آقایی که شما باشین, همیشه گفته میشه که اعتقادات تا وقتی که در حیطه فردی هستند محترم هستند. من هم تا سالیانی پیش, با وجود تناقضات ذاتی که این حرف داره, بهش معتقد بودم.
امروز یک مثالی به نظرم اومد که با وجود سادگی شاید به روشنتر شدن این تناقض ذاتی کمک کنه:
فرض کنید که در جامعه ای زندگی میکنید که در اون اکثر افراد معتقدند که خون دادن و انتقال خون نباید انجام بشه. اما شما چنین اعتقادی ندارید و به علت حادثه ای شدیدا مجروح شدید و محتاج خون هستید! ولی به دلیل فوق کسی خونی نداده و در نتیجه خونی وجود نداره که به شما تزریق بشه!
حالا اون اعتقادات “کاملا فردی” افراد جامعه در مورد انتقال خون, حیات شما رو در معرض خطر جدی قرار داده! این یک مثال ساده و ملموس هست و میشه به مثالهای زیاد و پایه ای تر دیگه ای فکر کرد.
با توجه به این مثال,
در مورد اینکه “اعتقادات فردی محترم هستند” چه فکر میکنید؟
منظور اینجا از “فردی” و “محترم” چیه؟ آیا “هر نوع” اعتقاد فردی محترمه؟
حد و مرز واقعا کجاست؟
حالا چند مثال کاربردی تر! که در آنها اعتقاداتی به ظاهر"فردی" آثاری کاملا “جمعی” داره!
*یه قشر عظیمی از جامعه ما به داستان “سید بودن” معتقدند. انتخابات ریاست جمهوری که میشه بدون توجه به مشخصات مهم و اصلی کاندیداها برای اداره مملکت, به نامزدی با عمامه مشگی رای میدن!..
*یه قشر عظیمی از جامعه ما میرن و برای درمان و گرفتن حاجت…پولهای هنگفتی رو صرف مراکز زیارتی میکنند. این پول ها هیچ حساب و کتاب درستی نداره… همین افراد وقتی صحبت مالیات دادن میشه, مثل اینکه بخوای دندونشون رو با گازانبر بکشی رَم میکنن! وبه هر روشی از پرداخت مالیات فرار میکنن! حالا شما هم در همین جامعه زندگی میکنی و اعتقادی به معجزات این مکانهای زیارتی نداری! اون پولی که باید صرف پرداخت مالیات میشد و شما هم به عنوان شهروند ازش سهمی داشتی, رفته جایی که معلوم نیست چه کسی داره باهاش چه کاری میکنه!
*همین افراد فوق الذکر, وقتی بیمار میشن, بجای درمان مناسب, مرتب میرن به امامزاده ها و دخیل میبندند, نذر میکنند…بیماری پیشرفت میکنه…اونها وقتی میرن سراغ مراکز درمانی که بیماری خیلی پیشرفت کرده و عمل های سنگین و هزینه های گزاف پزشکی برای درمان لازمه. این هزینه ها فشار زیادی به سیستم بیمه درمانی مملکت میاره که شما هم داری ازش استفاده میکنی! بیمه دیگه نمیتونه به موقع پول پزشکان رو بده و در نتیجه اونها هم دیگه بیمه رو قبول نمیکنند! پس شما هم نمیتونی از بیمه استفاده کنی!
*بخش قابل توجهی از جامعه ما به داستان عاشورا و امام حسین…معتقدند و هر سال خیلی مفصل مراسم مربوطه رو برگزار میکنن. با دیدن این اوضاع, حکومت میاد میگه که آقا ببینین که ملت ما چقدر شیفته فرهنگ شهادت هستند! پس بریم یه جنگ دیگه راه بندازیم که راه شهادت به روی جوانان ما باز بشه! یا ابرررفففرررضضض!
ادامه دارد…
اشکال نداره! خوبی؟ حال “شین سین” چطوره؟ 😁
اشکال نداره! خوبی؟ حال “شین سین” چطوره؟ 😁
گور به گور شده^___^
شینش مال کدومه؟ شهروز؟ شهرام؟ شروین؟ شادمهر؟ شایان؟ شهاب؟
نمیشه کسی رو زور کرد مثلا بگی چون تو AB+ پلاس هستی حتما برو خون بده تا یه گروهی که نیاز دارن نمیرن ! حالا اگه یکی بره خون بده با این مشخصات اول اینکه معتقده کارش درسته و به اجبار حرف کسی نرفته خون بده ! بیشتر به نظرم اعتقادات فردی دلی هست !این قشر کاملا با دلشون تصمیم میگیرن و کار میکنن ! الان اعتقادای فردی شده اعتقادای زوری ! :)
نه موضوع زور کردن نیست! موضوع اینه که شما مثلا میای چراغ راهنمایی میزاری و آزادی های فردی رو محدود میکنی! طرف نمیتونه بگه “اعتقاد فردی” من اینه که مقررات راهنمایی رانندگی رو قبول نداشته باشم! میبینی؟ این “اعتقادات فردی” رو ما خیلی جاها جلوشون رو میگیریم! سوال اینه که مرزش کجاست؟ 😁
نمیشه کسی رو زور کرد مثلا بگی چون تو AB+ پلاس هستی حتما برو خون بده تا یه گروهی که نیاز دارن نمیرن ! حالا اگه یکی بره خون بده با این مشخصات اول اینکه معتقده کارش درسته و به اجبار حرف کسی نرفته خون بده ! بیشتر به نظرم اعتقادات فردی دلی هست !این قشر کاملا با دلشون تصمیم میگیرن و کار میکنن ! الان اعتقادای فردی شده اعتقادای زوری ! :)
نه موضوع زور کردن نیست! موضوع اینه که شما مثلا میای چراغ راهنمایی میزاری و آزادی های فردی رو محدود میکنی! طرف نمیتونه بگه “اعتقاد فردی” من اینه که مقررات راهنمایی رانندگی رو قبول نداشته باشم! میبینی؟ این “اعتقادات فردی” رو ما خیلی جاها جلوشون رو میگیریم! سوال اینه که مرزش کجاست؟ 😁
الان زور کردن هست ! میدونی چرا ؟ یه نمونه ماه رمضون ! چون طرف مقابل روزه دار استش تو نباید دست از پا خطاکنی !
چون طرف روزه داره تو نباید یه تیکه از چشمات معلوم باشه تا گناه نیوفته و باطل نشه روزَش ! اینا میشه زور کردن حالا ما میگیم احترام گذاشتن مثلا به فرد روزه دار ! ولی یه جامعه آزاد میشه جامعه ای که هرکسی هر افکاری داره راحت باشه و مجاز ! منظورم از آزاد بودن بی بند و باری نیست ! حالا بریم تو چراخ راهنمایی ! 😁 این قوانینش واحد هست و همه باید رعایت کنن کسی تخطی کنه باید به عقلش شک کنی ! مرز هم مرز مکزیک و آمریکا ! 😁
تصویر جدید مبارک! فقط چشاش دیگه خیلی بزرگه 😁
مرسی از کامنتت. اما فرق اینجا اینه که صحبت این نیست که چه چیزی به نفع خود زمینی هاست! صحبت اینه که زمینی ها ممکنه یه کاری کنند که برای فضاییها مشکل جدی ایجاد کنه… 😁
خيلی از عقايد کاملا احمقانه هستن و نميشه هيچ احترامی براشون قائل بود. مثلا برای خود من، تفکرات مذهبی و دينی واقعا واضحه که اشتباه و بيهوده و احمقانه هستن و بنابرين نميتونم هيچ احترامی برای اين افکار و عقايد قائل باشم.
ولی الان فکر ميکنم منظور از اين حرف که همه عقايد محترم هستند، در واقع اينه که** همه آدمها فارغ از عقيده اي که دارند محترم هستند و نبايد اختلاف عقيده باعث بشه انسانيت همديگه رو فراموش کنيم**.
فکر ميکنم درس بزرگی که توی اين جمله هست همينه. و خيلی نياز داريم هميشه اين درس رو برای خودمون تکرار کنيم.
يه نتيجش هم ميشه اينکه اگر هم به نظر من عقيده کسی احمقانه بياد، حق ندارم اون شخص رو تحقير کنم يا احساس کنم ازش بالاترم.
این برداشت صحیحی هست و موافقم. اما جدا از این بخش که نباید انسانیت کسی رو بخاطر عقایدش زیر سوال برد و او را تحقیر کرد, سوال واقعی اون تاثیری هست که اعتقادات فردی اونها روی زندگی غیر معتقدین میزاره. مثالش همین قضیه انتقال خون…
نگرانت شدم! همیشه اولین کامنت مال تو بود! 😁
ممنون از کامنتت. من فکر میکنم که ما توی ایران از این قضیه که “اعتقادات فردی افراد محترم هست” برداشت اشتباهی داریم. اگه خوب بخوایم بهش فکر کنیم, در هیچ کجای دنیا “هر جور” عقیده فردیی محترم نیست! و یکنوع مرزبندی وجود داره…دوست دارم ببینم بقیه دوستان چی فکر میکنن…
ممنون از کامنتتون.
ببین دوست من, اون افراد هرکدوم میتونن ادعا کنن که این “صرفا” عقیده فردی اونهاست که انتقال خون نباید انجام بشه! اینکه اون عقاید فردی, وقتی تکرار شد, “عوارض اجتماعی” داره یک داستان دیگست که من میخوام بهش برسم…من میخوام از این مثال ساده استفاده کنم و ببینیم میشه موضوعات پیچیده تری رو هم با همین روش کنکاش کرد…
ممنون از کامنتتون.
ببین دوست من, اون افراد هرکدوم میتونن ادعا کنن که این “صرفا” عقیده فردی اونهاست که انتقال خون نباید انجام بشه! اینکه اون عقاید فردی, وقتی تکرار شد, “عوارض اجتماعی” داره یک داستان دیگست که من میخوام بهش برسم…من میخوام از این مثال ساده استفاده کنم و ببینیم میشه موضوعات پیچیده تری رو هم با همین روش کنکاش کرد…
خب من اين استدلالو از كتاب جامعه شناسى گفتم (هر كنشى كه به ديگران اعم از يك تا تعدادى انسان را تحت تاثير قرار دهد نوعى كنش اجتماعى است نه فردى) طبق اين موضوع بازم اصلى كه بهش اشاره كردى نقض نميشه
آفرین! این یکی از چیزاییه که میخوام بهش برسم: عقیده فردی واقعا یعنی چی! 😁 آیا من میتونم به هر چیزی که دلم خواست, بدون توجه به عوارض اجتماعیش, معتقد باشم و بعد که به من میگن که این افکار تو باعث گرفتاری بقیه میشه! فوری بگم که آقا! این عقیده فردی منه و احترام بهش واجبه؟ 😁
مثلاً یکی معتقده که اگر روزشو با دعا و ثنا شروع کنه، روز خوبی رو در پی خواهد داشت. خب این اعتقاد آسیبی برای دیگران ندارد.
اما وقتی همون فرد معتقده که در این ایام ارتحالی باید عزاداری کنه و ایضاً صدای بلندگوی هیأتشونم تا خشتک زیاد کنه که همه محل هم ثواب ببرن! خب ناگفته پیداست که احترام که هیچ! باید چنین اعتقادی رو از پهنا فرو کرد تو کیونِ طرف 🤮 😁
مرسی از کامنتتون! من مخصوصا یک مثال غیر مذهبی رو انتخاب کردم که کمی منطق افراد رو به چالش بکشم که اگه این اعتقاد فردی اونها موجب گرفتاری و رنج دیگران میشه, آیا هنوز میتونن پشت این جمله به ظاهر معصومانه که “اعتقادات فردی محترمه” سنگر بگیرن و به کار خودشون ادامه بدن؟
حالا بعد اینکه نظرات مختلف رو شنیدیم سعی میکنم یه جمع بندی بکنم! 😁
متوجه هستم! اینجا لفظ “احترام” یکجور غلط مصطلح هست که همه بکار میبرند اما مفهومش احترام واقعی نیست! در عمل منظور اینه که من یقه شما رو بخاطر عقاید فردیت نگیرم و اجازه بدم عقاید خودت رو داشته باشی! 😁
بحث اصلی ما اینجا اینه که تا کجا میشه گذاشت دیگران عقاید فردی خودشون رو داشته باشند…
درسته, توی مثالی که گفته شد اگه ما بخوایم به این عقیده احترام بذاریم (اون رو تحمل کنیم), جون تعداد زیادی آدمی که بهش معتقد نیستن به خطر میفته! حالا سوال اینه که مرز این تحمل تا کجاست که از یک طرف حریم خصوصی افراد معتقد رعایت بشه و از طرف دیگه باعث گرفتاری و عذاب دیگران (غیر معتقدها) نشه!
دوست عزیز مثال این بود که “اکثریت” جامعه ای معتقد باشن که انتقال خون غلط هست…
خوب این مثال مخصوصا ملموس و غیر مذهبی انتخاب شده! واقعیت اینه که خیلی وقتها افراد پشت این جمله به ظاهر معصومانه “عقاید شخصی محترم هست” سنگر میگیرن و باعث گرفتاری اونهایی میشن که اعتقادات متفاوتی دارند…
توی آمریکا که مجانی بود و توی کانادا هم میدونم مجانی هست…اما نکته سوال در این نبود اگه دقت کرده باشی سر اعتقاد نداشتن به انتقال خون بود…
اگه کم خونی نداری مشکلی نداره اهدا خون. یه آزمایش باید بدی ببینی هموگلوبینت کمتر از نرمال نباشه!
دوست عزیز مثال این بود که “اکثریت” جامعه ای معتقد باشن که انتقال خون غلط هست…
خب بازم همون میشه دیگه… “اکثریت” جامعه ای معتقد باشن که انتقال خون غلط هست ، خب اون اکثریت میتونه خون نده.حالا واسه چی انتقال خون رو میبندن ؟!!! (نکنه وقتی میبینه انتقال خون هست وسوسه میشه که بده؟!) … اگه ببندنش یعنی در اون جامعه آزادی نیست. این چیزی که میگم در هر موردی که مربوط به فرده (یعنی فرد از خودش مایه میزاره نه از دیگرون) مثل این مثالی که شما گفتین، صدق میکنه. آقا این خون خودمه میخوام به انتقال خون بدم. دیگران را سنه نه ؟!!!
داداش اکثریت اگه خون نده یعنی اینکه بانک خون عملا خالی هست…اونوقت اقلیت هم خونی نیست که بهشون در موقع نیاز تزریق بشه! شما لطفا کمی توجه کن به “اصل” داستان نه “ظاهر” داستان این صرفا یک مثال هست!
یک بسیجی برای دادن خون به مرکزی رفت و مسئول هند گفت : امدی کونت بکیرم؟ حاضر شو تا کونت بکیرم! بسیجی با ترس فرار کرد.
رئیس از هندی پرسید چی شده؟ هندی گفت : من وفقط گفتم حاضر شو کونت بکیرم و اون در رفت
بله دوست من منظور او بود خونت رو بگیرم ولی بخاطر لهجه مشکل پیش آمد!
این اعتقاد شخصی نبود راه فرار بود از کونت بکیرم.
در ضمن یاد نره در ایران ما چیزی به اسم عقاید شخصی نداریم، از هر سخن ، رفتار، کردار و غیره که فکر کردیم با اون با بقیه فرق میکنیم، برداشته با چسب دوقلو به خودمون چسبوندیم بعد اسمش رو گذاشتیم من و اعتقادات من وبا این من داریم زندگی میکنیم. حتی به جرات میگم از این من ساخته شده هیچ چیز نمی دونیم.
در ضمن تا دیدیم اوضاع خوب نیست همون چیزی که چسبوندیم ، میکنیم یک چیزی تازه تر جاش میزاریم.
فقط سخنش آوردیم زود میشه کندش.
به ابررفرز راست میگم
حالا یه ورژن دیگش رو من برات میگم: خانمه رفته بود پیش یه دکتر هندی. میگه آقای دکتر چند وقته سرم همش گیج میره. دکتره معاینه میکنه و بعد میگه: کانوم! کون شما بود کیلی غلیظ شما باید کون داد! 😁
راجع به داستان "عقاید فردی" هم که بعلههه!
همین! آیا میتونی به مثالهای مشابه دیگه ای هم فکر کنی که با استفاده از همین عبارت معصومانه به خورد ملت داده میشن؟
ممنون صادق خان از اومدنت!
پس ما میرسیم به یک قانون طلایی به اسم “اصل بقای کیر”! 😁 یعنی اگه طرف اعتقاداتش تخمیه, بعضیا معتقدن به اینکه “کیر تو خودش”! و بعضی دیگه میگن “کیر تو افکارش!” 😁
اما از شوخی گذشته, این عبارت ساخته من نیست! یک عبارت مصطلح هست که “عقاید شخصی افراد محترمه” من مخصوصا با یه مثال ساده گذاشتمش اینجا که همه دوستان نظر بدن.
همین! آیا میتونی به مثالهای مشابه دیگه ای هم فکر کنی که با استفاده از همین عبارت معصومانه به خورد ملت داده میشن؟
آیا باور دارید که همه موجودات حق حیات دارن ؟ همه جانداران چه حیوان چه انسان و چ حشرات حق زندگی دارن .ب طور مثال ما با این فکر که چون درندگان میتونن برای ما خطر آفرین باشن نمیتونیم نسلشون رو منقرض کنیم.بهتره فاصله مون رو باهاشون حفظ کنیم و وارد حریمشون نشیم.
یا مثال دیگر: در بعضی از فرق ادیان کشتن افرادی خارج از فرقه خود را جایز و مستحق جایزه بهشت میدانند.که اکثرا از این موضوع مطلع هستید.شما نظرت راجب این عقیده چیه؟
آیا این حق رو بهشون میدی که اینکارو بکنن؟
مثالی دیگر: گرایش سکسی شخصی همجنس گرایی است.آیا به خاطر این عقیده باید اون فرد رو مورد شماتت و سرزنش قرار داد.این ایده یا باور تا زمانی که به شخصی آسیب نزنه نباید مورد هجمه قرا بگیره.
مگه زمان کوروش آزادی اندیشه نبود.چطور این همه مذهب و عقاید متفاوت رو زیر پرچم خودش قرار داد؟
از زمانی که عده ای یاد گرفتن افکار زیر دستان یا مردمشون رو استسمار کنن،باورهای آزاد به باورهای خوراکی تبدیل شدن.با این عقاید و افکار تغذیه شدن و نسل به نسل منتقل شد.و تبدیل شد به اساس وبنیان فرهنگی هر جامعه.در غالب چهارچوبی گنجانده و تبدیل به هنجار جامعه شدن.
حالا اگر انسانی پای را از این چهارچوب خارج کند بهش میگن هنجار شکن.و چندین انگ و مارک و بهش میچسبونن.
در نتیجه بهتره هر کس زندگی خودشو بکنه و سعی کنید آسیبی به دیگران وارد نکنید.
مرسی از کامنتت. سفر بودم و نرسیدم بخونم. با دقت میخونم و جواب میدم.
ممنون صادق خان از اومدنت!
پس ما میرسیم به یک قانون طلایی به اسم “اصل بقای کیر”! 😁 یعنی اگه طرف اعتقاداتش تخمیه, بعضیا معتقدن به اینکه “کیر تو خودش”! و بعضی دیگه میگن “کیر تو افکارش!” 😁
اما از شوخی گذشته, این عبارت ساخته من نیست! یک عبارت مصطلح هست که “عقاید شخصی افراد محترمه” من مخصوصا با یه مثال ساده گذاشتمش اینجا که همه دوستان نظر بدن.
این هم خودش یک اختلاف عقیده است!
من اعتقاد دارم که احترام به عقاید اشخاص واجب نیست ولی تو اعتقاد داری که احترام به عقاید اشخاص واجبه!
پس باید به این عقیده ی من که میگم احترام به عقاید افراد واجب نیست احترام بگذاری 😁
اینم با حال بود. راستش نه من معتقد نیستم که باید احترام گذاشت چون این کار تناقضات ذاتی زیادی داره. یک مثال ساده زدم که نشون میده این احترام گذاشتن چه گرفتاریهای عجیبی میتونه برای بقیه ایجاد کنه. مثالهای اصلیش رو دیگه هممون به صورت روزمره داریم لمس میکنیم! 😁
حرف شما در کل صحیح هست…گرفتاری “تعریف” اعتقاد فردی هست. مثال انتقال خون رو یک بار دیگه بخونین. در اونجا اکثریتی از جامعه “اعتقاد فردی” دارن که خون ندن! در ظاهر این یک اعتقاد فردی هست و بی ضرر. اما وقتی برای منی که به این اعتقاد ندارم حادثه ای پیش میاد و خون لازم دارم, چون اونها خون ندادن, خونی وجود نداره که به من تزریق بشه! پس میبینین که اون اعتقاد ظاهرا فردی عواقب اجتماعی مهلکی برای من وشما داره…
حرف درستی هست…ببینین, اشکال اساسی این جمله کلیشه ای در “تعریف” دو عبارت هست: فردی و احترام! چه عقایدی فردی محسوب میشن؟ و منظور از احترام گذاشتن چیه؟ بی تفاوتی؟ حمله نکردن به اعتقاد طرف؟ تحمل کردن اون…؟
دوست عزیز ممنون از کامنتتون. یکی از دلایل طرح بحث همین هست که چه چیزی “فردی” هست؟ و “احترام” گذاشتن به این عقاید یعنی چی؟ چون افراد زیادی پشت همین جمله که “اعتقادات فردی محترم هستند” قایم میشن اما اعتقادات به ظاهر فردی اونها اثرات جمعی خیلی زیانباری داره… 😁
شما اگه به طرف بگی آقا! بجای امامزاده رفتن برای درمان بیماری و شفا گرفتن برو دکتر! آیا بهت گوش میده؟ نمیگه این اعتقاد فردی من هست و به تو ربطی نداره؟ ;)
“موفو وارد میشود!” 😁
“موفو وارد میشود!” 😁
آهنگم بزار دیگه برا وارد شدنم 😁
آهنگش از فیلم “فرار از لس آنجلس” باشه خوب بهم میاد.دوباره خواستن بسازن فیلمو برا نقش “اسنیک پلیسکن” بجای کرت راسل ایده آلیم ما 😁
حالا “موفو وارد میشود” یا “خشم موفو”؟ 😁 🙄
“موفو وارد میشود!” 😁
آهنگم بزار دیگه برا وارد شدنم 😁
آهنگش از فیلم “فرار از لس آنجلس” باشه خوب بهم میاد.دوباره خواستن بسازن فیلمو برا نقش “اسنیک پلیسکن” بجای کرت راسل ایده آلیم ما 😁
حالا “موفو وارد میشود” یا “خشم موفو”؟ 😁 🙄
آخه این فیلم یه تیکه آهنگ داره صحنه های بزن بکشش که خیلی باحاله،دقیقاً آهنگش حس “موفو وارد میشود” رو میده. 😁
باشه رفاقتی حساب میکنم! شما خودت موزیک متن وارد شدنت رو انتخاب کن! 😁
😁 ;)