مکافات از جلو دادنم

1392/03/14

سلام دوستان
این اولین باری نبود که بایکی رابطه داشتم والبته سکس میکردم ولی تقریبا ماندنی ترین والبته بد ترین سکسم بود حالا میگم :حدود6سال پیش که تقریبا 18سالم میشد یه همسایه داشتیم اسمش رضا بود خیلی خوشکل خوش هیکل و واقعا مودب بود هر بار میدیدمش تو دلم میگفتم امکان نداره این به من فاز بده این وقتی منو میبینه سرشو میندازه پایین سلام میکنه چه برسه به این چیزا… خلاصه ما هم بیخیال شدیم البته اینم اضافه کنم منم دختر بدی نبودم چه از نظر اخلاق و چه از نظر ظاهری . از لحاظ ظاهر دختری با قد حدود 185 سایز کمری متناسب وکونی واقعا دلربا…
یه چند وقت گذشت تو پارکینگ نشسته بودم تابستون خیلی گرمی بود اون سال رضا بادوستش سعید جلوی در خونشون نشسته بودن با هم حرف میزدن منم گوشمو تیز کردم و به حرفاشون گوش میدادم اونا در مورد کیر و سایزو اینا حرف میزدن منم که کاملا شهوانی شده بودم دستمو آروم بردم توی شلوارم و آروم آروم شروع به مالش کسم کردم . سعید داشت واسه رضا راجع به سکسش با یه دختر به اسم ستاره صحبت میکرد و رضام حسرت میخورد منم که داشتم با کسم ور میرفتم و اسم رضا رو با خودم زمزمه میکردم و اونو تو تخیلم تصور میکردم آخ که چه صفایی داشت یه دفعه شنیدم که رضا به سعید گفت چی میشد اگه یه همچین چیزی واسه منم اتفاق بیفته که سعید گفت همین روژین همسایه خیلی چشش دنبالته پاش بیفته هر کاری که بگی گوش میده
-بابا اون خیلی دختر خانواده داریه امکان نداره با من بپره بیخیال شو
-من به خاهرم میگم اون برات حلش میکنه تو کاریت نباشه
-باشه ببینیم چی میشه
اینارو که گفتن از خوشحالی تند تند میمالوندم و آروم آروم آه و اوه میکردم و دیگه از اون روز به بعد صبر کردم تا خواهر سعید نازی بیاد و ماجرا رو بگه یه چند روزی گذشت که نازی اومد خونه ماهمین جوری داشتیم با هم صحبت میکردیم که یکدفعه گفت از رضا خوشت میاد منم الکی یه کم تعجب کردم و گفتم آره خوشم میاد ولی واسه چی گفت بیا این شمارش بهش زنگ بپرس بگو واسه چی خلاصه اینطوری شد که با رضا جون آشنا شدم تا یه مدت با هم حال تلفنی داشتیم تا یه روز که خونوادم رفته بودن سفر ومن باهاشون نرفتم به یه بهانه آوردمش خونمون.
زنگ زدم گفتم میشه بیای خونمون کیس کامپیوتر رو واسم درست کنی اونم قبول کرد واومد البته بهش گفته بودم کسی خونه نیس تا اون اومد منم خونه رو تمیز کردم و قبلشم که حسابی به خودم رسیده بودم و تمیز تمیز شده بودم سفید سفید مثل برف یه دامن کوتاه صورتی پوشیدم بایه تاب سفید و یه آرایش رقیق خلاصه اومد اونم مثل همیشه خوشکل وبه خودش رسیده بود سلام کرد و یه دفعه بغلم کرد و تند لپم رو بوسید و گفت خوبی گلم کامپیترت چش شده منم تند از پشت پشت گرفتمش گفتم اون چیزیش نیست خودم داغونم گفت حالا باید چجوری تعمیرت کنم گفتم یعنی نمیدونی؟؟؟؟؟؟همین که اینو گفتم تند منو گرفت شروع کرد به بوسیدن لبام منم که دیگه امونش ندادم انقدر لباشو مک زدم که نگو کم کم شروع کرد به خوردن گردنم سینه هام وتا رسید به کسم وای که چه حالی داشت انگار نه انگار اولین دفعش بود ولی حتما یکی یادش داده بود(سعید)همینجوری که داشت کسمو میخورد با دستاش سینه های کوچولو نوازش میداد ونوکشو تو دستش مالش میداد منم با تمام وجودم آه وناله میکردم خسته شد پا شد حالا اینبار من نشستم آروم شلوارشو کشیدم پایین به اضافه شرتش وای چی دیدم فک کنم اونم میدونست یه خبراییه تمیز تمیز بود شروع کردم به خوردن کیر بزرگش وای چه قدر خوشمزه بود گرم گرم یه 15دقیقه ای اینکارو کردم بلندم کرد منو گذاشت روی مبل از پشت شروع کرد به کردنم اول آروم آروم میبردش تو بعد کمکم تندش کرد حالا پشت سرهم عقبوجلو میکرد وتلمبه میزد منم جیغ میزدم وای که چه چیزی بود تو کونم انگار داشتن نون میپختن بعد چند دقیقه پاهامو بلند کرد و فرغونی منو میکرد به انواع مدل اینکارو انجام داد 2بار ارضا شدم و هر دفه یه کمی از آبو میخورد اون از پشت منو میکرد منم از جلو دستم توی کسم بود یه دفه دستمو کنار زد و دست خودشو گذاشت تووای که چه حالی داد منو روبروری خودش کرد اومد سراغ لبم و سینه هام فکر کردم که ارضا میشه ولی دیدم میخواد بزاره توکسم منم وقتی دیدم میخواد اینکارو بکنه یه کم ابراز ناراحتی کردم ولی دیدم گوشش بدهکار نیس آروم برد توی کسم یه کم که برد تو خیلی درد داشت کم کم آروم شدم که دیدم داره خون میاد کار از کار گذشته بود منم چیزی نگفتم حالا داشت تند تند تلمبه میزد چقدر فرق داشت با عقب لبام رو که میبوسید وتلمبه میزد که یه دفعه دیدم رنگش پرید داشت آبش میومد گفتم بریز تو دهنم ام درش نیاورد و همشو ریخت تو کسم کسم داغ داغ شد بایه جیغ بلند از آبش پذیرایی کردم و بعد چند دقیقه بغلم کرد ومنو برد حموم خودش منو تمیز تمیز کرد البته اونجا هم یه کسم رو مک زد .
حاصل این سکس یه بچه ی 5ساله به اسم شهرامه والان 6ساله با رضا ازدواج کردم .
نظر یادتون نره

نوشته: روژین


👍 0
👎 0
101290 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

383978
2013-06-04 21:26:38 +0430 +0430
NA

felan afal sho.dam jon dadash

0 ❤️

383979
2013-06-04 21:28:52 +0430 +0430
NA

برو بمیر . . .

0 ❤️

383980
2013-06-04 21:46:11 +0430 +0430
NA

به دوستان پیشنهاد می کنم نخونن
لازم به ذکره که سوم هم شدم

0 ❤️

383981
2013-06-05 02:24:12 +0430 +0430

قد 185؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
تو اصلا میدونی 185 یعنی چی اونم واسه دختر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

383982
2013-06-05 02:57:55 +0430 +0430
NA

به همین راحتی همه باور می کنن برو بررررو…
ارزش خوندن هم نداشت

0 ❤️

383983
2013-06-05 03:21:06 +0430 +0430
NA

مبارکه … ستاد ازدواج کم هزینه

0 ❤️

383984
2013-06-05 03:27:50 +0430 +0430
NA

حاصل اون سکس یه بچه 5 ساله است و تو 6 ساله با رضا ازدواج کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

0 ❤️

383986
2013-06-05 05:03:20 +0430 +0430
NA

تصور کنید یه دختر 185قدش باشه اووووووه چه خبر اها فهمیدم قدت اینقد بلنده خون به مغزت نمیرسه تو توهمی ههههه

0 ❤️

383987
2013-06-05 05:10:02 +0430 +0430
NA

=)) =)) =)) =)) =)) =)) وای مردم از خنده

واقعا عجب دروغ هایی که نمینویسید

0 ❤️

383988
2013-06-05 05:25:17 +0430 +0430
NA

برو بابا خدا روزیتو جای دیگه بده .برو . . .
راستی یادم رفت بگم
این خواب رو کی دیدی ؟بهت توصیه میکنم با شکم پر نخواب .خطرناکه مغزت معیوب میشه! !

0 ❤️

383990
2013-06-05 06:57:03 +0430 +0430
NA

آهان چجوریه که پسرت 5 سالشه بعد 6 ساله که عروسی کردید خالی بند

0 ❤️

383991
2013-06-05 06:57:07 +0430 +0430
NA

akhe jalghi chejuri sex kardin bachat 5 salesheo 6sale ezdevaj kardin???
khooow 1kam jaye duduleto dastet az maghzetam estefade kon

0 ❤️

383992
2013-06-05 08:46:14 +0430 +0430
NA

حتما الان بچه ت بهت میگه مامان لنگ دراز خخخخ

0 ❤️

383993
2013-06-05 10:40:29 +0430 +0430
NA

[quote=استعداد داستان نویسی حروم شده!!!]به انواع مدل اینکارو انجام داد 2بار ارضا شدم و هر دفه یه کمی از آبو میخورد اون از پشت منو میکرد منم از جلو دستم توی کسم بود[/quote]
همه ی داستان یک طرف اینو برام توضیح بده که کی آب می خورد ؟ چطوری؟ کجا؟
*و یک موضوع خیلی مهم : ببینم مگه نگفتی اون پسره ی کس خل ،خر شده و تو رو گرفته؟! پس دیگه مکافاتش کجا بود؟؟ باید اسم داستان را می گذاشتی “خوش شانسی بعد از از جلو دادنم”!!! اسگل دیگه چه جوری می خواستی یک یابو پیدا کنی حاضر بشه تو رو بگیره؟؟ این مکافاته؟؟ بهترین اقبالِ تمام زندگی ات بوده!

0 ❤️

383995
2013-06-05 12:28:48 +0430 +0430
NA

عجب جندهای هستی تو

0 ❤️

383996
2013-06-05 14:53:20 +0430 +0430
NA

اخه کوس میخ اینم شد داستان

0 ❤️

383997
2013-06-05 16:27:59 +0430 +0430
NA

دوستان چقدخنگیدخوب ازاول بارداریش ازدواج کرده تا9ماهش بشه.بعدش بچش 5سالس خودشم نزدیکه 6سال میشه ازدواج کرده دیگه ایرادای مسخره نگیریدخواهشأ.حالاولش ،فرغونی کردت درسته؟بیل وکلنگی چی اون مدلی نکردت؟؟؟

0 ❤️

383999
2013-06-05 17:53:12 +0430 +0430
NA

آفرین خسته نباشی!

0 ❤️

384000
2013-06-05 18:13:02 +0430 +0430
NA

قد 185"1کم برا 1دختر زیاده به نظر من بعدشم 6سال ازدواج کردی 1بچه 5ساله داری ؟اگه 3ماه قبل از جلو دادنت با اقا رضا ازدواج میکردی این قضیه حل میشه .ولی در کل من از داستانت بدم نیومد در مقایسه با داستانهایی که خوندم قابل تحمل بود عزیزم البته داستان نه واقعیت

0 ❤️

384001
2013-06-05 18:42:30 +0430 +0430
NA

اینقدر کس شعر یجا نخونده بودم! آخه قد 185 کجابود؟ قد 185 کون گنده ، سینه های کوچولو؟ مگه شامپانزه ای ؟ ضمنا تورو از جلو کرد به جای اینکه از ترس خودتو خیس کنی حال هم کردی؟ تازه آبشم ریخت داخل بازم عین خیالت نبود؟ خیلی دیگه کس خلی ها، داری اراجیف مینویسی…

0 ❤️

384002
2013-06-06 02:20:47 +0430 +0430
NA

بیا منم از عقب بگام جفت سوراختینت اسیر مکافات بشه

0 ❤️

384003
2014-03-30 03:24:24 +0430 +0430

باریکلا باریکلا.به تو میگن یه جنده زرنگ

0 ❤️