کس دادن نیوشا به دکتر

1394/04/21

سلام.نیوشا هستم 31 ساله از تهران قدم 167 وزنم 78 سینه هام معمولیه اما باسنم خیلی بزرگه بزرگ ولی گرد و خوشگل .تقریبا 4 سال سایت شهوانی رو دنبال میکنم اما هیچوقت جریان سکسی خیلی جالبی نداشتم که ارزش نوشتن داشته باشه .اما این یکی فرق داره،یه کم از خودم بگم،کارمند و سهام دار یه شرکت معماری هستم پدرم فوت شده با مادرم و خواهر کوچیکترم زندگی میکنیم .از 26 سالگی که با دوست پسر فابریکم بهم زدم تا الان 5 تا دوست پسر داشتم که با یکیشون سکس داشتم که البته با این داستان میشه دو تا.اولین سکسم هم با همون دوست پسر فابریکم داشتم که از 21 سالگی باهاش بودم واون پرده مو زد.از اینا بگذریم و داستانو براتون بگم .
برای لیزر موهای زائد میرفتم پیش یه خانوم دکتری اما از کارش راضی نبودم ،یکی از خانومهای شرکت یه دکتری رومعرفی کرد و گفت خانم برادرش اونجا رفته خیلی راضیه نمیدونم چرا فکر میکردم اینم خانومه خلاصه از منشی وقت گرفتم و رفتم. وقتی رسیدم در مطب و اسمو خوندم دکتر مهیار…فهمیدم که یارو دکتره مرده ،خلاصه نوبتم شد رفتم تو دیدم بعععله اقا دکتر چه جوون و خوشتیپم هست و انصافا خوش برخورد،ضمنا حلقه دستش بود.براش سوابق کارایی که رو صورت و بدنم انجام داده بودم رو گفتم و اینکه پوستم حساسه و خانوم دکتر قبلی دردم میاوردو همیشه بعدش سوختگی داشتمو و اینا و قرار شد به طور مرتب برم پیشش،اولین جلسه که رفتم کلی باهام شوخی کرد و گفت و خندیدو نذاشت من دردی حس کنم ، اولین بار تموم شد ،نوبت بعدی مشخص شد و رفتم،جلسه های بعدی که باهاش بیشتر اشنا میشدم در حین کار صحبت هم میکردیم متوجه شدم که اقای دکتر37 ساله و مجرده و چون با خانومها سر و کار داره واسه اینکه کسی پا پیچش نشه حلقه دستش میکنه ،البته بقول خودش که اینارو واسم تعریف میکرد میگفت که شما با بقیه فرق دارید و از این حرفا البته دلیلشو نگفت که چرا حس میکنه فرق دارم،تقریبا بعد سه ماه زیر بغل و کشاله ران هم لیزر میکردم که دکتر بهم پیشنهاد داد اونجارو هم لیزر کن،کم کم میشه گفت دوستانه صحبت میکردیم و حتی شوخی هم میکردیم اما حقیقتش روم نمیشد کسمو جلوش باز کنم،حس کرد خجالت میکشم واسه همین گفت اونجارو خانم سجودی میزنه( دستیارش)، منم با قول اینکه درد نداشته باشه قبول کردم،جلسه بعد به توصیه دکتر سه روز قبل تیغ زدم و رفتم،شلوارو و شرتمو در اوردمو رو تخت دراز کشیدم و خانومه اومد ژل زد و شروع کرد،خداییش درد داشت و من هی جیغ میزدم ایییییی سوختم،کسایی که کسشونو لیزر کردن میدونن ،یهو دکتر اومد تو اتاق ،دیگه تو اون وضع نمیتونستم کاری کنم،اومد پیش تخت دستمو گرفت و گفت دردت میاد دستمو فشار بده و زل زده بود کسمو نگاه میکرد، خیلی سختم بود اماخوشبختانه زود تموم شد و رفتم،شب جلوی پنجره نشسته بودم با لنگهای باز که کسم خنک شه واسم اس ام اس اومد چطوری؟ هنوز درد داری؟گفتم شما؟ گفت دکتر … شمارمو از پرونده دراورده بود… براش وضیعتم رو توضیح دادم که یهو جواب داد اگه اونجا بودم خنکت میکردم درد نکشی، از همین اس ام اس که فهمیدم بعععلللله کس ما چشم اقارو گرفته دوستیه ما شروع شد و از صحبت های تلفنی و گردش و شام و… رسید به جایی که هم من حس میکردم وقتشه هم اون میخواست با هم باشیم،تو این فاصله دوبار دیگه کسمو خودش لیزر کرد و رومون تقریبا بهم باز شده بود…خلاصه یه هفته که مامان با دوستای هم دوره ایش رفته بود چالوس و البته من لحظه شماریشو میکردم که خونه خالی بشه یه شب برای شام دعوتش کردم ،به خواهرم هم جریانو گفتم که شب نیاد خونه که ما راحت باشیم ، کلی واسه اونشب به خودم رسیدم و لباس خوشگلو و شام خوشمزه و خلاصه اونشب اومد …با هم نشستیم جلو تلویزیون یه کوچولو مشروب و مزه خوردیم و و همزمان سریال هم میدیدیم و اونم با دست نوازشم میکردو صحبت میکردیم ،تا اینجاش میدونستم مطمعنا امشب منو میکنه خیلی هم خودم دلم سکس میخواست اما نمیدونستم چجوری شروع میشه که یهو گفت راستی نیوشا موهای اونجات کمتر شد؟ منم سریع گفتم اره عزیزم به لطف دستمالی های تو… خندید گفت نه که خودت دوست نداشتی،صورتمو بردم تو صورتش گفتم نه که دوست نداشتم اصن به چه دردم میخورد؟؟؟ اینجا دیگه تقریبا تو دهن هم بودیم که لباشو اورد جلو لبمو بوسید گفت همون دفعه اولی که مانتوتو در اوردی دراز کشیدی رو تخت پیش خودم گفتم این ماله منه،وقتی صورتتو لیزر میکردم چاک سینه هاتو میدیدم دلم میخواست همونجا رو تخت لختت کنم ،باسنت همش جلو چشام بود،گفتم موهای اونجاتو لیزر کنی فقط واسه اینکه بتونم لختت کنم ببینم چاک نازتو…اینو گفت و همونجا رو کاناپه اروم هلم داد به عقب و خودشو کشید روم،، داشتم دیوونه میشدم ، احساس میکردم اب کسم داره شلوارمو خیس میکنه،لبامو میمکید و زیر گردنمو لیس میزد نفساش که یه کم بوی مشروب میداد حشری ترم میکرد،با دستاش همه جامو فشار میداد بخصوص سینه هام ، قسمت جالبش اینجا بود که یهو از روم پاشد گفت نیوشا ازت یه خواهش دارم گفتم چیه ،گفت پاشو جلوم وایسا لباساتو دونه دونه در ار بعد جلوم راه برو ،منم انجام دادم بعد دوباره گفت بیا پیشم بشین ، گفت باسنت وقتی راه میری میلرزه دیوونه میشم دوباره شروع کرد به بوسیدنم و خوردن نوک سینه هام، عالی میمکید، میخواستم منفجر شم از لذت بعد منو برگردوند و شروع کرد باسنمو بوسیدن ، از پشتم پاشد احساس کردم لباساشو در اوردو بعد گرمای تنشو سفتی کیرشو حس کردم، قبلا تو صحبتامون گفته بودم که دوست پسر داشتم و دختر نیستم،یه کم دیگه از پشت گردنمو مکید همین موقعها بود که کیرشو گذاشت لای چاک کسم و شروع کرد از پشت کونم تا لای کسم اروم جلو عقب کردن،واقعا داشت نفسم بند میاومد که پا شد کمرمو گرفت منو به حالت سگی در اورد ، خیلی اروم شروع کرد با دستش پخش کردن اب کسم و میمالید به کونم ، اروم گفت از دیدن قمبل هات سیر نمیشم اما دیگه طاقت ندارم و یهو کیرشو کرد تو کسم و شروع کرد تلمبه زدن ، اندازه کیرش خوبه نه خیلی گنده نه کوچیک، کاملا به کسم حال میداد ،یه دو سه دیقه کسمو کرد بعد برم گردوند و شروع کرد دوباره از جلو کردن، خودشو انداخته بود روم همزمان سینه هامو میمکید، بعد دوتا پامو داد هوا پرسید کی ابت میاد دیگه طاقت ندارم، گفتم با چوچولم وربرو ، همین جور که کسمو میکرد با انگشت چوچولمو ماساژ میداد که ارضا شدم ، هنوز کسم نبض داشت که گفت ابم داره میاد بریزم تو گفتم بریز و ریخت ، ابش که اومد افتاد روم تا 5 دیقه تو بغل هم بودیم بعد پاشدیم رفتیم با هم دوش گرفتیم ، تو حموم بهم گفت چیکار کنم چه قرصی بخورم که حامله نشم، بعد شام خوردیم و یه بار دیگه حدود دو ساعت بعد دوباره خواست منم دادم، اینبار همش داگ استایل منو کرد و کل سکس باسنمو چنگ میزد ، دیوونه ی کونم شده ، الان 8 ماهه باهاشم تقریبا ماهی دو تا سه بار سکس داریم ،بخاطرش کلی فیلم سوپر دیدم یاد گرفتم چجوری براش استریپتیز کنم ، اما انصافا خوب میکنه و با هم حال میکنیم خیلی خوب ارضام میکنه و به احساساتم توجه میکنه ،نمیدونم در اینده چی پیش میاد اما دوسش دارم دلم میخواد باهم بمونیم و ازش حامله بشم .دلم نمیخواد دیگه با هیچ کسی سکس دیگه ای رو تجربه کنم. امیدوارم از طولانی بودن داستانم خسته نشده باشین گرچه خیلی سعی کردم کمتر جزییات و چیزایی که لازم نیست رو نگم.مرسی

نوشته:‌ نیوشا


👍 11
👎 2
298402 👁️


     
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید

465708
2015-07-12 17:57:49 +0430 +0430
NA

بالاخره بعد از دو سال يه آدم درست حسابي و نرمال تو اين سايت ديدم ديگه داشتم از خودم هم نا اميد ميشدم كه تو اين سايت هستم !!!
يكي كه تا يارو ميگه سلام براش لخت نميشه ولي در ضمن مثل بقيه فاحشه و متقلب نيست و وقتيكه ميخواد با كسي باشه مثل همه زناي نرمال از جلو رابطه داره نه اينكه مثل يه جنده متقلب از ترس اينكه شوهر احمق و عقب مونده آيندش بفهمه با صد نفر فقط از عقب رابطه داره

6 ❤️

465709
2015-07-12 18:34:30 +0430 +0430

نوش جانت,حالشو ببر…داستانتم بد ننوشتی,خوب بود و … مرسی

0 ❤️

465710
2015-07-12 18:48:36 +0430 +0430

خداییش خیلی باحال نوشتی، مثل فیلم بود! دمت گرم
اگه عقل داشته باشه، ولت نمیکنه

0 ❤️

465711
2015-07-12 20:44:02 +0430 +0430

تو که راس میگی

ولی داستان خوب بود

0 ❤️

465712
2015-07-13 01:26:55 +0430 +0430

acute ای ناقلا

0 ❤️

465713
2015-07-13 01:43:02 +0430 +0430
NA

خخخخخخخخخخ

0 ❤️

465714
2015-07-13 03:58:45 +0430 +0430

سلام نیوشا جون مرسی از داستانی که تعریف کردی جالب بود. حالا اگه دوست داشتی با هم باشیم.

0 ❤️

465716
2015-07-13 14:09:12 +0430 +0430
NA

کس متفکری داری.این داستو بده هاستلر واقعیشو بسازه

0 ❤️

465718
2015-07-13 16:14:09 +0430 +0430
NA

ایا شما نیوشا ضیغمی هستی

0 ❤️

465719
2015-07-14 07:14:26 +0430 +0430
NA

good عالی بود…صفای آقا دکتر تلمبه زن

0 ❤️

465720
2015-07-14 09:14:47 +0430 +0430
NA

راست یا دروغ مهم نیست
خوب نوشته بودی

0 ❤️

465721
2015-07-14 10:45:10 +0430 +0430

خیلی عالی و خوب نوشتی مرسی.واقعا لذتبخش و تحریک کننده بود

0 ❤️

465724
2015-07-14 18:04:34 +0430 +0430
NA

داستانت خیلی خوب بود نيوشا جان. تو این دوره زمونه مرد مطمئن خیلی کم پیدا میشه. امیدوارم همیشه بهت توجه کنه و از چشمش نیفتی.خوش باشین

0 ❤️

465725
2015-07-14 22:47:18 +0430 +0430
NA

عالي بود نوشته ات ، دختر با حالي هستي ، اميدوارم با عشقت بموني give_rose

0 ❤️

465726
2015-07-15 00:47:40 +0430 +0430
NA

عالی بود مرسی نیوشا جونم
منم یک بار گیر یه دکتر شیطون افتادم blum3

0 ❤️

465730
2015-07-18 21:39:03 +0430 +0430
NA

جووووون نازنين يه بارم بيا گير من بيفت.اووووومممم

1 ❤️

465731
2015-07-20 19:51:36 +0430 +0430

مرسی نیوشاااااااااااا جون این بار دوم است که بعد چند سال داستان خوبی خوندم تو این سایت بدون اشتباه وووووووو خودتون میدونید دیگه و چی

0 ❤️

465732
2015-07-28 10:42:35 +0430 +0430

خوب بود …حداقل اگه تخیل بود قابل باور بود

0 ❤️

465736
2015-08-03 17:24:03 +0430 +0430
NA

قشنگ بود این اتفاقات در اطراف ما زیاد می فتد ولی کمتر کآدمی پیدا میشود محترمانه هم لذتش را ببد هم قشنگ به آخر داستان برسد …یک نیاز طبیعی انسان را با حاشیه های زیادی آلوده میکنن.در هر حال از لذت شما من هم لذت بردم…

1 ❤️

465737
2015-08-10 18:34:04 +0430 +0430
NA

انصافا بعد سه سال اولین داستانی بود که ارزش خوندنو داشت

0 ❤️

530986
2016-02-15 17:36:53 +0330 +0330

چ عجب بالاخره یه داستان خوب دیدیم

0 ❤️

641775
2017-07-25 16:32:45 +0430 +0430
NA

توحموم بهت گفت چه قرصی بخورم چکار کنم که حامله نشم؟؟؟ مگه دکتره مرد نبود؟؟ چی شد بالاخره؟؟

0 ❤️

660693
2017-11-02 22:26:34 +0330 +0330
NA

خوب بود باهم کیف کنید

0 ❤️

724183
2018-10-16 11:19:21 +0330 +0330

خيلي مسخره بود

1 ❤️

774683
2020-10-28 21:49:51 +0330 +0330

تو حموم بهم گفت چه قرصی بخورم حامله نشم!! مگه تو کس نمیدادی؟ پس چرا باید دکتره ازت بپرسه که چه قرص ضد حاملگی بخوره؟؟
معلومه که داستانت از بیخ الکیه

1 ❤️