منو ببخش آیدا...

1392/01/27

سلام. من علی هستم.39سالمه. خاطره ای که میخوام براتون تعریف کنم مال 5سال پیش هست.من به ظاهر متاهلم و یه دختر دارم ولی بخاطر پاره ای مسائل چندین ساله جدا از همسرم و در شهر استانبول زندگی میکنم.با دختری به نام آیدا از اینترنت آشنا شدم همشهری بودیم میدونستم که میخواد بیاد استانبول واسه ادامه تحصیل.از کنکورش قبول شده بود خلاصه من هر شب تا صبح با آیدا چت میکردم و یه جورایی دلمو برده بود.آیدا 30 سالش بود و واسه دکترا میخوند. با اون چشمای عسلی رنگ کشیده و خمارش… هنوزم که یادم میوفته اشک تو چشام جمع میشه.
خلاصه من با آیدا حسابی لیلی مجنون شدیم.بالاخره بعد جند ماه کاراشو درست کرد و بهمن ماه اومد استانبول و مشغول درس شد.اولش یه چند روزی خونه من بود تا واسش خونه پیدا کنیم. تو این مدت هم شبها تو بغلم میخوابید و حسابی سکس داشتیم. البته آیدا دختر بود و همیشه از عقب میکردمش ولی چون پردش خیلی عقب تر بود سر کیرمو میدادم تو کوسش ولی بیشتر از اون نه. روزها همینجوری میگذشت… واسه آیدا نزدیک خونم خونه گرفتم چون هم من رفت و آمدم زیاد بود و هم آیدا مرتب بابا مامانش میومدن استانبول مجبور بودیم خونه جدا داشته باشیم.تقریبا 7ماهی بود آیدا اومده بود و من همچنان از عقب میکردمش…
تا اینکه میرسم به شب مورد نظر که برای ابد تو خاطرم خواهد موند… من عاشق آیدا بودم.می پرستیدمش… ترم جدید تازه شروع شده بود هواها هم فعلا گرم بود. خونه نشسته بودم داشتم کتاب میخوندم که یه دفعه دلم هواشو کرد. زنگ زدم بهش. دانشگاه بود. بهش گفتم کلاسش تموم شد منتطرم باشه بیام بریم شام. رفتم سر موقع جلو داتشگاه. رفتیم بیلیارد بازی کردیم و رفتیم پیترا خوردیم. موقع برگشتن به خونه یه شیشه ودکا خریدم و رفتیم خونه آیدا.
دیگه چند تا پیک که رفتیم بالا حسابی مست بودیم بردمش رو تخت و شروع کردم لباشو خوردن. بعد لخت لختش کردم شورتشو که داشتم در میوردم دیدم نوار بهداشتی داره. پرسیدم آیدا پریودی؟ گفت داره تموم میشه . نگاه کردم دیدم 2تا لکه کوچولوی خون رو نوار بهداشتیشه.گفتم پس کوستو نمیخورم عوضش حسابی بهش حال میدم… به حالت سگی برش گردوندم و کیرمو گذاشتم رو سوراخ کونش و هولش دادم توش… مثل همیشه حسابی کونشو کردم.برش گردوندم و پاهاشو دادم بالا… آروم سر کیرمو میمالیدم به کوسش و بعضا سر کیرمو میدادم تو کوسش. آیدا تو خودش نبود…هر دومون مست بودیم…بازم سر کیرمو دادم تو کوسش…داشت جیغ میزد منم حشری تر…تو عالم مستی اصلا نمیدونم چی شد که آیدا یه دفعه ناله خفیفی کرد اون از من مست تر بود… داشتم کوسشو میکردم که یه دفعه چشمم به کیرم افتاد… کیرم تا ته تو کوس آیدا بود. تا ته تهش… یه دفعه کشیدم بیرون.روی کیرم خونی بود اولش فکر کردم خون پریودشه ولی خوب که نگاه کردم دیدم نه مال پاره شدن پردشه! آیدا مست و شهوت انگیز داشت بخودش میپیچید. آروم تو گوشش گفتم آیدا… گفت جونم علی؟ گفتم معذرت میخوام پردت رفت. مست بود !!! خیلی مست… گفت فدای سرت!راحت شدیم… با گفتن ای جمله انگار کوه رو از دوشم ورداشتند. با این حس که آیدا از امشب مال منه و دیگه زن منه شروع کردم به کردن کوسش… دیگه هیچی جلودارم نبود چنان ضربه های محکمی تو کوسش میکوبیدم که داد آیدا میرفت هوا… بالاخره آّبم اومد و ریختم رو سینش…ولو شدم روش. تا صبح 2بار دیگه کوسشو تا حد مرگ گاییدم… از اون شب سکسهای ما بی محابا شد. من دیگه 1شب بدون آیدا نمیخوابیدم یا خونه اون بودم یا اون خونه من بود…2سال تمام آیدا مال من بود و فقط میگاییدمش… اما عاشقشم بودم. تو عرض 2سال 1بار هم ازم حامله شد که رفتیم کورتاژ کردیم… تابستون شد آیدا واسه تعطیلات 1ماهه برگشت ایران.من موندم و تنهایی… دیگه تحملش مشکل بود تو دیسکو با یه زن آشنا شدم و تو فکرم گذاشتم تا برگشتن آیدا با این سکس میکنم اونکه اومد اینو ول میکنم. تو ذهن خودم زرنگی میکردم مثلا… یک ماه بود این زنه رو که اسمش گولتن بود میگاییدم…چند روز بود نمیتونستم از آیدا خبر بگیرم. گوشیشو جواب نمیداد تو دلم میگفتم از ماجرای من خبر نداره پس کجاست؟ گولتن هم بو برده بود بهش گفتم من دوست دخترم ایرانه و اگه برگرده ازت جدا میشم اونم بهش برخورد و رفت.ولی از آیدا خبری نبود.از خونش خبر داشتن با من دوسته ولی نمیدونستن که آیدا دوست دخترمه و حتی 1بار از من بچه سقط کرده. زنگ زدم خونشون. خواهرش باهام حرف زد ولی من پای تلفن خشکم زد… آیدا 1هفته پیش تصادف کرده بود و تو کما بود… یعنی دقیقا همون زمانی که من با گولتن عشق و حال میکردم آیدای من با مرگ میجنگید…عذاب وجدان داشت منو میکشت… کارم شده بود گریه کردن! فورا بلیط تهیه کردم برگشتم ایران. رفتم بیمارستان و آیدای من تو بخش مراقبتهای ویژه تو کما بود…خیلی گریه کردم تو دلم ازش بخشش میخواستم که بهش خیانت کردم از خودم نفرت داشتم…من به آیدام خیانت کردم رفتم با یه زن هرزه همبستر شدم ولی آیدا اگه با من بود فقط بخاطر عشق بود و صداقت عجیبو غریبی که هیچوقت از هیچکس ندیده بودم و من با سنگدلی و بیشرفی تمام به این فرشته پاک که فقط و فقط با من بود خیانت کردم و حالا خدا داشت اونو از من میگرفت چون لیاقت عشق پاکشو نداشتم. همون شب آیدای من فوت کرد و… من دیگه ایران موندم و هر هفته میرم سر خاکش و ازش حلالیت میخوام که منو ببخشه…!
ببخشید اگه ناراحتتون کردم این خاطره من بود…تورو خدا قدر داشته هاتونو بدونید.

نوشته: علی


👍 0
👎 0
30800 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

375135
2013-04-16 09:47:08 +0430 +0430
NA

نخوندم هنوز :/

0 ❤️

375136
2013-04-16 12:24:10 +0430 +0430
NA

خدا رحمتش کنه حالمون گرفت دادا

0 ❤️

375137
2013-04-16 13:21:30 +0430 +0430

سوتی: هواها هم فعلا گرم بود :))

بادرگذشت جوان ناکام ایدا…خیلی گریه کردم تازه ناراحتم شدم روحش شاد=))

0 ❤️

375138
2013-04-16 13:33:05 +0430 +0430
NA

~X( خوبه ناکام نمرد!!!

0 ❤️

375139
2013-04-16 13:49:27 +0430 +0430
NA

عاقا عسطانبول با چه ط هست؟
ها؟
خخخخخ
:D

0 ❤️

375141
2013-04-16 15:39:01 +0430 +0430
NA

اخه بغاز بسفر با همه محتوياتش از عرض…
عرض ميكردم كه آدم در مورد معشوق از دست رفتش، لفظ “گاييدن” بكار ميبره؟؟ O:)

0 ❤️

375142
2013-04-16 15:41:35 +0430 +0430
NA

حضرت خانم و شاعر پر مغز! خخخخخخخخ

0 ❤️

375144
2013-04-17 02:17:22 +0430 +0430
NA

من هم حس عذاب وجدان بعد از خیانت رو تجربه کردم.خیییییییییییییییییلی سخته!

0 ❤️

375146
2013-04-17 02:34:20 +0430 +0430
NA

خیلی قشنگ بود داستانت… معلومه خیلی خوب می کنی…شمارمو بدم بهت؟

0 ❤️

375147
2013-04-17 05:20:40 +0430 +0430
NA

اگه واقعیته چرا میای داستانتو.اینجا تعریف میکنی که همه باهاش جق بزنن کس. مغز خان تو گناه اونو بیشتر میکنی.با این.کارای کیریت

0 ❤️

375148
2013-04-17 07:50:51 +0430 +0430
NA

واقعا این داستانای تخمی تخیلیو از کجاتون در میارید؟! :-|

0 ❤️

375149
2013-04-17 07:56:47 +0430 +0430
NA

توجه کنید… نوشته: “از کنکورش قبول شده بود” “به خاطر پاره ای از مسایل”…
:-|
خاک تو سرت با این ادبیات ضعیفت
آخه مجبوری بنویسی پریود؟!

0 ❤️

375150
2013-04-17 16:09:22 +0430 +0430
NA

دوسال جرش دادي بسته عزاب وجدان نداره كه بيخي

0 ❤️