اسی دندون طلا 4*

1400/12/02

نامه ای به دست رعنا می رسه که توی اون نوشته شده بود: … رعنای عزیزم من همیشه در کنار تواَم و مراقب تو هستم. می دونم سخته برات تا با من باشی. ولی دیدن هر روز تو باعث می شه که من تنها نقطه امیدم را از دست ندم. تو برام همون فرشته ای هستی، که سالها من در آرزوی دیدنش بودم. چند وختیه که تو را نمی بینم. عزیزم اگر ممکنه امروز عصر بیا پارک شهر کنار اون تک درخت نارون … عاشق و دلدار تو اسی دندون طلا.
رعنا با آن حال زاری که داشت. با دیدن نامه از این رو به اون رو شد. و شروع به گریه و زاری کرد. عصر همان روز رعنا خودش را مرتب کرد تا به محل قرار بره، نوچه های یاور گاوکش که اغلب عصرها تو پارک شهر دور هم جمع می شدن، درست همونجایی که محل قرار رعنا و اسی بود، پاتوق کرده بودند. بمحض اینکه رعنا به پای تک درخت نارون می رسه. سه نفری شروع به دلقک بازی می کنند. و یکی از اونها ناگهان از جمع دور میشه و می پره پشت رعنا و دهن رعنا را با یه دست محکم می گیره و چاقوشو را میزاره زیر گلوی رعنا. و آهسته در گوش رعنا نجوا می کنه: اگر صدای جیغت بلند بشه همینجا گوش تا گوش سرتو می برم، پس بهتره که آروم با ما بیایی و سر وصدا نکنی.
رعنا هم که از این کار نوچه یاور حیرون شده بود. بدون سر و صدا تسلیم می شه.
توی یه گاراژ قدیمی که فقط صدای واق واق سگ از اون شنیده می شد. رعنا رو توی یه دخمه ای که اونجا بود. انداختن و دست و پاهاشو هم بستن…رعنا از وحشت داشت قالب تهی می کرد.
و با خودش فکر می کرد که ای کاش سر قرار نمی اومدم. و این چه کاری بود که کردم؟ الان اسی داره چکار می کنه یعنی هنوز منتظرمه؟ یا اینکه رفته و چرا دنبالم نیومد؟ این نامه را چرا برام فرستاد؟ جواب پدر و مادرم رو چی بدم؟ خدایا این چه غلطی بود که کردم؟
تو این افکار غوطه ور می شه و به خوابی عمیق فرو می ره.
ساغر برای سرکشی به خونه رعنا میره و از اینکه رعنا را توی خونه نمی بینه تعجب می کنه و از مادر رعنا می پرسه: خاله، رعنا اهل بیرون رفتن نبود، شما نمی دونین کجا رفته؟
مادر رعنا: نه بخدا! اصلا به من گفت، که میخواد بیاد دیدن تو و یه جزوه ای ازت بگیره و من فکر می کردم پیش توئه …
-خونه ما که نیومده. پس کجا رفته؟
+والا من هم از کار این دختر سر در نیاوردم.
اسی دوندن طلا مشغول کباده زدن بود که یاور داخل زورخانه می شود.
مرشد: سلام پهلوون، پهلوون رخصت، رخصت خوش اومدی پهلوون.
و شروع به خواندن این اشعار با ضرب می کند:
شنیدم که یک روز زال کُهن**** به رستم بگفتا ایا پیلتن
به میدان رزمت چو افتد گذر **** بگو با حریفت به سختی سخن
ز قوس و زر و دست و آرنج و لِنگ**** نیفتد رکیبی، فَت پا بزن
چو کُنده کشیدی ز مقراض کش **** حذر کن نیفتی تو ای پیلتن
بکش دست تُو و سَرینش بگیر ****بینداز او را در آن انجمن
با خوندن این اشعار یاور گاو کش هم لخت شد و وارد گود زور خونه شد و کارشو با شلنگ و تخته شروع کرد. و زیر چشمی نگاهی هم به اسی دندون طلا می کرد. و دنبال یه فرصتی بود تا با نوچه های اسی دندون طلا یه صحبتی کنه، تا از اونها بخواد یه قول کشتی از اوستاشون بگیرن تا فی المجلس کشتی بگیرن.


نکته: شعری که تو متن اومده از بیت سوم به بعد همه فنون کشتی می باشند از قوس و زر و دست و آرنج و لنگ کردن گرفته تا فت پا و کنده کشی …

7820 👀
5 ❤️
برای نظر دادن وارد شوید یا ثبت نام کنید .

2022-02-21 23:27:50 +0330 +0330

عالیه منتظر ادامه داستان هستم
فقط کاش به جای اسم یاور گاوکش از اسم یاور گاومش استفاده میگیردی

1 ❤️

2022-02-21 23:29:53 +0330 +0330

روان شد

1 ❤️

2022-02-21 23:30:40 +0330 +0330

↩ Mr.Ssena
از نگاهت ممنون
این هم می تونه باشه
از اینکه مورد قبول بود خوشحالم 👍

0 ❤️

2022-02-21 23:31:19 +0330 +0330

↩ Fuzzy01
چی روان شده
استاد فازی؟ 😂

1 ❤️

2022-02-21 23:33:22 +0330 +0330

↩ rrahmog
سپاس بزرگوار

1 ❤️

2022-02-21 23:39:24 +0330 +0330

↩ rrahmog
افکارم🤔🤔

1 ❤️

2022-02-21 23:40:57 +0330 +0330

↩ Fuzzy01
خوبه که مثل اینکه داری به یه نتایجی میرسی ها … درست میگم استاد؟ 😎

1 ❤️

2022-02-21 23:47:04 +0330 +0330

↩ rrahmog
چی فکر می‌کردیم🤔
چه خواهد شد 😂

1 ❤️

2022-02-21 23:48:54 +0330 +0330

↩ Fuzzy01
عجله نکن حالا
به چی فکر می کردی مگه؟

1 ❤️

2022-02-21 23:51:02 +0330 +0330

↩ rrahmog
رعنا به اسی نمیرسه
یاور به رعنا میرسه
ساغر به اسی خواهد رسید
🤔🤔🤔
ولی امید هست هنوز

1 ❤️

2022-02-21 23:52:22 +0330 +0330

↩ Fuzzy01
ادامه این ماجرا و بیشتر در پارت بعدی 😘

0 ❤️

2022-02-22 01:36:05 +0330 +0330

↩ Mr.Ssena

استفاده میگیردی

این چه فعلیه
جدید اختراع شده؟

0 ❤️

2022-02-22 06:29:27 +0330 +0330

↩ rrahmog
اشتباه تایپی

1 ❤️







‌آگهی‌های دوستیابی

نمایش آگهی های دوستیابی بستگی به علاقه شما دارد. برای دیدن آگهی مرتبط با علاقه تان لطفا پروفایل تان را » ایجاد یا ویرایش کنید «