این داستان کاملا واقعیه ماجرا از اونجا شروع میشه که من و چند تا از دوستام قرار بود یه روز باهم بریم استخر که دوستم بهم زنگ زد گفت با بقیه هماهنگ کرد میتونیم امروز با هم دیگه بریم منم سریع یه صبحانه خوردم میخواستم لباس بپوشم که شلوار کتانمو پیدا نمیکردم و مجبور شدم یه شلوار خیلی چسبون که مال خیلی وقت پیشم بود رو بپوشم و خلاصه حاضر شدمو رفتم دم در استخر منتظر شدم تا بقیه هم اومدن و با هم رفتیم داخل و موقع بلیط گرفتن که شد میخواستم پولمو در بیارم فهمیدم که کیف پولمو نیاوردم و به دوستامم گفتم که اونام گفتن چون اخر هفتس زیاد پول همرامون نیست که بخوایم حساب کنیم که مسؤل بلیط اونجا گفت اشکال نداره میتونی بری و بعدش یه چشمک بهم زد نفهمیدم منظورش چیه و خلاصه رفتیم داخل استخر و یه دوش گرفتیم و رفتیم داخل سونا بخار که یکی درو باز کرد و اومد داخل که فهمیدم مسؤل بلیط و اومد کنار من نشست و گفتم شما اینجا چیکار میکنین که گفت باید برم جایی برای همین اومدم یکم استخر بعد برم بعد یکم کنارم نشت و دستشو گذاشت رو رونم من فک کردم عمدی نیست که دستشو برد بالا تر من یکم رفتم اونورتر که دیدم اونم اومد و داره رونمو ماساژ میده منم گفتم چیکار میکنی دوستام میبینن که گفت خب ببینن منم دیگه چیزی نگفتم و دیدم دستشو برداشت و منم خیال راحت شد که بعد از چند دقیقه دیدم دستشو کرده تو مایوم و داره سوراخ کونمو میماله منم گفت چیکار میکنی که گفت خفه شو اگه تکون بخوری به دوستات نشون میدم منم ترسیدم و چیزی نگفتم و اونم حسابی مالید و بعدش دستمو بلند کرد و گذاشت رو کیرش وای چه کیر بزرگی داشت بعد دوستامو دیدم که دارن بلند میشن که سریع دستمو کشیدم و منم بلند شدم که اونم یه جوری منو مالوند و که کسی نفهمید و رفتیم تو استخر و اونم همش پشت سرم میومد که دوستام گفتندچه خبره گفتم خبری نیست و بیخیال شدن اونا رفتن ۴ متری منم که شنا بلد نبودم تو ۲ متری موندم و داشتم یکم ورجه وورجه میکردم که یکی شلوارمو کشبد پابین نگاه که کردن دیدم خودشه و بهم گفت بیا زیر کیرمو ببینم و من نرفتم و اون گفت اگه نری تورو به همه نشون میدم که منم رفتم دیدم وای یع کیر سی سانتی بود اومدم بالا گفت این امروز مال توعه که منم شوکه شدم و گفتم از جون من چی میخوای گفت بیا باهام بهت میگم که منم گفتم نه و گفت باشه پس جلو همه میندازمت بیرون منم گفتم باشه میام بعد رفتم به دوستام گفتم میرم دستشویی میام که اول اون رفت منم پشت سرشرفتم و دیدم داره میره تو اتاق نگهبانی داخل استخر و نمیدونم چی به نگهبانیه گفت که وقتی اومد بیرون یه نگاه به کونم انداخت و رفت بعد اون منو صدا کرد گفت بیا تو منم رفتم و نشوندتم رو صندلی و درو بست و کیرشو در اورد من گفتم چیکار میکنی گفت خفه شو کونی و من سعی کردم برم و منو انداخت پایین و کیرشو کردتو دهنمو یکم نگه داشت و وقتی در اورد خواستم داد بزنم که یه چاقو دراورد و گفت خفه شو کونی منمدیگه چیزی نگفتم و مایمو دراورد بهم گفت عجب پوستی اخه من خیلی بچه پوست یودم و کون خیلی درشتی داشتم جوری که هرکی منو میدید حشری میشد منو به حالت سگی خوابوند و یه تف زد به کیرش و خواست بکنه داخل که نرفت من ترسیده بودم که ۳۰ سانت کیر قراره بده داخل و اومد پیشم و گفت جوری ساک بزن که ۳۰ سانت کیر بره داخل اینجوری بنفع خودته منم مجبور بودم و چند دقیقه ساک زدم وا قعا مزه خوبی داشت دوست داشتم تا فردا ساک بزنم براش که گفت خب بسه و ایندفعه تلاش کرد که رفت داخل و یه چندتا تلمبه زد که دید من دارم داد میزنم با پارچه دهنمو یوبست و دوباره شروع کرد به تلمبه زدن که من داشتم میمردم و فقط منتظر بودم تموم بشه و باور نمیکردم سی سانت کیر داره میره توکنم و به خودم میگفتم سی یانت کیر داره میره توکنم … که دیدم کیرش در اورد و ابشو ریخت رو رونم و گفت خب کونی حالا میتونی بری منم با یه دستمال تمیز کردم ابو و پریدم تو استخر که چند دقیه بعد سانس تموم شد.

نوشته:‌ ؟