اجازه هست بگویم : سلام...!؟

1400/07/30


اجازه هست بگویم: سلام! حال شما؟
که باز وصل شود سیم اتصال شما؟

اجازه هست بگویم که باز دخترکی
نشسته بین ورقهای آس فال شما؟

سلام خوب‌ترین اتفاق ناممکن
که آتشم زده دریاچه‌ی خیال شما!

ببخش حضرت آقا! ولی فقط یک بار
بگو نبودن من در دل زلال شما،

به درد خورد؟ دوای جنونتان شده است؟
رسیده شد رطب اشتیاق کال شما؟

زیاده عرض ندارم؛ خدا نگهدارت
و بهترین نفس عاشقانه مال شما…!

غزل کریمی
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2022-01-30 13:56:29 +0330 +0330

↩ سالومه۲۸
همیشه چشمانت
دو چشمه‌اند در خواب‌هایم
و همین است که
صبح که شعرم بیدار می‌شود
می‌بینم بسترم سرشار از گُلِ عشقِ توست و
نم‌نم گیاه و سبزینه.
عشق تو آفتاب است؛
آنگاه که
درونم طلوع می‌کنی و می‌بینمت.
آن هنگام هم که می‌روی، نمی‌بینمت.
سایه‌ی تنم می‌شوی و ابر خیالم
پا به پایم راه می‌افتی و
همراهم می‌شوی

شیرکو_بیکس

2 ❤️

2022-01-31 23:38:44 +0330 +0330

↩ وحید_لاهیجی
دو چشمت چلچراغِ شامِ عاشق
نگاهت بسترِ‌آرامِ عاشق

سراپایِ وجودِ مهربانت
بهارآغازِ بی‌انجامِ عاشق

عبدالقهار_عاصی

2 ❤️

2022-01-31 23:40:06 +0330 +0330

↩ تشنه عشق
طعم نگاهت…
شیرین بیانی است…
پر از عاشقانه های ناب…
ڪه هر روز زیبایی چشمانت…
در مسیر زندگی ام حڪمرانی میڪند…

شهاب_شهابی

1 ❤️

2022-02-01 06:53:17 +0330 +0330

↩ تشنه عشق
مغرور، ولی دست به دامان ِ رقیبان
رسوا شدم و طعنه شنیدم، تو چه کردی؟

«تنهایی و رسوایی»، «بی مهری و آزار»
ای عشق، ببین من چه کشیدم تو چه کردی…؟

1 ❤️

2022-02-01 11:44:18 +0330 +0330

↩ سالومه۲۸
بهارآغازِ بی‌انجامِ عاشق ای وااااااااااااااااای 🙏
کوشیدم بوی تو را
از سلول‌های پوستم بیرون کنم
پوستم کنده شد
اما تو بیرون نشدی
کوشیدم تو را به آخر دنیا تبعید کنم
چمدا‌‌‌نهایت را آماده کردم
برایت بلیط سفر خریدم
در اولین ردیف کشتی برایت جا رزرو کردم
وقتی کشتی حرکت کرد
اشک در چشمانم حلقه زد
تازه فهمیدم در اسکله‌ام
تازه فهمیدم آنکه به تبعید می‌رود منم
نه تو

سعاد_الصباح

1 ❤️

2022-02-02 19:03:24 +0330 +0330

↩ تشنه عشق
هر جا نفسی هست ز هستی گله دارد
دیوانه و هشیار همین سلسله دارد

بر وحشت ما خرده مگیرید که عاشق
چون اشک همین یک دل بی‌حوصله دارد

بیدل_دهلوی

1 ❤️

2022-02-02 19:04:38 +0330 +0330

↩ وحید_لاهیجی
آسمان هستم ولی در لحظه ے بارانی اش
سهم من از عاشقی غم بودو سرگردانی اش…

امیررضا_معروفی

1 ❤️

2022-02-03 06:45:25 +0330 +0330

↩ تشنه عشق
هیچ گاه
هیچ عشقی در جهان
با هیچ رفتنی تمام نشده است…

با هر رفتنی تنها بغض کردن ها
جای ذوق کردن ها را می‌گیرند

مسلم_علادی

1 ❤️

2022-02-03 13:58:54 +0330 +0330

↩ سالومه۲۸
وقتی ما آمدیم
اتّفاق اتفاق افتاده بود!
حال
هرکس
به سلیقه خود چیزی می‌گوید
و در تاریکی گم می‌شود

■حسین_پناهی

1 ❤️

2022-02-03 16:05:18 +0330 +0330

↩ تشنه عشق
بیم است که سودایت دیوانه کند ما را
در شهر به بدنامی افسانه کند ما را

بهر تو ز عقل و دین بیگانه شدم آری
ترسم که غمت از جان بیگانه کند ما را

امیرخسرو دهلوی

1 ❤️

2022-02-03 16:07:18 +0330 +0330

↩ وحید_لاهیجی
زن بُوَد شعرِ خدا، مرد بُوَد نثر خدا!
مرد نثری سَره و زن غزلی تر باشد

نثر هرچند به تنهاییِ خود هست نکو
لیک با نظم چو پیوست نکوتر باشد

بهار

2 ❤️

2022-02-03 16:15:18 +0330 +0330

↩ سالومه۲۸
عالی بود مرحبا 👏 👏 👏 👏 👏 👏
می ترساندم قطار
وقتی که راه می افتد
و این همه آدم را
از آن همه جدا می کند
حالا نوبت باد است
بیاید،
چند دستمال خیس مچاله شده
و یک کلاه جامانده در ایستگاه را
بردارد، ببرد
بعد شب می آید
با کلاهی که باد برده بود
آن را
بر ایستگاه می گذارد به شعبده
ادامه ی شعر تاریک می شود

از این جا
با دوربین مادون قرمز ببینید
چند مرد، یک زن
که رفته بودند با قطار
نرفته اند
دستمالی را که باد برده بود
نبرده است
اصلاً ریل
کمی آن طرف تر تمام شده
و این قطار ِ زنگ زده
انگار سال هاست
همان جا ایستاده است
مسافرانش
حرف می زنند
قهوه می خورند
می خندند
و طوری به ساعت هایشان نگاه می کنند
که انگار نمی بینند
عقربه به استخوان شان رسیده است
گروس_عبدالملکیان

1 ❤️

2022-02-03 19:38:57 +0330 +0330

↩ وحید_لاهیجی
مثل آن شیشه که در همهمه‌ی باد شکست
ناگهان باز دلم یاد تو افتاد شکست

سیدتقی‌سیدی

2 ❤️

2022-02-03 19:40:16 +0330 +0330

↩ تشنه عشق
دلم شاعر،دلم عاشق،دلم رسوای عالم شد!
دلش سنگ
ودلش سنگ
ودلش
ازسنگ
بدترشد!

علیرضا سلیمانی

1 ❤️

2022-02-04 00:35:21 +0330 +0330

↩ تشنه عشق
انگشت‌های من
می‌بارند
و نام تو
می‌روید…

1 ❤️

2022-02-04 02:16:37 +0330 +0330

.

زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم

░⃟‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌

1 ❤️

2022-02-04 02:18:27 +0330 +0330

سلام به روی ماهت عزیز

1 ❤️

2022-02-04 09:33:55 +0330 +0330

↩ saeedgaff
بیا رفیق شفیقم بیا درے بزنیم
به واژه هاے غزلهایمان سرے بزنیم

بیا دوباره بخوانیم خطّ دفتر عشق
در آسمان خیالاتمان پرے بزنیم…

1 ❤️

2022-02-04 09:37:16 +0330 +0330

↩ sayiasi
درود بر شما 🌺🙏
‌یڪ نفر آمد و آهستہ بہ صبحم تابید
او نفس شد بہ دل و بانی هرصبح وطلوع

هما_ڪشتگر

1 ❤️

2022-02-04 13:53:09 +0330 +0330

↩ سالومه۲۸
دوستم‌ داشته‌ باش‌!
از رفتن‌ بمان‌!
دستت‌ را به‌ من‌ بده‌،
که‌ در امتدادِ دستانت‌
بندری‌ست‌ برای‌ آرامش‌…!

📚 باران یعنی تو برمی گردی
🕴نزار قبانی

🌸🍃 🌸🍃

1 ❤️

2022-02-05 07:42:39 +0330 +0330

↩ saeedgaff
یک نامه نوشتم به تو با این مضمون
من عاشقم و گواه من این دل خون

تو ساده و بی تفاوت اما گفتی
از این که به من علاقه داری ممنون

سعید_ربیعی

0 ❤️

2022-02-05 08:09:33 +0330 +0330

↩ سالومه۲۸
شبی نَبوده که من یادِ روی او نکنم:
وَ با خیالِ رُخ اش باز گفت وگو نکنم.

چنان حضور می یابد به پیشِ من کانگار
نظر کنم به رُخ اش، یادِ روی او نکنم!

زنی که نیست دگر در جهان، دریغادرد!
چرا به نیستن اش هیچگاه خو نکنم؟

وَ خوگری ست همالِ فرامُشی: کاری
اگر چه سخت ولی ممکن، از چه رو نکنم؟

بلی، من این نکنم، بل که سخت کوشم تا
نظر بدآنچه کند زنده یادِ او نکنم!

ولی، به دیدنِ هر موی و روی خوش، نشود
که باز یاد از آن ویژه روی ومو نکنم!

زنی که نیست، دریغا! فرای دسترس است:
نمی توانم اش، امّا، که آرزو نکنم!

زنی که نیست من اش گم نکرده ام: زین روی،
نشسته ام همه رؤیا و جُست و جو نکنم.

گُهر به دست، از آن سر نمی توان بر کرد:
از این، چو موج، در این بحر سر فرو نکنم!

ولی فرامُشی آسیبِ بد پسایندی ست:
به آن که با سرِ خود کارِ یک عدو نکنم.

وَ گورگونه گُمایی شود درون بی یاد:
به سوی گُم شدن ام خود به است رو نکنم!

وَ آن یگانه ز من خواست تا جهان ام را،
که یادگارِ من از اوست، زیر و رو نکنم.

وَ گفت بودنِ خود را خیال بشناسم:
ولی خیالِ نبودن به هیچ رو نکنم!
■ اسماعیل خویی

1 ❤️

2022-02-05 08:15:00 +0330 +0330

↩ وحید_لاهیجی
گر من سخن نگویم در وصف روی و مویت
آیینه ات بگوید پنهان که بی نظیری

گفتم مگر زرفتن غائب شوی زچشمم
ان نیستی که رفتی انی که در ضمیری

سعدی

1 ❤️

2022-02-05 08:16:58 +0330 +0330

↩ سالومه۲۸
عالی بود

1 ❤️

2022-02-05 08:49:10 +0330 +0330

↩ sayiasi
🌺🙏

0 ❤️

2022-02-05 13:33:10 +0330 +0330

↩ سالومه۲۸
آفتاب را دوست دارم
به خاطر پیراهنت روی طناب رخت
باران را
اگر می بارد بر چتر آبی تو
و چون تو نماز خوانده ای، خداپرست شده ام

بیژن_نجدی

1 ❤️

2022-02-05 14:47:00 +0330 +0330

↩ سالومه۲۸
سخن از دستان
عاشق ماست
كه پلی از پیغام عطر و نور و نسیم
بر فراز شب‌ها ساخته‌اند

به چمن‌زار بیا
به چمن‌زار بزرگ
و صدایم كن، از پشت نفس‌های گل ابریشم
همچنان آهو كه جفتش را…

#فروغ_فرخزاد

2 ❤️

2022-02-07 09:35:08 +0330 +0330

↩ سالومه۲۸
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
لایک خورده باشد، ولی شعر ننوشیده باشد

1 ❤️

2022-02-15 07:55:52 +0330 +0330

↩ وحید_لاهیجی
شد وجودم از تو مالامال، باور میکنی؟
چون سکوتی غرق در جنجال، باور میکنی؟

تو منیژه هستی و بیژن میاندازی به چاه
تا میافتد گونه هایت چال، باور میکنی؟

شاهنامه زرنگار از عشق ورزی های ماست
تو همان رودابه ای من زال، باور میکنی؟

طوطیان حافظیه کرده اند از بر تو را
شاه بیت برگه های فال! باور میکنی؟

برف قفقاز است اینی که نشسته بر تنت
چشم تو دریاچه ی آرال، باور میکنی؟

با چنین رنگ طلایی ارزشش نشمردنی ست
تار ابروی تو هر مثقال، باور میکنی؟

جنگلی “خودخواه” دارد میرود در مه فرو
تا میاندازی “سر خود” شال، باور میکنی؟

باغت آباد! اینهمه نوبر نشو، دلواپسم
راضی ام حتا به سیبی کال، باور میکنی؟

ماندگار است این غزل، چون وصف زیبایی توست
عشق می ماند هزاران سال، باور میکنی؟

شهراد_میدری

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎

1 ❤️

2022-02-15 07:58:02 +0330 +0330

↩ saeedgaff
دیریست ردّ پایِ تو در این دیار نیست
بر دشتِ خشکِ تب زده بویِ بهار نیست

دنیایِ من بدونِ تو هر دَم گلایه است
از شِکْوِه بر رقیب که هیچ انتظار نیست

چشمم به جستجویِ خیالت نشسته است
کابوسِ لحظه هایِ تو را ؛ اختیار نیست

از شعله هایِ عشق پر از آتشم هنوز
اینجا کسی به این غم وماتم دُچار نیست

در کوچه هایِ خلوت و تاریک می رود
آواره ای که در دلِ شب رهگذار نیست

یک عمر باختم که ببینم تو را ، دریغ
این پاکباز را که توانِ قمار نیست

لعنت به من که بعدِ تو وابسته ام ، ولی
تصویر عشقِ پوچِ تو را ماندگار نیست

تنها ؛ به بندِ پیله ی عشقت نشسته ام
وقتی که میرسی نفسی در شمار نیست

آخر زمانِ خاک سپاری تو می رسی
دیگر برایِ فرصت جبران ؛ نگار نیست…

محسن_برخورداری

1 ❤️

2022-02-15 18:05:37 +0330 +0330

در طریق مرد بودن…
همچو کوه درد باش،،،،
یا نزن حرفی ز مردی،،،،
یا حقیقت مرد باش…

1 ❤️










‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «