عشق ورزی ما در باغ

1391/11/06

سلام من ستاره هستم ودر حال حاضر17سال دارم.خوشحالم که شما میتونید داستان من روبخونید.ازاینجا شروع شدکه من سال دوم راهنمایی بودم تو مسیرمدرسه یک ساندویچی وجودداشت ازاونجا خرید میکردم برای ناهار یکروزبجای فروشنده ی ساندویچی یک اقاپسرخوشگل اونجابودودایی صاحب ساندویچی بود.2.3باررفتم مغازه و اون پسرخوش قیافه رو دیدیم حتا بگذریم که باهم صحبت میکردیم ولی دوست پسرم نبودنمیتونستم بهش بگم دوست دارم عذاب میکشیدم.تا اینکه دوم دبیرستان شدم ومسیرمدرسم عوض شد.غصه میخوردم که نمیتونم ببینمش.تااینکه یک روز به موبایل فروشی دوستش رفتم سراغ اقاپدرام (پسرخوش قیافه)روگرفتم شمارشوبهم دادزنگ زدموباهم دوست شدیم.خیلی خوشحال بودیم و خاطراتمونو بازگو میکردیم.تا اینکه یک روز ازم درخواست کرد تا با هم به باغ بریم قبول کردم و رفتیم.خب ببخشیدکه خستتون کردم داستان ازاینجاشروع میشه.تو باغ بودیم باهم هرف میزدیم زمستون بود و هوا سرد.بخاریه باغو روشن کردیم اومد پیشم وروی پام درازکشیدخجالت زیادی باهم نداشتیم که پدرام عزیزم شروع به زدن حرفای سکسی کرد.دستشو گذاشت رولبم بلندشد و صورتمو ناز کرد بهم گفت اگه دوست داری میتونی لبمو ببوسی منم تجربه اول سکسم بودنفس نفس میزدم فهمید روم نمیشه خودش شروع کرد منو می بوسیدوسینه هامومیمالید حس خوبی به همراه ترس داشتم ترس از پیچوندن هنرستان.سینه هامو لخت کرد بدون اینکه چیزی بهش بگم اجازه میگرفت باسرعلامت رضایت میدادم نمیتونستم حرف بزنم لباسامو کلا دراورد و شروع کرداز لبم لیسیدن تا به گردنم رسیدخیلی خوشحال بودم که یهوحس دردگرفتم نوک سینمو گازگرفته بود خندیدمو ادامه داد رفت سراغ نازم شروع کردبه قربون صدقه رفتن خیس شده بودم ولی صدام درنمیومد ازم خواست پدرام کوچولوشوبخورم منم هنگ کرده بودم ولی قبول کردم طوری براش ساک زدم که خودم فکرکردم حرفه ایم کیرش هی سفت تروسفت ترمیشدکه سرموکشیدبالاودوباره لباموخوردمنم براش کم نزاشتم لباشوکبودکردم.ازمخواست کیرشوبزاره توباسنم قبول کردم یک کرم وازلینو تموم کردیم ولی انقدر درد داشتم که جلوگیری کردم اونم قبول کردو لاپایی گذاشت ابش اومد همینطور اب من چون اه و اوهم دراومده بود.جفتمون خسته وراضی بودیم.خوابمون برد.ببخشیدکه چشمای قشنگتونوخسته کردم.این اولین سکس من بانامزدم پدرام جان بود امیدوارم همتون یک سکس زیباداسته باشین.دوستتون دارم.setare&pedram


👍 0
👎 0
39838 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

355525
2013-01-25 22:56:41 +0330 +0330
NA

اخی نازی .

در سن 17 سالگی نامزد داری؟ ای جانم.چه خاطره با مزه ای تعریف کردی.یاد عشق های

زود گذر دوران نوجوانی.

داستانت غلط املایی داشت ولی سعی کردی نگارش خوبی داشته باشی.کوتاه بود .ولی تاثیر

مثبتی روی من داشت .

اینده شادی رو برات ارزو می کنم.

0 ❤️

355527
2013-01-26 00:23:18 +0330 +0330

چه عجب امروز چنتا داستان خوب گذاشتن_
از دوستان خواهش ميكنم ايراد بني اسرائيلي نگيرن_ خب شايد نامزد كرده ديگه_ غير ممكن نيست كه!
داستاناي دروغي خودشون تابلو هستن.
ستاره شما هم نوش جونتون

0 ❤️

355528
2013-01-26 00:25:56 +0330 +0330

گشت ارشاد دهن غضنفر رو بو میکنه میگه عرق خوردی ؟؟؟؟

میگه نه به خدا زیاد حرف زدم دهنم عرق کرده …

خخخخخخخ

0 ❤️

355529
2013-01-26 01:57:37 +0330 +0330
NA

کل داستانت تو شیش هفتا sms جامیشه.
راستی؛ میشه دقیقا بگی بخاری باغ کجای باغه چون من هم زیاد میرم باغ سردم میشه بگو تا روشنش کنم سرما نخورم،نکته دیگه اینکه،چطور از دوم راهنمایی تا دوم دبیرستان دووم آوردی؟؟
خداییش کسشر بود وگرنه آمیرزا هم نظر میداد

0 ❤️

355530
2013-01-26 03:36:22 +0330 +0330
NA

از قدیم گفتن خواب زن چپ میزنه.

0 ❤️

355531
2013-01-26 04:38:40 +0330 +0330
NA

اخه دختر 17 ساله رو چه به نامزد !؟
بگو همون که کونم میذاره ما متوجه میشیم منظورت پدرامه!!!
رفت سراغ نازت!!! حالا کی گفته نازه؟؟؟

0 ❤️

355532
2013-01-26 04:58:50 +0330 +0330

چه جالب منم هفده ساله بودم. بی افم پردم رو زد جاش لوردراپه گذاشتم.

0 ❤️

355533
2013-01-26 05:59:06 +0330 +0330
NA

وای ن این ک همسنیم بدجور افسوس خوردم ک با دوست دخترم سکس نداشتیم هإی شما فک کن 4بار پاشد اومد خونه اما حداکثر کاری ک تونستم بکنم لب بود ای خاک بر سر من ؛البته زیادم از سکس قبل ازدواج اونم تو این سن خوشم نمیادها

0 ❤️

355534
2013-01-26 06:27:43 +0330 +0330
NA

ایشون ازین راننده کامیون های پیره مرد و بی سواد بودن که داستان نوشتن. تازه خودشو جای دختر 17 سااه هم گذاشته نفله.
بی سواد هرف چیه دیگه. حرف درسته
روانی کدوم باغی بخاری داره ها؟ یعنی یه باغیه که بخاری داره روشنش کنیم همه جا گرم میشه؟ نمیتونم هضمش کنم.
اها این جالبه" پدرام گفت بیا چوچولمو بخور؟ الاغ پدرام چوچول داشته؟
این داستان بود آخه! چوچول پدرام تو حلقت

0 ❤️

355535
2013-01-26 07:31:50 +0330 +0330

جق زدن یه جقی در باغ…پسر خانم خاک بر سرت با این ریده مون کاریت…آخه کله کیری سر در این رسوا خانه رو مگه نخوندی…مگه پول گرفتی تا بیائی اینجا و شر و ور سر هم کنی…مگه دست پرورده استکبار جهانی و اذنابش به سرکردگی آمریکا هستی…نکنه دست امریکا از ماتحتت زده بیرون که امدی این ورا سرک میکشی…آخه جوجه:هنوز کله ات خیسه…تازه سر از تخم دراوردی.؟…گمشو برو لا دست ننه ات…

0 ❤️

355536
2013-01-26 07:47:21 +0330 +0330
NA

آغا من طبق معمول داستان رو نخوندم ولی دهنتو بچه آخه این دوستان فحشت ندادن خودش کلی ارزش معنوی برات گذاشتن
در ضمن ما یه باغ 2 هکتاری داریم از این بخاری ها کجا میفروشن بریم یکی تهیه کنیم خخخخخخخخخخخ
ببین عزیزم من که میگم بیخیال دیگه کفشتم اینورا جا موند لی لی کنان برگرد بغل مامی اینجا واسه تو بده
حالا برای این داستان آمیز عبدالکسخل نیومد از داستانک های باحالش بنویسه

0 ❤️

355537
2013-01-26 13:56:26 +0330 +0330
NA

کم کم به این فکر می کنم یک اس ام اس بفرستم یه داستان بنویسم بفرستم واسه اپلود نظرتون چیه بچه ها

0 ❤️

355539
2013-01-27 04:59:56 +0330 +0330
NA

خاک برسرت
خاک عالم برسرت
خاک آدم برسرت
تخمی
تخلی
جقلوی
ملقوی

0 ❤️


نظرات جدید داستان‌ها