قضیه دلاک ها در حمام های عمومی قدیم به سن من و شما قد نمیده اما ممکنه راجع به اونها از پدربزرگ هاتون شنیده باشین یا در امثال و حکم خونده باشین.

رفتن به این حمام ها برای خودش تشریفات و آدابی داشته که یکیش همین کار دلاک یعنی کیسه کشیدن بوده. در اون روزگار مردم دیر به دیر حمام میکردن و معمولا کار سخت بدنی (کشاورزی, دامداری, صنعتگری…) داشتند و بدنشون خیلی چرک و کثیف بوده. دلاک ها برای اینکه به صورت غیر مستقیم به مشتری یاد آوری کنن که زود به زود حموم بیاد! چرک پشت و جلوی طرف بعد کیسه کشیدن رو با کیسه جمع میکردن جلو, جایی که تو چشم طرف باشه, که یعنی آقا…!

حکایت بالا رو از این جهت نقل کردم که خیلی وقتها یه جامعه ای هم مثل همون مشتری حمام که چرک و کثافات زیادی داشت, دچار یکجور انحطاط فرهنگیه; دروغ زیاد میگه, تظاهر زیاد میکنه, ادای یک سری چیز ها رو در میاره, مذهبی بازی در میاره اما اعتقاد قرص و محکمی نداره, احتکار میکنه, گرون فروشی میکنه, خیانت میکنه, تجاوز میکنه, روی کارهاش کلاه شرعی میذاره, روشن فکر بازی الکی درمیاره…اما فکر میکنه خیلی هم تمیز و آراسته و پیراسته است! اندک افرادی توی اون جامعه که متوجه این موضوع هستند و دغدغه ای هم دارند, ناچارا پیه مشکلات رو به تنشون میمالن و مثل اون دلاک, این چرکها و کثافات فرهنگی جامعه رو با گفتن و نوشتن و طنز…میارن و جلوی چشم اون جامعه میذارن و بهش یادآوری میکنن که باید یه تکونی به خودش بده و تغییر کنه! مسلما اکثر افراد اون جامعه از دیدن واقعیت خودشون خوشحال نمیشن! اما متاسفانه راه دیگه ای هم برای بهتر شدن اوضاع وجود نداره…

پ.ن. من از اون دسته از دوستانی که به هوای این اینجا میان که **دلاکه ترتیب مشتریاش رو توی حموم عمومی بده! **جدا عذرخواهی میکنم! از اونجور داستانها به وفور توی بخش داستان سایت هست. این تاپیک در تالار اجتماعی سایت پست شده…