتی!!!
چهره نازش باز داشت اون زیری رو بلند می کرد دلم می خواست دوباره بکنمش،یکمی رو خودم فشارش دادم لباش رو بوس کردم
مه رو دستش رو گذاشت رو کیرم وگفت بخوابونش الان نه
ولی مه رو من می خوام اگه ندی به زورم می کنم تو کست،دردت میگیره
بی توجه به حرف من خواست از روم بلنده بشه که کمرش رو گرفتم گفتم:مه رو من می خواممممممممممممم
لباش رو گذاشت رو لبام وشروع کرد به خوردن کیر منم راست شده بود کسش رو کیرم تکون میداد وسرکیرم رو تحریک می کرد ازسکس خشن خیلی خوشم میاد مه رو هم قبلش گفته بود یکم خوش میاد
یکم کمرم رو دادم بالا وکیرم رو تا ته کردم رو کسش ولباش رو هم محکم گاز گرفتم نتونه جیغ بزنه
دستش رو گذاشت رو شونه هام خودش رو کشید عقب ورو کیرم نشست دلم واسش سوخت معلوم بود درد شدید دداشت کم کم شروع کرد تکون خوردم رو کیرم واومدم روم ودستش رو گذاشت رو تخت وخودش بالاپایین کرد صورتش روبه رو صورتم بود خواستم ازش لب بگیرم نذاشت ویه چشمک بهم زد وحرکاتش رو یکم شدیدتر کرد سینه هاش ریتم خاصی گرفته بود با دستام سینه هاش رو گرفتم فشار دادم خیلی صداش قشنگ بود وقتی آهههه می کشید منو 100برابر تحریک می کرد دوباره نشست رو کیرم خودش رو رو کیرم تکون داد وایییییی دردجالبی داشت ،دوباره با دستم سینه هاش رو گرفتم ومحکم کشیدمش طرف خودم ولباش رو گرفتم ووحشیانه می خوردم توهمون حالت ارضا شد وبی حال خوابید رو من.
روسینه خوابوندمش رو تخت وخودمم افتادم روش کیرم رو گذاشت رو سوراخ کونش ویکم تکون دادم بعد محکم کردم ش تو کسش که از زیر خواست در بره که گرفتمش وکیرم رو توکسش محکم تاجایی که می تونستم میزدم ودستم رو بردم زیرش و سرسینه هاش رو فشار میدادم ومه رو جیغ میزد
آیییییییییی جر خوردم طاها درش بیار اخخخخخخخ
ای جانم صدابزن می خوام جرت بدم منو دیوونه کردی بااین تن نازیت
کیرم رو دراوردم با انگشت از اب کسش کشیدم روسوراخ کونش یکم خیسش کردم وانگشتم رو کردم توش تا یکم جا باز کنه
واییی طاها از پشت نکنیا دردم میگره
به حرفش گوش نکردم و کمرش رو کشیدم عقب وکون خوشگل وگردش جلوم بود یه لیسی ازکسش زدم وزبونم رو کشیدم رو کونش با دستام کمرش رو گرفتم کیرم رو گذاشتم رو سوراخ کونش وکمرش محکم کشیدم عقب وسر کیرم رفت توش
آخخخخخخخخ دیوونه
اره دیگه دیوونه تو هستم خانم خوشگله
کیرم رو یکم دیگه فشار دادم تو کونش واروم اروم جلو عقبش کردم به دستمم کسش رو میمالیدم وانگشت رو می کردم توش از درد قوسی به بدنش داد که خیلی تحریکم کرد ومنم شروع کردم به محکم تلمبه زدن وچوچوله کسش رو بادستم فشار میدادم سرم رو بردم نزدیک گردنش واز گردنش بوس ریز می کردم وبعد از چنددقیقه کیرم رو دراوردم وابم رو خالی کردم رو کمرش
خوب بود خانومی؟
اره عشقم ولی اینطوری پیش بری واسه من کمر نمیذاریا
یکم خندیدم بوسش کردم وگفتم:بیا بریم حموم نفس من
وایییییی من با تو نمیام خطرناکی
نمیای؟خودم میبرمت
رفتم اب وان رو باز کردم تا پربشه یکمم حموم داغ بشه،از رو تخت بلندش کردم وگرفتمش تو بغلم وبردمش تو حموم ورفتم تو وان ومه رو رو توبغلم گرفتمش وگفتم:پس می خواستی نیای اره؟
دستش رو گذاشت رو کیرم وگفت:نه من؟من کی گفتم؟
سرش گذاشت تو بغلم و گفت :طاها خیلی دوست دارم
سرش رو توبغلم فشار دادم گفتم:مه رو خانوممم منم خیلی دوست دارم قول میدم زندگی خوبی رو با من داشته باشی وبوسش کردم.
تو حموم یکم درباره جشن عروسی و شب قبل صحبت کردیم ،بعدش خودمون شستیم اومدیم بیرون
ساعت تقریبا2بعدازظهر بودهردومون خیلی گرسنه بودیم زنگ زدم واسمون غذا اوردن وباهم خوردیم. بعدش یکم استراحت کردیم ووسایلمون رو اماده کردیم برای ماه عسل .
دوستان ببخشید طولانی شد سعی کردم با جزءیات همه چیز رو شرح بدم .لطف کنید تونظرات به خودم وخانوم فحش ندید ولی اگه پیشنهاد یا نکته ای چیزی هست رو حتما بگید با کمال میل قبول می کنم.

نوشته:‌ طاها


👍 0
👎 0
71873 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

391717
2013-07-14 09:42:26 +0430 +0430
NA

گو بشی

0 ❤️

391718
2013-07-14 10:05:52 +0430 +0430
NA

ميگم اينو به چاپش برسون

0 ❤️

391719
2013-07-14 10:10:02 +0430 +0430
NA

فیلم تموم شد ؟ چه بد تازه داشتم خواب جنیفر رو می دیدم

0 ❤️

391720
2013-07-14 10:49:35 +0430 +0430
NA

چی بود؟
طولانی بود نخوندم من گی میخام :(گی بنویسین خوو:((

0 ❤️

391722
2013-07-14 11:32:33 +0430 +0430
NA

عالی بود با اینکه طولانی بود اما کشش داشت واقعا لذت بردم ممنون
مشکلاته نگارشیت هم کم بود
بهتر از همه این بود که قسمت قسمتش نکردی ویکجا نوشتی

0 ❤️

391723
2013-07-14 13:47:37 +0430 +0430
NA

من خوندم پس بیا با هم گی بزنیم

0 ❤️

391724
2013-07-14 14:10:38 +0430 +0430
NA

میگه یکم طولانیه…برو بابا رمان گذاشته تو سایت!چه خبره؟؟؟نخوندم.

0 ❤️

391725
2013-07-14 15:21:07 +0430 +0430

داستانت جدا از طولانی بودن فاقد هر نوع جذابیت خاص بود. یه جورایی خسته کننده بود و هیچ اتفاقی که بخواد خواننده رو برای دونستنش تا اخر به دنبال خودش بکشه وجود نداشت. یه سوژه رو زیادی کشش دادی. شاید بهتر میبود که در دوقسمت مینوشتی. در اونصورت بهتر میتونستی داستانت رو ارائه کنی. در ضمن به نظرم اسم داستانت باید “عشق زیبا و طناز من” باشه. اینطور که تو نوشتی انگار در مورد تن ناز خودت گفته باشی!!
باقی مسائل رو آقا معلم! به خوبی و بسیار مبسوط بیان کردن…

0 ❤️

391726
2013-07-14 15:44:36 +0430 +0430
NA

چاکریم سیلور جان
خوب این مه رو خانوم به نظر آقا طاها تنش خیلی ناز بوده چون تو داستان که از طنازی و شوخ چشمی و اینای مه رو خانوم خبری نبود . تن ناز و به همین منظور نوشته انشالله و غلط املایی نبوده!!

0 ❤️

391727
2013-07-14 17:14:02 +0430 +0430
NA

همش خواستی یه جوری به همه بفهمونی همسرت خوشگله باشه بابا اصلأ همس تو آشواریا خودتم شاهرخ خان که چی بشه هاا عقده زن خوشگل داری هههه اینقدم جلق نزن واسه مغزت خرابه مغزت پریود میشه ههههه
دایکو بگیم دایک کونی کیر حمه ی شریف ریان به ژنو

0 ❤️

391728
2013-07-14 18:00:36 +0430 +0430
NA

کش وقوس نوشته ات زیادبود هرچند به واقعیت نزدیک بود بجز چند تا سوتی که دبیر ادبیات شهوانی فرمودند بقیه اش خوب بود همین ادبیاتی ها توی سایت زیاد باشند همه میشن نویسنده

0 ❤️

391729
2013-07-14 18:02:10 +0430 +0430
NA

تشکر آق دبیر

0 ❤️

391733
2013-07-14 18:13:04 +0430 +0430
NA

تا نصف خوندم کس شعر بود خوابم گرفته سحر منو بیدار کنید روزه که نمیگیریم حداقل بشاشم تو دهن هرچی نویسنده کس مغز چرت و پرت نویس عمه ننه خواهر… چرا منو تو این موقعیت قرار میدین آخه اعصابمون ضعیف شده بخدا

0 ❤️

391734
2013-07-14 18:14:53 +0430 +0430
NA

یا امام زاده بیژن…
از وصیت نامه امام راحل هم بیشتر بود دهنم چشام گایده شد…
اینو نوشته رو میگن ارمان خط سیر…
نه برادر مگه مرض دارم به خانوادت فوحش بدم…
میدونم عادت از سرمون نمی افته

0 ❤️

391735
2013-07-14 18:50:09 +0430 +0430
NA

داداش ستاره ها درست دادن؟‌آخه گفتی هم سخن شدن با ستاره ها؟؟؟؟؟؟؟ ادبی می خواین بنویسین سعی کنین که معنی درست بده آرایه ها و تشبیهات و استعاره هاتون دوستان. مثلا نحیف صفتی است که بار منفی داره و برای چیزی که دوست داریم و می خوایم ازش تعریف کنیم بهتره که از این صفت استفاده نکنیم .
باز هم حدیث تکراری تاپ و شلوارک و رنگ صورتی . وا مصیبتا .
جلوه توجه؟ شوخی می کنی آقای نویسنده؟ جلب توجه. جللللللللب توجججججججججججججه.
اینم شده حکایت فحش مادر قحبه که بسیاری به غلط می گن مادر قهوه یا قحوه.
خط چشم رو می کشن ، نمی زنن. رژ می زنن، ریمل می زنن اما خط چشم و خط لب رو می کشن.
داستان سازی که می کنی یه چیزی بگو که بگنجه آخه. فرای روز عقد با اون همه کار خانواده تشریف برده بودن پیک نیک؟؟؟؟؟
این خانوم نجیب آفتاب مهتاب ندیده عجب جنده ای از کار در اومد یه هو تو تخت خواب!!!
دوستان دقت کردین که تا صحنه های سکس داستان ها شروع می شه درصد غلط های تایپی و املایی بالا میره؟ دستتون و از تو تنبان در بیارین تایپ کنین بعد که کامل شد اونقدر بزنین تا جونتون در بره .
به پهلو خوابونده بودیش و پشتش بهت بود بعد گریه کرده بود اشکاش ریخته بود رو سینت؟؟؟؟؟ چشماش پس کلشه این مه رو خانوم؟ یادت رفت گفته بودی از پشت گرفتیش ؟ نویسنده نباید یادش بره تو قسمت های قبلی چه بلغور کرده بوده اخوی.
کمر سفت این بود؟‌فقط 15 تا تلمبه و آبت اومد؟‌به به پس کمر شل چیه از نظر سرکار؟
اونجاش که گفتی درس بخونیم که تک نیاریم لوت داد که هنوز مدرسه می ری کوچولو. دانشجو جماعت می گه میافتیم نمی گه تک میاریم. هه هه فنقلی .
واسم خندیدن؟‌نه بهم خندیدن.
دست مزد آرایشگرو که اگه قبلش تسویه نکنن که دست به عروس نمی زنه . معلومه زن نگرفتی ها تا الان که کونت پاره شده باشه سر خرج و مخارج داداش.
سور پراز؟؟؟؟؟؟
اونقدر قربون صدقه رفتی و خانومی و خانومم و عشقم فدات شم گفتی که می خوام بالا بیارم . اه اه .
و در کل تو حیوونی. اون دفعه اول که کون ننه مرده رو پاره کردی اونم از شب عروسیت . وقتی پرده دخترو پاره می کنین که دیگه نباید عین حیوون توش تلمبه بزنین.
بعد هم رو همون ملحفه ای که خانوم 5 دقیقه خون ریزی کرده بود کپه مرگ گذاشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
طولانی بود و شر و ور . خسته شدم خودم بس که ایراد گرفتم . :D

0 ❤️

391736
2013-07-14 18:56:47 +0430 +0430
NA

Amir عزیز
کوچک شمام. دبیر هم نیستم قربونت برم .
من هم خودم تا یه حدی معلومات دارم و سواد و حتما کسانی هم پیدا می شن که اگه نوشته ای از من رو زیر ذره بین بذارن ( مثل کاری که خودم با نویسنده های ننه مرده می کنم :D ) کلی از توش ایراد در میارن. مثل همین کامنت بالا که توش به جای تسویه نوشته بودم تصفیه و بزرگواری در خصوصی بهم تذکر دادن و من هم به دیده منت درسی از ایشون گرفتم و اومدم اصلاحش کردم.
ولی خوب دیگه کلا من مریضم . از ایراد گرفتن خوشم میاد. واسه همین هم زنم ولم کرده رفته دیگه احتمالا. :D

0 ❤️

391737
2013-07-14 21:36:05 +0430 +0430

باسلام ودرود خدمت همگی دوستان
اتفاقابنده نه تنهاباجناب MS.TEACHER کاملا موافقم،بلکه چون ازنظری که ایشون برای این داستان نوشته بودن،چندین نکته ظریف هم یادگرفتم،ازایشون متشکروممنونم،درضمن همونطورکه درآخرنظرشون فرمودن که دیگه خسته شدم ازبس ایرادواشکالات روگفتم،ایشون فقط به ایرادات کلی وبه گویش عامیانه:اشتباه لپی ها روگوشزدفرمودن وگرنه ایرادهای نگارشی واملائی به همین چندموردختم نمیشد.درپایان عرض میکنم که نظرجناب silver_fuck هم کاملامتین است وبه خاطرگفتن این نکته که حرف دل بنده هم بود،ازایشان تشکرمیکنم.برای تمامی دوستان سلامتی وشادکامی آرزومندم.

0 ❤️

391738
2013-07-15 00:02:59 +0430 +0430
NA

خسته کننده ست

0 ❤️

391739
2013-07-15 01:15:35 +0430 +0430
NA

همون اسم مستعارشو ك خوندم ريدم ب داستانت
داستانه يا رمان

0 ❤️

391740
2013-07-15 04:13:15 +0430 +0430
NA

داستان زیبایی بود پر از احساس و سکسی.برات آرزوی خوشبختی میکنم دکتر شهوتی.فقط مراقب باش زندگی فقط سکس نیست.
کاش ما هم چنین همسر نازی گیرمون بیاد:-))

0 ❤️

391741
2013-07-15 04:23:47 +0430 +0430
NA

یادته شب عروسیت چه مدلی واست بوق میزدم؟یادت نیست؟پس این دو بیتو بخون تا یادت بیاد:
دید دید دی دید داد
کیر تو کس زنت باد
بوق بوق بوبوق بوق
کیرم تو کونت ملجوق

0 ❤️

391745
2013-07-15 11:44:59 +0430 +0430
NA

من دوره تند خوندم هر جا داشتين شيطوني ميكردين بقيه رو زدم جلو
:d

0 ❤️

391746
2013-07-15 13:15:38 +0430 +0430
NA

بابا خیلی توهم میزنی!!!
رویا تا این حد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گون گشاد جلقی جلقوز خاک برسرت

0 ❤️

391748
2013-07-16 05:26:22 +0430 +0430
NA

خدا قسمت ما هم بکنه… آمین…

0 ❤️

391749
2013-07-19 05:53:35 +0430 +0430
NA

تا نصفه بیشتر نخوندم.ترجیح دادم نظر بچه ها رو بخونم اخه جذابیت کامنت اونا برام بیشتر از خود داستان بود.

0 ❤️

391750
2013-07-22 05:48:40 +0430 +0430
NA

:P نه خوشم اومد حد اقل سکس با محارم یا از این دری .ریا نبود اگه واقعی بود که ایول دمتون جیززززززز

0 ❤️