محلل

1395/12/12

این سومین داستانه که مینویسم
دوتای قبلی که یکیش مو به مو واقعیت داشت ، گفته بودید خوب نوشتم
،اما انگار بعضیا دوس دارن الکی فش بدن.اونا یکیش بود:
داغ بودن کس یا نیاز به محبت؟
یکیش بود “سبزه ی هات

من چندسال پیش رفتم سرکار ،اونجا، بایه نفر بیشتر رفیق نشدم بنام علی
ازجهاتی خیلی شبیه خودم بود .
واون درونگرابودنش بودو تو کف بودن دوس دخترنداشتن.البته باز صد رحمت به من
دو سه سالی یه دوست که به کردن برسه کار، پیدا میکنم.اما اون صدبرابر بدتر
بهمین خاطر با اولین دختری که رفیق شد قرار ازدواج گذاشت.
دختره کون خوبی داشت. برو روشم خوب بود.دختربدی هم نبود
اما ایرادات خاصی داشت که باعث شد رفیقم بعد چندماه پشیمون شد،
اما جسارت تصمیم برا طلاق نداشت،
براهمین چندسال گذشت و هی حالش بدترمیشد.جوری شده بود که اصن سمت زنش نمیرفت.
چندوقت تصمیم داشت طلاق بده اما نمیدونم چی شد پشیمون شد.
من دوست داشتم کاری از دستم برمیومد انجام بدم.
بخاطر جابجایی از واحد قبل، خیلی کم باهم تنهامیشدیم اما گاهی تو همون وقتای کم یه چیزایی مستقیم یا سربسته می گفت.
از خودارضایی کردنش تا راضی نبودنش از زندگی.
یه سری که خودشو مجاب کرده بود با همین زندگی بسازه ، دوباره گفت قرقراش خستم کرده. اینجا بود که بفکرم رسید الآن دیگه مشکل اینه که نمیکنتش و اون کلافه شده والا خدایی زنش اخلاقشم اول بد نبود ، بگم سریای قبلش که حرف نق زدنای زنشو زد فکر میکردم ناراحتیش فقط عدم رضایت از زندگی جنسیشه .وبهش می گفتم خب چون تو میای سرکار ،اون صب تاشب توخونست حوصلش سرمیره و … ولی بعد قانع شدم بخاطر کص ندادنه.
آقایی که شماباشی سربسته و بدون غرض بهش گفتم داستانو، اونم جبهه گرفت و ساکتم کرد.
چندوقت بعد باز حالش بدشد و گفت بنظرت چیکارکنم؟
منم پله پله باهاش حرف زدم.
کاربجایی رسید که گفت رک بگو چه کنم ؟ گفتم اگه خودت رغبتی نداری کاری کن بره جایی بده
گفت “یعنی چی ؟ بهش بگو برو بده ،اصن آبروم میره و به بابام میگه ،چی می گی؟”
گفتم بکسی بگو باهاش صحبت کنه
خلاصه کار بجایی رسید غیرمستقیم قرارشد بیارتش خونه ام که من باهاش صحبت کنم .
و تلویحا گفت اگه شد خودت بکنش و نذار هیچکی بفهمه.
یه روز به بهونه ای آوردش خونه و خودش به بهونه ای رفت بیرون ،سمیرا پاشده و دم در بهش گفته بود " من بمونم زشته باپسر مجرد" ، ولی علی بهش گفته بود “زود میام واینجوری با خانم رفیقم تنهاشدم”.

وقتی نشست شروع کردم سرصحبتو باز کردن بقول ایرج میرزا:

شگفت افسانه ای آغاز کردم
در صحبت به رویش باز کردم

گهی از زن سخن کردم، گه از مرد
گهی کان زن به مرد خود چه‌ها کرد

سخن را گه ز خسرو دادم آیین
گهی از بی‌وفایی‌های شیرین

گه از آلمان بر او خواندم، گه از روم
ولی مطلب از اول بود معلوم
.
خلاصه گفتم :" علی یه کم برام صحبت کرده
من با توجه به این که مطالعه روانشناسی دارم حرفایی زدم که حس کرد میتونم کمکتون کنم.
و حقیقتو بهش گفتم که علی مرده و تنوع طلبه باید درکش کنی ، از طرفی متعهده ، اما باتوسکس نداره وتوعصبی شدی و رفتارت بدشده اون باز دلسرد شده به خونه، وقرارشده من باهات حرف بزنم".
وقتی دید دقیق متوجه شدم درد چیه و علی عامدا تنهامون گذاشته ، با این که براش سخت بود شنیدن این حرفا ، شل شد و سفره دلو باز کرد.خاطرشو جمع کردم علی رفته و تا من نگم نمیاد.
شروع کرد با گریه درد دل کردن،
هرچی غیرمستقیم سعی کردم حالیش کنم که علی آوردتت که سکس کنیم حالیش نشد که نشد
بنابراین براش مشروب آوردم طفلک قبلا زیاد نخورده بود ،اما شنیده بود که آدمو ریلکس میکنه دوست داشت ، آروم آروم چندپیک بهش دادم و
کم کم رفتم تو کارش و بهش فهموندم علی راضیه بکنمت
وسط صحبتا مانتوشو در آوردوبا تاپ قرمز سینه های گندش زده بود بیرون ، کلا بدنشم تو پر بود
اول کار دستشو گرفتم و می مالیدم و بوس .
بعدکه یه کم گرم شد دست انداختم گردنش وبا پیک بعدی
شروع کردم پروپاچشو مالیدن
بعد دستمو بردم رو سینش که چشاش بدجور خمار بود
شروع کردم گردنشو مالیدن و همزمان خوردن و بعد لبمو بردم رو لبای قلوه ای و گوشتیش
دیگه حشر دوتامون زده بود بالا
همونجور که داشتیم لبای همدیگرو میخوردیم وچشاش بسته بود دستشو برد رو کیرم ، کمر بنودو باز کردم ،کیرم بیفته بیرون ، منم دست بردم تو شلوارش و انگشتمو بردم سمت سوراخ کونش ، چون نشسته بود سخت بود انگشت کردن و مالیدن لمبرای کون گندش
پاشو دراصل کونشو تا حدی بلند کرد و تونستم کون گندشو بمالم
ی لحظه جداشدم
لباسامو کامل درآوردم انداختم کنار
حالا لخت باکیر راست شده جلو زن رفیقم وایساده بودم
تاپشوسوتینشو باضرب درآوردم
پریدم به پستوناش
یکیش گذاشتم دهنم و شروع کردم میک زدن

سعی کردم ممه ی گندش هرچه بیشتر بره تو دهنم
واقعا درک نمیکردم چرا علی ازش سیر شده
یکیشم میمالیدم
هم خودم داشتم دیوونه میشدم
هم اون چشاشو بسته بودو میگفت
آخخخخ هو
آخخخ هووو
بعد شلوارشو کشیدم پایین
یه کم کونشو مالیدم
و دهنمو گذاشتم روکصش
زبونمو تا ته کردم تو واژنش
خوب توش لیس زدم و چوچولشو مکیدم
.
بعد وایسادم جلوش و کیرمو گذاشتم جلو دهنش
عین کیر ندیده ها شروع کرداخوردن
دلم از حال رفت

دیگه طاقت نداشتم خوابوندمش رو مبل جوری که یه پاش از مبل آویزیون بود کص قلمبش زده بود بیرون
ی هوباز دلم خواست باز چندا لیس به کص تپلش زدم
اونم بی تاب شده بود و ی جورایی گفت اه
بزن توش
خوابیدم روش و کیرمو فرو کردم تو کصش
آه دوتامون به هوا رفت
ازبس شوهرش نگاییده بودش تنگ تنگ شده بود
کیرمو به زور کردم تو کصشو وشروع کردم تلنبه زدن

شروع کردم تلنبه زدن
حالا نزن کی بزن
آخ که چه حالی داشت
کیرم تو کص زن رفیقم بود ومستقیم با واژنش تماس داشت ، بدون کاندوم
ازمن آه و آخ و ناله
از اون اوه . . . . اوه
چقد وقت بود سکس نداشتم و حالا یک زن تشنه در اختیارم بود
تا میتونستم از سر شهوت کیر لامصبو محکمتر تو کصش فشار میدادم دو تا حال می کردیم
هی می گفت
سجاد؟
داری منو میگایی؟
میگفتم آره عشقم
-دوسم داری؟
-عاشقتم
-کاش علیم عاشقم بود
-کص ننش هر وقت خواستی خودم میگامت
-واقعا؟
-آره کص طلا
-من هرشب میخوام
-هرشب میگامت،هر روز
-آره ،هر وقت نیست بیا بکن ،کیرتو دوست دارم
-میام عشقم،فقط تو بهم حال بده بقیش بامن
-چیجوری؟
-همینجوری ، حرفم بزن
-باشه ، سجاد

  • جونم
    -داری کص زن رفیقت میذاری؟
    -آره . . . جوووون . . . اونم چه زنی
    -بگا،جرم بده.کصمو پاره
    -جووننن. . چلپ . . . چلوپ
    -اوفففف

کم کم احساس کردم داره ارضا میشه
بنابراین تلمبه روسری تر و پرفشارتر کردم و سعی میکردم کیرمو تا ته بکنم تا کیف کنه
نوش جونش
ارضاکه شد
بلندش کردم نشستم جاش و گفتم بیاد روبروم وایسته پشتشو بکنه بهم و قنبل کنه
سرمو کردم تو کونشو بوس کردم و دستمالی کون عالیش
دستمو دراز کردم کرمی که از قبل دم دست گذاشتم بودم برداشتم و خالی کردم رو دستم
مالیدم به کیرم و با انگشت وسطم مالیدم درکونش
باز بوسش کردم وگفتم بشین قربون اون کونت گندت برم عشقم
آروم نشست سرکیرم و کونش شروع کرد کیرمو میزبانی، سرش که رفت تو کونش دوسه بار درآورد و عقب جلو کرد تا کیرم جابازکردو تاته رفت تو کونش
و من آهم بلند شد
اونم شرو کرد بالا پایین شدن رو کیر
وای که چه حالی داد
چند دقیقه که کیرم تو کون نازش بالا پایین شد به ارضا شدن نز دیک شدم
بلندش کردم و به پشت خوابوندمش رو مبل
مو پادو جاشو عوض کردم
پای راستمو گذاشتم رو مبل پای چپ رو زمین
کیرمو گرفتم یه کم به در کونش مالیدم و فرو کردم تو کونش
تا تلنبه زده نزده دیدم داره آبم میاد
بی توجه به ناله و گریه ی سمیراجون
بافشار هرچه تمام تر کیرو توکون هل میدادم و آخخخخم بود که بهوا بود
کیرم تو کونت جنده خانم
کونی
کص طلا
کون طلا
جوننن
اونم دید دارم ارضا میشم آخ و اوخ و “جرم بده” هاش بلند تر شد
-آخ
اوف
جرم بده
کونمو جر بده
دیوث
کونمو پاره کن
داری ز ر تو میگایی
بکن
بکن
.
.
با این حرفاش تلنبه رو با فشار بیشتری میزدم تا آبم اومد
تا ته تو کونش خالی کردم
ارضاکه شدم دلم نمیومد پاشم از روش
همونجور که کیرم لای کونش بودصورتمو بردم رو صورتش و لپو لبشو بوسه و مک و لیس زدم
.
اونروز دو دست دیگه کردمش که صدای علی در اومد

و وقتی اومد ببرتش عصبی بود
فکرکردم شاید دیگه نذاره بکنمش
اما ازون به بعد سمیرا خودش میاد و اون خودشو میزنه باون راه
چون هم دیده بود چقد آروم شده
هم میدونست من بخودم نمیگمم که زنشو کردم
ازطرفی ازهمون جلسه اول از سمیرا قول گرفته بودم و بهش فهمونده بودم که هم نباید به علی گیر بدی اگه رفت جایی
هم باید سعی کنی براش کص جور کنی
به سمیرا قول داده بودم که هم علی نیازجنسیتو از طریق من فراهم کنه
هم اخلاق و کارای دیگش تو خونه بهتربشه
سمیرا دوست زیادی نداشت اما خواهر داشت و یه فامیل که سالار بود
خواهرو علی میکنه
منم دوباری کردمش
اما دیوثا اون دختر خاله رو انکار میکنن که باید مچشون و حالشونو بگیرم
دوس دارم علی جلو من سمیرا رو بکنه
اماتا الآن جرئت نکردم بهش بگم
اگه بیان جلو من سکس کنن به تبع منم وسط کار نمی تونم جلو خودمو بگیرم و تو کونش می کنم
دونفری کردن یه زن خیلی حال میده
یه بار تجربشو دارم.
اگه اون جورشد سعی میکنم داستانشو بنویسم
.
مرسی گوش دادیدو باهاش جق زدید.

نوشته: سجاد


👍 5
👎 9
22188 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

581876
2017-03-02 23:04:09 +0330 +0330
NA

این مزخرفاتي که تو نوشتی ادم یا حالت تهوع می گیره
یا سلول های بیناییش می ترکه
یا رگ های الت تناسلیش خون ریزی می کنه
به جق زدن هم نمی رسه
و مرسی از خودت که اینو در حال جق زدن نوشتی باریک تواناییات خیلی بالاس

0 ❤️

581879
2017-03-02 23:20:10 +0330 +0330

مضمون خیانت و بی غیرتی+کس شعر و غلط املایی میشه این ریدمانی که تو نوشتی.آخر چرت و پرت بود اصا!!

0 ❤️

581885
2017-03-03 00:40:33 +0330 +0330

جقت تموم شد یا داستان تموم شد !!!

1 ❤️

581889
2017-03-03 02:02:15 +0330 +0330

جق بابات میزنه به یاد عمت.
دیگه ننویس لطفا شعرای ایرج میرزا و داستانای صادق هدایتم کمتر بخون. اگرم میخونی حداقل یه چیزی هم یاد بگیر که اینقد نرینی به هیکل خودت و تاریخ ادبیات فارسی و املا و انشا و نگارشت اینقد مزخرف نباشه. ✋ ✋ ✋

0 ❤️

581890
2017-03-03 02:05:52 +0330 +0330

تو دهات شما نوشته رو گوش میدن؟
ما نوشته رو میخونیم اگرم چیز شنیدنی باشه اونو گوش نمیدیم … گوش میکنیم… ?

1 ❤️

581915
2017-03-03 06:03:44 +0330 +0330
NA

جنس از کجا گرفتی خیلی عالی بوده خخخخخخخ

0 ❤️

581920
2017-03-03 06:33:31 +0330 +0330

كم كس بگوگاليور

0 ❤️

581922
2017-03-03 06:44:27 +0330 +0330
NA

با این داستان ما دس به گلنار شیم؟
دختر خاله کی بود ؟
مچ بگیری؟
طرف با زن خودش نی با خواهر زنش هس؟
عامو این جنسو از کجا میخری؟
خوب چت کردی
اون شعر ایرج میرزا که نوشتی اول چادر بیا تا گویمت داستان
مثلا خیلی شوخی با ایرج میرزا شروع میکنی بلهوس؟؟
اون کجا و تو چاکقال کجا؟

0 ❤️

581935
2017-03-03 08:42:09 +0330 +0330

باهاش جق زدید؟!!! ? (dash)
ماروچی فرض کردی واقعا؟؟؟!!!
واینکه،خااااار ارزش های انسانی و شکوه انسانیت رو گاییدی ناموسن،یه لحظه نگران شدم برای جامعه ی بشری که رفیق زنش رو میکنه…بعد یادم افتاد کجام و اینجا ****اکثرا در حالی که میجقن میتایپن!ولی این حجم از عقده ها در توهمات و تصورات واقعا عجیبه

0 ❤️

581943
2017-03-03 10:13:50 +0330 +0330

به جا داستان نوشتن بیا برو بشین کلاس اول هم حرف زدن یاد بگیری هم نوشتن !

آخه نره خر خودت یدور از خط اول بخون ببین چیزی میفهمی؟!

اوضا احوالت داغون تر از اونه که بشه کیر حوالت کرد ?

2 ❤️

581956
2017-03-03 12:32:31 +0330 +0330

آخه لاشی آدم تو این خراب شده کم هست که سیخ کردی واسه زن رفیقت؟کیرم تو مرامت که بویی ازش نبردی.درضمن کوس ندیده ای مثل تو همون جغشو بزنه و راه بره بهتره.
مرسی گوش دادین آخر مطلب دیگه کاملأ حق مطلب رو مشخص کرد که دیگه وقت بستری باید برات گرفت. (dash) (dash) (dash) (dash) (dash)

0 ❤️

581999
2017-03-03 19:14:17 +0330 +0330
NA

کیرم دهن اونایی که به داستانای قبلیت لایک دادن اما روی من به داستان تخمی الانته آخه کس پدر از این تخمی ترم میتونسی بنویسی؟مدال کسخریترین داستانو با کمال افتخار کردم تو کیونت دیوص

0 ❤️

582061
2017-03-04 03:10:52 +0330 +0330
NA

کاری ندارم که هرکسی به نویسنده داستان توهین کرد ولی من ا

0 ❤️

582062
2017-03-04 03:20:01 +0330 +0330
NA

کاری ندارم که هرکسی به نویسنده داستان توهین کرد ولی من برعکس این دوستان تا حدودی خوشم امد و خصوصا جایی که اخرش گفت دوست داره علی با زنش حال کنه جلوی اون متوجه موضوع این داستان که دوستان نشدن خوشبختانه متوجه شدم این شخص زن خود نویسنده بودکه خیلی تمایل داشت علی هم بکنه . منم بدم نیومد که چنین چیزی وامتحان کنم و ببینم که چقدر حال میده اصن زن گرفتم که اینطوری حالش و بیرم دیگران هر جور فکر میکنن واسه خودشون فکرهاشون و نگهدارند مگه هرکدومشون یک جور لذت میخواهند ببرند من و امثال من میاییم فهاشی میکنیم و میگیم اشتباه هست و نباید این لذت و انتخاب کنند؟بنظرم اگر کسی دوست داره درحالتی که داره آفتاب یالانس میزنه کیر توی کص و کون زنش و خودش بره نوش جونش کسی هم دوست داره جنس بزنه بره هوا باز نوش کونش .خخحح چیکار داریم به ملت . ما هم حالمون و میکنیم و از زن دیگران گرفته تا زن خودم و دوست دارم بکنم و اگر دوست داشت زنم با کسی جز من حال کنه یک روزی این اجازه رو بهش میدم البته چنانچه خودش بخواهد اما قبل از این کسی نمیتونه چنین کاری کنه وبمن نداده باشه و باید یک نفرو بیاره من حال کنم باهاش که باب میلم هم باشه

0 ❤️

582100
2017-03-04 09:57:02 +0330 +0330

بوسو مک و لیس زدی اوجوبه ای تو پسر

0 ❤️