سلام به دوستان اهل خاطره نویسی نیستم .اما گفتم بدک نیست اینو بخونید.طولانیش نمیکنم بریم سر اصل مطلب.من کارم برقه هم ساختمانی هم صنعتی یه مغازه دارم که تابلو برق داخلش درست میکنم چون شبها تا دیر وقط میموندم یه جا خواب ردیف کرده بودم .چنتا تابلو گرفته بودم کارم زیاد شده بود یه دسیار میخواستم چنتا اگهی نوشتم زدم به دیوارا.من شاگرد واردی میخواستم چند نفر اومدن اما رد کردم یه پسر ۱۷ساله اومد تاوارد شد مات شدم قیافش عین دخترابود من علاقه ای به پسراا نداشتم امااین یه چیز دیگه بود موها خرمایی پوست سفید لب صورتی با یه کون بزرگ .گفت ک رشتش برقه ومیخواد یاد بگیره منم قبول کردمم.سر شوخیو باهاش باز کردم و کم کم شوخیو جدیش کردم.شب چهارم تا ۱۱موندیم فرداش مادرشم اومد و من بهش گفتم به دلیل کار زیاد تا دیروقط میمونیم و اونم چون تابستون بود و منم گفتم ک میرسونمش تا خونه قبول کرد.تا دیروقت میموندیم .تو شوخی انگشتش کردم چیزی نمیگفت فقط میخندید تا سر یه اشتباه کوچیک ک گفته بود گفتم میکنمت اگه اشتباه کنی اونم گفت خداکنه چون من هی خراب کاری میکنم منم پر رو شدم گفتم دوس داری بکنمت گفت اخ از وقطی تعطیل شده نداده منم سریع بغلش کردم بردمش جا خواب برگشتم درو بستم واومدم دیدم لخت شده چی میدیدم بدونه مو چه کونی منم لخت شدم شرتمو در اورد کیرمو دید جا خورد شروع کرد لبایه صورتیشو به کیرم ک میزن جون چه حالی میداد سریع برگشت کفت بکن تو ش منم تف زدم به سوراخش سرشو فشار دادم تو کونشش یه زره سخت رفت نگهش داشتم جا باز کرد شروع کردم به تلمبه زدن یه ۱۰دیقه ای کردم و دیدم سوراخ کونش تنگ شد وایسادم فهمیدم ارضاع شده بعد چند دیقه شروع کردم به کردنش ابمو با فشار ریختم توکونش.هروز میکردمش تا چند ماهم ک مدرسه میرفت بعد از ظهرهاهم میومد میداد تا رفتن از اون محل .باتشکر از شما که خوندید اگر خوب نبود ببخشید سری اولم بود ک مینوشتم .اگر خوشتون اومد بگین تا از خاطر هام بنویسم و ایراد های نوشتنمم بگین .ممنون
نوشته: Shakyasy3
امثال شما بچه بازا هستید ادم کون نمیکنه بره جایی مشغول به کار بشه (dash)
اى واى ى ى ى ى ى ى
مستر كاندومى كجايى ى ى ى ى بيا اينارو دعواشون كن
خیلیم مختصر و مضر…
با این باید جق بزنیم یا انشا بنویسیم کونی
خیلی جالبه. هر کی میده از اون محله میره و داستان کات میشه. نکنه همه مستاجرا کونی هستن? صاحبخانه کونی نداریم?
کاری به مسایل اخلاقی و عرف و غیر عرف و شرع ش ندارم …
اینا به واقعیت نزدیکترن تا اونی که میگه"" 25 سانت کلفت دارم. دوست دخترم وقتی دید. دهنش آب افتاد. گفت باید بکنی توش حتما …تا نکنی نمیذارم بری ازینجا و ازین کوسشعرا…""
بنده خوار شما،ننه شما،خود شما و دهن شمارو گاییدم بزرگوار…
میخواستم بگم نگاییدم ولی ادم دروغگویی نیستم،ناموس وارانه از شما کسکش کونی چاقال برای اعمال زیباتون تشکر میکنم و بعدش به گاییدن افراد مذکور ادامه میدم…
دیگه لوله کشی و پیک پیتزایی کفاف مخارج زندگی رو نمیده…
بریم بنا شیم
ببند پک و پوزت رو شغال کونی ! از بس دادی عقده شده برات . دیسلایک و شومبول ارتش وایتاکرها تو کونت
از خدمات امسال ایرانیان به صنعت پورن:کَتِگوری مانکی استایل-کرکره استایل،گَنگ بَنگ-شورای شهر،برق کار-شاگرد و…